دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک نشست سرمایه‌گذاری در قصر الوطن، کاخ ریاست‌جمهوری در ابوظبی، امارات متحده عربی، در ۱۶ مه شرکت می‌کند. عکس از وین مک‌نامی/گتی‌ایمیجز.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک نشست سرمایه‌گذاری در قصر الوطن، کاخ ریاست‌جمهوری در ابوظبی، امارات متحده عربی، در ۱۶ مه شرکت می‌کند. عکس از وین مک‌نامی/گتی‌ایمیجز.

اقتصاد آمریکا اکنون «شرکت‌های ترامپ» است

سیاست جدید سرمایه‌گذاری «اول آمریکا» هرگونه مفهوم منافع ملی بلندمدت را زیر سوال می‌برد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، کشورهای حاشیه خلیج فارس را برای اولین سفر خارجی دوره دوم ریاست‌جمهوری خود انتخاب کرد. این سفر سه کشوری مجموعاً تخمیناً ۱.۳ تریلیون دلار تعهد سرمایه‌گذاری از عربستان سعودی (۶۰۰ میلیارد دلار)، قطر (۵۰۰ میلیارد دلار) و امارات متحده عربی (۲۰۰ میلیارد دلار) به ارمغان آورد. شرکای خلیج‌فارسی او از شنیدن اینکه بررسی معمول دولت آمریکا بر برنامه‌های سرمایه‌گذاری آن‌ها – برای مثال، بررسی عدم وجود ریسک‌های امنیت ملی در پروژه‌ها – می‌تواند به سرعت پیش رود، خوشحال خواهند شد؛ و این فقط به این دلیل نیست که ترامپ فردی سخت‌گیر در روندها نیست. مهم‌تر از آن، سیاست جدید سرمایه‌گذاری «اول آمریکا» (AFIP) ترامپ، جذب جریان‌های جدید پول خارجی به اقتصاد آمریکا را در اولویت قرار می‌دهد.

AFIP فعلاً فقط یک طرح اولیه است که برنامه‌ای کلی را برای دولت و نهادهای دولتی ترسیم می‌کند تا سیاست‌هایی را اتخاذ کنند که شرکت‌های خارجی را به سرمایه‌گذاری کلان در ایالات متحده ترغیب کند. فراتر از مسائل اقتصادی، این سند مطالعه‌ای جذاب است. AFIP بازتاب‌دهنده دنیای نوینی است که ایالات متحده تحت رهبری ترامپ ۲.۰ وارد آن شده است – مکانی که امضای قراردادهای تجاری پر زرق و برق مهم‌تر از هر چیز دیگری است و منافع کوتاه‌مدت بر ملاحظات بلندمدت اولویت دارد.

این روزها تعرفه‌ها در صدر اخبار قرار دارند، اما سرمایه‌گذاری‌ها در چارچوب کلی مسائل بسیار مهم‌تر هستند. تجارت موضوعی کوتاه‌مدت است و جریان‌ها بسته به مجموعه‌ای از ملاحظات متغیر مانند تقاضای مصرف‌کننده، سیاست‌های تعرفه‌ای یا همسویی‌های ژئوپلیتیکی روز، می‌آیند و می‌روند. اما سرمایه‌گذاری‌ها – مثلاً در کارخانه‌های جدید یا مراکز تحقیقاتی فناوری پیشرفته – موضوعی کاملاً متفاوت هستند. تأثیر پروژه‌های چند میلیارد دلاری می‌تواند دهه‌ها به طول بینجامد، اقتصادهای محلی را متحول کند و به ایجاد شغل‌هایی منجر شود که از رشد اقتصادی بلندمدت حمایت می‌کنند.

AFIP به وضوح نشان می‌دهد که ترامپ جذب سرمایه‌گذاران خارجی را به اولویت اصلی خود تبدیل کرده است. این سند تصریح می‌کند که دولت او به شرکت‌های کشورهای دوست فرآیند بررسی سریع‌تری برای برنامه‌های سرمایه‌گذاری‌شان ارائه خواهد داد که در قالب تأییدیه تسریع‌شده از سوی کمیته سرمایه‌گذاری خارجی در ایالات متحده (CFIUS) در وزارت خزانه‌داری آمریکا خواهد بود. ترامپ هنگام مشخص کردن اینکه به نظر او بهترین دوستان آمریکا چه کسانی هستند، اهل ظریف‌کاری نیست: AFIP ذکر می‌کند که برخی از شرکای آمریکا «صندوق‌های ثروت ملی عظیمی» دارند، که اشاره‌ای واضح به کشورهای حاشیه خلیج فارس است.

تمایل ترامپ به جذب پول جدید به خاک آمریکا منطقی است؛ چنین تلاش‌هایی در رأس شرح وظایف یک رئیس‌جمهور آمریکا قرار دارد. با این حال، آنچه شگفت‌آورتر است، این است که دولت ترامپ همچنین مشتاق استقبال از پول چین است، به شرطی که برای مالکیت غیرفعال باشد – به این معنی که سرمایه‌گذاران در عملیات روزمره نقشی نداشته باشند. چین تنها دشمن آمریکا نیست که ترامپ می‌خواهد سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال از آن را جذب کند: بر اساس AFIP، ایالات متحده به زودی می‌تواند پذیرای سرمایه‌گذاران ثروتمند از سراسر جهان باشد – نه تنها از چین، بلکه از روسیه و دیگر دشمنان آمریکا. جای تعجب نیست که ترامپ اخیراً با این همه اشتیاق در مورد قراردادهای تجاری که می‌خواهد با کرملین منعقد کند، صحبت می‌کند.

چنین تمرکزی بر جذب قراردادهای تجاری به هر قیمتی، کوته‌بینانه به نظر می‌رسد. تصور اینکه شرکت‌های چینی یا روسی بتوانند حتی سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال در ایالات متحده انجام دهند بدون تأیید رسمی در پکن یا مسکو دشوار است. دشمنان آمریکا ممکن است در نهایت از این دارایی‌ها به عنوان اهرم فشار علیه واشنگتن استفاده کنند؛ نقد کردن سرمایه‌گذاری‌ها، حتی غیرفعال، شغل‌ها را به خطر می‌اندازد. کارشناسان امنیتی نیز ممکن است حرف‌های زیادی در مورد ایده اینکه دولت ترامپ به زودی اجازه حضور شرکت‌های چینی یا روسی در بخش‌های حیاتی مانند زیرساخت، مراقبت‌های بهداشتی یا انرژی را خواهد داد – که به معنای از بین بردن کار قبلی CFIUS برای جلوگیری از این امر است – داشته باشند.

بقیه سند AFIP نشان می‌دهد که ترامپ طرفدار چین نشده است. طبق این طرح اولیه، شرکت‌های خارجی که مایل به انجام سرمایه‌گذاری فعال در ایالات متحده هستند، ممکن است به زودی نیاز داشته باشند که روابط خود را با دشمنان ایالات متحده – عمدتاً چین – محدود کنند. چنین درخواستی تعجب‌آور نیست: درخواست از اقتصادهای خارجی برای واگرایی از چین، رشته‌ای مشترک است که بسیاری از سیاست‌های تجاری و مالی ترامپ را به هم پیوند می‌دهد. در زمینه سرمایه‌گذاری، به نظر می‌رسد کاخ سفید حبابی تحت رهبری آمریکا را متصور است که چین را مستثنی می‌کند. (کرملین ممکن است توجه داشته باشد که AFIP صراحتاً روسیه را در میان دشمنانی که ایالات متحده می‌خواهد خارج از این حباب نگه دارد، فهرست می‌کند.)

مشکل این استراتژی این است که سرمایه‌گذاران جهانی قصد کمی برای کنار گذاشتن کامل چین، هژمون تولید جهانی و قدرت رو به رشد فناوری، دارند. از زمان انتشار AFIP، وکلای مستقر در واشنگتن به سختی در تلاش بوده‌اند تا به سرمایه‌گذاران خارجی توصیه کنند که بازوهای سرمایه‌گذاری جداگانه‌ای برای معاملات خود در ایالات متحده و چین راه‌اندازی کنند. به جای ترغیب سرمایه‌گذاران جهانی به ارزیابی مجدد روابط خود با شرکت‌های چینی، واشنگتن ممکن است با دامن زدن به توسعه طرح‌های سرمایه‌گذاری مبهمی که نظارت بر آن‌ها عملاً غیرممکن خواهد بود، به خودش آسیب بزند. به نظر می‌رسد که برخی از بهترین دوستان واشنگتن در خلیج فارس حتی مایل به تظاهر به کاهش روابط خود با چین نیستند: تنها چند روز پس از خروج ترامپ از قطر، صندوق ثروت ملی این کشور تأیید کرد که «فعالانه به دنبال سرمایه‌گذاری در چین» است.

علاوه بر این، مشخص نیست که دولت چگونه می‌تواند «فاصله و استقلال» از چین را ارزیابی کند – دو معیاری که سرمایه‌گذاران خارجی باید برای انجام سرمایه‌گذاری‌های فعال در خاک آمریکا داشته باشند. ترامپ لاف می‌زند که از «استانداردهای عینی» استفاده خواهد کرد، که هنوز تعریف نشده‌اند. با توجه به حمله مداوم دولت به دولت فدرال آمریکا، با کاهش تعداد کارکنان و بودجه در وزارتخانه‌ها و آژانس‌ها، قابل تصور است که تأیید سرمایه‌گذاری‌ها صرفاً به خلق و خوی روزانه ترامپ بستگی داشته باشد – که راه را برای رفیق‌بازی و پارتی‌بازی هموار می‌کند. (هدیه دادن یک هواپیمای بزرگ به ترامپ نیز ممکن است کمک کند).

متن دقیق AFIP روشن می‌کند که نظارت دقیق بر سرمایه‌گذاری‌ها دیگر موضوع اصلی نیست. این استراتژی پیش‌بینی می‌کند که توافق‌نامه‌های کاهش ریسک «بوروکراتیک، پیچیده و نامحدود» که سرمایه‌گذاران خارجی از طریق آن‌ها با مقامات آمریکایی برای رفع نگرانی‌های امنیت ملی همکاری می‌کنند، به پایان خواهد رسید. (در گذشته، چنین توافق‌نامه‌هایی، برای مثال، الزامی می‌کردند که تنها شهروندان آمریکایی به داده‌های حساس در آزمایشگاه‌های فناوری پیشرفته دسترسی داشته باشند). در عوض، سرمایه‌گذاران صرفاً نیاز به تعهد به انجام مجموعه‌ای از اقدامات محدود در یک بازه زمانی کوتاه خواهند داشت – استراتژی‌ای که برای حفظ منافع ایالات متحده در طول سرمایه‌گذاری‌های چند دهه‌ای نامناسب است.

همچنین در همین راستا، AFIP متعهد می‌شود که بررسی‌های زیست‌محیطی برای سرمایه‌گذاری‌های بیش از یک میلیارد دلار می‌تواند تسریع شود. زیرمتن واضح است: دولت ترامپ حتی به نگرانی‌های زیست‌محیطی هنگام بررسی طرح‌های سرمایه‌گذاری توجهی نخواهد کرد و در عوض صرفاً بر معیارهای مالی، ملاحظات تجاری و عناوین رسانه‌ای جذاب تمرکز خواهد داشت. با توجه به دیدگاه دیرینه ترامپ مبنی بر اینکه تغییرات اقلیمی یک فریب است، این ممکن است تعجب‌آور نباشد. اما نادیده گرفتن خسارت احتمالی پروژه‌های سرمایه‌گذاری بر هوا، زمین و آب شبیه دستورالعملی برای فاجعه زیست‌محیطی است.

ایالات متحده وارد دنیای نوینی شده است، جایی که رئیس‌جمهورش طوری رفتار می‌کند که انگار در حال اداره «شرکت‌های ترامپ» است، نه بزرگترین اقتصاد جهان. پول از همه جا، حتی از دشمنان، پذیرفته می‌شود. برای ادامه جریان پول، سرمایه‌گذاران می‌توانند وانمود کنند که از چین واگرا می‌شوند، در حالی که صرفاً در حال ایجاد ساختارهای مالی مبهم برای فرار از نظارت آمریکا هستند. علاوه بر این، منافع بلندمدت ایالات متحده دیگر اهمیت ندارد، به شرطی که قراردادهای پرسود امضا شوند. AFIP نمونه بارز سیاستی است که ضعیف طراحی شده و در نهایت منافع بلندمدت ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد. برای ترامپ، این ممکن است اهمیتی نداشته باشد – تا زمانی که بتواند معامله کند، برای او هیچ فرقی نمی‌کند.