

تقریباً مقدر شده بود که من یک باغبان شوم.
مادرم که انگشت سبز داشت، مرا در روز زمین به این دنیا آورد و در حومه "ایالت باغ بزرگ" (Garden State) بزرگ کرد. وقتی بچه بودم، مرتباً به مزرعههای محلی سر میزدیم تا بلوبریها و سیبهای جرسی فرش (Jersey Fresh) بچینیم، و برخی از اولین خاطرات من کمک کردن به او در نگهداری از باغچه سبزیجاتمان است، در حالی که آفتابگردانهای غولپیکر بالای سرم قد کشیده بودند.
اما یک چیزی که از مادرم به ارث نبردم، حس مد او برای دوری از آفتاب است. او همیشه پوست خود را با دقت از آفتاب محافظت میکرد، که به معنی پوشیدن پیراهنها و شلوارهای آستینبلند تیره، و همچنین یک کلاه لبه پهن، حتی در اواسط ماه جولای بود.
از طرف دیگر، لباس باغبانی من شامل کلاهی بر سر بزرگ عجیبم، یک تاپ و شلوارک کارگو چند ساله، و یک جفت دمپایی کروکس کهنه و بدون کفی (بدون جوراب) بر پاهایم است.
باعث افتخار نیست که اعتراف کنم، اما تا همین اواخر، تلاشهای من برای محافظت از آفتاب در بهترین حالت مشکوک بود. بعد از گذراندن یک روز طولانی در باغ به داخل خانه میآمدم، و همسرم، کسی که با دقت کلاه میپوشد، از بینی قرمز و حساس من صورت در هم میکشید. میگفت: «اینکه درد داره.» (و داشت.) مادرم در بازخوردش کمتر انعطافپذیر بود. با اخم میگفت: «پدرت سرطان پوست داشت.» من عمدتاً این نظرات را نادیده میگرفتم. بالاخره، من متعلق به نسل سولاریوم هستم.
بعد از آن، یک بچه دار شدم. و سپس یکی دیگر. یک همهگیری و بازسازی اساسی خانه را هم به آن اضافه کنید، و قبل از اینکه بفهمم، پنج سال از پر استرسترین سالهای زندگیام گذشته بود و شروع به ظهور بر روی پوستم به صورت خطوط ظریف، لکههای تیره، و سایر ناخوشایندیها کرده بود. میدانستم که اوقات پر آفتاب من در فضای باز به نفعم نیست. شاید مادرم حق داشت. اما من هنوز آماده پذیرش یک عمر کلاههای لبه پهن شل و ول یا پیراهنهای کتان نبودم—باید احساس میکردم این من هستم.
سال گذشته، هر روز شروع به استفاده از ضد آفتاب برای صورتم کردم (من از Abib Quick Sunstick Protection Bar استفاده میکنم، که در راهنمای ما برای محصولات برتر مراقبت از پوست کرهای انتخاب شده است) و از ضد آفتاب کامل بدن (Supergoop Play Everyday Lotion SPF 50، که آن هم انتخابی از Wirecutter است). اغلب با دمپایی کروکس خود جوراب میپوشم (یک مدل) تا از آفتابسوختگی روی پاهایم جلوگیری کنم. و در واقع، تسلیم یک کلاه لبه پهن شدم - دقیقاً یک کلاه نجاتغریق O’Neill Sonoma - که از نظر سبکی، کمتر شبیه مادربزرگ ساحلی و بیشتر شبیه «الان ساعت ۵ است، یک جای دنیا» به نظر میرسد.
اما لذتبخشترین یافته غیرمنتظره من در زمینه مراقبت از پوست به شکل محصولی بود که آن را پوست دوم خود میدانم. در بهار سال ۲۰۲۴، با حس تازهای از حفظ خود، یک تبلیغ اینستاگرام به من نشان داده شد که قبلاً صد بار نادیدهاش گرفته بودم. این تبلیغ آستینهای محافظ Farmers Defense را تبلیغ میکرد، یک جفت آستین که نازک و شکننده به نظر میرسیدند اما قول میدادند در برابر اشعههای فرابنفش خورشید و حتی برخی از عوامل تحریککننده پوست که ممکن است در باغ با آنها مواجه شوید (گیاهان گوجه فرنگی، من به شما نگاه میکنم) محافظت کنند.
در طول سال گذشته، من این آستینهای باغبانی را به خوبی آزمایش کردهام. با خرد کردن، چنگک زدن، کلوخشکنی، و بیل زدن، به نظر میرسید که در طول سال ۲۰۲۴ در تمام اوقات فراغت من در باغ بودهام. و اکنون، در سال ۲۰۲۵، میتوانم بگویم که آستینهای Farmers Defense در حدود ۲۰ دلاری به یک بخش ضروری و مورد علاقه از مجموعه ابزار باغبانی من تبدیل شدهاند. آنها ستاره اصلی تجهیزات باغبانی من هستند.