تنها یک وارن بافت وجود دارد و هرگز دیگری نخواهد بود.
در ۳ مه، بافت اعلام کرد که در پایان سال از سمت مدیرعاملی برکشایر هاتاوی، شرکتی که او آن را به یکی از موفقترین سرمایهگذاریهای تاریخ تبدیل کرده است، کنارهگیری خواهد کرد. سه دلیل وجود دارد که چرا او بیهمتاست و هرگز همتایی نخواهد داشت: فرد، دوره زمانی و ساختار.
بیایید با فرد شروع کنیم. بافت نه تنها نابغه است، بلکه تقریباً تمام عمر طولانی خود را شیفته بازار سهام گذرانده است. بهخصوص در سالهای اولیه سرمایهگذاری، موفقیت بینظیر او وابسته به فداکاری تحملناپذیری بود: چشمپوشی از زندگی اجتماعی و خانوادگی عادی.
یکی از نویسندگان بعدی، باروخ اسپینوزا، فیلسوف بزرگ قرن هفدهم، را "مرد مست خدا" نامید. بافت، مرد مست سرمایهگذاری است.
از سال ۱۹۴۲، زمانی که او در سن ۱۱ سالگی اولین سهام خود را خرید، اطلاعات مربوط به شرکتها را بلعیده و گزارشهای شرکتی را مانند بیشتر مردم که به موسیقی گوش میدهند، میخوانده است.
بافت در جوانی، به عنوان یک مدیر سرمایهگذاری، با بینی در گزارش سالانه شرکت در خانه خود راه میرفت و تقریباً به اثاثیه میخورد، بیتوجه به رفتوآمد خانواده و دوستان. در حالی که فرزندانش در پارک تفریحی بازی میکردند، او روی نیمکتی مینشست و صورتهای مالی را میخواند. بافت از نظر فیزیکی آنجا بود، اما از نظر ذهنی و احساسی در دنیای خودش غرق بود، متمرکز بر سرفصلهای زیان مالی قابل انتقال به آینده و جداول استهلاک.
تصور کنید اینقدر شیفته باشید. تصور کنید از آن لذت ببرید.
حالا تصور کنید تقریباً هر لحظه از بیداری خود از آن لذت میبرید، از زمانی که هری ترومن در کاخ سفید بود. این نشان میدهد که بافت چقدر غیرعادی است.
تخصص ریشه در تشخیص الگو دارد و بافت هر الگوی قابل تصوری را دیده است. با توجه به آنچه از عادات کاری او میدانم، تخمین میزنم — و معتقدم این تخمین محافظهکارانه است — که بافت بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ صورت مالی را در طول بیش از هفت دهه فعالیت خود خوانده است.
و حافظه او تقریباً ماوراء طبیعی است. سالها پیش، در پایان یک مصاحبه تلفنی با بافت، کتابی را که میخواندم، ذکر کردم. او با صدای بلند گفت که او هم آن را خوانده است – بیش از نیم قرن قبل. وقتی شروع به توصیف قسمتی کرد، من کتاب را برداشتم، صفحه را پیدا کردم و با تعجب متوجه شدم که بافت تقریباً هر جمله را کلمه به کلمه به یاد میآورد.
قرار گرفتن بینظیر او در معرض اطلاعات مالی، همراه با حافظه شگرفش، بافت را به شکل انسانی از هوش مصنوعی تبدیل کرد. او میتوانست تقریباً به هر پرسشی از پایگاه داده داخلی خودش پاسخ دهد.
این به او توانایی بیهمتایی برای شناسایی هسته اهمیت در هر قطعه اطلاعات جدید داده است – و مزیتی پایدار نسبت به سایر سرمایهگذاران. اکنون که هوش مصنوعی به طور جهانی در دسترس است، فردی با تسلط عظیم بافت بر دادهها حتی در آینده نیز چنین مزیتی نخواهد داشت.
سپس دوره زمانی وجود دارد - زمانی که بافت در آن توانایی سرمایهگذاری خود را به کار گرفته است. همانطور که او بارها گفته، با متولد شدن در زمان و مکان خاصی که متولد شد، "لاتاری تخمدان" را برنده شده است.
اگر بافت به جای ۱۹۳۰ در (مثلاً) ۱۸۸۰ در اوماها متولد شده بود، مجبور بود به جای سهام در دام سرمایهگذاری کند. اگر در ۱۹۳۰ در اومسک به جای اوماها متولد شده بود، مالک راهآهن نمیشد؛ احتمالاً در راهآهن سراسری سیبری کار میکرد.
و بافت درست در زمانی به سن بلوغ رسید که توانست زیر نظر بنجامین گراهام، پیشگام تحلیل اوراق بهادار و یکی از بزرگترین سرمایهگذاران قرن گذشته، تحصیل کند.
بافت همچنین فعالیت خود را قبل از اینکه تریلیونها دلار از طریق صندوقهای شاخصی و سایر سرمایهگذاران نهادی بزرگ به بازار سهام سرازیر شوند، آغاز کرد.
او سابقه اولیه فوقالعاده خود را با ماهیگیری در جایی ساخت که هیچکس دیگری حتی به دنبال صید چیزی نبود. او از کوچکترین پلانکتونهای بازار سهام تغذیه میکرد.
او روی این ماهیهای کوچک شرطهای بزرگی بست. در مقاطع مختلف، شرکای سرمایهگذاری او ۲۱ درصد از کل داراییهایشان را در Dempster Mill Manufacturing، تولیدکننده تجهیزات کشاورزی در بیاتریس، نبراسکا، و ۳۵ درصد را در Sanborn Map، یک شرکت نقشهبرداری مستقر در نیویورک که تنها پرتفوی سرمایهگذاریاش بیش از قیمت سهام آن ارزش داشت، سرمایهگذاری کرده بودند. گاهی سالها طول میکشید تا موقعیتی در سهامهایی که تقریباً هرگز معامله نمیشدند، ایجاد کند.
از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۸، چنین شرطبندیهای نامعلومی به بازده میانگین ۲۵.۳ درصد سالانه کمک کردند، در حالی که بازده S&P 500 در این دوره ۱۰.۵ درصد بود.
بافت با پا گذاشتن به خارج از بازاری که اکثر سرمایهگذاران حرفهای آن زمان تعریف میکردند، توانست عملکردی بهتر از بازار داشته باشد. یک مطالعه بر روی بازده صندوقهای سرمایهگذاری متقابل سهام از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۴، آنها را با Standard & Poor's Composite - که S&P 500 در آن زمان با این نام شناخته میشد - مقایسه کرد و دریافت که هیچکدام به طور قابل توجهی بهتر از آنچه "از شانس صرف" انتظار میرفت، عمل نکردند.
بافت، از سوی دیگر، تقریباً هیچ چیزی را که بخشی از یک شاخص بزرگ بازار مانند میانگین صنعتی داو جونز یا Standard & Poor's Composite بود، خریداری نکرد.
و بافت صرفاً موفق نشد. او در یکی از طولانیترین دورههای فعالیت حرفهای که یک سرمایهگذار داشته، موفق شد. او در سال ۱۹۶۵ مسئولیت برکشایر، تولیدکننده نساجی فرسودهای را بر عهده گرفت. در پایان سال گذشته، بافت بازده میانگین سالانه ۱۹.۹ درصد را به ثبت رسانده بود، در حالی که این رقم برای S&P 500 برابر با ۱۰.۴ درصد بود.
تقریباً هر کسی با مقدار معقولی شانس میتواند در یک سال بازار را شکست دهد. تا جایی که میدانم، هیچکس در تاریخ بازار را با چنین حاشیهی گستردهای در یک دوره شش دههای شکست نداده است – زیرا تنها بافت مهارت سرمایهگذاری خارقالعاده را با چنین طول عمر استثنایی ترکیب کرده است.
در نهایت، ساختار منحصر به فرد برکشایر هاتاوی وجود دارد. بافت از ابتدا، از شرکای خصوصی خود و سپس از سهامداران برکشایر، درخواست کرد که او را نه برای یک سال یا پنج سال، بلکه برای تمام عمر قضاوت کنند.
اگرچه بافت به وضوح از موفقیت در کوتاه مدت لذت میبرد، اما هرگز توسط انتظارات بازده فصلی یا سالانه به اوج نرسیده است، چیزی که تقریباً هر مدیر سرمایهگذاری دیگری را مجبور به فعالیت در یک "چرخه زمانی" کوتاهمدت میکند.
بافت همچنین از یک مزیت ساختاری دیگر بهرهمند بود: توانایی برکشایر در هدایت جریان عظیمی از "شناور" - پولی که شرکتهای بیمه آن دریافت میکنند و میتوانند آن را تا زمانی که نیاز به پرداخت خسارات دارند، سرمایهگذاری کنند.
این شناور به بافت اهرم رایگان و ثابتی داد تا در سهام و کسبوکارها سرمایهگذاری کند. این یکی از بزرگترین دلایلی است که چرا او توانست به رشد بسیار چشمگیری دست یابد.
امروزه، دهها شرکت هلدینگ دیگر وجود دارند که به دنبال تکرار مدل برکشایر هستند، اما هیچکدام نتوانستهاند همان دسترسی به سرمایه ارزان، همان آزادی بیقیدوشرط برای سرمایهگذاری برای دههها و دههها، و همان استعداد و سرسختی بافت برای استفاده از آن را داشته باشند.
زمانی که بافت در پایان سال ۲۰۲۴ کنارهگیری کند، عصر طلایی او به پایان میرسد. در دوران فعالیت خود، او به یکی از برجستهترین سرمایهگذاران تمام دوران تبدیل شده است.
ترکیب منحصر به فرد شخصیت او، دوره زمانی که در آن فعالیت کرد، و ساختار برکشایر، همگی به او کمک کردند تا به موفقیت افسانهای دست یابد. این ترکیب به قدری نادر است که میتوان با اطمینان گفت: هرگز وارن بافت دیگری وجود نخواهد داشت.