اعتبار عکس: Vahid Salemi/Associated Press
اعتبار عکس: Vahid Salemi/Associated Press

چگونه ترامپ می‌تواند به یک توافق هسته‌ای با ایران دست یابد

در تلاش برای مهار برنامه هسته‌ای ایران، دولت ترامپ با یک معمای پیچیده روبرو است.

بخشی از این معما ساخته دست خود رئیس جمهور است: در سال ۲۰۱۸، پرزیدنت ترامپ از توافق هسته‌ای موجود – برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) – پس از اینکه آن را "بدترین توافق تاریخ" نامید، خارج شد. در سال‌های پس از آن، ایران برنامه هسته‌ای خود را به طرز چشمگیری گسترش داده، هزاران سانتریفیوژ پیشرفته، از جمله برخی دفن شده در عمق زمین، اضافه کرده و طبق گزارش‌ها آنقدر اورانیوم غنی‌سازی کرده که ظرف چند هفته بتواند چندین سلاح هسته‌ای تولید کند. تحت توافق قبلی، که بیشتر بندهای آن تا سال ۲۰۳۱ پابرجا می‌ماند، رسیدن ایران به این نقطه ماه‌ها یا حتی یک سال طول می‌کشید.

اکنون، آقای ترامپ یک توافق هسته‌ای جدید می‌خواهد و امیدوار است که شامل "برچیدن کامل" برنامه غنی‌سازی ایران باشد. با این حال، همزمان با عزیمت مذاکره‌کنندگان آمریکایی به عمان در این آخر هفته برای دور چهارم مذاکرات هسته‌ای، آن‌ها با همان چالش‌هایی روبرو هستند که در ابتدا منجر به موافقت رئیس جمهور سابق باراک اوباما با برجام شد: چگونه ایران را متقاعد به پذیرش محدودیت‌های معنادار هسته‌ای کرد بدون اینکه در صورت امتناع، مجبور به استفاده از نیروی نظامی شد.

آن توافق در ازای محدودیت‌های بلندمدت بر برنامه غنی‌سازی ایران و یک رژیم بازرسی دقیق، تسهیلات تحریمی جزئی برای ایران فراهم کرد. برای اینکه تهران با این شرایط موافقت کند، ایالات متحده مجبور شد برخی مصالحه‌ها را بپذیرد، مانند اجازه ادامه غنی‌سازی داخلی برای ایران، و گنجاندن "بندهای غروب" در برخی مفاد. این توافق همچنین به برنامه موشکی بالستیک ایران یا تامین مالی شبه‌نظامیان نیابتی مانند حزب‌الله و حماس که برای دهه‌ها منبع درگیری و بی‌ثباتی در سراسر خاورمیانه بوده‌اند، نپرداخت. اما دولت اوباما به هدف اصلی خود – مسدود کردن مسیرهای ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای – دست یافت و از تلاش برای از بین بردن برنامه هسته‌ای تهران با زور اجتناب کرد.

امروزه، با توجه به از بین رفتن توان نظامی نیابتی‌های منطقه‌ای و تضعیف پدافند هوایی آن توسط حملات اسرائیل، ایران شاید آسیب‌پذیرتر از هر زمان دیگری از زمان انقلاب ۱۳۵۷ باشد. اما رهبران این کشور در مسائل هسته‌ای همچنان سرسخت هستند. رهبران ایران اصرار دارند که برنامه غنی‌سازی هسته‌ای یا برنامه‌های موشکی بالستیک خود را کنار نخواهند گذاشت و تنها در صورتی با توافق جدید موافقت خواهند کرد که تسهیلات اقتصادی قابل توجهی فراهم کند و تضمین‌هایی در برابر خروج آتی آمریکا از هرگونه توافق جدید ارائه دهد. شاید آن‌ها بلوف می‌زنند، اما مگر اینکه تهران عقب‌نشینی کند، آقای ترامپ در نهایت یا باید توافقی هسته‌ای را بپذیرد که شباهت زیادی به توافقی که او محکوم کرد دارد، یا از نیروی نظامی برای به تاخیر انداختن برنامه استفاده کند، با پیامدهای بسیار غیرقابل پیش‌بینی.

شاید راه حلی وجود داشته باشد.

آقای ترامپ به جای به‌روزرسانی توافق ۲۰۱۵ در خطوط بسیار مشابه – "همان برای همان" – می‌تواند به ایران "بیشتر در ازای بیشتر" پیشنهاد دهد: تسهیلات تحریمی بیشتر در ازای محدودیت‌های بیشتر و پایدارتر بر برنامه هسته‌ای ایران. ایالات متحده موافقت خواهد کرد که تسهیلات اقتصادی مورد نیاز ایران را فراهم کند، از جمله لغو تحریم‌های ثانویه بر فروش نفت، برای یک توافق بلندمدت یا نامحدود و محدودیت‌های به مراتب بیشتر بر برنامه هسته‌ای و سایر فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده آن. ایالات متحده باید واقعیت برنامه غنی‌سازی ایران را بپذیرد، اما بر محدودیت‌های گسترده‌تر بر سانتریفیوژهای پیشرفته، حجم و سطح ذخیره اورانیوم و غنی‌سازی زیرزمینی، و همچنین راستی‌آزمایی جامع‌تر اصرار ورزد. اگر تسهیلات اقتصادی به اندازه کافی قابل توجه باشد، ممکن است شامل محدودیت‌هایی بر برنامه موشکی بالستیک دوربرد ایران و حمایت نظامی آن از دشمنان آمریکا مانند روسیه یا حوثی‌ها در یمن نیز بشود.

چنین ترتیبی باید برای ایران جذاب باشد. اقتصاد ایران که سال‌ها گرفتار سوءمدیریت و اکنون با سقوط قیمت نفت دست و پنجه نرم می‌کند، در وضعیت وخیمی قرار دارد، با رشد راکد، تورم که به بیش از ۳۰ درصد رسیده، بیکاری نزدیک به ۱۰ درصد، و ارزش پول ملی در پایین‌ترین سطح تاریخی در برابر دلار. مردم ایران که سال گذشته رئیس جمهور جدیدی، مسعود پزشکیان، را با برنامه نجات اقتصاد انتخاب کردند، به شدت به دنبال تسکین هستند و تقریباً به طور قطع از هرگونه توافق هسته‌ای که این تسکین را فراهم کند، استقبال خواهند کرد. این یک پیروزی برای آقای ترامپ نیز خواهد بود، که می‌تواند ادعای سیاسی دستیابی به توافقی "بهتر" از آقای اوباما را مطرح کند، با محدودیت‌های بیشتر بر برنامه هسته‌ای ایران و همزمان منافعی برای اقتصاد آمریکا.

به نظر می‌رسد ایران می‌داند چگونه توجه آقای ترامپ را جلب کند. وزیر امور خارجه این کشور، عباس عراقچی، علناً از اقتصاد ایران به عنوان یک "فرصت تریلیون دلاری" سخن گفته و چشم‌انداز قراردادهایی برای شرکت‌هایی مانند بوئینگ که می‌تواند شغل در آمریکا ایجاد کند را مطرح کرده است. لغو کامل تحریم آمریکا علیه ایران ممکن است بعید – و نامعقول – باشد، تا زمانی که رژیم فعلی در قدرت است. اما در ازای شرایط مناسب، آقای ترامپ می‌تواند مجوزهای صادراتی خاصی به شرکت‌های آمریکایی برای سرمایه‌گذاری یا فروش کالا به ایران ارائه دهد، به زیرمجموعه‌های آمریکایی اجازه دهد فعالیت تجاری خود در ایران را از سر بگیرند، و صادرات محصولات کشاورزی آمریکا – که اکنون از سیاست جدید تعرفه‌ای او آسیب می‌بیند – را تحت معافیت‌های بشردوستانه ترویج کند.

واضح است که دادن هرگونه تسهیلات اقتصادی به رژیمی که همچنان عمیقاً با ایالات متحده دشمن است، بی‌ثباتی را در خاورمیانه و فراتر از آن ترویج می‌کند، با مردم خود بدرفتاری می‌کند و از تروریسم و ترورهای هدفمند حمایت می‌کند، پیامدهایی منفی خواهد داشت. در عین حال، ایران تمام این کارهای نسبتاً کم‌هزینه را حتی زمانی که تحت تحریم‌های سخت‌گیرانه است، انجام می‌دهد، و یک ایران با سلاح هسته‌ای تهدیدی به مراتب بزرگتر برای ایالات متحده و جهان خواهد بود.

هرگز گزینه‌های خوبی برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران وجود نداشته است، تنها انتخاب‌هایی بین گزینه‌های بد. یک توافق هسته‌ای "بیشتر در ازای بیشتر" باید برای آقای ترامپ جذاب باشد: "توافقی بهتر" از توافق آقای اوباما، معامله خوب برای ایالات متحده، و اجتناب از جنگی پرهزینه در خاورمیانه. حتی مهم‌تر از آن، این کار درست خواهد بود.

فیلیپ اچ. گوردون پژوهشگر سیدنی استاین جونیور در موسسه بروکینگز است. او به عنوان مشاور امنیت ملی معاون رئیس جمهور کامالا هریس و به عنوان هماهنگ‌کننده کاخ سفید برای خاورمیانه در دولت پرزیدنت باراک اوباما خدمت کرده است.