(تصویر: نیک گالیفیاناکیس/برای واشنگتن پست)
(تصویر: نیک گالیفیاناکیس/برای واشنگتن پست)

کارولین هاکس: دوستان بی‌خبر از بیماری همسر با شنیدن حرف از آسایشگاه شوکه می‌شوند

پس از واکنش دوستان به خبر آسایشگاه همسر که «انگار دارم سعی می‌کنم او را بکشم»، نویسنده نامه‌ای در این باره می‌پرسد که چقدر باید اطلاعات را به اشتراک گذاشت.

اقتباس شده از یک بحث آنلاین.

کارولین عزیز: من و همسرم اخیراً درباره موضوع دشوار آمادگی او برای رفتن به آسایشگاه (hospice) صحبت کردیم. او مشکلات پزشکی چالش‌برانگیزی دارد که بیشتر دوستان ما از آن بی‌خبر هستند. من می‌دانم که او چقدر رنج می‌کشد، چون هر روز با او هستم.

با این حال، دوستان و خانواده او را "خوب" و "خیلی سرحال" می‌بینند. من سعی کردم با چند نفر از آن‌ها درباره آسایشگاه صحبت کنم، و آن‌ها شوکه‌ شده‌اند، انگار دارم سعی می‌کنم او را بکشم. هیچ چیز نمی‌تواند دورتر از حقیقت باشد.

ایده‌های خوبی برای اینکه چه چیزی را به اشتراک بگذارم (یا نگذارم) تا حمایتی که نیاز دارم را دریافت کنم، دارید؟

— بی‌نام

بی‌نام عزیز: آیا آن‌ها می‌دانند آسایشگاه چیست؟ با توجه به واکنش دوستان شما، به نظر می‌رسد آن‌ها فکر می‌کنند مردم تصمیم می‌گیرند بمیرند، سپس با آسایشگاه تماس می‌گیرند تا آن‌ها را راهی کنند.

شاید بتوانید ذهن آن‌ها را آرام کنید فقط با توضیح اینکه دلیل همسر شما برای مراقبت در آسایشگاه چیست – برای مثال، تغییر تمرکز درمان او از درمان کامل/افزایش طول عمر به راحتی او.

آسایشگاه برای شش ماه آخر زندگی در نظر گرفته شده است، بله – اما اگر فردی گزینه‌های درمانی را تمام کرده باشد یا اگر درمان‌ها رنج بیشتری از پیش‌آگهی توجیه می‌کنند، در این صورت انجام این تغییر گزینه‌ای رهاکننده و حتی تأییدکننده کیفیت زندگی است.

پس – از دوستان شوکه شده‌تان بپرسید فکر می‌کنند این خبر به چه معناست؟ یا نسخه‌ای کمتر تهاجمی: "من شما را غافلگیر کردم. آیا شدت بیماری او برایتان تعجب‌آور است؟"

این کار به آن‌ها پوشش مؤدبانه‌ای برای شوکشان می‌دهد – به علاوه ممکن است واقعاً همینطور باشد.

به جای نگرانی در مورد اینکه به چه کسی چه چیزی بگویید، در نظر بگیرید که از ناراحتی مردم پیشی بگیرید – "او زیاد چیزی به اشتراک نگذاشته، پس درک می‌کنم" – و به آن‌ها فضا دهید تا آن را ابراز کنند، حتی: "اگر سؤالی دارید، تمام تلاشم را برای پاسخ دادن خواهم کرد." البته، اگر خودتان آماده این کار هستید. متأسفم.

این همه در مورد دادن آنچه دوستانتان نیاز دارند بوده است؛ برای دریافت آن، یک بیانیه مؤثر در نظر بگیرید: بیماری، حفظ حریم خصوصی تا این نقطه، درخواست کمک شما.

با این حال، مشاوران آسایشگاه ممکن است بهترین کمک را به شما ارائه دهند. طبق تجربه من، آن‌ها دست‌یافتنی، دلسوز... و بامزه هستند. تقریباً همه چیز را دیده‌اند.

نظر یکی از خوانندگان:

· آسایشگاه یک منبع فوق‌العاده برای این گفتگوهاست. مددکاران اجتماعی می‌توانند کمک کنند. یک جلسه خانوادگی نیز می‌تواند کمک کند، با اجازه دادن به همسرتان برای صحبت کردن و احساس شنیده شدن برای همه. آسایشگاه فقط در مورد مرگ نیست؛ یک فلسفه، حمایت و راهنمایی در طول آن مرحله پایانی زندگی است.

با آرزوی آرامش. تمام حمایتی که نیاز دارید را پیدا کنید، از جمله گروه‌هایی که می‌توانید به آن‌ها بپیوندید.

کارولین عزیز: دوستی که بیش از ۱۰ سال است او را می‌شناسم، اخیراً شروع به انجام مقایسه‌های طعنه‌آمیز مکرر درباره اینکه چقدر بی‌پول است – و چقدر من و دوستان مشترکمان بی‌پول نیستیم – کرده است.

همه ما تقریباً در یک وضعیت مالی هستیم. او احتمالاً با پول کمتری نسبت به بقیه ما بزرگ شده است، اما اکنون در چهل سالگی هستیم و مسئول زندگی خودمان هستیم.

فکر نمی‌کنم مجبور باشم رده مالیاتی‌ام را برایش توضیح دهم، اما نمی‌توانم به بازی با نیاز او به "دوست غمگین و بی‌پول" ادامه دهم. او می‌تواند هر مکالمه‌ای را به این موضوع بکشاند، و این شروع کرده به اینکه کمتر از او خوشم بیاید و کمتر بخواهم با او وقت بگذرانم، در حالی که او واقعاً فردی سرگرم‌کننده و شیرین است. می‌دانم که باید با او در این باره صحبت کنم قبل از اینکه کاملاً سیر شوم. فقط... نمی‌دانم چگونه؟

— سیر شده

سیر شده عزیز: "چه خبر است، این اواخر زیاد روی این موضوع تأکید می‌کنی." این را به صورت انفرادی بپرسید تا او را خجالت ندهید. شما نمی‌دانید وضعیت مالی واقعی چه کسی چگونه است مگر اینکه در آن باشید، پس فرض نکنید، فقط گوش دهید.

صحبت کردن با او و تشویقش به باز شدن می‌تواند بهترین راه برای پایان دادن به این موضوع باشد.