پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر، کوفی عنان، دبیرکل وقت سازمان ملل، یک هیئت عالیرتبه از شخصیتهای بینالمللی را برای ارزیابی چالشهای نوظهور در نظام بینالمللی منصوب کرد. یک مقاله پیشزمینه در سال 2004 برای آن پروژه که یکی از ما نویسنده مشترک آن بود، با عنوان "پیامدهای امنیتی تغییرات آبوهوایی برای سیستم سازمان ملل"، زمینه را برای یک حوزه جدید فراهم کرد که به "امنیت آبوهوایی" معروف شده است.
بیش از 20 سال بعد، این حوزه به بلوغ رسیده است، و چالشهای برجسته شده در گزارش سازمان ملل تنها فوریتر شدهاند، اما شرایطی که انگیزه ایجاد آن را ایجاد کرد تغییر کرده است. به اصطلاح جنگ با تروریسم اساساً به پایان رسیده است، و دوران رقابت قدرتهای بزرگ فرا رسیده است. در میان این تغییرات، دولت کنونی ایالات متحده در تلاش است تا تظاهر کند که تغییرات آبوهوایی وجود ندارد. حوزه امنیت آبوهوایی برای باقیماندن مرتبط، نیاز به تکامل خواهد داشت.
در سال 2007، چندین اندیشکده مطالعاتی را منتشر کردند که به گسترش پیوندهای بین تغییرات آبوهوایی جهانی و امنیت ملی ایالات متحده میپرداخت، از جمله گزارشهای برجسته توسط شرکت CNA و شورای روابط خارجی (که دومی توسط یکی از ما نوشته شده است). حوزه نوظهور امنیت آبوهوایی این فرض را با مبارزه با تروریسم به اشتراک گذاشت که بیثباتی در هر نقطه از جهان احتمالاً پیامدهای سرریز را در جاهای دیگر، از جمله در ایالات متحده و اروپا، تولید میکند. درگیریها گسترش مییابند. مردم جابجا میشوند.
دانشمندان وارد عمل شدند و عمدتاً بر این سوال محدود تمرکز کردند که آیا تغییرات آبوهوایی باعث درگیری بیشتری میشود یا خیر، و به طور کلی دریافتند که تغییرات آبوهوایی به تنهایی بعید است که منجر به درگیری بیشتری شود، اما اثرات آبوهوایی سایر عوامل شناخته شده درگیری را تشدید میکند، به ویژه در جوامعی که با سایر عوامل خطر روبرو هستند. گزارش بنیادین سال 2007 CNA با وام گرفتن از اصطلاحات نظامی موجود، نقش تغییرات آبوهوایی در این تقاطع خطرات همپوشانی را به عنوان "چند برابر کننده تهدید" توصیف کرد.
مقابله با تروریسم دیگر اصل سازماندهنده اصلی برای سیاست خارجی ایالات متحده نیست. در عوض، دولت اول ترامپ و دولت بایدن هر دو بر رقابت ژئوپلیتیکی، در درجه اول با چین و در درجه دوم با روسیه، به عنوان چالش اصلی زمان ما تأکید کردند.
در دولت دوم ترامپ و بعد از آن، ادعای اینکه یک کشور خاص در معرض اثرات بیثباتکننده تغییرات آبوهوایی قرار دارد و بنابراین شایسته تمرکز و منابع ایالات متحده است، کافی نخواهد بود. در عوض، اولویتبندی مستلزم بیان یک مورد قانعکننده است که کشور یا منطقه مورد نظر برای منافع ایالات متحده در رابطه با رقابت استراتژیک پیامدهای واقعی دارد.
پس از 11 سپتامبر، بیثباتی تقریباً در هر نقطه از جهان برای سیاستگذاران ایالات متحده اهمیت داشت، زیرا میترسیدند که توسط تروریستها و سایر بازیگران غیردولتی مورد سوء استفاده قرار گیرد. تحت یک سیاست خارجی معاملهگرایانه تر ایالات متحده، تمایل ایالات متحده برای مشارکت دیگر نمیتواند فرض شود.
نشانهها دلگرمکننده نیستند. به نظر میرسد تغییرات آبوهوایی یک عبارت ممنوعه در دولت ترامپ است، اگرچه این از اثرات آشکار آن جلوگیری نخواهد کرد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، به سرعت برای خروج ایالات متحده از توافقنامه پاریس یک بار دیگر اقدام کرد، و او هر چیزی مربوط به تغییرات آبوهوایی را در سراسر دولت ایالات متحده به عنوان نوعی واکنش سیاسی از بین برده است. دولت در تلاش است تا قابلیت جمعآوری دادههای اساسی و نظارت بر آبوهوای اداره ملی اقیانوسی و جوی را برچیند و توانایی آژانس حفاظت از محیط زیست برای تنظیم گازهای گلخانهای را تضعیف کند.
برای اولین بار در سالهای متمادی، تغییرات آبوهوایی در ارزیابی تهدید سالانه تهیه شده توسط جامعه اطلاعاتی ذکر نشد. دولت همچنین برای از بین بردن USAID، که مدتهاست در برنامههای سازگاری آبوهوایی در خارج از کشور ادغام شده است، اقدام کرده است.
در زمانی که واشنگتن اسماً نگران چین به عنوان یک رقیب استراتژیک است، ایالات متحده باید کارهای بیشتری انجام دهد، نه کمتر، تا با نفوذ رو به رشد آن در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام مقابله کند. این به معنای پرداختن به نیازهای آبوهوایی کشورهای اقیانوس آرام است که ممکن است برای دسترسی، استقرار و پرواز - یا پیش از استقرار تجهیزات و تدارکات نظامی - مورد نیاز باشند.
همانطور که اتفاق میافتد، بسیاری از کشورهای اقیانوس آرام، به ویژه کشورهای جزیرهای کم ارتفاع، نیز در برابر اثرات تغییرات آبوهوایی بسیار آسیبپذیر هستند. برای بسیاری از آنها، تغییرات آبوهوایی تهدید وجودی است که رهبران آنها را به حرکت در میآورد - بسیار بیشتر از چین. ایالات متحده باید آماده باشد تا با کشورهای اقیانوس آرام در مورد نگرانیهای مربوط به تغییرات آبوهوایی همکاری کند اگر میخواهد آن شرکا هم مایل و هم قادر به حمایت از آن در مسائل دیگر باشند. این فقط یک نگرانی سیاسی نیست، بلکه یک نگرانی عملی است، زیرا یک کشور جزیرهای اقیانوس آرام با یک بندر یا فرودگاه با ارزش ممکن است نتواند در یک سناریوی درگیری به ایالات متحده کمک کند اگر زیرساختهای آن توسط یک طوفان یا افزایش طوفان آسیب دیده یا ویران شده باشد.
خوشبختانه، چندین مورد از این کشورها دارای پیمانهای آزادی با ایالات متحده، یعنی میکرونزی، جزایر مارشال و پالائو هستند. دولت بایدن این توافقنامهها را بهروزرسانی کرد، که اکنون قرار است در سال 2043 منقضی شوند، و همکاری در زمینه امنیت آبوهوایی بخش مهمی از آن بهروزرسانیها بود.
با این حال، چین در حال ارائه پیشنهاد قانعکنندهتری به کشورهای سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام است، همانطور که اخیراً توسط جزایر کوک نشان داده شده است که ساکنان آن شهروندان نیوزلند هستند. جزایر کوک اخیراً یک "مشارکت استراتژیک جامع" با چین به امضا رساندهاند که شامل حمایت از آمادگی برای بلایا، تابآوری آبوهوایی و زیرساختها میشود. این معامله به دنبال امضای یک پیمان امنیتی با جزایر سلیمان در ژوئیه 2023 توسط چین انجام شد.
ابتکار کمربند و جاده چین به عنوان شکلی از دیپلماسی تله بدهی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما تمرکز آن بر توسعه زیرساختها در مکانهایی که با خطرات عمیق آبوهوایی روبرو هستند، جذابیت ماندگاری دارد، حداقل در مواجهه با هیچ جایگزین رقابتی معناداری از سوی غرب. حال این سوال مطرح است که آیا دولت ترامپ همچنان در کوری ایدئولوژیک خود نسبت به واقعیتهای آبوهوایی قفل خواهد شد - یا اینکه درک خواهد کرد که عدم کمک به جهان در حال توسعه در مقابله با اثرات آبوهوایی و چالشهای مربوط به انرژی خطرات واقعی برای منافع ایالات متحده ایجاد میکند.
تلاشهای رو به رشد چین و روسیه برای بهرهبرداری از واقعیتهای ژئوفیزیکی دنیای تغییر آبوهوایی به خوبی از مناطق فوری خود فراتر میرود. به عنوان مثال، کاهش چشمگیر یخهای دریایی تابستانی در قطب شمال این منطقه را برای ترافیک تجاری دریایی بیشتر و علاقه به کنترل آن خطوط دریایی نوظهور باز کرده است. هم چین و هم روسیه تشخیص میدهند که یک قطب شمال قابل دسترستر میتواند آنها را قادر سازد تا داراییهای دریایی را در آنجا مستقر کنند که میتواند رویکردهای شمالی به سرزمین اصلی ایالات متحده را در معرض خطر قرار دهد.
یکی از چالشهایی که دولت ایالات متحده با آن روبرو بوده است این است که منابع محدودی برای افزایش پیشنهاد ایالات متحده به دوستان و متحدان در رابطه با امنیت آبوهوایی وجود داشته است.
دولت بایدن متعهد شد که بودجه موجود برای حمایت از کشورهای در حال توسعه را برای کاهش اثرات (برای کاهش انتشار) و سازگاری (برای مدیریت پیامدهای تغییرات آبوهوایی) سه برابر کند. قرار بود این رقم تا سال 2024 به بیش از 11 میلیارد دلار افزایش یابد، که 3 میلیارد دلار از آن به برنامههای سازگاری اختصاص داده شده است. با این حال، این رقم 11 میلیارد دلاری تنها از طریق تلاشهای خلاقانه برای شمارش تعهدات موجود به دست آمد.
کنفرانس آبوهوایی اخیر سازمان ملل در آذربایجان، معروف به COP29، یک هدف جدید برای افزایش بودجه از جهان توسعه یافته برای کشورهای در حال توسعه، از جمله کمکهای خارجی و بودجه خصوصی مذاکره کرد. هدف فعلی 100 میلیارد دلار در سال بود، که کشورهای توسعه یافته بسیار تلاش کردند تا به آن برسند.
تعهد جدید از COP29 افزایش میزان بسیج شده به 300 میلیارد دلار در سال تا سال 2035 بود. این افزایش قابل توجه در جاهطلبی هنوز در مقایسه با درخواست کشورهای در حال توسعه برای 1 تریلیون دلار بودجه آبوهوایی در سال کمرنگ بود، که احتمالاً نزدیکتر به چیزی است که مورد نیاز است، اگرچه سوالاتی در مورد میزان بودجهای که میتوان به طور مسئولانه با توجه به مکانیسمهای موجود برای پرداخت و نظارت جذب کرد، وجود دارد.
دولت ترامپ به جای افزایش جاهطلبی ایالات متحده برای برآورده کردن این لحظه، در تلاش است تا بودجه بینالمللی آبوهوایی را به صفر برساند. در حالی که ممکن است برخی از بودجههای کمک به بلایا در نهایت باقی بمانند، اما احتمالاً مقادیر کمی خواهند بود.
یکی از اثرات حمایت ناکافی از سایر کشورها، مهاجرت بیشتر است، که دولت ترامپ آن را به عنوان یک نگرانی امنیتی ملی برتر شناسایی کرده است. اثرات آبوهوایی، از جمله رویدادهای شدید و آبوهوایی که بسیار گرمتر و خشکتر از میانگینهای تاریخی است، باعث شده است که برای کشاورزان در مکانهایی مانند آمریکای مرکزی، ساحل و آفریقای شرقی، امرار معاش به طور فزایندهای چالشبرانگیز شود.
تاسیسات نظامی ایالات متحده نیز در معرض خطرات آبوهوایی قرار دارند، چه ناشی از طوفان، آتشسوزی یا سیل، و وزارت دفاع دهها میلیارد دلار برای اصلاح آسیبهای آبوهوایی به پایگاههای نظامی مختلف، از جمله پایگاه نیروی هوایی تیندال در فلوریدا، پایگاه نیروی هوایی آفوت در نبراسکا و کمپ لژون در کارولینای شمالی سرمایهگذاری کرده است.
این خطرات حتی اگر این بخش بودجهای را برای تابآوری تاسیسات و برنامههای مرتبط کاهش دهد، از بین نخواهند رفت. پیت هگست، وزیر دفاع، نشان داده است که ممکن است در نهایت این اتفاق نیفتد، اما در اشتیاق دولت برای کاهش بودجهها و از بین بردن برنامههای مربوط به آبوهوا، این خطر وجود دارد که سرمایهگذاریهای اصلی در تابآوری حتی در پنتاگون انجام نشود.
از ارتش ایالات متحده نیز به طور فزایندهای خواسته شده است تا از مقامات غیرنظامی حمایت دفاعی کند. به عنوان مثال، از سال مالی 2016 تا 2021، تعداد روزهای پرسنلی که گارد ملی به آتشنشانی اختصاص داده است از 14000 به بیش از 176000 افزایش یافته است. نزدیک به 2000 عضو گارد ملی کالیفرنیا در پاسخ به آتشسوزیهای اخیر در لس آنجلس و اطراف آن کمک کردند.
از آنجایی که این حوزهای است که مقامات غیرنظامی قرار است رهبری را بر عهده بگیرند، وزارت دفاع نقش دومی را ایفا میکند. با این حال، این تنها نهادی است که از قابلیتهای منحصر به فرد برای رساندن تجهیزات به مناطق خطر و تعداد ثابتی از پرسنل خدماتی منظم که میتوانند کمکها را در مواقع اضطراری توزیع کنند، برخوردار است.
بدون سرمایهگذاریهای فدرال و ایالتی قویتر در تابآوری و سازگاری آبوهوایی، ایالات متحده احتمالاً مجبور خواهد بود صدها میلیارد دلار برای پاکسازی و بهبودی پس از فاجعه هزینه کند. برآورد میشود که برچسب قیمت آسیبهای ناشی از آتشسوزیهای لس آنجلس بیش از 250 میلیارد دلار باشد. برآورد خسارت طوفان هلن تقریباً 60 میلیارد دلار بوده است.
حوزه آبوهوا و امنیت برای باقیماندن مرتبط باید تکامل یابد. متخصصان امنیت آبوهوایی با در نظر گرفتن مواد معدنی حیاتی و انتقال انرژی پاک در تحلیلهای خود، به این پویاییها پاسخ دادهاند. این امر نشاندهنده نگرانی فزاینده دو حزبی در مورد موقعیت غالب چین در بخش مواد معدنی و در رابطه با فناوریهای انرژی نسل بعدی است.
اما کارهای بیشتری باید انجام شود. ما با تمرکز شدید بر این مسائل در طول سالهایی که در دفتر وزیر دفاع خدمت میکردیم، معتقدیم که کشورهایی که به انتقال انرژی روی میآورند و از تابآوری آبوهوایی در داخل و خارج از کشور حمایت میکنند، مزایای اقتصادی و ژئواستراتژیک عظیمی نسبت به کسانی که این کار را نمیکنند، به دست خواهند آورد.
فناوریهای انرژی پاک نسل بعدی فرصتهای عظیمی را برای سود و مشاغل در چند دهه آینده ایجاد میکنند، و این ثروت ملی است که توانایی کشورها را برای حفظ ارتشهای بزرگ و توانمند تضمین میکند. بدون تغییر در سیاست ایالات متحده، احتمالاً چین در موقعیت بهتری نسبت به ایالات متحده برای بهرهمندی از مزایای انتقال جهانی به سمت اقتصاد انرژی پاک قرار خواهد گرفت.
با این حال، بیشتر رشد در این بخش هنوز اتفاق نیفتاده است، و ایالات متحده تحت دولت بایدن یک بازی جدی برای ایجاد قابلیتهای خود در این زمینه از طریق قانون کاهش تورم، قانون تراشهها و علم و ابتکارات قانونی مرتبط انجام داد.
اکنون این به دولت ترامپ بستگی دارد که تصمیم بگیرد آیا میخواهد از مزایای این برنامهها، که اتفاقاً به طور نامتناسبی به ایالتهای محافظهکار از نظر سیاسی سود میرساند، بهرهبرداری کند یا توانایی رقابت با چین، از نظر سیاسی، اقتصادی یا فناوری را از بین ببرد.
حوزه امنیت آبوهوایی راه طولانی را پیموده است، و از سایه 11 سپتامبر بیرون آمده است تا یک جامعه از دانشگاهیان و عملکنندگان ایجاد کند. اما زمانه تغییر کرده است، و این حوزه باید با آنها تغییر کند.