دیپسیک افسانه برتری هوش مصنوعی آمریکا را در هم شکست (صوتی)
در کتاب برتری: هوش مصنوعی، چتجیپیتی و مسابقهای که جهان را تغییر خواهد داد (مکمیلان، ۲۰۲۴)، ستوننویس بلومبرگ اپینیون، پارمی اولسون، داستانی از جاهطلبی، نوآوری و رقابت در سیلیکون ولی را روایت میکند که به رشد هوش مصنوعی دامن زد. در این فصل جدید، اولسون توضیح میدهد که چگونه یک شرکت تازهوارد از چین، این بخش را زیر و رو کرد.

به نظر میرسید از ناکجاآباد آمده است. در ۲۰ ژانویه امسال، دیپسیک، یک شرکت هوش مصنوعی چینی که از یک صندوق پوشش ریسک (Hedge Fund) منشعب شده بود، R1 را منتشر کرد؛ ابزار هوش مصنوعی که به خوبی آخرین نسخه چتجیپیتی بود و با کسری از هزینه آن ساخته شده بود. استفاده از آن رایگان بود و نقشههای آن در اینترنت برای کپیبرداری هر کسی منتشر شد. در دنیای محصور سیلیکون ولی، دیپسیک مانند یک سیارک فرود آمد. مارک اندرسن آن را «لحظه اسپوتنیک هوش مصنوعی» نامید، در حالی که تککرانچ «اولین وحشت سال ۲۰۲۵ در سیلیکون ولی» را اعلام کرد.
شرکتهای فناوری آمریکایی میلیاردها دلار برای ساخت مدلهای گرانقیمت هوش مصنوعی جمعآوری کرده بودند. ناگهان دیپسیک آن سرمایهگذاری را بیفایده جلوه داد. طبق برخی تخمینها، R1 با هزینه حقوق سالانه یک مدیر اجرایی گوگل ساخته شد. یک هفته پس از انتشار، مدل چینی در صدر جدول اپلیکیشنهای آیفون و گوشیهای اندروید قرار گرفت.
چند ماه پس از انتشار کتابم، «برتری»، دیپسیک ظهور کرد. در آن زمان - خیلی قبلتر، در سپتامبر ۲۰۲۴ - هوش مصنوعی عمدتاً توسط دو مرد شکل میگرفت: سم آلتمن ، همبنیانگذار اوپناِیآی، و دمیس هاسابیس، همبنیانگذار گوگل دیپمایند. آنها برای ساخت هوش مصنوعی عمومی (AGI) - یا هوش مصنوعی که از انسانها هوشمندتر است - به منظور افزایش رفاه، درمان سرطان و حل تغییرات اقلیمی، گام برداشته بودند. اما در عوض، به مایکروسافت کورپ و آلفابت اینک کمک میکردند تا ثروت خود را افزایش دهند. دو سال پس از انتشار چتجیپیتی، مزایای هوش مصنوعی مولد برای بشریت هنوز نامشخص بود، اما مجموع ارزش بازار شش شرکت بزرگ فناوری جهان ۸ تریلیون دلار افزایش یافته بود.
تهدید چینی
هاسابیس و آلتمن هر دو با چگونگی نظارت بر هوش مصنوعی دست و پنجه نرم کرده بودند. اوپناِیآی در ابتدا به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی فعالیت میکرد و مالک دیپمایند نیز به دنبال اداره آن به همین شکل بود. هدف آنها این بود که شرکتهای بزرگ فناوری کنترل فناوری پیشگامانه آنها را در دست نگیرند. اما تلاشها برای مستقل ماندن در نهایت شکست خورد - و رقابت تسلیحاتی هوش مصنوعی را آغاز کرد که من در کتابم شرح دادم، با نبرد گوگل و مایکروسافت در کنار آمازون.کام اینک، متا پلتفرمز اینک و ایکساِیآی ایلان ماسک. آنچه در مورد ظهور دیپسیک شگفتانگیز بود، این بود که چگونه هوش مصنوعی ناگهان از دست این گروه کوچک از میلیاردرها خارج شد، زیرا چین آن را رایگان ارائه میداد.
برای کسانی که توجه میکردند، ماهها قبل از ورود دیپسیک به صحنه روشن بود که مدلهای چینی میتوانند تهدیدی برای صنعت فناوری آمریکا باشند. متخصصان فناوری چین به سرعت به سمت هوش مصنوعی متنباز در حال حرکت بودند، با استارتاپها و شرکتهای بزرگ که رویکردهای رایگان و مشارکتی را پذیرفته بودند. در آمریکا، تنها مارک زاکربرگ به دنبال «متنباز» کردن مدل لاما متا بود، به این معنی که کد و وزنهای آن برای استفاده یا تغییر توسط هر کسی آزادانه در دسترس بود. (این مدلها «متنباز» نامیده میشوند زیرا تمام جزئیات لازم، مانند کد آموزشی، برای بازآفرینی از ابتدا مانند نرمافزارهای واقعاً «متنباز» را به اشتراک نمیگذارند. اما بسیاری در حوزه فناوری و کسبوکار همچنان از «متنباز» برای هوش مصنوعی استفاده میکنند تا آنها را از مدلهای بسته مانند مدل اوپناِیآی متمایز کنند، و من در این مقاله از این اصطلاح استفاده میکنم).
در چین، هدف تسریع نوآوری و کاهش وابستگی به فناوری غربی و تراشههای محدود شده بود. این تلاش تا حد زیادی موفقیتآمیز بود. با حمایت سیاستهای دولتی - که نهادهایی مانند وزارت صنعت و فناوری اطلاعات شرکتهای فناوری را به اشتراکگذاری هوش مصنوعی خود تشویق میکردند - و جامعه توسعهدهنده پرشور، جنبش هوش مصنوعی متنباز چین توانست در طول دو سال عملاً شکاف خود را با همتایان آمریکاییاش پر کند.

در مارس ۲۰۲۵، دیپسیک سومین مدل هوش مصنوعی متنباز محبوب در اینترنت بود. طبق HuggingFace، وبسایتی برای توسعهدهندگان هوش مصنوعی برای اشتراکگذاری و یافتن مدلهای متنباز، این مدل در آن ماه ۲۴.۳ میلیون بار دانلود شد. دومین مدل متنباز محبوب از Qwen شرکت علیبابا بود که در مارس ۶۰ میلیون دانلود داشت و کمی پشت مدل لاما متا قرار گرفت که ۶۶ میلیون دانلود داشت. Qwen که به دلیل تواناییهای به اصطلاح چندوجهی خود شناخته میشود، به این معنی که میتواند متن، تصویر و موارد دیگر را تولید کند، چارچوب باز آن، آن را به پایهای محبوب برای سایر شرکتهای هوش مصنوعی در چین تبدیل کرده است.
پویایی بازار نیز نقش داشته است. ارنی بایدو اینک در سال ۲۰۱۹ به عنوان یک مدل زبان بزرگ اختصاصی شروع به کار کرد و مدیرعامل رابین لی در ابتدا استدلال میکرد که آن و سایر مدلهای هوش مصنوعی را بسته نگه دارد. اما با دیدن موفقیت همتایان مانند دیپسیک، لی نظر خود را تغییر داد. او در کنفرانسی در دبی در فوریه گفت: «اگر چیزها را باز کنید، بسیاری از مردم کنجکاو خواهند شد تا آنها را امتحان کنند.» «این به انتشار فناوری بسیار سریعتر کمک خواهد کرد.» اکنون بایدو قصد دارد سری مدلهای ارنی ۴.۵ را از پایان ژوئن متنباز کند.
بسیاری از کسانی که از مدلهای چینی استفاده میکنند، از رقبای غربی خود به آنها روی آوردهاند. عمرو عوادالله، مدیرعامل استارتاپ Vectara در پالو آلتو، کالیفرنیا، که همچنین همبنیانگذار یک شرکت متنباز به نام Cloudera Inc. است، میگوید: «ما از لاما استفاده میکردیم و به مدل دیگری از چین تغییر دادیم.» «بهترین مدل از چین در حال حاضر Qwen است. و دومین بهترین مدل ارنی است. و هر دو از نظر قابلیت و سرعت جلوتر از لاما هستند.»
ارزانتر و شفافتر
چگونه دیپسیک مورد توجه قرار نگرفت؟ بخشی به این دلیل که توجه جهانی بر سیلیکون ولی متمرکز بوده است، که سالها جاهطلبیهای چین در زمینههایی مانند رایانش ابری و رسانههای اجتماعی را دستکم گرفته است. و بخشی نیز به این دلیل که خود میلیاردرهای فناوری قدرت فناوری کارآمد، مانند آنچه در چین در حال کار بر روی آن است، را دستکم گرفته بودند. آنها در حالی که برای راهاندازی بزرگترین مدل هوش مصنوعی یا بزرگترین خوشه تراشههای هوش مصنوعی با یکدیگر میجنگیدند، فراموش کردند که فناوری ارزانتر میتواند یک کاتالیزور حیاتی باشد. هنگامی که شرکت فناوری بریتانیایی آرم هولدینگز پیالسی فهمید چگونه پردازندههای فوقالعاده کارآمد را در اواسط دهه ۱۹۹۰ طراحی کند، نقشههای تراشههای آن به تقریباً تمام گوشیهای هوشمند جهان راه یافت. آنها امروز نیز در آنجا باقی ماندهاند.
اکنون ممکن است چندین شرکت چینی موتورهایی شوند که دستیاران شخصی، همراهان دیجیتال و پلتفرمهای خدمات مشتری را برای تعداد فزایندهای از مصرفکنندگان و کسبوکارها در غرب قدرت میبخشند. تیکتاک، پدیده رسانههای اجتماعی از بایتدنس لیمیتد مستقر در پکن، ممکن است تنها پیشنمایشی برای شکل دیگری از نفوذ تکنولوژیک چین بر غرب بوده باشد.
مدلهای هوش مصنوعی اختصاصی آمریکایی مانند Gemini 2.5 Pro گوگل به طور گسترده از بهترینهای بازار محسوب میشوند، اما دیپسیک نشان داده است که تسلط آنها تضمین شده نیست. عقبنشینی امروز از جهانیسازی باعث میشود که تسلط یک پلتفرم آمریکایی مانند لاما بر جهان، مانند آنچه اندروید گوگل با سیستمعاملهای موبایل انجام داد، به طور فزایندهای بعید به نظر میرسد. و اجرای قوانین ضد انحصار در ایالات متحده نیز اقدام شرکتهایی مانند گوگل و متا به عنوان تثبیتکنندگان را دشوارتر میکند.
بازار سالمتر
نبرد برای برتری هوش مصنوعی اکنون کمتر شبیه نتیجهای قطعی برای شرکتهای موجود در سیلیکون ولی به نظر میرسد و بیشتر شبیه آغاز یک بازار گستردهتر و سالمتر است. فصل بعدی در تکامل هوش مصنوعی به همان اندازه که در سانفرانسیسکو و سیاتل شکل میگیرد، در شنژن و پکن نیز در حال شکلگیری است. برای مصرفکنندگان و کسبوکارهای سراسر جهان، رقابت بینالمللی بیشتر نویدبخش هوش مصنوعی مقرونبهصرفه، شفافیت بیشتر و نوآوری است که تنها اولویتهای نخبگان سیلیکون ولی را مدنظر قرار نمیدهد.
به احتمال زیاد پیامدهای ژئوپلیتیکی عمیقی نیز وجود خواهد داشت. اگر مدلهای متنباز چینی بخش بیشتری از خدمات جهان را قدرت بخشند، این مسیری بالقوه نگرانکننده از نفوذ حزب کمونیست چین ایجاد میکند و میتواند منجر به سیاستهای حمایتی بیشتر از سوی دولتهای غربی شود. این همچنین میتواند نویدبخش بازاری بینالمللی پر جنب و جوشتر باشد که تضاد با تنشهای تجاری فعلی است که سایر صنایع را مختل کرده است. از آنجایی که سیستمهای هوش مصنوعی چین رایگان هستند، به طرز عجیبی از جنگ تجاری فعلی مصون هستند. هیچ قیمت فرامرزی وجود ندارد که تعرفههای بالا بتوانند بر آن تأثیر بگذارند. این بدان معناست که حتی با وجود اینکه صادرات فیزیکی چین در تنشهای تجاری گیر کرده است، هوش مصنوعی آن میتواند به دوردستها گسترش یابد و به یکی از موفقترین (و تأثیرگذارترین) صادرات کشور تبدیل شود.
با کمی خوششانسی، دیپسیک صرفاً نشانهای از انتقال قدرت متمرکز از ایالات متحده به سمت چین نخواهد بود؛ بلکه آغاز یک بازار جهانی هوش مصنوعی را جرقه خواهد زد، جایی که نوآوری آزادانه در سراسر مرزها جریان مییابد و مزایای آن فراتر از قطبهای یک کشور خاص میرسد.