هلیکوپتر اوکراینی که از ماموریتی برای شلیک راکت به سمت نیروهای روسی بازمیگشت، با ارتفاع کم بر فراز جنگلی از درختان توس شیرجه زد و در میان ابری از گرد و غبار در یک فضای باز فرود آمد.
درب باز شد و خلبان، در حالی که گرد و غبار را با مژههای ریملزدهاش پاک میکرد و ناخنهایش با لاک عنابی تیره مانیکور شده بود، بیرون آمد. او یک ژاکت پرواز سنگین را روی یک دست حمل میکرد و یکی از اعضای کادر زمینی به سرعت به سمت او رفت تا کمکش کند.
او گفت: «اجازه بده من ببرم.» اما کاترینا با دست اشاره کرد که نیازی نیست. زبان بدن او نشان میداد که اگر میتوانم هلیکوپتر را فرود بیاورم، برای ژاکتم نیازی به کمک ندارم.
کاترینا، خلبان و ستوان ارشد، بعدها در مصاحبهای گفت: «پسرها همیشه میخواهند نشان دهند که قهرمان هستند و از شما محافظت میکنند. اما من اینجا نیامدهام که یک دختر باشم. ارتش ما بالاخره این را خواهد فهمید.»
اوکراین که اکنون در چهارمین سال جنگ تمامعیار با روسیه قرار دارد، با نیاز مبرم به سربازان بیشتر روبروست و پس از سالها اکراه، تلاشها برای جذب بیشتر زنان به خدمت را افزایش داده است.
بخشی از این تلاش، راهاندازی کمپینهای جذب نیرو برای زنان و دورههای آموزشی برابری جنسیتی برای فرماندهان است. به گفته وزارت دفاع، از زمان آغاز تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲، تعداد زنان در نیروهای مسلح ۲۰ درصد افزایش یافته است.
اما بسیاری از زنان میگویند که موانع زیادی باقی مانده است و تبعیض جنسیتی در میان ردههای نظامی رایج است.
حدود ۷۰ هزار زن در ارتش اوکراین خدمت میکنند که تنها ۵۵۰۰ نفر در پستهای رزمی هستند. ارتش میگوید ستوان کاترینا تنها خلبان جنگی زن در ارتش اوکراین است که در یک پایگاه هلیکوپتری پیشرو با دهها خلبان مرد خدمت میکند. اوکراین برای رعایت مسائل امنیتی، اجازه انتشار نام خانوادگی خلبانان را نمیدهد.
ستوان کاترینا گفت: «خیلی دوست دارم زنان بیشتری خلبان شوند.» او افزود که در مدرسه نظامی پروازش، تنها زن در میان ۴۵ مرد بوده است.

او گفت که تعداد کمی زن در دانشگاه ملی نیروی هوایی خارکیف، موسسه اصلی هوانوردی نظامی این کشور، در حال تحصیل برای خلبانی هستند، اما شش نفر از طریق اینستاگرام با او تماس گرفته و درخواست راهنمایی کردهاند. او گفت: «من سعی میکنم آنها را تشویق کنم و به آنها بگویم که موفق خواهند شد.» دانشگاه اعلام کرد که مجاز به افشای تعداد زنان در حال تحصیل برای خلبانی نیست.
دولت اوکراین در سال ۲۰۱۸، چهار سال پس از اولین حمله روسیه به شرق اوکراین، قانونی را تصویب کرد که به زنان اجازه میداد در نقشهای رزمی خدمت کنند.
اما ستوان کاترینا و فعالان میگوینند که کلیشههای عمیقاً ریشهدار در میان فرماندهان مرد و سربازان عادی همچنان دشوار است و زنان در نیروهای مسلح به حاشیه رانده شده و کمتر مورد استفاده قرار میگیرند.
ستوان کاترینا میگوید به عنوان خلبان جنگی، هر روز با سایر سربازان ارتباط برقرار کرده است. اما میگوید که اغلب تواناییهایش مورد تردید قرار میگیرند.
او گفت: «در هر حرفهای وقتی زن هستید همینطور است - نه فقط در ارتش.»
او گفت در پایگاه نیروی هوایی که پدرش در آن افسر بود، بزرگ شد و الهام گرفت که پرواز کند. وقتی ۱۰ ساله بود سوار هلیکوپتر Mi-8 شد و تصمیم گرفت خلبان شود. او گفت: «خیلی پر سر و صدا و ترسناک بود، اما احساس کردم که میخواهم آن را خلبانی کنم.»
وقتی ۱۶ ساله بود و به عنوان تنها دانشجوی دختر وارد دانشگاه ملی نیروی هوایی خارکیف شد، گفت که یک معلم از او پرسید: «اینجا چکار میکنی؟ اینجا جای دخترها نیست. موفق نمیشوی.» او گفت که یک مربی زن در شبیهسازهای هلیکوپتر او را الهام بخشید تا ادامه دهد. «او به من گفت به حرف هیچ کس گوش نکنم، و من با خودم فکر کردم، اگر او میتواند پرواز کند، چرا من نتوانم؟»
او در سال ۲۰۲۳ به تیپ ۱۸ هوانوردی ارتش پیوست و از سپتامبر گذشته پروازهای جنگی را آغاز کرد. ستوان کاترینا کمک خلبان و ناوبر یک Mi-8، یک ماشین سنگین و قدرتمند دوران شوروی با کنترلهای عمدتاً دستی است و بیش از ۳۰ ماموریت جنگی انجام داده است.
او گفت: «در پرواز همه چیز را دوست دارم.»

یک ماموریت هفته گذشته ساعت ۶ صبح آغاز شد. ستوان کاترینا موهای بلوند خود را به دو بافت تنگ درآورد که در امتداد سرش کشیده شده، دور گوشهایش پیچیده و روی شانههایش آویزان شده بود. او گفت: «اینطور موهایم مزاحم نمیشوند.»
او لباس نظامی مردانه که میپوشد را بر تن کرد، زیرا ارتش لباس زنانه تهیه نمیکند. یک تبلت را که برای ناوبری استفاده میکند برداشت و بیرون رفت. خدمهاش، بیش از دهها مرد، از قبل آنجا بودند، سیگار میکشیدند و قهوه مینوشیدند.
آنها درباره مسیر بحث کردند، مسیری که ستوان کاترینا از قبل برای یک ماموریت سه هلیکوپتری آماده کرده بود، سپس به سمت هواپیماهایشان که در جنگلی پنهان شده بودند تا در برابر حملات موشکی روسیه محافظت شوند، رفتند.
ستوان کاترینا کلاه خود را گذاشت، در صندلی راحت نشست و با دست راست اهرم سایکلیک (cyclic stick) و با دست چپ اهرم گاز (throttle lever) را گرفت.
فرمانده او، سروان ۲۶ سالهای به نام آندری، دکمه استارت را فشار داد. ستوان کاترینا ابزارهای ناوبری را چک کرد. چند ثانیه بعد، هلیکوپتر در هوا بود و به سمت خط مقدم پرواز کرد.
هلیکوپترها بسیار پایین، در ارتفاع ۳۰ تا ۴۵ فوت (حدود ۹ تا ۱۳.۵ متر) پرواز میکنند و از بالای خطوط برق و درختان میگذرند. دو هلیکوپتر جلوتر و سومی پشت سر پرواز میکند. نزدیک خط مقدم، هلیکوپتر سوم ارتفاع میگیرد و به عنوان یک نوع ایستگاه رادیویی بازپخش برای دو هلیکوپتر اصلی عمل میکند که به سمت اهداف روسی راکت شلیک میکنند.
این هواپیما به عنوان هلیکوپتر رادیویی رله شناخته میشود که ستوان کاترینا آن را خلبانی میکند. اگرچه عقبتر از هلیکوپترهای حمله کننده باقی میماند، اما اغلب به دلیل ارتفاع بیشتر در معرض خطر بیشتری قرار دارد.

او گفت: «هرگز در طول پرواز استرس نمیگیرم. تمام افکار سنگین میتوانند قبل یا بعد بیایند. در طول پرواز، ذهن من شفاف است.»
او گفت، در ماموریتها، «پرواز میکنم و به کشورم نگاه میکنم، به این فکر میکنم که چقدر زیباست، و سپس، وقتی وارد منطقه خط مقدم میشویم و میبینم که همه چیز چطور ویران شده - سوخته و بمباران شده - روستاها، شهرها، خانهها و کارخانهها، با خودم فکر میکنم: در قرن بیست و یکم چطور به اینجا رسیدیم؟»
ستوان کاترینا هلیکوپترهای حمله کننده را به سمت هدف هدایت کرد و پس از شلیک راکتها به سرعت برگشت. با بازگشت هلیکوپترها به فضای باز جنگل، پرندگان با وحشت به پرواز درآمدند و سپس سه ماشین فرود آمدند، سالم پس از یک ماموریت دیگر.
او پس از بازگشت گفت: «به محض اینکه در رادیو میشنوم که به هدف اصابت کردهایم - مثل امروز - میدانم که کار انجام شده است. احساس میکنم، 'وای، عالی، ما کارمان را کامل کردیم.'»
ستوان کاترینا به ندرت خانوادهاش را میبیند و قول داده است که خواهر کوچکش را به پرواز ببرد، اما فقط بعد از جنگ. او با کسی قرار نمیگذارد یا دوستان صمیمی در تیپش ندارد. او هم در مورد دوستی و هم روابط عاشقانه گفت: «نمیتوان چیزی را مجبور کرد. اگر کسی را ملاقات کنم، خب باشد.»
پس از ماموریتهای جنگی، با تماشای فیلم با سربازان دیگر آرام میشود.
بعد از ماموریت اواخر ماه گذشته، او شلوار لگینگ مشکی راحت و یک هودی پوشید و با دیگر سربازان که همه مرد بودند، مشغول تماشای تلویزیون شد.
یکی از سربازان دیگر او را اذیت کرد و گفت: «هی کاترینا، بیا اینجا دراز بکش و قشنگ به نظر برس - تو تنگ پوشیدهای!»
کاترینا به این حرف توجهی نکرد.
او گفت که یاد گرفته است چنین اظهاراتی را نادیده بگیرد. از این واقعیت دلگرم میشود که مورد احترام سایر خلبانان است و فرماندهان اکنون میدانند که او میتواند پرواز کند.
او گفت: «احتمالاً کلیشه را از بین بردم.»