

مارکوس ویلیگ به خوبی از بیزاری اروپا از ریسک سرمایهگذاری آگاه است. مدیرعامل اپلیکیشن تاکسی آنلاین استونیایی بولت (Bolt) پیش از جذب بخش عمدهای از سرمایه بیش از ۱ میلیارد دلاری بولت از سرمایهگذاران آمریکایی، "تقریباً با تمام سرمایهگذاران خطرپذیر" در این قاره دیدار کرد.
ویلیگ به فایننشال تایمز میگوید: "دلیل اینکه ما عقب افتادیم این نبود که [اپلیکیشنهای رقیب] محصول بهتری داشتند. دلیل این بود که آنها به پول بیشتری دسترسی داشتند. [سرمایهگذاران آمریکایی] مایل بودند ریسک را بپذیرند، حتی روی یک نهاد حقوقی استونیایی. سرمایهگذاران خطرپذیر اروپایی به سادگی نتوانستند در آن سطح تعهد کنند."
این داستانی آشنا در اروپا شده است، زیرا بهترین شرکتهای آن اغلب به جای جستجوی حمایت در داخل، به بازارهای سرمایه عمیق در آمریکا نگاه میکنند، در حالی که سایر شرکتهای بالقوه موفق برای تأمین مالی با مشکل روبرو هستند. اروپا که سرشار از پسانداز است، برای تأمین مالی آینده خود دچار مشکل است.
ویلیگ استدلال میکند: "[اروپا] احتمالاً به دلیل این موضوع ۳ تا ۵ تریلیون یورو خلق ثروت را از دست داده است. اگر بازارهای سرمایه خود را اصلاح نکنیم، در فناوری، نوآوری، و هر چیزی که اهمیت دارد، به باخت ادامه خواهیم داد."
با توجه به کمبود رقابتپذیری اقتصادش، مسئله شرکتهای کمسرمایهاش به یکی از اولویتهای اصلی در دستور کار سیاسی اروپا تبدیل شده است.
بروکسل تلاش جدیدی را برای تقویت بازارهای سرمایه عمیقتر و یکپارچهتر در سراسر اتحادیه اروپا آغاز کرده است، با تمرکز بر کاهش قطعهقطعه شدن، بهبود دسترسی به تأمین مالی و تقویت سرمایهگذاری خرد. اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، این پروژه را یکی از اولویتهای دوره دوم ریاست خود قرار داده است.
امسال، کمیسیون طرح "اتحادیه پسانداز و سرمایهگذاری" را راهاندازی کرد، برنامهای سیاستی با هدف بسیج ذخایر عظیم پسانداز خانوارها در اتحادیه اروپا و هدایت مؤثرتر آنها به سرمایهگذاریهای مولد.
پیشنهادات کمیسیون شامل احیای اوراق بهادارسازی، تمرکز نظارت و تسهیل سرمایهگذاری خرد است - در کنار نهایی کردن مذاکرات چندین ساله بر سر قوانین ورشکستگی و تکمیل اتحادیه بانکی.
برای بسیاری از نخبگان کسبوکار و سیاسی اروپا، مسئله فقط سرمایه خطرپذیر نیست، بلکه همچنین آنچه که فرار شرکتهای اروپایی به بورسهای آمریکا نشان میدهد. در مجموع، این مشکلات یک تهدید ساختاری را نشان میدهند، نه فقط یک فرصت از دست رفته.
استفان بوجنا (Stéphane Boujnah)، مدیرعامل یورونکست (Euronext) که بورسهای اوراق بهادار را در هفت کشور اروپایی اداره میکند، میگوید: "اروپا پساندازهای به طور منحصر به فردی بالایی دارد، اما ما نتوانستهایم آنها را به سرمایهگذاری مولد تبدیل کنیم. ما باید سیستم را دوباره سیمکشی کنیم - و سریع."
او اضافه میکند که چشمانداز مالی قطعهقطعه قاره بخش بزرگی از مشکل است. بازار سرمایه اروپا در واقع ترکیبی از سیستمهای ملی است که هر یک قوانین، ناظران و فرهنگهای سرمایهگذاری متفاوتی دارند. مهمترین مرکز مالی آن، لندن، دیگر در اتحادیه اروپا نیست.
تضاد با آمریکا، جایی که بازارهای سرمایه و سیستمهای پس از معامله یکپارچه در کنار یک تنظیمکننده واحد بازار، فرهنگی از ریسکپذیری و سرمایهگذاری سهام را زیربنا قرار میدهند، آشکار است.
بوجنا میافزاید: "نمیتوانید یک بازار سهام پررونق را بر روی ۲۷ سیستم حقوقی متفاوت و ۲۷ ایده متفاوت از نظارت بسازید."
با این حال، ایده تلاش برای ایجاد یک بازار سرمایه اروپایی منسجمتر چیز جدیدی نیست. در واقع، یک دهه پس از راهاندازی، آنچه در ابتدا پروژه اتحادیه بازارهای سرمایه اتحادیه اروپا (CMU) نامیده میشد، هنوز یک کار در حال انجام است.
پیشرفتهایی در زمینههایی مانند اصلاح مقررات پذیرهنویسی و بهبود دسترسی شرکتهای کوچکتر به بازارهای عمومی حاصل شده است، اما بازارهای سرمایه اروپا همچنان قطعهقطعه و توسعهنیافته باقی ماندهاند، در حالی که شرکتهای آن بیش از حد به تأمین مالی بانکی متکی هستند. شرکتهای اتحادیه اروپا فقط یک سوم سرمایه لازم را از بازارهای سرمایه در مقایسه با همتایان آمریکایی خود جمعآوری میکنند و جریان سرمایهگذاری در میان کشورهای عضو همچنان نامتوازن است.
آندژی دومانسکی (Andrzej Domanski)، وزیر دارایی لهستان، ماه گذشته اظهار تأسف کرد: "۲۰ سال است که سیاستمداران اروپایی درباره نیاز به بازارهای سرمایه بهتر یکپارچهشده بحث میکنند، و صراحتاً تا کنون پیشرفت کمی حاصل شده است."
بدبینان میگویند حتی با اصلاحات در زمینههای خاص، تشویق فرهنگ سهامداری به سبک آمریکا در قارهای که سیستمهای رفاهی و بازنشستگی سخاوتمندانه تا حد زیادی انگیزه شهروندان برای سرمایهگذاری در طبقات دارایی پرریسکتر را از بین بردهاند، دشوار خواهد بود.
با این حال، مقامات اتحادیه اروپا میگویند که نیروی محرکه سیاسی بیشتری پشت تلاش جدید وجود دارد، زیرا رهبران اذعان کردهاند که بازارهای سرمایه ضعیفتر چقدر برای اقتصاد اروپا زیانآور هستند.
کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، تخمین میزند که سالانه ۳۰۰ میلیارد یورو جریان سرمایه از اتحادیه اروپا به آمریکا وجود دارد. ماریو دراگی، رئیس پیشین بانک مرکزی اروپا و نخستوزیر ایتالیا، در گزارشی که سال گذشته بسیار مورد ستایش قرار گرفت، نیازهای سرمایهگذاری سالانه اتحادیه اروپا را در حدود ۸۰۰ میلیارد یورو تخمین زد که تنها بخشی از آن توسط بودجه عمومی پوشش داده میشود.
مقامات میگویند در برخی مسائل که حساسیت سیاسی دارند، تمایلی برای تشکیل گروههای کوچکتر از کشورها وجود دارد که میتوانند تغییرات را پیش ببرند - به جای هدف قرار دادن اجماع.
برخی سرمایهگذاران معتقدند که شاید بالاخره پس از سالها شروع نادرست، نیروی محرکهای در حال شکلگیری باشد.
وینسنت مورتیه (Vincent Mortier)، مدیر ارشد سرمایهگذاری گروه آموندی (Amundi)، بزرگترین مدیر دارایی اروپا با ۲.۲ تریلیون یورو دارایی تحت مدیریت، میگوید: "من معتقدم این بار متفاوت است. تغییر نام به 'اتحادیه پسانداز و سرمایهگذاری' صرفاً ظاهری نیست، یک تغییر معنادار است."
مورتیه میگوید CMU "بیش از هر زمان دیگری" برای ایجاد جایگزینی برای آمریکا و هدایت مجدد پساندازها به سمت سرمایهگذاریهای مولد در اروپا مورد نیاز است. "آنچه از کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپا میشنویم بسیار اطمینانبخش است. آنها فوریت را درک میکنند. اما همگرایی با تمام ذینفعان هنوز راه طولانی در پیش دارد."
برای کارآفرینانی مانند ویلیگ، مقیاس مشکلات به این معنی است که بروکسل باید سریعتر حرکت کند. او میگوید: "اگر این وضعیت تغییر نکند، اروپا آینده اقتصادی نخواهد داشت. صادق باشیم - اگر بهترین شرکتهای ما به خرد شدن یا مجبور به انتقال به خارج ادامه دهند، چه چیزی باقی میماند؟"
قطعهقطعه بودن سیستم اروپا از مالیات و مقررات گرفته تا ورشکستگی را شامل میشود.
طلبکاران یک شرکت کوچک که در یونان ورشکست میشود، به طور متوسط میتوانند انتظار داشته باشند حدود ۵ سنت از هر یورو طلب خود را بازپس گیرند. طبق یک گزارش مختصر پارلمان اروپا در سال ۲۰۲۳، در لوکزامبورگ ممکن است سه چهارم بدهی را بازپس گیرند.
این شکاف تا حدی به دلیل تفاوت بین کشورها در قوانین ورشکستگی است که مشخص میکند چه اتفاقی برای شرکتهایی که دیگر نمیتوانند تعهدات مالی خود را انجام دهند، میافتد.
بوجنا میگوید: "قوانین ورشکستگی دقیقاً مانند قانون خانواده هستند، [آنها] به شدت در بافت هر جامعه ریشه دواندهاند. با این حال، یک هماهنگسازی مناسب قوانین ورشکستگی میتواند در بازارهای بدهی تحولآفرین باشد."
کمیسیون در حال بررسی اقدامات هدفمند در قوانین ورشکستگی غیربانکی برای فراهم کردن قطعیت حقوقی بیشتر برای سرمایهگذاران است. اگرچه همگرایی کامل از نظر سیاسی حساس است، مقامات پیشنهاد میکنند که رویکرد حداقل استاندارد در زمینههای کلیدی امکانپذیر است.
ورشکستگی تنها یکی از نمونههای عدم هماهنگی در چارچوبهای ملی در اتحادیه اروپاست. موارد دیگر شامل قوانین اوراق بهادار ناسازگار و رفتارهای مالیاتی متفاوت است که هر دو همچنان مانع سرمایهگذاری فرامرزی میشوند و مقیاسپذیری بازارهای سرمایه اتحادیه اروپا را محدود میکنند.
مانع ساختاری دیگر، روند کند اوراق بهادارسازی است، یا عمل بستهبندی داراییهای مالی، به ویژه وامها، در اوراق بهادار قابل معامله. بازار اوراق بهادارسازی اروپا که زمانی ابزاری حیاتی برای هم شرکتها و هم سرمایهگذاران بود، از زمان بحران مالی برای احیا با مشکل مواجه شده است، که بخشی از آن به دلیل آنچه شرکتکنندگان بازار آن را مقررات بیش از حد پیچیده و محتاطانه توصیف میکنند، عقب مانده است.
صدور سالانه محصولات اوراق بهادارسازی در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ معادل ۰.۳ درصد تولید ناخالص داخلی بود - در مقایسه با ۴ درصد در آمریکا، جایی که نهادهای تحت حمایت دولت مانند فنی می (Fannie Mae) و فردی مک (Freddie Mac) میلیاردها دلار وام مسکن اعطا شده توسط بانکهای تجاری را به محصولات سرمایهگذاری تبدیل میکنند.
دراگی از بروکسل خواست تا "الزامات نظارتی برای داراییهای اوراق بهادار شده را تنظیم کند. برای برخی دستههای ساده، شفاف و استاندارد که هزینههای آنها ریسکهای واقعی را منعکس نمیکند، هزینههای سرمایه باید کاهش یابد."
کمیسیون تمایل خود را برای بازنگری چارچوب موجود نشان داده است، با هدف اجازه دادن به ریسک بیشتر در سیستم، بدون به خطر انداختن ثبات مالی.
ماریا لوئیس آلبوکرکه (Maria Luís Albuquerque)، کمیسر خدمات مالی اتحادیه اروپا، در مصاحبهای با فایننشال تایمز اذعان میکند: "شاید سطح ریسکی که اکنون در اقتصاد داریم، مناسب نباشد"، و اضافه میکند که "رسیدن به کالیبراسیون مناسب چالشبرانگیز است."
مسئله اجرای قوانین نیز بسیار مهم است. شرکتکنندگان بازار و مقامات اتحادیه اروپا به طور فزایندهای نظارت مرکزی قویتر را برای کاهش قطعهقطعه شدن حیاتی میدانند. تعداد فزایندهای از صداها، از جمله فرانسه، خواستار اصلاح اساسی سازمان بورس و اوراق بهادار اروپا (Esma) هستند و پیشنهاد میکنند که به آن اختیارات نظارتی مستقیم بر نهادهای بزرگ فرامرزی و پلتفرمهای معاملاتی کلیدی اعطا شود - بسیار شبیه به کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC). در حال حاضر، تمام اجرای قوانین توسط ناظران ملی انجام میشود.
کمیسیون تعهد کرده است که برای برخی نهادها مانند اتاقهای پایاپای بزرگ، صرافیهای رمزارز و مدیران بزرگ دارایی فرامرزی، به یک ناظر واحد حرکت کند.
گروههای صنعتی از این حرکت استقبال کردهاند، اما با توجه به تاریخچه پرپیچ و خم اصلاحات بازار سرمایه، بسیاری در مورد پتانسیل تغییر معنادار محتاط هستند.
درخواستها برای ادغام بیشتر بازارها اغلب با منافع ملی، به ویژه در کشورهایی مانند ایرلند و لوکزامبورگ که بخشهای مدیریت دارایی بزرگی دارند، در تعارض است. این امر منجر به مقاومت در برابر انتقال نظارت به سطح اتحادیه اروپا شده است.
آلبوکرکه میگوید: "این بخشی از بحث است که واقعاً فکر میکنم باید تغییر کند. این در مورد تضمین نتیجه درست برای اروپاست."
بانکهای پیشرو اروپا معتقدند که پروژه بازارهای سرمایه - و طرح موازی برای ایجاد یک سیستم بانکی در سراسر اتحادیه اروپا - برای رقابتپذیری آنها حیاتی است.
آندرئا اورسل (Andrea Orcel)، مدیرعامل یونیکردیت (UniCredit) ایتالیا میگوید: "بانکها و بازارهای سرمایه اروپا به یک چارچوب و یک مجموعه قوانین در سراسر بازارهای ما نیاز دارند تا از رقابتپذیری بلوک ما حمایت کنند، سرمایهگذاری را تشویق کنند، و اتحادیه اروپا را قادر سازند تا چیزی فراتر از مجموع اجزای خود باشد."
اگر یک کشور در اروپا الهامبخش بوروکراتهایی باشد که امیدوارند پسانداز را به سرمایهگذاری تبدیل کنند، آن سوئد است.
نسلها در این کشور شمال اروپا با سرمایهگذاری در سهام از طریق سیستم بازنشستگی و پیامرسانی عمومی بزرگ شدهاند. حسابهای گسترده با مزایای مالیاتی مانند اینوستِرینگسپارکونتو (investeringssparkonto - ISK) سرمایهگذاری در سهام و صندوقها را در تمام طبقات اجتماعی عادی کرده است، که منجر به ایجاد فرهنگی از مشارکت شده که نقدینگی را عمیقتر کرده و حتی به شرکتهای کوچک امکان جمعآوری پول به صورت محلی را داده است.
الیزابت سوانتسسون (Elisabeth Svantesson)، وزیر دارایی سوئد میگوید: "ما میگوییم پسانداز است، اما در واقع سرمایهگذاری است. این عمیقاً فرهنگی است. همه، از چپ تا راست، این را میفهمند. و این پول را به سمت نوآوری و شرکتها هدایت میکند. به همین دلیل است که بازارهای سرمایه ما کار میکنند."
آدام کوستیل (Adam Kostyál)، رئیس نزدک استکهلم (Nasdaq Stockholm)، موافق است. "ما باید از خانوارها شروع کنیم... اگر لایه پایینی قوی از سرمایهگذاران نداشته باشید، نمیتوانید یک بازار عمومی سالم بسازید."
سوئد همچنین دارای گروههای سرمایهگذاری بزرگی مانند والنبرگ (Wallenberg) و کیننویک (Kinnevik) است که میتوانند سرمایه به اصطلاح صبورانه مورد نیاز برای تبدیل استارتاپها به شرکتهای بزرگتر را فراهم کنند. این کشور دو شرکت فناوری با بیشترین شهرت در اروپا را تولید کرده است: اسپاتیفای (Spotify)، پلتفرم پخش موسیقی، و کلارنا (Klarna)، گروه پرداخت.
موفقیت سوئد نه تنها آنچه را که در سراسر قاره امکانپذیر است نشان میدهد، بلکه همچنین نشان میدهد که بسیاری از کشورها چقدر راه در پیش دارند. اکثر اروپاییها نسبت به بازارهای سهام محتاط هستند، نمیدانند چگونه سرمایهگذاری کنند یا از از دست دادن پساندازهای خود میترسند.
نتیجه این است که در حالی که اروپاییها ۱۵ درصد از درآمد خانوار خود را پسانداز میکنند، بیش از سه برابر آمریکاییها، این پسانداز عمدتاً در محصولات کمریسک مانند حسابهای پسانداز نگهداری میشود. بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، خانوارهای اتحادیه اروپا ۳۲ درصد از داراییهای مالی خود را به صورت نقد و سپرده نگهداری میکردند، در مقایسه با تنها ۱۳ درصد برای خانوارهای آمریکایی که تقریباً نیمی از ثروت مالی خود را در سهام و صندوقهای سرمایهگذاری قرار دادند.
ویلیگ میگوید: "این پساندازها به سادگی در طبقات دارایی کاملاً اشتباهی قرار گرفتهاند، و این ما را از بین میبرد."
سیستمهای بازنشستگی و آموزش عالی با بودجه عمومی نسبتاً سخاوتمندانه قاره نیز به عنوان عامل بازدارنده عمل میکنند. بوجنا میگوید: "اگر میخواهید در آمریکا بازنشسته شوید، باید در جوانی سهام بخرید. در اروپا، امیدوارید شخص دیگری در پیری شما مالیات بپردازد."
بدبینان همچنین اشاره میکنند که پروژه ایجاد یک بازار سرمایه یکپارچه در زمان عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا دشوار بود، بدون دسترسی عمیق به سرمایه که سیتی لندن فرا
هم میکرد. اکنون که سیتی در خارج از بلوک قرار دارد، این کار حتی دشوارتر شده است.
با این حال، در سوئد، پسانداز برای بازنشستگی به شدت با بازارهای سهام مرتبط است.
میشا اِشمیت، کارشناس مقرراتی در گروه هلندی ING، میگوید با این حال، در سوئد، پسانداز برای بازنشستگی به شدت با بازارهای سهام مرتبط است.
میشا اِشمیت، کارشناس مقرراتی در گروه هلندی ING، میگوید: "این واقعیت که مردم سوئد در بازارهای سرمایه سرمایهگذاری میکنند، به دلیل تاریخچه بلندمدت سرمایهگذاری در سهام در سیستم بازنشستگی عمومی آنهاست."
بازنگری در مورد چگونگی تشویق سرمایهگذاری خرد در اتحادیه اروپا در حال انجام است و هدف آن نهایی شدن در سه ماهه پایانی سال است. پیشنهادهای کلیدی شامل ایجاد یک "خوراکخوان سرمایهگذاری" برای کمک به شهروندان در انتخاب محصولات مناسب، و لغو الزامات پیچیدهای است که ارائه مشاوره مالی را برای شرکتها گران میکند.
برخی قانونگذاران اتحادیه اروپا برای ممنوعیت کامل "کمیسیونهای القایی" - پاداشهایی که به مشاوران برای فروش محصولات خاص پرداخت میشود - فشار میآورند، که مخالفانی میگویند مشاوران را به سمت فروش محصولاتی سوق میدهد که ممکن است برای مشتریان بهترین گزینه نباشند. انتظار میرود فرانسه به دلیل نگرانی در مورد تأثیر آن بر مدل کسبوکار مشاوران مالی، با این موضوع مخالفت کند.
برای برخی از سختترین چالشها در اتحادیه بازارهای سرمایه، مقامات در حال بررسی پیشبرد تغییرات از طریق همکاری تقویتشده هستند، که به گروههای کوچکتر از کشورها اجازه میدهد تا قوانین فراتر از حداقلهای مورد نیاز اتحادیه اروپا را هماهنگ کنند.
این رویکرد میتواند برای مسائل حیاتی مانند قوانین ورشکستگی، که اختلافات در میان کشورهای عضو آنقدر عمیق است که یک توافق پاناروپایی گسترده غیرممکن است، کلیدی باشد. به عنوان مثال، سوئد از هماهنگسازی قوانین ورشکستگی خود سرسختانه امتناع میکند.
آلبوکرکه میگوید: "همکاری تقویتشده یک ابزار است که میتوانیم از آن استفاده کنیم. به این معنی است که گروهی از کشورهای عضو میتوانند با سرعت بیشتری پیش بروند."
تا اینجای کار، تنها دو دولت، فرانسه و آلمان، تمایل خود را برای پیشبرد همکاری تقویتشده در یک "چارچوب ورشکستگی فراملی برای شرکتهای بسیار بزرگ" نشان دادهاند.
موفقیت هر تلاش جدیدی به چگونگی برخورد کمیسیون جدید و پارلمان با این موضوع بستگی دارد. آلبوکرکه از زمان تصدی پست خود در ژانویه، با مقامات ملی، تنظیمکنندهها و گروههای صنعتی ملاقات کرده تا حمایت ایجاد کند.
او میگوید: "در حال حاضر، به اندازه کافی نیروی محرکه سیاسی وجود دارد. اکنون زمان اجرای آن است."