به نظر میرسد رئیسجمهور ایالات متحده مدتها پیش فراموش کرده است که آمریکاییها جنگ استقلال را نه صرفاً برای تضمین استقلال خود از سلطنت بریتانیا، بلکه برای تأسیس حکومتی مبتنی بر قوانین، نه حکومت افراد، به منظور آنکه خود و نسلهای آینده آمریکاییها دیگر هرگز تابع هوسهای یک پادشاه مستبد نباشند، به راه انداختند. همانطور که توماس پین در کتاب «عقل سلیم» (Common Sense) در سال 1776 نوشت: «همانطور که در حکومتهای مطلق پادشاه قانون است، در کشورهای آزاد قانون باید پادشاه باشد؛ و نباید پادشاه دیگری باشد.»
به نظر میرسد دونالد ترامپ همچنین برداشت بنیادی جان آدامز درباره ملت جدیدی را که در همان سال به وجود آمد، درک نمیکند. همین ماه گذشته، یک مصاحبهکننده از مجله تایم در دفتر بیضی از رئیسجمهور پرسید: «آقای رئیسجمهور، نقاشیهای جدیدی را که پشت سرتان دارید به ما نشان میدهید. همه این پرترههای جدید را نصب کردهاید. یکی از آنها جان آدامز را در بر میگیرد. جان آدامز گفت ما حکومتی هستیم که قوانین بر آن حاکم است، نه افراد. آیا با این موافقید؟» که رئیسجمهور پاسخ داد: «جان آدامز این را گفته؟ نقاشی کجا بود؟»
وقتی مصاحبهکننده به پرتره اشاره کرد، ترامپ پرسید: «ما حکومتی هستیم که قوانین بر آن حاکم است، نه افراد؟ خب، فکر میکنم ما حکومتی هستیم که قانون بر آن حاکم است، اما میدانید، کسی باید قانون را اجرا کند. بنابراین، افراد، قطعاً، مردان و زنان، قطعاً در این زمینه نقش دارند. من 100 درصد با آن موافق نیستم. ما حکومتی هستیم که افراد در فرآیند قانون مشارکت دارند، و در حالت ایدهآل، شما افراد صادقی مثل من خواهید داشت.»
و اوایل این ماه، یک روزنامهنگار تلویزیونی از ترامپ سوال سادهای پرسید: «آیا به عنوان رئیسجمهور نیاز ندارید که از قانون اساسی ایالات متحده حمایت کنید؟» به طرز شگفتآوری، رئیسجمهور پاسخ داد: «نمیدانم.» سپس مصاحبهکننده پرسید: «آیا با این موافق نیستید که هر فردی در ایالات متحده مستحق روند قانونی عادلانه (due process) است؟» رئیسجمهور دوباره پاسخ داد: «نمیدانم.»
این مردی نیست که به حاکمیت قانون احترام بگذارد، یا کسی که به دنبال درک آن باشد.
تاکنون، ریاستجمهوری ترامپ سلطنت تهاجم بیقانونی توسط یک پادشاه خودخوانده مستبد بوده است، یک یورش بیقانونی ریاستجمهوری که در آن ترامپ با افتخار از قدرتهای این منصب و دولت فدرال برای آزار و اذیت دشمنانش استفاده کرده است، در حالی که همزمان متحدان سیاسی و دوستانش را مورد عفو، ستایش و لطف قرار داده است – از جمله کسانی که در جریان شورشی که ترامپ در 6 ژانویه 2021 تحریک کرد، به ساختمان کنگره ایالات متحده حمله کردند. تحقیر مطلق قانون اساسی و قوانین ایالات متحده توسط رئیسجمهور از روز تحلیف به شکلی تماشایی نمایان شده است.
برای نزدیک به 250 سال از زمان بنیانگذاری این ملت، آمریکا به دلیل دموکراسی و حاکمیت قانون خود فانوس آزادی برای جهان بوده است. سیستم کنترل و توازن ما قبلاً نیز تحت فشار قرار گرفته بود، اما دموکراسی – حکومت مردم – و حاکمیت قانون همیشه پیروز میدان بودهاند. یعنی تا الان. آمریکا دیگر هرگز آن فانوس سابق برای جهان نخواهد بود، زیرا رئیسجمهور ایالات متحده دموکراسی آمریکا را تضعیف کرده و حاکمیت قانون آن را فاسد کرده است.
تام نیکولز: آخرین ایستادگی قوه قضائیه
تا زمانی که ترامپ به کلی از زندگی عمومی خارج شود، نمیتوان گفت که آمریکا هم یک دموکراسی شکوفا است و هم حکومتی "مبتنی بر قوانین، نه افراد" دارد.
تاریخ از هماکنون تضعیف دموکراسی آمریکا توسط ترامپ را از طریق تلاش او برای براندازی نتایج انتخابات 2020، رد قاطع و ثابت او از این واقعیت که تلاش کرده ریاستجمهوری را از مردم آمریکا بدزدد، و انکار منحرف او مبنی بر اینکه 6 ژانویه یکی از تاریکترین روزهای تاریخ آمریکا بود، ثبت کرده است.
اکنون، در چند ماه اول دولت دوم خود، ترامپ خود را به عنوان یک تهدید وجودی برای حاکمیت قانون در آمریکا ثابت کرده است.
وقتی ترامپ در ژانویه دوباره ریاستجمهوری را بر عهده گرفت، او – مانند هر رئیسجمهور آمریکایی پیش از خود – سوگند یاد کرد که قوانین این ملت را با وفاداری اجرا کند، آنچنان که قانون اساسی فرمان داده است. در زمان کوتاهی که از آن زمان گذشته، ترامپ نه تنها از اجرای وفادارانه قوانین خودداری کرده است؛ او با خشم در برابر قانون اساسی و قوانین ایالات متحده ایستاده است. در آمریکا، جایی که هیچ کس فراتر از قانون نیست، ترامپ به ملت نشان داده که معتقد است او خود قانون است، حتی مدت کوتاهی پس از روی کار آمدن در شبکههای اجتماعی اعلام کرد که «کسی که کشورش را نجات میدهد، هیچ قانونی را نقض نمیکند.»
از لحظهای که در 20 ژانویه 2025 وارد کاخ سفید شد، ترامپ علیه حاکمیت قانون جنگ به راه انداخت. او نه تنها با تعرفههای عجولانه و غیرقانونی خود علیه شرکای تجاری جهانی و دشمنانمان، یک بحران اقتصادی جهانی را تحریک کرد؛ او عامدانه با حمله مستقیم به قوه قضائیه فدرال، سومین شاخه مستقل و برابر دولت و نگهبان حاکمیت قانون، یک بحران قانون اساسی را برانگیخت – قدرتی بیشتر و بیشتر را صرفاً برای قدرتخواهی صرف به چنگ آورد.
در اولین روز بازگشت خود، ترامپ 1200 نفر از شورشکنندگان 6 ژانویه را عفو یا تخفیف مجازات داد و بدین ترتیب پیشنمایشی از حمله تمامعیار خود به حاکمیت قانون را نشان داد. به زودی، او شروع به آزار و اذیت دشمنان سیاسی خود – که اکنون تعداد بیشماری دارند – و اخراج دادستانهای ایالات متحده کرد که تلاش کرده بودند او را برای جنایات سنگین علیه قانون اساسی که پس از شکست در انتخابات 2020 مرتکب شده بود، پاسخگو نگه دارند.
همچنین در همان 100 روز اول، FBI قاضی ایالتی ویسکانسین، هانا دوگان، را در دادگاه میلوکی خود به اتهامات جنایی فدرال مبنی بر «مسدود کردن یا مانع شدن در یک فرآیند در مقابل یک اداره یا آژانس ایالات متحده» و «پنهان کردن یک فرد برای جلوگیری از کشف و دستگیری او» دستگیر کرد، زیرا او از یک مهاجر فاقد مدرک که برای اتهامات جزئی در مقابل او حاضر شده بود، خواست که از طریق درب هیئت منصفه به جای درب ورودی دادگاه خارج شود. شواهد، حداقل آنطور که تاکنون آشکار شده است، حتی نزدیک به پشتیبانی از این اتهامات نیست.
دستگیری و پیگرد قانونی قضات بر اساس چنین اتهامات واهی، جایی است که حکومت مبتنی بر قانون پایان مییابد و استبداد آغاز میشود. قوه قضائیه مستقل تنها محدودیت قانونی بر رئیسجمهور است. این آخرین مانع بر سر راه رئیسجمهوری است که طرحهای استبدادی در سر دارد.
پم باندی، دادستان کل ایالات متحده، در برنامه فاکس نیوز از دستگیری آشکارا غیرقانونی دفاع کرد: او گفت: «آنچه برای قوه قضائیه ما اتفاق افتاده فراتر از تصور من است. قضات دیوانه شدهاند، این تنها چیزی است که میتوانم فکر کنم. فکر میکنم برخی از این قضات فکر میکنند فراتر و بالاتر از قانون هستند. آنها نیستند، و ما امروز پیام بسیار قوی ارسال میکنیم که اگر پناهگاه فراری باشید ... ما به دنبال شما خواهیم آمد و شما را تحت پیگرد قانونی قرار خواهیم داد. ما شما را پیدا خواهیم کرد.»
خیر، خانم باندی، قضات ما فکر نمیکنند که فراتر از قانون هستند، و خیر، قضات دیوانه نیستند. آنها صرفاً به سوگند خود برای حمایت و دفاع از قانون اساسی ایالات متحده – همان سوگندی که شما خوردید – عمل میکنند.
اکنون کاملاً قابل پیشبینی است که دستگیری قضات در دادگاههای فدرال در سراسر کشور نیز رخ خواهد داد. خواندن شکایت جنایی و اظهارنامه مرتبط FBI که منجر به دستگیری قاضی دوگان شد، به یکباره روشن میسازد که نه دادگاههای ایالتی و نه دادگاههای فدرال هرگز نمیتوانند عدالت را اجرا کنند اگر نمایشی که در دادگاه قاضی دوگان در 18 آوریل رخ داد، در دادگاههای ایالتی و فدرال در سراسر کشور اتفاق بیفتد.
استفان آی. ولادک: آنچه دادگاهها هنوز میتوانند برای محدود کردن ترامپ انجام دهند
غیرممکن است که بتوان تصور کرد دولت فدرال هرگز بتواند اتهامات علیه قاضی دوگان را ثابت کند. اما نکته دستگیری FBI این نبود.
تنها چند ساعت پس از دستگیری دوگان، عموم مردم مطلع شدند که دولت ترامپ یک کودک 2 ساله آمریکایی و مادر و خواهر او را به هندوراس اخراج کرده است، در حالی که پدر کودک با عجله تلاش میکرد جلوی این اخراج غیرقانونی را بگیرد. درخواستی که به نمایندگی از این کودک ارائه شد، میگفت بازداشت و اخراج کودک "فاقد هرگونه مبنای قانونی است و حقوق بنیادین او برای روند قانونی عادلانه را نقض میکند." قاضی فدرال تری ای. داوتی، که توسط ترامپ منصوب شده بود، حکم داد که "اخراج" یک شهروند ایالات متحده "غیرقانونی و مغایر با قانون اساسی است" و به دلیل "ظن قوی خود مبنی بر اینکه دولت یک شهروند آمریکایی را بدون فرآیند معنادار اخراج کرده است"، جلسهای برای 16 مه تعیین کرد.
قربانیان حاکمیت قانون در این بحرانهای ملی که توسط رئیسجمهور تحریک شدهاند، روز به روز در حال افزایش هستند. آمریکا نمیتواند سه سال و نیم دیگر از این رئیسجمهور را تحمل کند اگر چند ماه اول او پیشبینی کننده آنچه در پیش است باشد.
ترامپ از 6 ژانویه 2021 به این سو برای این جنگ علیه قوه قضائیه فدرال، قانون اساسی و حاکمیت قانون شوق داشته است. او بارها سوگند یاد کرده است که از سیستم قضایی آمریکا برای آنچه به دروغ "تسلیحاتی کردن" حزبی دولت فدرال علیه خود میداند، انتقام بگیرد.
هیچ کس جز ترامپ و هواداران چاپلوسترین او باور ندارد که تلاشهای دولت برای پاسخگو کردن او و دیگران بابت اقداماتشان در آن روز به منزله "تسلیحاتی کردن" است. با شهادت جهان، ترامپ تلاش کرد انتقال مسالمتآمیز قدرت را خنثی کند – که شاید سنگینترین جرم قانون اساسی است که یک رئیسجمهور میتواند مرتکب شود. ایالات متحده چارهای جز پیگرد قانونی او برای این جنایات نداشت، مبادا اجازه داده شود که قانون اساسی ایالات متحده را به تمسخر بگیرد.
این ترامپ است که در واقع امروز دولت فدرال را علیه هم دشمنان سیاسی و هم بیشمار شهروند آمریکایی دیگر "تسلیحاتی" میکند.
اقدامات او برای نابودی کریس کربز، رئیس سابق آژانس امنیت سایبری و زیرساخت که در نوامبر 2020 از تأیید دروغهای رئیسجمهور مبنی بر تقلب در انتخابات علیه او خودداری کرد، در نظر بگیرید. ترامپ اکنون به وزارت دادگستری دستور داده تا درباره کربز تحقیق کند – چرا؟ چه کسی میداند؟
ترامپ با اطمینان کامل، هرچند به طرز موهومی، معتقد است که میتواند در این جنگ علیه قوه قضائیه و حاکمیت قانون پیروز شود، همانطور که به طرز موهومی مطمئن بود میتواند در جنگی که پس از انتخابات 2020 علیه دموکراسی آمریکا آغاز کرد، پیروز شود.
اعلامیه استقلال، با اشاره به پادشاه جورج سوم بریتانیا، میخواند: «شاهزادهای که شخصیتش اینگونه با هر عملی که میتواند مستبدی را تعریف کند مشخص شده است، برای فرمانروایی بر مردمی آزاد شایسته نیست.» دستورهای صادر شده توسط این رئیسجمهور مستبد، آشکارا مغایر با قانون اساسی یا به طرق دیگر غیرقانونی بودهاند. ترامپ با تعرفههای رباخوارانه خود، که طبق قانون اساسی و قوانین ایالات متحده برای آن اختیار ندارد، یک بحران اقتصادی جهانی را برانگیخته است، و با سرپیچی از دستور مستقیم دادگاه عالی – برای بازگرداندن کیلما آبرگو گارسیا به آمریکا – و دستورات دیگر دادگاههای فدرال پایینتر که طبق قانون اساسی ملزم به پیروی و اجرای آنهاست، یک بحران قانون اساسی را تحریک کرده است. او به شدت به قضات حمله کرده است، امنیت خود و خانوادههایشان را به خطر انداخته است، و پیش از این خواستار استیضاح قاضی فدرالی شده است که علیه او و دولتش حکم داده بود، که با توبیخ رئیس دادگاه عالی ایالات متحده (همپیمان ترامپ، ایلان ماسک، خواستار استیضاح افراد بسیار بیشتری شده است) روبرو شد.
ترامپ با حجم صرف اقدامات غیرقانونی خود، دادگاههای فدرال را با گرههای گوردین (Gordian knots) گره زده و با خوشحالی مانع کار آنها شده است. تا به امروز، بیش از 200 چالش قانونی علیه دولت او از زمان بازگشت به کاخ سفید ثبت شده است، که اکثر آنها قبلاً به صورت اولیه، اگر نگوییم نهایی، موفقیتآمیز بودهاند.
همانطور که ترامپ به تخریب و غصب اختیارات قانون اساسی کنگره ایالات متحده ادامه میدهد، کنگره جمهوریخواه او به طرز قابل پیشبینی غایب بوده است.
تنها دادگاه عالی باقی مانده است تا بیقانونی این رئیسجمهور را مهار کند، و اگرچه دادگاه تلاشهای محدودی در این جهت انجام میدهد، اما از هماکنون مشخص است که حتی آن نهاد نیز نمیتواند دونالد ترامپ را متوقف کند. او هر زمان که بخواهد حتی دادگاه عالی را نادیده خواهد گرفت.
همانطور که ترامپ دولت فدرال ایالات متحده را علیه آمریکاییها و خود آمریکا میگرداند، لیست شکایات علیه او از هماکنون طولانیتر از لیست شکایات اعلامیه استقلال علیه پادشاه جورج سوم و امپراتوری بریتانیا است.
پل روزنزوایگ: تخریب وزارت دادگستری

مردم آمریکا باید درک کنند که این بحران ملی – که ترامپ با آن مبارزه میکند و آن را شعلهور میسازد – جنگی علیه قانون اساسی و حاکمیت قانون، و در نتیجه علیه خود آنهاست. این جنگی است که ترامپ مشتاق است در آن پیروز شود و به پیروزی دست یابد، زیرا او معتقد است که اگر در این جنگ پیروز شود، تمام قدرت در آمریکا را به دست خواهد گرفت و میتواند یک سلطنت مستبدانه را تأسیس کند. به گفته وکیل ترامپ، وی معتقد است که "تنها یک فرد میتواند قانون فدرال را اجرا کند و این رئیسجمهور است."
مبارزه با این رئیسجمهور نیازمند همان میزان اراده و عزم است که بنیانگذاران ما برای جنگیدن با پادشاه جورج و دولت او از خود نشان دادند. ملت را باید دوباره از این سلطنت نجات داد. این نجات در دادگاهها اتفاق میافتد. باید همین حالا اتفاق بیفتد، در اولین فرصت. هیچ وقت دیگری وجود ندارد. قوه قضائیه فدرال در حال حاضر در حال مبارزه برای زندگی خود است. همانطور که جان آدامز میدانست، آمریکاییها نمیتوانند برای یک لحظه هم بدون حکومتی زندگی کنند که قوانین بر آن حاکم است، نه افراد.
این رئیسجمهور آمریکایی با هر کاری که میتواند یک پادشاه را تعریف کند، مشخص شده است. او برای حکمرانی بر ملتی آزاد شایسته نیست. او اکنون در حال اجرای مبارزه خود علیه آمریکاست، تلاشی نهایی برای غصب قدرت در این کشور.
اینجا در آمریکا، در سال 2025، تنها یک نفر وجود دارد که فکر میکند فراتر از قانون است – و این خود دونالد ترامپ است.
آمریکاییها، بیدار شوید.