با پیروزی مارک کارنی، ترامپ میان دو رهبر اقلیمی گرفتار شده است

مارک کارنی روز دوشنبه در یک دوره کامل به عنوان نخست‌وزیر کانادا انتخاب شد. برنامه انتخاباتی او مستقیماً بر مقابله با حملات همتای خود در جنوب، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، متمرکز بود. تا آنجا که اقلیم عاملی در کارزار انتخاباتی بود، عمدتاً به این دلیل بود که کارنی بخش کلیدی از مالیات کربن امضاشده سلف خود را کنار گذاشت. اما صرفاً به دلیل سابقه او به عنوان یک صدای برجسته در زمینه اقلیم و امور مالی، او به نخست‌وزیری تبدیل می‌شود که جنبش‌های محیط زیستی می‌توانند او را متعلق به خود بدانند.

صعود کارنی به عنوان نخست‌وزیر اقلیمی که در مورد اقلیم صحبت نکرد، وقتی در کنار انتخابات سال گذشته کلودیا شاینبام در مکزیک قرار می‌گیرد، بیشتر به چشم می‌آید. شاینبام، که یک دانشمند اقلیم است، نیز در کارزار انتخاباتی خود از صحبت در مورد این موضوع اجتناب کرد. او با وعده ادامه کار سلف خود، که مهم‌ترین آن‌ها برنامه‌های اجتماعی محبوب بود، وارد رقابت شد. (رئیس‌جمهور پیشین به‌ندرت در مورد اقلیم صحبت می‌کرد.)

نتیجه این است که ایالات متحده، جایی که ترامپ سیاست‌های اقلیمی را یکی پس از دیگری لغو کرده است، اکنون یک استثنا در منطقه است که در میانه یک ساندویچ اقلیمی فشرده شده و پیامدهایی برای اتحاد طولانی‌مدت بین سه کشور دارد. فراتر از آن، موفقیت هم کارنی و هم شاینبام فرصتی برای تأمل فراهم می‌کند. در ۱۵ سال گذشته، مدافعان در ایالات متحده برای ایفای نقش بزرگ‌تر اقلیم در صحنه سیاسی تلاش کرده‌اند. منطق این بود که قرار دادن اقلیم در اولویت، به حضور بیشتر رهبران اقلیمی در مناصب انتخابی و به نوبه خود به سیاست‌های اقلیمی بهتر منجر می‌شود. نتایج، همانطور که کارزار و ریاست جمهوری بایدن نشان می‌دهد، متغیر بوده است: ایالات متحده سیاست‌های اقلیمی بزرگی را به اجرا گذاشته است، اما مشخص نیست که آیا این کشور می‌تواند آن‌ها را پایدار نگه دارد یا خیر.

کارنی و شاینبام فرصتی برای آزمایش نظریه‌ای متفاوت ارائه می‌دهند. کمتر کسی که در زمینه تغییر اقلیم کار می‌کند مسیری را انتخاب می‌کرد که شامل عدم صحبت فعالانه در مورد بحران اقلیم باشد. اما اگر این دو رهبر بتوانند از موقعیت خود برای اجرای استراتژیک سیاست‌های اقلیمی استفاده کنند، در حالی که افکار عمومی همچنان بر تجارت، ژئوپلیتیک و مسائل معیشتی متمرکز است، آن‌ها الگوی جدیدی برای معنای یک رهبر اقلیمی ایجاد خواهند کرد.

هر کسی که زمانی را

هر کسی که زمانی را در تلاقی اقلیم و اقتصاد سپری کرده باشد، کارنی را در عمل دیده است. کارنی، بانکدار سابق سرمایه‌گذاری در گلدمن ساکس، بعداً از سال ۲۰۰۸ بانک مرکزی کانادا را اداره کرد و سپس از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ رئیس بانک انگلستان بود. پس از ترک دنیای سیاست پولی، اقلیم را در مرکز فعالیت‌های خود قرار داد. او به عنوان معاون رئیس مدیریت دارایی بروکفیلد در تورنتو، سبد سرمایه‌گذاری ESG و سرمایه‌گذاری‌های تأثیرگذار شرکت را مدیریت می‌کرد و صندوق‌هایی را برای تأمین مالی سرمایه‌گذاری در انرژی پاک در بازارهای نوظهور راه‌اندازی کرد. و در اوقات فراغت خود، از سال ۲۰۲۱ ریاست ائتلاف مالی گلاسکو برای صفر خالص (Glasgow Financial Alliance for Net Zero) را بر عهده داشت که به مؤسسات مالی در پیشبرد گذار انرژی کمک می‌کند. در طول پنج سال گذشته، تقریباً غیرممکن بود که مکالمه‌ای در مورد تأمین مالی اقلیم داشته باشید بدون اینکه نام کارنی مطرح شود.

با ادامه کارزار انتخاباتی کانادا، به یادداشت‌های آخرین گفتگوی خود با کارنی در سال ۲۰۲۲ نگاهی انداختم. او در آن گفتگو طیف وسیعی از موضوعات را پوشش داد، از نقش انرژی هسته‌ای گرفته تا فاصله بین اهداف اقلیمی و سیاست‌ها. او به ویژه بر نقش مؤسسات مالی در تقویت گذار تمرکز کرد.

اما جمله‌ای که بیشتر از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، جمله‌ای ساده بود، تقریباً یک کلیشه: "ما باید بتوانیم همزمان راه برویم و آدامس بجویم." در آن زمان، ما در مورد تهاجم روسیه به اوکراین صحبت می‌کردیم و اینکه چگونه این درگیری انگیزه‌های جدیدی برای تولیدکنندگان سوخت‌های فسیلی در سراسر جهان ایجاد کرده بود، اما این احساس به راحتی می‌توانست امروز نیز کاربرد داشته باشد.

برای یک فعال متمرکز بر تغییرات سیستمی بزرگ، سیاست اقلیمی کارنی، که عمیقاً در بخشی از سایت کارزار او با عنوان "ساختن" دفن شده است، ممکن است در مقایسه با ایده‌های جسورانه‌ای مانند یک طرح جامع سبز (Green New Deal) یا حتی مالیات کربن، چیزهای کسل‌کننده‌ای به نظر برسد. اما پیشنهادات او – از جمله مشوق‌های مالیاتی، اوراق قرضه گذار، و مکانیزمی برای مالیات بر واردات با کربن بالا – طراحی شده‌اند تا تأثیر مشابهی بگذارند. او در سال ۲۰۲۲ به من گفت: "احزاب مختلف، افراد مختلف دیدگاه‌های متفاوتی در مورد استفاده از قیمت‌گذاری، مقررات یا یارانه‌ها دارند." و افزود: "اخطار: همیشه ترکیبی از هر سه خواهد بود."

این تلاش‌ها ممکن است به اندازه‌ای بی‌اهمیت به نظر برسند که زیر رادار پنهان بمانند و در عین حال آنچه شرکت‌ها برای ادامه سرمایه‌گذاری در گذار نیاز دارند را نیز فراهم کنند.

در جنوب، شاینبام، که پیش از ورود به دنیای سیاست در تهیه گزارش‌های مهم علمی اقلیمی سازمان ملل متحد نقش داشت، کار خود را با تعدیلی در رویکرد اقلیمی سلف خود آغاز کرد. او وعده انرژی‌های تجدیدپذیر بیشتر و سقف برای تولید نفت را داد. اما این وعده‌ها در کانون بحث‌های اصلی او قرار نگرفته‌اند، چرا که او نیز بر جنگ تجاری ترامپ تمرکز کرده است.

آیا اینکه ایالات متحده با دو همسایه خود همگام نیست، و میان یک دانشمند اقلیمی در جنوب و یک اقتصاددان اقلیمی در شمال گیر افتاده، اهمیتی دارد؟ در کوتاه‌مدت، ممکن است تغییر چندانی ایجاد نکند. اما در بلندمدت، اهمیت آن را نباید دست‌کم گرفت.

تخریب هنجارهای تجارت جهانی توسط ترامپ به این معنی است که جهان باید قوانین بازی را تقریباً از صفر بازنویسی کند. برای بسیاری از کشورها، این قوانین جدید شامل اقلیم خواهد بود. کارنی در سایت کارزار خود به مالیات مرزی اشاره می‌کند. علاوه بر این، کانادا و مکزیک هر دو میزبان زنجیره‌های تأمین غنی مواد معدنی هستند که برای گذار انرژی ضروری است. هر دو رهبر پیشنهاد کرده‌اند که می‌خواهند با ایالات متحده همکاری کنند، اما همچنین می‌توان تصور کرد که آن‌ها انتخاب کنند با شرکای قابل اعتمادتر در جای دیگر کار کنند.

جاناتان ویلکینسون، وزیر انرژی و منابع طبیعی کانادا در ماه مارس به من گفت: "مواد معدنی حیاتی به ویژه ابزاری بالقوه مفید هستند"، و به امکان همکاری کشورش با سایر کشورها برای توسعه آن‌ها اشاره کرد، با کنار گذاشتن ایالات متحده. اما "هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم."

به راحتی می‌توان تصور کرد که چگونه ممکن است به زودی به آنجا برسیم.

این داستان با حمایت مشارکتی با بنیاد Outrider و شرکای تأمین مالی روزنامه‌نگاری منتشر شده است. سایت TIME منحصراً مسئول محتوا است.