معترضی در جریان تظاهراتی در حمایت از اکرم امام‌اوغلو، شهردار بازداشت‌شده استانبول، مقابل پلیس ضد شورش در استانبول در ۲۴ مارس، پرچم ترکیه را به اهتزاز درمی‌آورد. آنجلوس تزورتزینیس / خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایماژ
معترضی در جریان تظاهراتی در حمایت از اکرم امام‌اوغلو، شهردار بازداشت‌شده استانبول، مقابل پلیس ضد شورش در استانبول در ۲۴ مارس، پرچم ترکیه را به اهتزاز درمی‌آورد. آنجلوس تزورتزینیس / خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایماژ

اردوغان خطر می‌کند که زیاده‌روی کند

رهبر سرکوبگر ترکیه نمی‌تواند به وفاداری ارتش تکیه کند.

تصمیم رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در ماه گذشته مبنی بر زندانی کردن اکرم امام‌اوغلو، شهردار استانبول، جدی‌ترین رقیب سیاسی او، شدیدترین اعتراضات و تحریم‌های سیاسی این کشور را در سال‌های اخیر به راه انداخت. این اقدام به اتهام فساد و ترور صورت گرفت، اما از سوی ناظران و اپوزیسیون ترکیه به عنوان نقطه بی‌بازگشت برای دموکراسی ترکیه تلقی شده است که گامی مهم به سوی خودکامگی تمام‌عیار است.

این تلاش برای رد صلاحیت امام‌اوغلو از شرکت در انتخابات بعدی، مسیر پیروزی انتخاباتی اپوزیسیون را به میزان قابل توجهی محدود می‌کند و نشان می‌دهد که اردوغان اجازه نخواهد داد هیچ چالشی معتبری برای حکومت او وجود داشته باشد. همراه با فرسایش استقلال قضایی، آزادی رسانه‌ها و رویه‌های انتخاباتی منصفانه، صندوق رای دیگر مسیر معتبری برای تغییر سیاسی ارائه نمی‌دهد. برای بسیاری، خیابان‌ها آخرین عرصه مقاومت باقی مانده است.

اما در حالی که اردوغان گام‌های مهمی در جهت تحکیم حکومت استبدادی برداشته است، ترکیه ساختارهای اقتصادی و سیاسی لازم برای دیکتاتوری کامل را ندارد. به ویژه، اردوغان فاقد یک دستگاه اجباری کاملاً وفادار است که بتواند بدون قید و شرط اراده خود را اعمال کند—به ویژه ارتش، که مدت‌هاست برای رژیم‌های خودکامه قوی ضروری تلقی می‌شود.

این امر ترکیه را در یک برزخ مخاطره‌آمیز بین اقتدارگرایی رقابتی قرار می‌دهد، جایی که انتخابات و سایر نهادهای دموکراتیک اسماً وجود دارند اما با سوء استفاده‌های سیستماتیک از قدرت تضعیف می‌شوند، و دیکتاتوری آشکار. در این مرحله گذرا، رژیم به شدت مستعد اعتراضات عمومی خواهد بود، اما همچنان فاقد ظرفیت اجباری لازم برای درهم شکستن قاطعانه آن است. این ترتیب ذاتاً ناپایدار است و اگر اردوغان به این مسیر ادامه دهد، می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد.


اردوغان از اواسط دهه 2000 تلاش کرده است تا با تغییر شکل رهبری و پاکسازی مخالفان مشکوک، ارتش را ضد کودتا کند. این تلاش پس از کودتای خشونت‌آمیز سال 2016 تشدید شد که عمدتاً توسط پیروان فتح‌الله گولن، روحانی متوفی مسلمان، که به دنبال برکناری اردوغان بود، رهبری شد—و شکست خورد.

در حالی که اردوغان در تامین اطاعت در راس موفق بوده است، نتیجه یک نیروی یکپارچه وفادار نیست، بلکه یک نیروی عمیقاً سیاسی شده در همه سطوح است. این تفاوت مهم است: یک ارتش وفادار بدون قید و شرط مطیع است و از نظر ایدئولوژیک با رژیم همسو است، در حالی که یک ارتش سیاسی شده دچار اختلاف است، تحت فشار انتظارات سیاسی است و در پشت یک نمای متحد و مطیع، به طور داخلی بی‌اعتماد است.

اردوغان با سیاسی کردن ارتش، آینده رژیم خود را نیز به خطر انداخته است. اگر او به تشدید سرکوب ادامه دهد—به ویژه اگر تلاش کند از ارتش برای سرکوب اعتراضات استفاده کند—خطر می‌کند که زیاده‌روی کند. ارتش می‌خواهد بی‌طرف بماند، اما اگر برای تبعیت از خواسته‌های رژیم بیش از حد تحت فشار قرار گیرد، ممکن است دچار تفرقه شود که پیامدهای بی‌ثبات‌کننده‌ای نه تنها برای ترکیه بلکه برای کل منطقه خواهد داشت.

جنبش‌های اعتراضی ضد دولتی که در دهه 2010 به عنوان بخشی از بهار عربی خاورمیانه را فرا گرفت، موازی‌های هشیارکننده‌ای ارائه می‌دهد. سرنوشت رژیم‌های اقتدارگرا تا حد زیادی به تمایل ارتش برای خاموش کردن مخالفان بستگی داشت. در تونس و مصر، امتناع ارتش‌های مربوطه از سرکوب قاطعانه اعتراضات، عامل کلیدی در اجازه دادن به اپوزیسیون گسترده برای سرنگونی خودکامه‌های مستقر بود. در بحرین و عربستان سعودی، نیروهای امنیتی وفادار با سرکوب خشونت‌آمیز تظاهرات به بقای سلطنت‌ها کمک کردند. و در لیبی، سوریه و یمن، وفاداری‌های تقسیم‌شده ارتش‌های متفرق بین رژیم و اپوزیسیون، جنگ‌های داخلی خونینی را تسریع کرد.

ترکیه از این پویایی‌ها مصون نیست. اردوغان از سال 2016 بر پاکسازی بیش از 125000 کارمند دولتی، از جمله هزاران افسر نظامی نظارت داشته است. رسانه‌های طرفدار دولت با افتخار تاکید می‌کنند که اکثریت کسانی که اکنون در دستگاه قضایی و خدمات امنیتی خدمت می‌کنند، پس از کودتا از طریق بررسی سیاسی آشکار استخدام شده‌اند. پیام رژیم اردوغان واضح است: دولت دیگر هیچ مخالفتی را تحمل نخواهد کرد و نیروهای امنیتی، از جمله ارتش، از رژیم دفاع خواهند کرد.

اما این روایت یک واقعیت کلیدی را پنهان می‌کند: در حالی که اردوغان نهادهای دولتی را با وفاداران سیاسی پر کرده است، سازمان‌های عمیقاً نهادینه شده مانند ارتش به این آسانی قابل تغییر نیستند.

ارتش‌ها و سایر مؤسسات سلسله مراتبی، که هنجارهای فرهنگی و ساختارهای سازمانی خاص خود را دارند، تمایل دارند در مداخلات سیاسی تعدیل ایجاد کنند. این امر به ویژه در ترکیه صادق است، جایی که اجتماعی شدن نظامی زود شروع می‌شود و هم شدید و هم پایدار است.

علاوه بر این، وفاداری ایدئولوژیک را نمی‌توان با انباشتن صفوف با استخدام‌های سیاسی مهندسی کرد. همانطور که در تحقیقات خودم مشاهده کرده‌ام، بسیاری از استخدام‌شدگان از زمینه‌های غیرسیاسی می‌آیند یا در چیزی شرکت می‌کنند که می‌توان آن را «جعل سبک زندگی» نامید: تطبیق ظاهر و رفتار خود برای برآورده کردن انتظارات سیاسی بدون درونی‌سازی عمیق ایدئولوژی رژیم. علامت دادن به وفاداری سیاسی و تضمین یک مرجع سیاسی ممکن است به نامزدها کمک کند تا وارد شوند یا ارتقا یابند، اما وفاداری بلندمدت را تضمین نمی‌کنند.

الگوهای استخدام نظامی نیز تحت تأثیر شبکه‌های اجتماعی غیررسمی است که نیروهای مسلح را به مناطق و گروه‌های اجتماعی خاص مرتبط می‌کند. همانطور که ارتش ایالات متحده ریشه در محیط‌های جغرافیایی، فرهنگی و خانوادگی خاص دارد، سپاه افسران ترکیه از کانال‌های اجتماعی دیرینه استفاده می‌کند که در برابر همگن‌سازی سیاسی مقاومت می‌کنند.

هنگام ایجاد یک ارتش رژیم، خودکامه‌ها اغلب اولویت را به ایجاد وفاداری در راس می‌دهند و به طور انتخابی ژنرال‌های همسو از نظر ایدئولوژیک یا قومی را ترفیع می‌دهند، همانطور که بشار اسد، رئیس‌جمهور سابق سوریه یا نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا انجام داده‌اند.

اما حتی این استراتژی نیز محدودیت‌های خود را دارد. افسران ارشد از گروه‌های کوچک‌اندازه‌ای انتخاب می‌شوند که عمیقاً با ارزش‌های نهادی اجتماعی شده‌اند. حتی ژنرال‌هایی که تحت نظر اردوغان به قدرت رسیدند، مانند توفیق آلگان، با این وجود وفاداری خود را به اصول اساسی جمهوری نشان داده‌اند، درست همانطور که چهره‌های محافظه‌کاری مانند خلوصی آکار زمانی که ارتش به شدت سکولار بود، نشان دادند.

مقاوم‌تر از همه رده‌های میانی، از کاپیتان‌ها تا سرهنگ‌ها هستند که واحدهای تاکتیکی را فرماندهی می‌کنند و روزانه با سربازان و غیرنظامیان تعامل دارند. ریشه‌دار بودن آنها در فرهنگ نظامی حرفه‌ای آنها را ضروری می‌کند، اما به این معنی است که نظارت بر وفاداری‌های سیاسی آنها دشوار است. حتی پیشرفته‌ترین سیستم‌ها و شبکه‌های نظارتی اغلب برای نفوذ به این لایه از فرماندهی تلاش می‌کنند.

ایجاد یک ارتش واقعاً مطیع زمان می‌برد، و حتی در آن صورت، فرار همچنان یک خطر مداوم است. همانطور که قیام‌های بهار عربی نشان داد، حتی در رژیم‌های کاملاً کنترل‌شده و دیرینه، سربازان ممکن است از شلیک به غیرنظامیان خودداری کنند، همانطور که در تونس، مصر و تا حدی در سوریه این اتفاق افتاد.

و افسران ترکیه، علیرغم نقش تاریخی خود در کودتاها، عموماً در برابر کمک به رهبران شخصی، به ویژه در لحظات اعتراضات گسترده، مقاومت کرده‌اند.


شکنندگی کنترل اردوغان بر ارتش در اوت 2024 در مراسم فارغ‌التحصیلی آکادمی نظامی ترکیه فاش شد.

پس از مراسم رسمی که اردوغان در آن شرکت داشت، صدها ستوان تازه منصوب‌شده شمشیرهای خود را بالا بردند و نه به رئیس‌جمهور، بلکه به اصول سکولار و دموکراتیک جمهوری سوگند یاد کردند. شعار آنها، «ما سربازان مصطفی کمال هستیم»، یادآوری آشکاری از مصطفی کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، و میراث سکولار او بود.

اردوغان با پاکسازی—اخراج پنج ستوان، برکناری سه ناظر آکادمی—پاسخ داد که به سختی توسط هیئت انضباطی ارتش تقسیم‌شده تصویب شد. آلگان، رئیس ستاد ارتش که به اخراج‌ها رای منفی داد، به زودی مجبور به استعفا شد. این اپیزود رهبری نظامی را نشان داد که از یکپارچگی به دور است.

داده‌های انتخاباتی بیشتر روایت وفاداری اردوغان را پیچیده می‌کند. در انتخابات محلی 2019 و 2024، علیرغم کمپینی مملو از ملی‌گرایی و نمادگرایی نظامی‌گرایانه، افسران و خانواده‌هایشان به طور قاطع از نامزدهای اپوزیسیون مانند امام‌اوغلو و منصور یاواش شهردار آنکارا حمایت کردند. در استانبول و آنکارا، حوزه‌های نزدیک به مسکن نظامی از حمایت اپوزیسیون به میزان 80 درصد ثبت کردند. حتی در پادگان‌های کوچک‌تر، جایی که سربازان وظیفه متمایل به محافظه‌کار نیز به پای صندوق‌های رای رفتند، حزب عدالت و توسعه اردوغان عملکرد ضعیفی داشت.

این روندها چیزی بیش از نارضایتی سیاسی را منعکس می‌کند. سپاه افسران از شکایات ملی عایق نیست: خانواده‌های نظامی مشمول همان ناامنی اقتصادی—تورم سرسام‌آور، کمبود مسکن و کاهش قدرت خرید—هستند که به نارضایتی گسترده دامن می‌زند.

فراتر از انسجام، سیاسی کردن ارتش توسط اردوغان نیز اثربخشی آن را از بین می‌برد. این یک نگرانی مهم برای افسرانی است که عواقب آن را از نزدیک مشاهده می‌کنند. در حالی که نیروهای ترکیه عملیات فرامرزی شایسته‌ای را در سوریه و عراق انجام داده‌اند، بخش عمده‌ای از این موفقیت مدیون تجربه نبرد و برتری فناوری، از جمله پهپادها است—نه قدرت و کارایی نهادی.

پاسخ به زلزله سال 2023 عواقب تلاش‌های اردوغان برای ضد کودتا را آشکار کرد. ارتش در ساعات اولیه حیاتی به طور موثر بسیج نشد و زنجیره فرماندهی که از اقدام بدون هدایت سیاسی بیم داشت، فلج شد.

و حادثه فارغ‌التحصیلی سال گذشته، که منجر به اخراج افسران بسیار برجسته و پنج فارغ‌التحصیل برتر آکادمی نظامی شد، اضطراب‌ها را در سپاه افسران عمیق‌تر کرد. بسیاری از افسران به طور فزاینده‌ای می‌ترسند که شایستگی حرفه‌ای در قربانگاه انطباق سیاسی قربانی شود.


ترکیه اردوغان مدت‌هاست که به عنوان یک رژیم اقتدارگرای رقابتی طبقه‌بندی می‌شود، جایی که انتخابات واقعی اما ناعادلانه است. بازداشت امام‌اوغلو و روسای حزب ملی‌گرای ظفر و حزب برابری و دموکراسی خلق‌های طرفدار کرد، همراه با فرسایش یکپارچگی انتخابات، کشور را به قلمرو تیره‌تری سوق داده است. به نظر می‌رسد انتخابات اکنون تا حد زیادی نمادین است؛ حتی صداهای طرفدار دولت آشکارا اذعان می‌کنند که انتقال قدرت از طریق صندوق رای به سختی امکان‌پذیر است.

با این حال، بدون یک ارتش یکپارچه وفادار، ترکیه نیز به یک خودکامگی اجباری تمام‌عیار تبدیل نشده است. ترکیه اکنون در یک نقطه میانی ناآرام وجود دارد—چیزی که می‌توان آن را «خودکامگی غیررقابتی» یا «دیکتاتوری نیمه‌اجباری» نامید—که خطر منحصربه‌فردی را ایجاد می‌کند.

اردوغان با سیاسی کردن ارتش و تهی کردن روند انتخابات، بذر درگیری و بی‌ثباتی را کاشته است و هم دوام رژیم و هم چشم‌انداز انتقال مسالمت‌آمیز قدرت را تضعیف کرده است. در بدترین سناریو، اگر اعتراضات افزایش یابد و اردوغان به هر قیمتی به قدرت بچسبد، ترکیه ممکن است به سمت مسیرهای سوریه یا لیبی—درگیری داخلی طولانی‌مدت و هرج و مرج—و نه مصر یا عربستان سعودی منحرف شود.

اردوغان ممکن است هنوز به دنبال استفاده از نیروهای مسلح برای ساکت کردن مخالفان باشد. اما همانطور که هم تاریخ ترکیه و هم تاریخ منطقه گسترده‌تر نشان می‌دهد، هرچه خودکامه‌ها بیشتر برای سرکوب به ارتش خود تکیه کنند، احتمال از دست دادن کنترل آنها بیشتر می‌شود.