نظریه درست بود: به لینکلنشر بروید، از مردم در مورد سیاست بپرسید در حالی که آنها برای انتخاب اولین شهردار شهرستان خود آماده میشوند و سپس آن را تعمیم دهید. این تمرین کمتر سر راست بود. اول از همه، لینکلنشر بسیار بزرگ است - از شهرستانهای انگلیسی، فقط نورث یورکشایر بزرگتر است. و دوم، زمانی که صحبت از تنوع به میان میآید، برنده واضح است.
میتوانید مایلها در قلبهای وُلدی (woldy) آن رانندگی کنید و حتی یک تپه یا پرچین را تجربه نکنید. در اینجا سبد نان بریتانیا قرار دارد، جایی که تعداد تراکتورها بیشتر از خودروها است و تمام بیلبوردها بذرها را تبلیغ میکنند. میتوانید به سمت شمال به آنچه که قبلاً هامبرساید (Humberside) بود بروید - به اسکانثورپ (Scunthorpe) و کارخانههای فولاد هنوز هم قدرتمند آن و به سمت ایمینگام (Immingham) و گریمسبی (Grimsby) ماهیخیز - و شگفت زده شوید که بخشهایی از بریتانیا وجود دارد که در آن هنوز چیزهای صنعتی بزرگ ساخته و جابجا میشوند. میتوانید به اسکیگنِس (Skegness) بروید، سعی کنید مثبت باشید و موفق نشوید، زیرا دریا قهوهای است و اسلایسیها آبی هستند و برای ۳ پوند اضافی، ودکا اضافه میکنند. یا میتوانید به لینکلن (Lincoln) با کلیسای جامع و سنگفرشهایش بروید و پاسخها دوباره متفاوت خواهند بود.
من تمام این کارها را در طول هفته گذشته انجام دادهام و تعمیم خواهم داد، اما بیایید در یک ظهر چهارشنبه در اسکانثورپ شروع کنیم. پنج نفر اول از مردم محلی که به آنها نزدیک میشوم زیر ۵۰ سال سن دارند. چهار نفر از آنها از انتخابات قریب الوقوع بیاطلاع هستند و نفر پنجم که از دادن نام خود امتناع میکند، با زبانی قوی آنگلوساکسون (Anglo-Saxon) توضیح میدهد که در مورد "همه سیاستمداران" چه فکر میکند. بیرون تِوِرن (Tavern) (۲.۳۰ پوند برای یک پاینت!)، دو بازنشسته در زیر نور خورشید پلک میزنند و با لبخند خوش آمد میگویند. با ذکر انتخابات، لبخندها ناپدید میشوند. آنها با اکراه رای خواهند داد - و به حزب اصلاحات رای خواهند داد.
یکی میگوید: "بهترین از یک دسته بد." دیگری میگوید: "ببینید حزب کارگر چه کرده است"، و به یک مغازه یک پوندی اشاره میکند. در بیرون تریدویندز (Tradewinds)، یک تامین کننده مواد غذایی آسیایی با پوسترهای "فولاد ما را نجات دهید" در پنجرههایش، من افراد بیشتری را متوقف میکنم و این روند ادامه دارد: جوانان علاقهای ندارند، افراد مسن به اندازه کافی از "همه چیز" دارند.

در سایه برجهای خنک کننده غول پیکر کارخانههای فولاد، جایی که بنرهایی با عنوان "فولاد بریتانیا، غرور فراوان" به چشم میخورد، اثرات جهانی شدن انتزاعی نیست. این پیشنهاد که خرابکاران چینی سعی کردند کورههای اسکانی (Scunnie) را خراب کنند با خشم روبرو میشود - یک راننده کامیون بازنشسته میپرسد: "و چرا اصلاً اجازه میدهیم آنها یک سفارت غول پیکر درست در کنار برج لندن بسازند؟" اولین تعمیم: میزان مشارکت در انتخابات این هفته در روز پنجشنبه ممکن است پایین باشد اما عصبانی نیز خواهد بود.
در جاده صاف و به طرز شگفت انگیزی بدون چاله B1398 از اسکانثورپ به سمت لینکلن، حال و هوا بهتر میشود. در سمت راست من، زمین فرو میریزد. مردم محلی این را "صخرهها" مینامند، که از نظر استاندارد توپوگرافی هر شهرستان دیگری اغراق آمیز است، اما هنوز هم یک منظره باشکوه است. مسافرخانه دامباسترز (Dambusters Inn) بر روی استپ قرار دارد، یک بنای یادبود پر رونق برای اسکادران ۶۱۷ (617 Squadron): از فرودگاهی که درست فراتر از باغ میخانه قرار دارد، بمب افکنهای سنگین زمانی یک وعده غذایی از برخاستن میساختند، و قبل از اینکه - انگشتان دست به هم گره خورده - به آرامی ارتفاع بگیرند، از روی "صخرهها" میافتادند. من برای یک پاینت آبجو سگ خیس بسیار عالی توقف میکنم و به سرعت مشخص میشود که گوشهای از لینکلنشر را پیدا کردهام که اصلاً بی تفاوت نیست.
استیو (Steve)، مدیر میخانه میگوید: "من به حزب اصلاحات رای میدهم." "نایجل چند هفته پیش اینجا بود." البته که بود.

یکی از افراد محلی رهگذر میگوید: "همه ما اینجا طرفدار حزب اصلاحات هستیم"، که باعث تشویق کمی از سوی هر کس دیگری که در محدوده شنوایی قرار دارد میشود و استیو را تشویق میکند تا چیزهای غیرقابل چاپی را که در مورد کییر استارمر (Keir Starmer) فکر میکند به من بگوید. او از برنامههای تبدیل پایگاه نیروی هوایی اسکَمپتون به مسکنی برای حدود ۲۰۰۰ پناهجو به شدت عصبانی است. آیا او از این که این برنامهها اکنون رها شدهاند، آسوده خاطر شده است؟ او میگوید: "آنها رها نشدهاند، نه." "آنها هنوز آن را میفروشند و چه کسی میداند یک پیمانکار خصوصی چه خواهد کرد؟"
جیمز (James)، ۵۴ ساله، "پسری کارگر از لینکلن که به جایی رسیده است"، تجزیه و تحلیل گستردهتری ارائه میدهد. او میگوید: "سیاستمدار بودن کار بیهودهای است زیرا کل سیستم از کار افتاده است." "همه چیز کوتاه مدت است و توسط رسانههای اجتماعی هدایت میشود. هیچ برنامهای برای بلندمدت وجود ندارد، که ما به آن نیاز داریم زیرا شوراها فاجعه هستند، پلیس فاجعه است، و NHS چطور؟"
استارمر زمانی که وارد شد، تصمیمات دشواری گرفت، اما سپس به سیاستهای عمیقاً نامحبوبی مانند سوخت زمستانی پایبند بود. او این امر را اجتناب ناپذیر کرده است که فاراژ در سال ۲۰۲۸ نخست وزیر شود.
صبح پنجشنبه در لینکلن و جستجو برای کسی که به یک حزب سنتی رای میدهد ادامه دارد. این شهر در سال ۲۰۱۷ کوربین (Corbyn) را، در سال ۲۰۱۹ جانسون (Johnson) را و تابستان گذشته استارمر را با خیالی آسوده انتخاب کرد. اکنون، در آنچه که نظرسنجیها نشان میدهند یک رقابت دو اسبه برای شهرداری خواهد بود، آنها بین جیسون استاکوود (Jason Stockwood) از حزب کارگر، که قبلاً گرایمزبی اف سی (Grimsby FC) را اداره میکرد، و آندریا جنکینز از حزب اصلاحات، که قبلاً توری (Tory) بود، تصمیم خواهند گرفت.
یک مغازه دار در استیپ هیل (Steep Hill) میگوید: "من نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم." مشخص نیست که او از سیاست بدخلق است یا به این دلیل که مغازه او در یک تپه بسیار شیب دار قرار دارد. یک پیشخدمت بیست و چند ساله میگوید: "من رای نمیدهم." همکارش اضافه میکند: "من فقط در انتخابات مهم رای میدهم." اما این مهم است، من کاملاً از روی تحکم پیشنهاد میکنم. شهردار جدید اختیارات گسترده و بودجه زیادی خواهد داشت. او نتیجه میگیرد: "به هر حال همه آنها یکسان هستند." "چه کسی اهمیت میدهد؟"
پاتریشیا (Patricia)، ۸۰ ساله، در بیرون M&S میگوید: "من به حزب اصلاحات رای میدهم." "آنها نمیتوانند بیشتر از بقیه گند بزنند، میتوانند؟" او در ادامه توضیح میدهد که آنها تمام توالتهای عمومی را بستهاند - دوستی که او امروز برای خرید با خود میبرد تمام صبح پاهایش را روی هم گذاشته است - و هزینههای پارکینگ همانند لندن است (من ۴.۲۰ پوند برای دو ساعت پرداخت کردم: گران است، اما دقیقاً گران قیمت لندن نیست). او به طور خاص فاراژ را دوست ندارد و جنکینز فرصت طلب و "آبکی" است، اما "جایگزین چیست؟"

در خارج از شهر در جادههای A به سمت ساحل و بالعکس، برای حزب کارگر آسانتر نمیشود. در سایر نقاط کشور، وضعیت جادهها در صدر شکایات قرار دارد. آنها مطمئناً در اینجا نیز چالههایی دارند، اما نبردهای بزرگتری وجود دارد. کشاورزان از "مالیات مزرعه خانوادگی" و پنلهای خورشیدی عصبانی هستند. در هر دوربرگردان دیگر، علائمی وجود دارد که نشان میدهد لینکلنشر در حال حاضر شش مزرعه خورشیدی "با اهمیت ملی" دارد. هفتمین مزرعه، که معادل ۱۳۶۰ زمین فوتبال در شمال غربی لیدنهام (Leadenham) را پوشش میدهد، برنامه ریزی شده است. دکلها نیز همینطور. در پاسخ، گروههای اعتراضی مانند No Pylons Lincolnshire و LAND (Lincolnshire Against Needless Destruction) خواستار توقف در آنچه که آنها "شتاب به سمت خالص صفر" مینامند، هستند. جای تعجب نیست که تعهد حزب اصلاحات به "حمایت از ساکنانی که علیه دستور کار فاجعه بار خالص صفر اد میلیبند (Ed Miliband) مبارزه میکنند" درست در صدر بیانیه جنکینز قرار دارد.
مردی عصبانی در چکمههای پلاستیکی در بیرون یک پمپ بنزین در A158 میگوید: "هیچ کس در وست مینستر (Westminster) به امنیت غذایی اهمیت نمیدهد." او به فریاد زدن ادامه میدهد، اما یک تایفون نیروی هوایی (RAF Typhoon) که تازه از کانینگزبی (Coningsby) به پرواز درآمده است، صدای او را خفه میکند. من پیشنهاد میکنم که داشتن هواپیماهای جنگی که تمام روز در حال پرواز هستند و به داخل و خارج میروند، باید ناراحت کننده باشد. فکر میکنم او بالاتر از غرش فریاد میزند: "به آن عادت میکنی."
من نمیدانم کدام یک از غرفههای بستنی فروشی متعددی که در خط ساحلی اسکیگنِس وجود دارند، برای اولین بار ایده اسلایسیهای الکلی یا مجوز فروش آنها را مطرح کردند، اما ظاهراً به سرعت مورد توجه قرار گرفت. من رنگین کمان اسمیرنوف (Smirnoff) و انبه مالیبو (Malibu) را با یک اسمورف سه گانه آبی عوض میکنم و سپس با یک قدم زدن نیروبخش در شهر، با تمایل به فرو رفتن در یک کمای دیابتی مبارزه میکنم. در سال ۲۰۲۳، مجله Which? اسکیگنِس را به عنوان "یک جهنم مبتذل" توصیف کرد - مطمئناً سنت آیوز (St Ives) نیست و آخرین دستورالعمل پراکندگی پلیس آن، که پس از "رانندگی غیر اجتماعی" بیش از ۵۰ وسیله نقلیه اعمال شد، دوشنبه منقضی شد. اما در یک بعد از ظهر آفتابی بهاری میتوانم به مکانهای بدتری برای بودن فکر کنم. بخشهایی از آن احیا شدهاند. مناطق دیگر هنوز در انتظار هستند: East Midlands Rail به تازگی از ارتقاء ۲۳ میلیون پوندی برای امکانات تراموا و قطار خبر داده است که به این امر کمک خواهد کرد.

باز هم، من اشتباه میکنم و از افراد زیر ۵۰ سال میپرسم که آیا از انتخابات شهرداری هیجان زده هستند یا خیر و با پاسخهای کوتاه روبرو میشوم. گری (Gary) و سارا (Sarah) کمی مسنتر هستند و برای یک روز با سگ خود، سیدنی (Sidney) و کالسکه اش از کلیثورپز آمدهاند. آنها هم هیجان زده نیستند، اما اگر بودند، به حزب اصلاحات رای میدادند.
گری میگوید: "من فقط از مسابقه دو اسبه خسته شدهام."
سارا اضافه میکند: "فقط سیاستهای خود را به ما بگویید و به کار خود ادامه دهید."

بر خلاف اسکانیها، آنها نمیتوانند آنچه را که استارمر زمانی گفت، به یاد بیاورند. او به سارا یک نگاه غمگین میدهد. گری اضافه میکند: "هیچ کس به ما گوش نمیدهد، به این دلیل است که ما اینجاییم." آنها کجا هستند؟ "ما اینجا در انتهای صف غذا هستیم."
آخرین تعمیم: این سفر جادهای ممکن است برای توصیف یک روندهی حاد ترش و شیرین که در حال شکل گیری است، ناگزیر به یک کلیشه سیاسی تبدیل شده باشد، اما مردم در لینکلنشر این هفته رای خواهند داد، به چند دلیل ساده. اول، آنها از احزاب سنتی خسته شدهاند - توریها به طور خاص برای رای دهندگان عادی بسیار دور از تماس به نظر میرسند. دوم، نایجل را میشناسند (هیچ کس نگفت "من به نایجل اعتماد دارم"، اما این تصور وجود داشت که او آنها را درک میکند). سوم، با توجه به وضعیت جادهها، توالتهای عمومی و مزارع خورشیدی، آنها به درستی میفهمند که سیاست محلی مهم است.
آیا هیچ کس به حزب کارگر رای نخواهد داد؟ مطمئناً، احتمالاً. آیا کسی هست که به حزب اصلاحات رای ندهد؟ از نظر آماری، بله. اما من در واقع یک نفر را ملاقات نکردم. آیا آنها همه اینها را در تابستان تغییر خواهند داد؟ خدا میداند.