TODD OWYOUNG/GETTY IMAGES
TODD OWYOUNG/GETTY IMAGES

گوینت پالترو از رژیم پالئو خسته شده است. تعجب نمی‌کنم، این رژیم دیوانه‌وار است

مایکل اودل می‌گوید: من هم مثل گوئینت پالترو، بازیگر، هوس پنیر می‌کردم.

در سال ۲۰۰۳، زمانی که کتاب پرفروش لورن کوردین به نام رژیم پالئو (The Paleo Diet) سر و صدای زیادی به پا کرده بود، به خاطر دارم که سعی می‌کردم به پسر پنج ساله‌ام توضیح دهم که پدرش می‌خواهد مقدار زیادی گوشت بخورد تا قوی و بزرگ شود. ژست میمونی گرفتم، صدایی شبیه غرش درآوردم و تامی پیشنهاد کرد که پاستیل‌های پرسی پیگ (Percy Pigs) خود را با من تقسیم کند. بعد از اینکه چیزی زیر لب درباره «گوشت واقعی» گفتم، به مغازه‌ها رفتم. سه فرزندم هنوز خیلی کوچک بودند و به نظر می‌رسید خانه‌مان پر از آشغال‌های غیر پالئو مانند اسپاگتی الفبا، پنیر بی‌بی‌بل و همان پرسی پیگ‌های نفرت‌انگیز بود. تبدیل شدن به یک انسان غارنشین واقعاً برایم جذاب بود.

من این ادعا را پذیرفتم که ژن‌های ما از دوران پارینه‌سنگی (حدود ۱۰,۰۰۰ سال پیش) تکامل نیافته‌اند و بنابراین باید فقط گوشت، ماهی، میوه و سبزیجات (به اضافه آجیل و دانه‌ها) بخوریم و هر چیز «مدرن» مانند غلات، حبوبات، لوبیا، تمام محصولات لبنی و سیب‌زمینی را کنار بگذاریم. منطقی به نظر می‌رسید. همچنین، ساده و به طور اطمینان‌بخشی مردانه بود. اجداد شکارچی-گردآورنده پروتئین‌دوست ما مرد بودند (احتمالاً یک روز زنی آن‌ها را نابود کرد که گفت: «می‌دانی چیه؟ من می‌خواهم تمام چیزهای داخل آن مزرعه را آسیاب کنم و آن را به یک کیک تبدیل کنم»).

واضح است که من تنها کسی نبودم. گوئینت پالترو، بازیگر که تبدیل به متخصص سلامتی شده است و هرگز فرصت استفاده از یک روند خوب را از دست نمی‌دهد، می‌گوید که اخیراً پس از پیروی از رژیم پالئو با شریک زندگی‌اش، برد فالچوک (Brad Falchuk) تهیه‌کننده تلویزیونی، آن را رها کرده است.

گوئیت پالترو و برد فالچوک در مراسم افتتاحیه فیلم «سیاستمدار».
گوئیت پالترو به همراه برد فالچوک، تهیه‌کننده تلویزیونی STEPHEN LOVEKIN/VARIETY/PENSKE MEDIA /GETTY IMAGES

مسیر من از پرسی پیگ به، خب، خوک‌ها کاملاً از A به B بود، اما پالترو در تمام نقاط نقشه تغذیه توقف کرده است، که با ماکروبیوتیک (macrobiotics) شروع می‌شود.

او اخیراً در پادکست گوپ (Goop Podcast) خود گفت: «من از این که این قدرت را در دستان خود داریم که اگر با خودمان خوب رفتار کنیم و آب کافی بنوشیم و غذاهای کامل بخوریم، می‌توانیم خیلی بهتر احساس کنیم، بسیار شگفت‌زده شدم. من تا حدودی مدهوش این ایده بودم و هنوز هم تا به امروز همین احساس را دارم.»

نگرانی در مورد «التهاب» در نهایت او و فالچوک را به رژیم پالئو سوق داد، اما اکنون - آن استیک ماموت را زمین بگذارید و بزرگان را به آتشکده احضار کنید! - او «کمی از آن خسته شده است».

او افزود: «من دوباره شروع به خوردن نان خمیر ترش و پنیر می‌کنم - خوب، من آن را گفتم» (احتمالاً لباس پوستی خود را عوض کرده، نقاشی غاری یک گروه شکارچی که در حال تعقیب یک غزال هستند را پاک کرده و آن را با عکسی از یک ساندویچ پنیر جایگزین کرده است).

خوب، باید بگویم، من خیلی جلوتر از گوئینی هستم. من در عرض یک ماه پس از شروع رژیم پالئو، به شدت از آن خسته شدم. روی کاغذ (یا باید گفت روی لوح سنگی؟) ایده خوبی بود. من یک پدر کم‌انرژی بودم که به کوکو پاپس (Coco Pops) و ماهی انگشتی‌های باقی‌مانده از فرزندانم علاقه داشتم. در ابتدا از خرید کردن مانند یک انسان غارنشین لذت می‌بردم. وقتی راهروی گوشت را در چرخ دستی خود می‌کشید، چند میوه و سبزیجات اضافه می‌کنید و به خانه می‌روید، خیلی ساده‌تر است.

اما معلوم شد که دانشمندان اطلاعات بسیار کمی در مورد نسبت گوشت به سبزیجاتی که اجداد ما می‌خوردند، می‌دانند. هضم این همه گوشت برایم سخت بود. و به زودی احساس کردم که یک لودیت هستم که نخود فرنگی را از خودم دریغ می‌کنم (من واقعاً نخود فرنگی را دوست دارم) یا سایر اختراعات سوسول مدرن مانند عدس و نخود، فقط به این دلیل که انسان‌های غارنشین هنوز با آن‌ها روبرو نشده بودند.

مثل این بود که قبل از هر وعده غذایی مجبور باشم با کم‌اطلاع‌ترین متخصص تغذیه جهان مشورت کنم. این نیمه میمون فرضی با پیشانی بزرگ و آویزان، درست زمانی که می‌خواستم یک بادام زمینی را به لبم بگذارم (این یک حبوبات است، بنابراین مجاز نیست) غرغر می‌کرد: «متاسفم، رفیق، خیلی مدرن و مد روز است». و من به زودی شروع به هوس پنیر نیز کردم.

تصور می‌شود که پخت و پز با آتش توسط انسان پارینه‌سنگی منجر به افزایش اندازه مغز انسان شده است، زیرا هضم غذا بهبود یافته و بدن ما قادر به جذب مواد مغذی بیشتری بود. اما باید بگویم که رژیم پالئو به سرعت مرا احمق‌تر کرد. من شروع به ارائه راه حل‌های ماقبل تاریخ برای مشکلات کاملاً مدرن کردم. کسی در مسیر مدرسه مرا زیر گرفت؟ از پنجره ماشین بیرون می‌آمدم و صدای گوریل درمی‌آوردم. وقتی معلمی در شب والدین گفت که پسرم گاهی اوقات ممکن است با همستر کلاس خشن باشد، عصبانی شدم.

گوئینی به این دلیل از رژیم پالئو خارج شد که حوصله‌اش سر رفته بود. نمی‌خواهم بی‌ادب باشم، اما این روده‌ام بود که در نهایت اصرار داشت که آن را کنار بگذارم. پیام واضح بود: «من با کوکو پاپس و پاستا خوبم، اما سعی کن حیوان دیگری را از من عبور دهی و ما تمامش می‌کنیم.»