باوری که به حیات فرازمینی وجود دارد، از آنجایی که همواره فاقد هرگونه مبنای تجربی له یا علیه آن بوده، آزادانه دستخوش چرخههای مد شده است. هنگامی که هم نجوم سنتی و هم الهیات مسیحی، زمین را در مرکز کیهان قرار میدادند، تعداد کمی ستارهها و سیارات را چیزی جز پسزمینه آسمانی تغییرناپذیر برای زندگی در این دره اشکها تصور میکردند. اما به گفته کریستیان هویگنس در اواخر قرن هفدهم، «انسانی که نظر کوپرنیک را دارد، نمیتواند گاهی اوقات این تصور را نداشته باشد که بعید نیست بقیه سیارات نیز ... ساکنان خود را داشته باشند.»
پذیرش بیتفاوت هویگنس نسبت به حیات فرازمینی حداقل تا زمانی که اچ. جی. ولز در مورد خطرات آن هشدار داد، یک هنجار باقی ماند و حتی در سال ۱۹۵۲ هارولد اسپنسر جونز، منجم سلطنتی، با خوشحالی به ما گفت که "تقریباً مسلم است که نوعی پوشش گیاهی در مریخ وجود دارد."
زمانی که مأموریتهای فضاپیمای وایکینگ در دهه ۱۹۷۰ چشمانداز استریل مریخ را نشان دادند، نظر علمی به این ایده بازگشت که ما یک واحه تنها از حیات در منظومه شمسی و احتمالاً در کیهان گستردهتر هستیم. برخی هنوز منشأ حیات در زمین را رویدادی بسیار نادر و غیرمحتمل در جهانهای بالقوه قابل سکونت میدانند. اما احتمالاً دیدگاه رایجتر، اکنون که میدانیم سیارات فراخورشیدی و حتی تا حدودی شبیه به زمین چقدر فراوان هستند، این است که نوعی از حیات ممکن است در جهان نسبتاً گسترده باشد، اما حیات هوشمند - از نوعی که ما ادعای آن را داریم - میتواند بسیار نادر باشد.
قدمهای دشوار
یکی از دلایل این دیدگاه از سوی کیهانشناس براندون کارتر مطرح شد، که در سال ۱۹۸۳ به یک تصادف عجیب اشاره کرد: بازه زمانی لازم برای تکامل انسانها - حدود ۴.۶ میلیارد سال - همرتبه با بازه زمانی است که سیاره ما در آن قابل سکونت خواهد بود؛ در حدود ۵ میلیارد سال آینده، زمین توسط خورشید پیر و متورم قبل از اینکه به کوتوله سفید تبدیل شود، سوزانده خواهد شد. کارتر استنتاج کرد که معمولاً طولانیتر از این طول میکشد تا حیات هوشمند در سیارهای شبیه به ما ظاهر شود، و اینکه ما نتیجه یک یا دو رویداد نادر و غیرمحتمل لازم برای چنین تکاملی هستیم: «قدمهای دشوار» که معمولاً از حیات پیشرفته و هوشمند جلوگیری میکنند اما در گوشهوکنار کیهان رخ خواهند داد. از این منظر، ما تنها هستیم یا تقریباً تنها.
مدل قدمهای دشوار کارتر اخیراً توسط تیمی به چالش کشیده شده است که استدلال میکنند دیر رسیدن انسانها لزوماً به معنی غیرمحتمل بودن ما نیست، بلکه ممکن است نشاندهنده این واقعیت باشد که شرایط محیطی مورد نیاز برای موجودات زنده بزرگ و پیچیده مانند ما - به ویژه، جو غنی از اکسیژن برای حمایت از سلولهای پرانرژی ما - نمیتواند به سرعت از محیط غیرقابل سکونت هادئن (قدیمیترین ائون زمینشناسی زمین) تکامل یابد.
تمام این زمینهها کنجکاوی را نسبت به ادعای اخیر تیمی از اخترشناسان در دانشگاه کمبریج، بریتانیا، مبنی بر شناسایی یک «نشانگر زیستی» بالقوه - ترکیبی که در زمین تنها منشأ طبیعی زیستی دارد - در سیاره فراخورشیدی به نام K2-18b، با قطر ۲.۶ برابر زمین و در حال گردش به دور ستاره کوتوله سرخ در فاصله ۱۲۴ سال نوری، افزایش میدهد. آنها گزارش میدهند که بر اساس اندازهگیریهای تلسکوپ فضایی جیمز وب (JWST)، نشانهی طیفی دیمتیل سولفید (DMS) را در جو K2-18b شناسایی کردهاند. این تیم دو سال پیش با استفاده از دادههای جمعآوری شده توسط ابزار دیگری از JWST، همین ادعا را با احتیاط بیشتری مطرح کرده بودند.
عدم قطعیت
محتملترین (یا هیجانانگیزترین) منابع رسانهای این ادعا را به عنوان یک شناسایی احتمالی («۹۹.۷٪ قطعیت») حیات فرازمینی گزارش کردند. بسیاری از متخصصان شکاکتر بودند. اولاً، خود شناسایی DMS ممکن است به اندازه ادعای نویسندگان قانعکننده نباشد. آنها گفتند تنها ۰.۳٪ احتمال دارد که سیگنال صرفاً نویز باشد، اما برخی دیگر این عدد را زیر سوال بردهاند.
در زمین، DMS در جو توسط پلانکتونهای دریایی تولید میشود، و تیم کمبریج میگوید این ترکیب برای سیاراتی مانند K2-18b، که گمان میرود اقیانوسی در زیر جو غنی از هیدروژن داشته باشد، یک «نشانگر زیستی قوی» در نظر گرفته شده است. اما منشأ غیرزیستی DMS از واکنشهای فوتوشیمیایی شامل هیدروژن سولفید و متان گزارش شده است. برخی از دانشمندان سیارهای استدلال میکنند که بعید به نظر میرسد هر گاز نشانگر زیستی فرضی در جو سیارهای را بتوان مدرکی قانعکننده برای حیات دانست، با توجه به اینکه چقدر کم در مورد شرایط زمینشناسی هر سیاره فراخورشیدی میدانیم.
با این حال، جالب است که تأمل کنیم جهانی با میکروبهای تولیدکننده DMS ممکن است چه معنایی داشته باشد. در زمین، اینها نسبتاً جدید هستند: گمان میرود مسیر متابولیکی منجر به DMS تنها حدود ۲۵۰ میلیون سال پیش ظاهر شده باشد. بنابراین این یک قطعه بیوشیمی نسبتاً پیچیده است. در این صورت میتوان فرض کرد چنین حیاتی پیش از این برخی از قدمهای دشوار کارتر را تکمیل کرده است - که در این صورت آن قدمها دیگر چندان دشوار به نظر نمیرسیدند.
منابع
1 B Carter, Philos. T. Roy. Soc. A, 1983, 310, 347 (DOI: 10.1098/rsta.1983.0096)
2 DB Mills et al, Sci. Adv., 2025, 11, eads5698 (DOI: 10.1126/sciadv.ads5698)
3 N Madhusudhan et al, Astrophys. J., 2025, 983, L40 (DOI: 10.3847/2041-8213/adc1c8)
4 N Madhusudhan et al, Astrophys. J., 2023, 956, L13 (DOI: 10.3847/2041-8213/acf577)
5 NW Reed et al., Astrophys. J. Lett., 2024, 973, L38 (DOI: 10.3847/2041-8213/ad74da)
6 HA Bullock, H Luo and WB Whitman, Front. Microbiol. 2017, 8, 637 (DOI: 10.3389/fmicb.2017.00637)