سفر
در اوایل آوریل، شان دافی، وزیر حمل و نقل دونالد ترامپ، به مدت گزارش شده ۱۲ دقیقه سوار متروی شهر نیویورک شد. این برای دافی، نماینده سابق کنگره و ستاره تلویزیون واقعنما، آسان نبوده است. از زمان روی کار آمدن، او مترو را "خطرناک"، "خشونتآمیز"، "شکستخورده"، "یک پناهگاه کثیف و نفرتانگیز بیخانمانها" و در حالی که در نیوجرسی با کلاه ایمنی ایستاده بود، "مکان مزخرف" خوانده است.
دو هفته قبلتر، او یک نامه تهدیدآمیز به سازمان حمل و نقل متروپولیتن (MTA)، که مترو را اداره میکند، ارسال کرده بود – از آن دست مکاتبات مشکوکی که به ویژگی بارز دولت دوم ترامپ تبدیل شده است. این نامه اصرار داشت که MTA جرم و جنایت را در مترو کاهش دهد و دادههایی در تأیید این امر ارائه کند؛ در صورت عدم موفقیت، این وزارتخانه میتوانست بودجه فدرال را، که توسط سازمان حدود ۱۴ میلیارد دلار پیشبینی شده بود، متوقف کند. مهم نیست که جرم و جنایت پایین است – بر اساس گزارش اداره پلیس شهر، جرم و جنایت در مترو به طور مداوم در حال کاهش و رسیدن به پایینترین سطح تاریخی خود بوده است، با پایینترین سطح ثبت شده تیراندازیها. دافی گفت: «این کار سختی نیست. ما موشک به فضا نمیفرستیم.»
هنگامی که او در منهتن پیاده شد، دافی یک "پیشنهاد" به MTA داد: «من چند نفر را در واشنگتن دیسی میشناسم که در ریشهکن کردن کلاهبرداری، اتلاف و سوءاستفاده بسیار موفق هستند – اسمش دوژ است.»
دافی دعوت شد و اریک آدامز، شهردار تحت فشار نیویورک، در گشتوگذار او همراه شد. آدامز تا زمانی که دولت ترامپ اتهامات فدرال علیه او را منتفی کرد، با آنها روبرو بود. آنها در شهر توسط یانو لیبر، رئیس MTA، که دعوت نشده بود، تعقیب شدند. لیبر هرگز آنها را پیدا نکرد، و دافی نیز به درخواستهای ما برای اظهار نظر پاسخ نداد. اما ما موفق شدیم تلفنی با لیبر تماس بگیریم.
او به ما گفت: «متروها، تا حد زیادی، جایی هستند که بسیاری از نیویورکیها برداشت خود را از موفقیت یا عدم موفقیت این جامعه، این آزمایش در مدارا و تنوع، شکل میدهند.» این آزمایشی نیست که دولت ترامپ مشتاق به انجام آن باشد.
ما هر روز سوار مترو میشویم، اما اخیراً چند هفتهای را به طور جدی صرف کاوش در این آزمایش کردیم، و سلسله مراتب، تاریخ و حق تقدم آن را پیمودیم. این سیستمی است که توسط مهاجران در زیر یک رودخانه و از میان ترکیبی از خاک رس و سنگ بستر ساخته شده، و بزرگترین شهر ایالات متحده را ایجاد و حفظ کرده است – و بنابراین ۱۰ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را به خود اختصاص داده است. تحت تهدید دولت فدرال، گروهی مصمم اهرمها را میکشند و دکمهها را فشار میدهند که قطارها را در حال حرکت نگه میدارند.
دنی پرلستاین، مدیر سازمان مردمی رایدرز الیانس، به ما گفت: «شگفتآور است که اجداد ما آیندهنگری و توانایی انجام این کار را داشتند. و آنچه ما به آن مدیون هستیم، همان چیزی است که به خودمان مدیون هستیم، یعنی حداقل مراقبت.»




تئاتر
در یک مرکز محرمانه و امن در هلز کیچن، فقط چند بلوک دورتر از سنترال پارک، نگهبانی در ورودی پشت شیشه ضدگلوله ایستاده بود. از مجموعه دربها، سپس دستگاههای فلزیاب و بالا رفتن با آسانسور، یک اتاق کنفرانس بزرگ با پنجرههای وسیع وجود دارد، مانند عرشه یک کشتی. پنجرهها از یک طبقه بالاتر، به مرکز کنترل ریل، اتاق فرمان عملیات زیرزمینی شهر، نگاه میکنند.
آنها اتاق را "تئاتر" مینامند، و تئاتری عظیم است، تقریباً نیم هکتار فضای کار با فرش. در هر زمان حدود ۱۰۰ نفر در آن کار میکنند. با توجه به سیل دادههای خامی که در این اتاق قابل مشاهده است، MTA نسبت به آنچه عکسبرداری میشود بسیار حساس است. دو دیوار بلند فضایی و یکی از دیوارهای کوتاه آن، نقشههای هر قطار و خط را در شهر نمایش میدهند. بزرگترین آنها، یک شگفتی دیجیتال، ۱۶۰ فوت عرض و ۱۰ فوت ارتفاع دارد.

ما پایین رفتیم و همراه با خوزه لاسال، رئیس موقت این مکان، وارد تئاتر شدیم. لاسال با لهجه روان نیویورکی گفت: «همه اینها زنده هستند، در ضمن.» ما گردن خود را بالا کشیدیم. «آنچه آنجا میبینید، زنده است. آن بلوکهای کوچک قرمز، قطارها هستند، خب؟» قطارهای سفید زودتر از موعد، قطارهای سبز به موقع، قطارهای زرد در معرض تأخیر، قطارهای قرمز تأخیر دارند، قطارهای ماژنتا به سمت پایانه میروند. محال است که ایستگاه خانه خود را در میان ۴۷۲ ایستگاه نمایش داده شده بر روی دیوارهای درخشان جستجو نکنید، تا جای کوچک خود را در این نظارت همهجانبه شهری بیابید.
شهر از طریق متروها جریان دارد و متروها از اینجا جریان دارند. طبقه وسیع و باز به مجموعهای از بخشها تقسیم شده است - ایستگاهها، ارتباطات، ارائه خدمات، تجهیزات واگن، نگهداری مسیر. این یک تالار معاملات پیشرفته است که نیویورکیها را در ازای زمان جابجا میکند. برخی از کارمندان اینستاگرام، ایکس و تیکتاک را برای اتفاقات و مشکلات احتمالی زیر نظر دارند. نمایندگان پلیس و آتشنشانی شهر نیز در اینجا مستقر هستند. در آن روز، حدود ۴.۳ میلیون نفر سوار مترو شدند – بسیار بیشتر از تعداد افرادی که، برای مثال، کل سیستم هوایی کشور را طی کردند. ما خودمان برای رسیدن به اینجا سوارش شدیم، با خط R از جی استریت در بروکلین تا خیابان ۵۷ در منهتن.
در گوشهای، یک تلویزیون بزرگ، نمودارهای دادهای شبیه اسپاگتی به نام "استرینگلاین" را نمایش میداد. هر خط یک قطار مجزا است که محورهای فضا و زمان را با زوایای مورب طی میکند. برخی از نوابغ که روز کاری خود را اینجا سپری میکنند، میتوانند استرینگلاینها را با یک نگاه تجزیه و تحلیل کنند و تشخیصها و درمانهای ریلی ارائه دهند.
روی میز نزدیکی، یک شماتیک پیچیده از ریل سوم قرار داشت، سیستمی که برق مترو را تأمین میکند و حدود ۶۰۰ ولت از آن عبور میکند. همانطور که اتفاق افتاد، یک بازرس مسیر به تازگی عکسی را برای تیم اقدام مشترک ایمیل کرده بود – یک تابلوی محافظ ریل سوم در خیابان ۲۳۱ در برانکس آسیب دیده بود.

تخمین زده میشود که ۶۰۰ مانیتور کامپیوتر در این اتاق وجود دارد، و هفت تای آنها روی میز شیوان فرانک، یک حامی مشتری، قرار دارند – سه تا مربع هستند، چهار تا مستطیل و یکی از اینها به طرز باورنکردنی پهن است، یک سونوگرافی پانورامیک از رگهای شهر. او به راحتی میتوانست در حال پرتاب موشک به فضا باشد. فرانک همچنین یکی از سه میکروفون را کنترل میکند، بسته به اینکه با چه کسی صحبت میکند. اگر هنگام سوار شدن در قطار یک اعلامیه خدماتی بشنوید – "توجه مسافران، قطارهای خط ۱ به سمت جنوب در خیابان ۲۳۱ تأخیر دارند" – احتمالاً این اعلامیه در همین اتاق صادر شده است.
فرانک به ما گفت: «این هسته اصلی مترو است. همه چیز از اینجا میگذرد، میدانید؟ ما کسانی هستیم که سیستم را اداره میکنیم.»
فرانک، مانند بیشتر افراد اینجا، به "سیم ششتایی" (six-wire) چسبیده است، یک بلندگو که در ۹۳ مکان در سراسر تئاتر و در ایستگاهها و دفاتر دیگر، پیامهای صوتی فیلتر نشده از زندگی شهر را پخش میکند.
سطل زبالهای آتش گرفته است. مردی در حال پرسه زدن است. کسی بیمار شده است.
سیم ششتایی اساساً یک تلفن آنالوگ است، یک یادگار از دهه ۱۹۵۰. این تنها عتیقه سیستم نیست. برخی از سیگنالهای مترو که جریان قطارها را کنترل میکنند، به دوران ریاست جمهوری فرانکلین دی روزولت بازمیگردند. اینها از سیگنالدهی آنالوگ "بلوک ثابت" (fixed-block) استفاده میکنند که قطارها را توسط بخشهای بزرگ هزار فوتی از مسیر کنترل میکند. در اتاقهای دیگر، که بسیار کمتر از این بزرگ هستند، کارگران اهرمهای فیزیکی را میکشند تا مسیرهای مترو را تغییر دهند. حرکت به سمت کنترل قطار مبتنی بر ارتباطات دیجیتال روانتر (communications-based train control) کند و فوقالعاده پرهزینه بوده است.

لاسال تلاش کرد توجه ماریا آندوجار، سرپرست دسک نزدیک قسمت جلوی اتاق را جلب کند. آندوجار مسئول دادن مجوز برای بسیاری از کارها است، از جمله برای کارگرانی که نیاز دارند روی مسیر بروند. آندوجار گفت: «اولین سرنخی که میگیریم؟...» سپس با عجله رفت. تماسی از خیابان ۱۴ آمده بود. او مجوزهای لازم را صادر کرد و بازگشت. او گفت: «وقتی صحبت از کاری است که در حال انجام است، ما از ساعت شلوغی دوری میکنیم. مگر اینکه اضطراری باشد.»
روی تابلوی بزرگ، قطارها در خیابان ۲۳۱ زرد میشدند. تیم ریل سوم در حال اعزام بود.
رنه هینز، یک اعزامکننده قطار، در نزدیکی نشسته بود. هینز ۱۹ سال برای MTA کار کرده است. او مستقیم از دانشگاه آمده بود. هینز گفت: «من به عنوان یک هدایتکننده شروع کردم، مثل خانم فرانک. من اپراتور قطار هم بودم و بعد اعزامکننده شدم.» مادرش او را به این شغل ترغیب کرده بود – مادرش هم هدایتکننده بود. هینز گفت: «من عاشق اپراتوری قطار بودم.»
رسمیتی گرم بر صحبتهای درون تئاتر سایه افکنده بود. فرانک، خانم فرانک است، هینز، خانم هینز است. هینز گفت: «ما اینجا خانوادهایم. ما مثل یک خانواده با هم کار میکنیم.» این کار سریع و شدید است. هینز گفت: «من قبلاً زیاد سوپر ماریو بازی میکردم.» همکارانش شدت گرفتن دسته کنترل را میشناسند. «من را میدیدند که تمرکز کردهام و میگفتند: 'داری بازیت را بازی میکنی؟' میگفتم: 'بله، و نمیخواهم به هیچ لاکپشتی برخورد کنم.'»
لاکپشتهای زیادی در این شهر وجود دارند. صفحه نمایش بزرگ دیگری فهرست لاکپشتهای آن روز را نشان میداد: نگهداری مسیر در خط L، کارگر ساختمانی مجروح در کانی آیلند ("از دست دادن تعادل، آسیب مچ پا")، خرابی مدار مسیر در کوئینز پلازا، مشتری بیمار در خیابان ۶۳ و، حالا، تابلوی ریل سوم آسیب دیده.
این اتاق، مانند شهر، در آرامترین روز نیز شلوغ است، و ما از فرانک درباره شلوغترین زمانی که به یاد میآورد پرسیدیم. او به طوفانهای بزرگی مانند سندی و آیدا و اختلال فیزیکی آنها اشاره کرد. بعدها یادداشتی نوشت و به اشتراک گذاشت که منعکس کننده دوران پاندمی بود – فقدان و ترس، اما همچنین "تعهد فوقالعاده کل تیم ما در این مدت و مسئولیت عظیم ما".
مترو مانند سیستم گردش خون انسان، هم بدن خود را تغذیه میکند و هم تحت تأثیر آن قرار میگیرد. برای مثال، لاسال، زمانی که پشت میز کار میکرد، برنامههای تیمهای ورزشی محلی را در نزدیکی خود نگه میداشت تا بهتر بتواند خدمات عصر را برنامهریزی کند. NY1، کانال خبری، به طور برجسته در تئاتر پخش میشد. لاسال گفت: «مانیتورها به دلایل زیادی آنجا هستند. هر اتفاقی که در شهر نیویورک میافتد.»
اریک آدامز، شهردار، به صورت زنده بر روی یکی از مانیتورها ظاهر شد و در حالی که یک تیشرت با پرچم آمریکا و عبارت "به خدا اعتماد داریم" پوشیده بود، کنفرانس خبری برگزار کرد. تابلوهای پشت سر او کاهش جرم و جنایت در مترو را نشان میدادند، هرچند او هرگز فرصت نکرد به سؤال خبرنگاری درباره سفر میدانیاش با دافی پاسخ دهد.

قطارها دوباره در خیابان ۲۳۱ سبز شدند. اتاق به همهمه خود ادامه داد؛ سیم ششتایی همچنان در حال پخش بود.
هینز گفت: «من به خدمات اهمیت میدهم، چون خودم سوار قطار میشوم و بیرون از اینجا هستم، درست است؟ من هم باید به خانه برسم.»
تور به پایان رسید و ما با خط C از خیابان ۵۰ به سمت پایین شهر به خیابان اسپرینگ رفتیم و پیاده به دفترمان رفتیم.

عوارض
با وجود تمام دقت و نبوغ کسانی که در مرکز کنترل کار میکنند، آنها و بقیه هدایتکنندگان، مهندسان و اپراتورها در MTA، در نبردی سخت با سیستمهایی هستند که نزدیک به یک قرن قدمت دارند. تعمیر و ارتقاء مترو نیازمند سرمایهگذاری عظیمی است، اما بیتوجهی بسیار بیشتر هزینه خواهد داشت و در نهایت وجود آن را تهدید میکند. این یک سیستم نمادین است، اما صورتحسابهایش سررسید شدهاند.
به عنوان مثال، کنار گذاشتن نهایی سیستم سیگنالدهی دوران روزولت به معنای کنار گذاشتن ماشینآلات فرسوده و دفترچههای راهنمای تعمیر کهنه آن خواهد بود. هر مسافر دائمی مترو بیش از حد با تأخیرهای ناشی از "مشکلات سیگنال" آشنا است. مترو همچنین به طور دائم آب را از تونلهای خود پمپاژ میکند، تونلهایی که مرتباً در هنگام طوفانها سیل گرفته و آسیب دیدهاند. در سال ۲۰۲۱، طوفان آیدا کل سیستم را متوقف کرد. سیل اخیر، مانند طوفان بزرگی که در اوایل ماه مه در بوشویک، بروکلین رخ داد، همچنان بخشهایی از سیستم را مختل میکند.
تغییر به CBTC تنها راه حل درازمدت است. سیگنالدهی جدیدتر به قطارها اجازه میدهد نزدیکتر به یکدیگر حرکت کنند، زمان سفر را کاهش داده و ظرفیت را افزایش میدهد. همچنین امکان میدهد که از راه دور و توسط کامپیوتر کنترل شوند، و کارکنان MTA را آزاد میکند تا مشکلات دیگر را حل کنند. MTA در حال حاضر چندین خط را به CBTC ارتقا داده است، اما نصب آن گران است و به ماهها یا سالها قطع کردن خطوط اصلی برای انجام کار نیاز دارد، که مردم شهر را آزار میدهد. در چند سال آینده، این آژانس قصد دارد ۲۴ خط اضافی را ارتقا دهد.
اما اکنون، این طرح که MTA برای تأمین مالی این بهبودها به آن متکی است – تعرفه ازدحام برای منطقه تجاری منهتن جنوبی – در معرض خطر قرار گرفته است. همانطور که ما این مقاله را مینوشتیم، کتی هوکول، فرماندار نیویورک، دستور توقف آن را داد. دلایل او مبهم بودند، و این اقدام موجی از خشم را در میان حامیان حمل و نقل ایجاد کرد که این توقف را ناشی از فشارهای سیاسی میدانستند. رئیسجمهور جو بایدن در حال بررسی بود که آیا میتواند با بودجه فدرال کمک کند و MTA امیدوار است که تعرفه ازدحام در نهایت به تصویب برسد، اما هنوز مطمئن نیست.
مقامات حمل و نقل در سایر شهرهای ایالات متحده نیز به MTA و طرح تعرفه ازدحام آن چشم دوختهاند. اگر MTA نتواند بودجه لازم برای حفظ و ارتقاء سیستم خود را تأمین کند، سایر سیستمهای حمل و نقل عمومی در سراسر کشور که با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است با آیندهای حتی نامشخصتر روبرو شوند، به ویژه در صورت کاهش بودجه فدرال.
در مرکز کنترل ریل در هلز کیچن، زندگی بدون توقف ادامه دارد. با وجود تهدیدات و چالشها، کارکنان MTA به کار خود برای حفظ حرکت شهر ادامه میدهند. آنها شریان حیاتی نیویورک هستند و عزم آنها در مواجهه با مشکلات، شاهدی بر تابآوری و اهمیت حیاتی حمل و نقل عمومی است.