
ساتیا نادلا (Satya Nadella) در ژانویه برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) و صحبت درباره موفقیتهایش در زمینه هوش مصنوعی، آماده بود که ناگهان تهدیدی جدی پدیدار شد. یک استارتاپ چینی که کمتر شناخته شده بود به نام دیپسیک (DeepSeek)، مدلی از هوش مصنوعی را منتشر کرده بود که به سرعت موضوع بحث داووس (Davos) سوئیس شد. نادلا، مدیرعامل شرکت مایکروسافت (Microsoft)، معاونان خود را جمع کرد تا رقبای ناگهانی را ارزیابی کنند. آنها یک اتاق وضعیت مجازی — البته در مایکروسافت تیمز (Microsoft Teams) — برای هماهنگی پاسخ ایجاد کردند.
مدل جدید، DeepSeek-R1، میتوانست نتایجی تقریباً همتراز با اوپنایآی (OpenAI) را با بخشی از هزینه ارائه دهد. پردازش کامپیوتری که از طریق اوپنایآی ۱۰۰۰ دلار هزینه داشت، با R1 تنها با ۳۶ دلار انجام میشد. حتی عجیبتر اینکه، دیپسیک R1 را منبع باز (open-source) کرد، به این معنی که هر کسی میتوانست نسخههایی از آن را به صورت رایگان نصب کند، اگر کامپیوتر به اندازه کافی قدرتمندی داشت. نادلا به بلومبرگ بیزینسویک (Bloomberg Businessweek) میگوید: «اوپنایآی تا اینجا آنقدر جلوتر بود که کسی واقعاً نزدیک نشده بود. دیپسیک، و به ویژه R1، اولین مدلی بود که دیدم امتیازاتی کسب میکند.»
برای کسانی که در داووس در حال شبکهسازی بودند، این به نظر یک مشکل بزرگ برای مایکروسافت میآمد. این شرکت تا آن زمان ۱۳.۷۵ میلیارد دلار در اوپنایآی سرمایهگذاری کرده بود و پیشتر متعهد شده بود که ۸۰ میلیارد دلار دیگر را تنها در سال مالی جاری برای مراکز داده هوش مصنوعی هزینه کند، همه اینها با این فرض که هوش مصنوعی بهتر به منابع محاسباتی بیشتری نیاز دارد. نادلا فوراً به تیم خود دستور داد تا یک بررسی امنیتی از DeepSeek-R1 انجام دهند. آنها مقاله تحقیقاتی منتشر شده توسط دیپسیک را که جزئیات کارشان را شرح میداد، با دقت بررسی کردند و با مهندسان استارتاپ تماس گرفتند و آنها را با سوالاتی درباره مدل بمباران کردند. (کمتر کسی توانسته بود شرکت چینی مبهم را وادار به پاسخ به ایمیل کند.)
به زودی حدود ۱۰۰ کارمند مایکروسافت در حال ورود و خروج از اتاقهای ویدئوکنفرانس Teams برای آزمایش امنیت کد دیپسیک و تبادل یادداشتها بودند. آشا شارما (Asha Sharma)، رئیس پلتفرم هوش مصنوعی این شرکت، که رهبری این تلاش را بر عهده داشت، میگوید: «مردم نخوابیدند. ۴۸ ساعت تمام جزئیات بررسی شد.» R1 قانونی به نظر میرسید. اما به جای تلاش برای از بین بردن این رقیب جدید، نادلا تصمیم گرفت آن را بپذیرد. او به تیم خود دستور داد R1 را بر روی سرویس ابری مایکروسافت نصب کرده و دسترسی به آن را در کنار محصولات اوپنایآی و خود مایکروسافت به مشتریان بفروشند. نادلا به یاد میآورد که به کارکنانش گفته: «آن را منتشر کنید.»

وفاداری اصلی نادلا اکنون به آزمایشگاه بسیار گرانقیمت اوپنایآی نیست. هدف نهایی او فروش هر نوع هوش مصنوعی است که مشتریانش ممکن است از طریق پلتفرمهای مایکروسافت بخواهند. نادلا پیش از اینکه در سال ۲۰۱۴ مدیرعامل شود، سه سال بخشهای مختلف کسبوکار ابری شرکت به نام آژور (Azure) را مدیریت کرده بود، و اکنون این بخش محور استراتژی هوش مصنوعی اوست. مشتریان میتوانند از میان بیش از ۱۹۰۰ مدل مختلف در آژور انتخاب کنند، از جمله مدلهای ساخته شده توسط متا (Meta) و اوپنایآی و استارتاپهایی مانند کوهیر (Cohere)، میسترال (Mistral)، استبیلیتی ایآی (Stability AI) و اکنون دیپسیک. (برخی دیگر، مانند جمینی گوگل (Google’s Gemini)، به دلایل رقابتی برای مایکروسافت در دسترس نیستند.) صرفنظر از اینکه استفاده از یک مدل برای مشتری ۱۰ دلار از طریق اوپنایآی یا ۹۰ سنت از طریق دیپسیک هزینه داشته باشد، مایکروسافت برای محاسبات ابری، حفاظتهای امنیت سایبری، ذخیرهسازی دادهها و سایر خدمات اضافی پول دریافت میکند.
قسمت دیپسیک بخش دیگری، و شاید آشکارتر، از تفکر نادلا را برجسته میکند: هوش مصنوعی به سرعت در حال کالایی شدن است و این برای مایکروسافت چیز خوبی است. در حالی که همه در داووس بر روی مصرف هوش مصنوعی متمرکز بودند، نادلا به تاریخ تولید زغالسنگ فکر میکرد. یکی از نظریههای اقتصادی مورد علاقه او پارادوکس جونز (Jevons paradox) است که میگوید با دسترسپذیرتر شدن یک منبع و کارآمدتر شدن استفاده از آن، مصرف افزایش مییابد. این اتفاق در قرون ۱۸ و ۱۹ با زغالسنگ و اخیراً با سفرهای هوایی رخ داد، زمانی که کاهش شدید هزینههای عملیاتی و کرایهها به ایجاد مسافران مکرر، مقاصد جدید پرواز و فروش بالای شرکتهای هواپیمایی کمک کرد. نادلا معتقد است پدیدهای مشابه در زمینه هوش مصنوعی نیز رخ خواهد داد.
این طرز فکر اقتصادی، شرکت را به سمت ایجاد معماریهای هوش مصنوعی خود، از جمله برخی مدلهای کوچک با قابلیتهایی مشابه DeepSeek-R1 سوق داده است. در طول سال گذشته، این شرکت همچنین مجموعهای از مدلهای زبان بزرگ به نام MAI-2 را آموزش داده است، که آخرین نسخه از جایگزینهای داخلی مایکروسافت برای مدلهای اوپنایآی هستند که به صورت مخفیانه در حال توسعه بودهاند. هدف ساخت هوش مصنوعی است که به قدرت محاسباتی کمتری نسبت به ChatGPT نیاز دارد و هزینه عملیاتی سرویس مشابه مایکروسافت، یعنی کوپایلوت (Copilot)، را کاهش دهد. این شرکت همچنان به طور منظم از فناوری پیشرفته اوپنایآی استفاده خواهد کرد، اما نادلا متقاعد شده است که مایکروسافت میتواند کیفیت نزدیک به ChatGPT را با هزینه بسیار کمتری ارائه دهد.
همه اینها برای ترتیب مایکروسافت با اوپنایآی پیچیده است. پس از شش سال، آنچه به عنوان یک رابطه حمایتی آغاز شد، به رقابتی شدید بین خواهر و برادر تبدیل شده است. کشمکش قدرتی در اوپنایآی در سال ۲۰۲۳ نقطه عطفی در رابطه بین شرکتها بود، و به طرق مختلف مایکروسافت در حال اعمال تسلط خود است. مصطفی سلیمان (Mustafa Suleyman)، رئیس بخش کوپایلوت مصرفکننده مایکروسافت، میگوید پروژه MAI-2، به عنوان مثال، حفاظت از مایکروسافت را فراهم میکند تا در صورت وقوع هر اتفاق "فاجعهباری" برای اوپنایآی "آسیبپذیر" نماند. او میگوید: «رابطه با اوپنایآی تا به امروز بسیار شگفتانگیز بوده است. اما این یک شرکت ۵۰ ساله است که باید در سالهای ۲۰۳۰، ۲۰۳۵ و ۲۰۴۰ در جایگاه فوقالعادهای باشد.»
سام آلتمن (Sam Altman)، مدیرعامل اوپنایآی، مکرراً اعلام کرده است که مأموریت شرکتش ایجاد هوش عمومی مصنوعی (artificial general intelligence یا AGI) است، که مرز نهایی برای دوران کنونی هوش مصنوعی محسوب میشود. در مقابل، نادلا با MAI-2 به دنبال حداکثر کارایی هزینه است، حتی اگر این مدل به اندازه پیشرفتهترین مدلهای اوپنایآی هوشمند نباشد. او پیشاپیش احساس مالکیت نسبت به مالکیت فکری اوپنایآی دارد. او میگوید: «MAI یک کلون نیست. وقتی من قراردادی [با اوپنایآی] دارم که میگوید 'اوه، من اساساً آن را تأمین مالی میکنم و حقوق مالکیت فکری دارم'، احمقانه خواهد بود که آن را دو بار انجام دهم. بنابراین از این حماقت پرهیز کردیم.»
اگر نادلا حالت دفاعی دارد، به این دلیل است که او با نسخهای فشرده از آزمایشی مواجه است که عملاً هر مدیرعاملی اکنون آن را تجربه میکند. حتی با منابع قابل توجه مایکروسافت، نادلا باید تصمیم بگیرد که چگونه هوش مصنوعی کسبوکار او را بازسازی خواهد کرد، با انجام مجموعهای از مبادلات بسیار دشوار — بین پذیرش فناوری جدید و محافظت از کارکنان و شرکای تجاری خود در برابر سیستمهای مخرب، و بین همگام شدن با آنچه در گذشته جواب داده و جهش کورکورانه به سوی آینده. تا این لحظه، سهامداران عملکرد نادلا را تحسین کردهاند، و مایکروسافت را به باارزشترین شرکت روی زمین تبدیل کردهاند. با این حال، اگر او شکست بخورد، ممکن است شغل او یکی از اولین مشاغلی باشد که توسط هوش مصنوعی تهدید میشود.
اتحاد بین مایکروسافت و اوپنایآی — و بین نادلا و آلتمن — پایه و اساس رونق فعلی هوش مصنوعی بود. برای تحقق جاهطلبیهایشان، مهندسان باهوش آلتمن به پول و مراکز داده نادلا نیاز داشتند. سرمایهگذاری ۱ میلیارد دلاری نادلا در اوپنایآی در اواسط سال ۲۰۱۹ آیندهنگرانه بود و دسترسی زودهنگام و انحصاری به فناوری آزمایشگاه تحقیقاتی را به مایکروسافت داد. دو سال بعد، مایکروسافت گیتهاب کوپایلوت (GitHub Copilot) را که یک دستیار کدنویسی بود و به سرعت برای برنامهنویسان ضروری شد، عرضه کرد.
در سال ۲۰۲۲، اوپنایآی نمایشهایی از یک مدل جدید پیشگامانه را برای مدیران ارشد مایکروسافت برگزار کرد. در طی چندین ماه بعدی، گروههایی در مایکروسافت با روشهای دیگر سازگاری فناوری اوپنایآی با نیازهای روزمره کارمند مدرن اداری، کار کردند. یک نمونه اولیه امیدوارکننده به نام "خلاصه هوشمند" میتوانست خلاصهای از تماسهای کنفرانسی در Teams ارائه دهد. با این حال، قبل از اینکه مایکروسافت بتواند هر یک از اینها را منتشر کند، اوپنایآی یک رابط چت به ظاهر ساده حول موتور زبان خود ساخت و مردم دیوانه شدند. پس از انتشار ChatGPT در نوامبر ۲۰۲۲، مایکروسافت خود را در موقعیتی مشابه سایر شرکتهای فناوری یافت: در حال تلاش برای جبران عقبماندگی. این برای مایکروسافت به ویژه دردناک بود – تقریباً انگار این شرکت اجزای آیفون اصلی (iPhone) را در دست داشت و نمیدانست با آنها چه کند.
نادلا کنترل بیشتری بر پروژههای هوش مصنوعی به دست گرفت و ضربالاجلهای تهاجمی تعیین کرد. ظرف حدود یک ماه پس از رونمایی ChatGPT، یک تیم نرمافزاری نمایشی را برای نادلا برگزار کرد که برخی از قابلیتهای مبتنی بر اوپنایآی را که در برنامههای آفیس (Office) تعبیه شده بودند، نشان میداد. ایده این بود که کاربران در اوتلوک (Outlook) گزینهای را انتخاب کنند تا هوش مصنوعی پاسخی برای ایمیل بنویسد یا دکمهای را در ورد (Word) فشار دهند تا یک طرح کلی را به یک پیشنویس اولیه تبدیل کند. جرد اسپاتارو (Jared Spataro)، که بر بازاریابی برنامههای کاری مایکروسافت نظارت دارد، به یاد میآورد: «ساتیا گفت: 'ببینید، من احساس میکنم چیزی کم داریم.' 'این فقط مجموعهای از ویژگیها به نظر میرسد.'» او به تیم گفت که روی یک "کوپایلوت"، یک دستیار مبتنی بر هوش مصنوعی که نه تنها متن تولید میکند بلکه با کاربر تعامل دارد، تمرکز کنند. اسپاتارو میگوید: «به نوعی به ما اجازه داد تا داستان را تغییر دهیم.»
در ۱۵ مارس ۲۰۲۳، مایکروسافت کوپایلوت را معرفی کرد که یک افزونه مبتنی بر هوش مصنوعی برای مجموعههای نرمافزاری آفیس و بخشهای دیگر کسبوکار آن بود. نادلا در این رویداد اعلام کرد: «این بیش از جستجو است، بیش از مرور است، این یک پارادایم جدید در محاسبات است.» قیمتها بالا بود: ۳۰ دلار در ماه برای هر کاربر، که بیش از دو برابر هزینه یک اشتراک آفیس ۳۶۵ (Office 365) است. این قیمت برای هر سازمانی که کوپایلوت را برای همه کارمندانش خریداری میکرد، به سرعت به هزاران یا میلیونها دلار در ماه میرسید. در حالی که شرکتها در ابتدا از پتانسیل هوش مصنوعی هیجانزده بودند، اکنون با واقعیت هزینههای آن روبرو شدهاند.
نادلا میگوید که شرکتهای بزرگ میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی کارآمدی خود را به قدری افزایش دهند که هزینه آن را جبران کنند. او به مدیران عامل نشان داده است که چگونه یک ربات هوش مصنوعی میتواند به سرعت یک گزارش هفتگی طولانی را از دادههای پراکنده جمعآوری کند، یا به کارمندان فروش در تولید ایمیلهای معرفی شخصیسازی شده کمک کند. اما این مثالها همیشه در دنیای واقعی به این راحتی پیاده نمیشوند، و برخی از مشتریان در حال حاضر از آن صرف نظر میکنند. کریس لادینگتون (Chris Luddington)، که مدیریت نوآوری برای آگوستا اسپورتس (Augusta Sportswear) را بر عهده دارد و بیش از ۱۰۰ کارمند مایکروسافت آفیس از آن استفاده میکنند، میگوید: «من فکر نمیکنم تا زمانی که به جایی برسد که بتواند نتایج قابل اعتماد تولید کند، آماده پرداخت ۳۰ دلار در ماه برای آن باشم.»
نادلا میگوید شرکتها در نهایت چارهای جز پذیرش هوش مصنوعی نخواهند داشت. او میگوید: «اگر این را مستقر نکنید، رقبای شما مستقر میکنند و به مرور زمان رقابتی باقی نخواهید ماند.» او استراتژی را به یک رویکرد گرانولارتر تغییر میدهد. در ۱۷ مه، مایکروسافت از دهها "کوپایلوت" تخصصی رونمایی کرد که برای نقشهای شغلی خاص، از فروشندگان و کارمندان مالی گرفته تا طراحان و توسعهدهندگان وب، طراحی شدهاند. مایکروسافت در حال کار بر روی ۱۸۴ کوپایلوت مختلف برای همه چیز از پزشکان و پرستاران گرفته تا کارمندان خردهفروشی و دستیاران حقوقی است. هر یک از اینها برای حجم عظیمی از اطلاعات و دادههای خاص در زمینه خود آموزش داده شدهاند.
برای مثال، کوپایلوت برای کارکنان خدمات مالی با دادههای مالی عمومی و اختصاصی آموزش داده شده است، در حالی که کوپایلوت برای توسعهدهندگان وب با مجموعههای داده بزرگ از کدهای نرمافزاری و مستندات وب آموزش دیده است. نادلا میگوید: «من روی ایجاد بیشترین کاربرد، بیشترین ارزش واقعی، در این لایه متمرکز هستم.»
همچنان که نادلا میکوشد تا یک شرکت عظیم، بهسرعت در حال حرکت و مملو از تناقض را اداره کند، او از هر ابزار موجود در اختیارش استفاده میکند. برای مقابله با هزینه هوش مصنوعی اوپنایآی و کمبود رقابت، مایکروسافت مدلهای متنباز و مدلهای داخلی خود را ارائه میدهد. برای مقابله با مشتریان نگران و بیمیل، دهها محصول تخصصی تولید میکند. نادلا بر روی این ایده تکیه دارد که در عصر جدید هوش مصنوعی، مایکروسافت میتواند همه چیز را برای همه کس باشد.
این جاهطلبی برای مایکروسافت جدید نیست. در دوران گذشته، این شرکت با هدف تسلط بر رایانه شخصی و سپس کل اینترنت، تلاش کرد. در زمان استیو بالمر (Steve Ballmer)، مدیرعامل سابق، شرکت به دلیل تلاش برای انجام کارهای بیش از حد در زمینههای بسیار زیاد، سردرگم شد. نادلا با بازآرایی ساختار شرکت و تمرکز بر روی کسبوکار ابری، آن را احیا کرد. او در سال ۲۰۱۴ با وعده ایجاد مایکروسافت "موبایل اول، ابری اول" وارد شد، و در حال حاضر شرکت را با وعده "هوش مصنوعی در هر جای جهان" رهبری میکند.
او این کار را در یک لحظه پرخطر برای شرکت و همچنین برای کل اقتصاد انجام میدهد. این تنها سوال نیست که چگونه هوش مصنوعی مایکروسافت را تغییر خواهد داد، بلکه چگونه هوش مصنوعی هر شرکت دیگری را نیز تغییر خواهد داد. آیا هوش مصنوعی باعث افزایش بیسابقه بهرهوری میشود، یا به سادگی مشاغل را از بین میبرد؟ در طول تاریخ، نوآوریها همواره مشاغل قدیمی را نابود کردهاند و مشاغل جدیدی ایجاد کردهاند. به نظر میرسد این بار ممکن است متفاوت باشد، حداقل برای برخی از بخشها، که هوش مصنوعی ممکن است کارگران را سریعتر از توانایی اقتصاد برای سازگاری، جایگزین کند.
به همان سرعتی که هوش مصنوعی در حال حرکت است، سرعت واقعی پیشرفت آن ناشناخته است. نادلا میگوید هوش مصنوعی در حال رسیدن به یک نقطه عطف است. «به نظر من ما در ابتدای این روند هستیم.»