پرسنل نیروی مرزبانی هند در حال نگهبانی در مرز هند و بنگلادش در پست بازرسی فولباری در نزدیکی سیلیگوری، هند، در تاریخ 9 می.
پرسنل نیروی مرزبانی هند در حال نگهبانی در مرز هند و بنگلادش در پست بازرسی فولباری در نزدیکی سیلیگوری، هند، در تاریخ 9 می.

چگونه هند بنگلادش را از خود بیگانه کرد

دهلی نو به دلیل کوته‌بینی استراتژیک، با بحران احتمالی در مرزی دیگر روبرو است.

در ژوئن 2017، نیروهای هندی و چینی در فلات بادخیز دوکلام در بوتان، چشم در چشم یکدیگر دوختند و شروع به تقابلی کردند که 73 روز به طول انجامید. عامل این تقابل، یک پروژه جاده‌سازی چینی بود که به طرز خطرناکی نزدیک دالان آسیب‌پذیر سیلیگوری هند (که بین بنگلادش، بوتان و نپال قرار گرفته) شد و یک واقعیت ترسناک را به ارمغان آورد: سرنوشت شمال شرق هند می‌تواند به این باریکه زمین و حسن نیت همسایگانش گره خورده باشد.

این آسیب‌پذیری اکنون دوباره مورد بحث قرار گرفته است، نه به دلیل اقدامات چین، بلکه به خاطر تغییر چشمگیر در سیاست خارجی بنگلادش. تنها در چند ماه، روابط هند و بنگلادش به سوءظن متقابل، مانورهای استراتژیک و یک بازی خطرناک سرزنش تبدیل شده است. از زمان برکناری شیخ حسینه، نخست‌وزیر بنگلادش، در اوت گذشته، دهلی نو دسترسی ویژه خود به داکا را از دست داده است، جایی که رهبری جدید آشکارا در حال نزدیکی با پکن و اسلام‌آباد است.

در حالی که هند در تلاش است تا پس از درگیری اخیر خود با پاکستان، روایت جهانی را شکل دهد، همسو شدن همسایه شرقی‌اش با دو بزرگترین رقیبش -در غرب و شمال- خبر خوشایندی نیست.

مشکلات هند با بنگلادش نتیجه یک محور خصمانه بین چین و پاکستان نیست، بلکه به دلیل اشتباهات خود آن است: مهمتر از همه، حمایت بی‌دریغ دهلی نو از رژیم استبدادی حسینه و ظهور ملی‌گرایی هندو تحت رهبری نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند. هند با اولویت دادن به منافع امنیتی کوتاه‌مدت و سیاست داخلی بر ارزش‌های دموکراتیک و حسن نیت، مردم بنگلادش را از خود بیگانه کرد، نفوذ خود در داکا را هدر داد و همسایه‌اش را به سمت یافتن شرکای جدید سوق داد.

در همین حال، رسانه‌های هند مملو از لفاظی‌های هشدارآمیز است که چرخش بنگلادش را دسیسه‌ای سازماندهی شده توسط چین و پاکستان معرفی می‌کند. حقیقت این است که وضعیت وخیم هند عمدتاً خودساخته است، نتیجه سال‌ها کوته‌بینی استراتژیک. گسست دیپلماتیک امنیت، منافع اقتصادی و جایگاه منطقه‌ای هند را تهدید می‌کند -و نیاز مبرم به درون‌نگری و بازنگری در رویکرد دهلی نو نسبت به همسایگانش را آشکار می‌سازد.

مکان‌های اندکی آسیب‌پذیری استراتژیک هند را واضح‌تر از دالان سیلیگوری، که در باریک‌ترین نقطه 22 کیلومتر عرض دارد و شمال شرق هند را به بقیه کشور متصل می‌کند، نشان می‌دهند. این دالان شریان حیاتی برای ایالت‌های هند هم‌مرز با چین و میانمار است.

محمد یونس، رهبر موقت بنگلادش، در سفر خود به چین در ماه مارس، بدون پرده درباره این منطقه صحبت کرد و باعث اعتراض در دهلی نو شد. او با برجسته کردن موقعیت استراتژیک کشورش، از چین خواست تا جای پای اقتصادی در بنگلادش ایجاد کند. یونس گفت: «شمال شرق هند کاملاً محصور در خشکی است و دسترسی آن به اقیانوس کاملاً توسط بنگلادش کنترل می‌شود. دالان سیلیگوری تنها مسیری است که شمال شرق را با بقیه هند متصل می‌کند و این اتصال از بنگلادش می‌گذرد.»

یونس در چین، تمایل جدیدی را برای استفاده از جغرافیا به نفع دیپلماتیک و اقتصادی نشان داد. این فقط لفاظی نبود: شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین، هواپیمایی را فرستاد تا یونس را به پکن بیاورد، که نشانه روابط نزدیک است. چین همچنین دسترسی 100 درصدی بدون عوارض گمرکی را برای صادرات بنگلادش اعطا کرد و متعهد شد که کالاهای بیشتری از بنگلادش وارد کند. یونس تعهدی به مبلغ 2.1 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چینی، همراه با توافق‌نامه‌های همکاری زیرساختی و نظامی، به دست آورد.

چین مشتاق گسترش نفوذ خود در جنوب آسیا، مدت‌هاست بنگلادش را به عنوان یک شریک پذیرفته است، از جمله در دوران رژیم حسینه، زمانی که یک پایگاه زیردریایی در شهر ساحلی پکوا ساخت. این روابط تحت رهبری یونس به سطح دیگری می‌رسد، در حالی که هند برای یافتن جایگاه خود در بنگلادش بدون حسینه دست و پنجه نرم می‌کند.

سناریوی کابوس‌وار هند واضح است: یک بنگلادش خصمانه، همسو با چین و پاکستان، می‌تواند دالان سیلیگوری را تهدید به خفه کردن کند، شمال شرق را منزوی کرده و منطقه را بی‌ثبات سازد.

این فقط یک بحث نظری نیست. زمانی که سربازان هندی در ژوئن 2017 با جسارت وارد بوتان شدند تا کارگران چینی را از ساخت جاده متوقف کنند، هدف جلوگیری از نزدیک شدن پکن به دالان سیلیگوری بود. ژنرال سابق ارتش هند، م.م. ناراوان، در خاطرات خود با عنوان چهار ستاره سرنوشت، به نگرانی‌ها در بالاترین سطوح سیاسی درباره دسترسی چین به این منطقه اشاره می‌کند. (دولت هند هنوز اجازه انتشار کتاب را نداده است.)

چین حضور نظامی خود در فلات دوکلام را پس از عقب‌نشینی دو طرف در اوت 2017 تثبیت کرد. اما این منطقه حتی در سال 2020 نیز که هند و چین با بحران بزرگ مرزی در لداخ، حدود 1500 مایل دورتر، دست و پنجه نرم می‌کردند، نقطه نگرانی باقی ماند. به گفته ناراوان، هند به طور مداوم بوتان را برای حفاظت از این منطقه تحت فشار قرار داده است. شنیدن صحبت‌های آشکار یونس درباره این آسیب‌پذیری استراتژیک در خاک چین، مطمئناً در هند زنگ خطر را به صدا در می‌آورد.

در همین حال، یونس نیز موافقت کرده است تا از چین دعوت کند تا بندر مونگلا را بیشتر توسعه دهد؛ تحت دولت حسینه، بنگلادش موافقت کرده بود که به هند اجازه استفاده و عملیات بندر را بدهد، که اکنون حقوق عملیاتی برای یک شرکت هندی برقرار شده است. گزارش شده که رهبر بنگلادش همچنین از پاکستان دعوت کرده است تا یک پایگاه هوایی در لالمنیرهات، نزدیک دالان سیلیگوری، بسازد.

بسیاری از مردم در هر دو کشور به دیدار مودی با یونس در اجلاس منطقه‌ای بانکوک در آوریل برای بازنگری روابط هند و بنگلادش امید بسته بودند، اما رهبران از کنار هم گذشتند. این دیدار نقاط اشتعال اصلی را برجسته کرد، زیرا مودی و یونس شکایات و نگرانی‌های امنیتی خود را مطرح کردند و عمق تنش‌ها و نیاز به گفت‌وگوی بیشتر را نشان دادند.

شفیق‌الاعلام، دبیر مطبوعاتی یونس، در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرد که وقتی یونس به درخواست بنگلادش برای استرداد حسینه – که از سال گذشته در دهلی نو اقامت دارد – اشاره کرد، «پاسخ مودی منفی نبود». (اعلام همچنین گفت که مودی به یونس گفته: «ما رفتار بی‌احترامی او [حسینه] نسبت به شما را دیدیم.»)

با این حال، هند این ادعا را رد کرده و این روایت را با انگیزه سیاسی رد کرد. مودی موضوع حملات علیه هندوها در بنگلادش پس از عزل حسینه را مطرح کرد، و مقامات هندی گفتند که «ادعای بنگلادش مبنی بر اینکه حملات به اقلیت‌ها ساختگی رسانه‌های اجتماعی بوده، به دلیل مغایرت با حقایق موجود در میدان رد شد.»

برای نزدیک به دو دهه، سیاست هند در قبال همسایگانش، که به عنوان "همسایه اول" شناخته می‌شود، بر دیپلماسی آرام و منافع متقابل تأکید داشت. با این حال، در سال‌های اخیر، این استراتژی به تدریج با رویکردی قهرآمیزتر و متمرکز بر سیاست داخلی جایگزین شده است.

تحت دولت مودی, "همسایه اول" به طور فزاینده‌ای با نگاه ملی‌گرایانه به امنیت، روابط با همسایگان را تابع سیاست داخلی می‌سازد. به عنوان مثال، دولت به طور فعال سیاست داخلی نپال را دستکاری کرده و حکومت استبدادی حسینه را در بنگلادش حمایت کرده است، حتی با وجود نارضایتی مردم.

این تغییر پارادایم، نفوذ هند را تضعیف کرده و همسایگان را به سمت چین سوق داده است، که مشتاق پر کردن خلاء است. ابتکار کمربند و جاده چین (BRI)، که در سال 2013 راه‌اندازی شد، در جنوب آسیا ریشه دوانده است و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها را ارائه می‌دهد. در حالی که پروژه راه‌آهن 5.2 میلیارد دلاری چین در بنگلادش با مشکلات مواجه شده است، بنگلادش همچنان از وام‌ها و سرمایه‌گذاری‌های چینی برای پروژه‌های زیرساختی بزرگ مانند پل پادما و نیروگاه پایرا استقبال می‌کند.

این کوته‌بینی استراتژیک هند، فرصت را برای چین فراهم کرده تا نفوذ خود را در حیاط خلوت سنتی هند گسترش دهد. در حالی که هند بر روی پاکستان و چین در مرزهای شمالی و غربی خود متمرکز است، به نظر می‌رسد جناح شرقی خود را فراموش کرده است. ظهور بنگلادش به عنوان یک بازیگر مستقل‌تر که به دنبال تنوع در روابط است، به علاوه آمادگی چین و پاکستان برای استفاده از فرصت، دهلی نو را در وضعیتی ضعیف قرار داده است.

در بحبوحه تغییر در روابط بین‌المللی بنگلادش، آینده روابط هند و بنگلادش نامشخص باقی می‌ماند. هند می‌تواند به رویکرد فعلی خود ادامه دهد و بنگلادش را بیشتر به سمت چین و پاکستان سوق دهد، یا می‌تواند با داکا تعامل سازنده‌تری داشته باشد و رویکرد "همسایه اول" خود را بازنگری کند. آخرین گزینه مستلزم پذیرش این واقعیت است که بنگلادش یک شریک برابر است و نه یک دولت دست‌نشانده، و این کشور مانند هند به دنبال منافع ملی خود است.

دهلی نو برای ترمیم روابط آسیب‌دیده نیاز به کنار گذاشتن رویکرد قهرآمیز، متوقف کردن اظهارات ضد مسلمانان و ضد بنگلادشی‌ها، و تعامل با طیف گسترده‌تری از ذینفعان در بنگلادش دارد. دهلی نو می‌تواند با اولویت دادن به حسن نیت و منافع متقابل بر سیاست داخلی و کوته‌بینی استراتژیک، از این وضعیت دشوار یک رابطه قوی‌تر و پایدارتر بسازد. با توجه به آسیب‌پذیری دالان سیلیگوری و منافع امنیتی و اقتصادی گسترده‌تر هند، این یک انتخاب حیاتی است.