تصویر: مت ویلیامز برای بلومبرگ
تصویر: مت ویلیامز برای بلومبرگ

درگیری هند و پاکستان در حال آزمودن آستانه جنگ هسته‌ای است

تهدید هسته‌ای پنهان پاکستان در حال بررسی محدودیت‌های نظریه‌ای است که می‌گوید تسلیحات اتمی بازدارنده جنگ تمام‌عیار هستند، اما احتمال درگیری‌های کوچک‌تر را افزایش می‌دهند.

برای چندین ساعت در روز شنبه، ۱۰ مه، به نظر می‌رسید که درگیری هند و پاکستان در خطر تبدیل شدن به جنگ هسته‌ای قرار دارد.

منابع امنیتی پاکستان به تعدادی از سازمان‌های رسانه‌ای درز دادند که کمیته ملی فرماندهی این کشور با نامی بی‌خطر، که مسئولیت رسیدگی به تسلیحات هسته‌ای را بر عهده دارد، نشستی اضطراری برگزار خواهد کرد. اگرچه دولت چند ساعت بعد این گزارش‌ها را تکذیب کرد، اما تهدید ضمنی تأثیر مورد نظر را داشت: ایالات متحده و سایر کشورها برای آرام کردن اوضاع شتاب کردند و در نهایت به آتش‌بسی دست یافتند که هنوز پس از تقریباً دو هفته برقرار است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در ۱۲ مه گفت: "ما درگیری هسته‌ای را متوقف کردیم. می‌توانست یک جنگ هسته‌ای بد باشد. میلیون‌ها نفر می‌توانستند کشته شوند، بنابراین من از این بابت بسیار مفتخرم."

در حالی که در ظاهر این حادثه نشان داد که بازدارندگی هسته‌ای طبق برنامه عمل کرده است، ممکن است تنها صحنه‌ای برای یک درگیری خطرناک‌تر در آینده فراهم کرده باشد. مقامات هندی، که از چگونگی منجر شدن مداخله ترامپ به جشن‌ها در پاکستان خشمگین شده‌اند، هشدار داده‌اند که در آینده کل کشور هدف مشروعی برای تلافی در صورت وقوع حمله تروریستی دیگری در خاک هند خواهد بود. این احتمالاً یک مسئله "چه زمانی" است تا "اگر".

چهار روز درگیری شواهد بیشتری ارائه داد که فضای بین جنگ متعارف و جنگ هسته‌ای در حال محدود شدن است. حمله ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به اوکراین و تهدیدات هسته‌ای متعاقب آن، دوره جدیدی را آغاز کرده است که در آن قدرت‌ها محدودیت‌های آنچه که استفاده از تسلیحات اتمی را تحریک می‌کند، آزمایش می‌کنند.

سربازان هندی در یک خودروی زرهی نزدیک خط کنترل بین پاکستان و هند در ۲۰ مه گشت‌زنی می‌کنند.
سربازان هندی در یک خودروی زرهی نزدیک خط کنترل بین پاکستان و هند در ۲۰ مه گشت‌زنی می‌کنند. عکاس: موکش گوپتا/خبرگزاری فرانسه/گتی ایمیجز
موکش گوپتا/خبرگزاری فرانسه/گتی ایمیجز

این بحث از زمانی که رابرت اوپنهایمر بر ساخت اولین بمب‌های هسته‌ای نظارت کرد، وجود داشته است. ایالات متحده این بمب‌ها را در سال ۱۹۴۵ در هیروشیما و ناکازاکی به منظور پایان دادن به جنگ جهانی دوم انداخت - که دست‌کم ۱۵۰,۰۰۰ نفر را کشت و تنها استفاده از تسلیحات اتمی باقی ماند. با این حال، امروز ترکیبی از عوامل در حال افزایش فشار بر گسل‌های ژئوپلیتیکی است که به نظر می‌رسد در زمان منجمد شده‌اند، از اسرائیل تا کره، تایوان و کشمیر.

ظهور اقتصادی چین و هند، همراه با انزوای مجدد در ایالات متحده، تنها به مسابقه تسلیحاتی برای تسلیحات متعارف دامن نمی‌زند. همچنین قدرت‌های هسته‌ای را تشویق می‌کند تا فضایی را پایین‌تر از آستانه جنگ اتمی تمام‌عیار بررسی کنند، دینامیکی که به نام پارادوکس ثبات-بی‌ثباتی شناخته می‌شود. این نظریه، که به پروفسور روابط بین‌الملل، گلن اسنایدر، در سال ۱۹۶۵ نسبت داده می‌شود، می‌گوید در حالی که تهدید نابودی متقابل تضمین‌شده (MAD) احتمال درگیری مستقیم قدرت‌های هسته‌ای را کاهش می‌دهد، احتمال درگیری آن‌ها در جنگ‌های متعارف پیرامونی یا جنگ‌های نیابتی را افزایش می‌دهد.

به ویژه در آسیا، افزایش وزن چین و هند، احتمال اینکه آن‌ها در صورت تهدید، به دنبال اعمال قدرت نظامی متعارف خود بر کشورهای ضعیف‌تر باشند، بیشتر می‌کند، دقیقاً همانطور که اسرائیل - که داشتن تسلیحات هسته‌ای را نه تأیید و نه تکذیب می‌کند - اکنون به دنبال انجام آن با ایران و گروه‌هایی مانند حماس است. این احتمالات به نوبه خود کشورهایی مانند پاکستان، کره شمالی و حتی متحدان آمریکا در منطقه را وادار می‌کند تا اطمینان حاصل کنند که تهدید هسته‌ای معتبری به عنوان بازدارندگی دارند.

البته، هیچ درگیری پس از جنگ جهانی دوم تا به حال به حدی تشدید نشده است که کشوری واقعاً از یک سلاح اتمی استفاده کند. اما تلاش‌های مجدد برای یافتن اینکه تا کجا می‌توان این خط را پیش برد، یک بازی خطرناک و پرمخاطره مرغ و خروس (بازی تهدید و بلوف) را رقم می‌زند که حداقل بی‌ثباتی بیشتری را در سال‌های آینده نوید می‌دهد.

عکس هوایی از هیروشیما پس از بمباران اتمی در سال ۱۹۴۵
عکس هوایی از هیروشیما، ژاپن، کمی پس از پرتاب بمب اتمی «پسر کوچک» در سال ۱۹۴۵. عکاس: آرشیو تاریخ جهانی/گتی ایمیجز/گروه یونیورسال ایمیجز
آرشیو تاریخ جهانی/گتی ایمیجز/گروه یونیورسال ایمیجز

در یک روز برفی در ژانویه ۱۹۵۴ در نیویورک، نخبگان سیاست خارجی ایالات متحده در خیابان‌های آپر ایست ساید به سخنرانی جان فاستر دالز، وزیر وقت امور خارجه، گوش فرا دادند؛ سخنرانی‌ای که در نهایت پارادوکس ثبات-بی‌ثباتی را نشان داد.

تقریباً شش ماه پس از پایان جنگ کره، دالز در شورای روابط خارجی گفت که برای ایالات متحده پایدار نیست که خود را بیش از حد در جنگ‌های زمینی در آسیا درگیر کند. او استدلال کرد که آنچه لازم است "حداکثر بازدارندگی با هزینه‌ای قابل تحمل" است، که در آن دفاع‌های محلی "با بازدارندگی بیشتر قدرت تلافی‌جویانه عظیم تقویت می‌شوند."

این سیاست، که به عنوان "تلافی عظیم" شناخته می‌شود، به دنبال بازدارندگی کشورهای کمونیستی با هشدار در مورد یک جنگ هسته‌ای در پاسخ به هر گونه تجاوزی، هرچند کوچک، بود. رئیس‌جمهور دوایت آیزنهاور، یک محافظه‌کار مالی، آن را راهی مقرون‌به‌صرفه برای بازدارندگی اتحاد جماهیر شوروی و چین بدون صرف پول هنگفت برای تانک‌ها، جت‌های جنگنده و کشتی‌های نیروی دریایی می‌دید. اما این ایده فوراً یک سوال را مطرح کرد: آیا ایالات متحده واقعاً به خاطر یک درگیری کوچک، جنگ هسته‌ای را آغاز خواهد کرد؟

استفاده اولیه

اسنایدر در سال ۱۹۶۵ در مقاله‌ای با عنوان "برنامه دفاعی اتمی و ثبات" پاسخ داد که "تلافی عظیم غیرقابل باور است مگر اینکه چیزی شبیه به پرل هاربر باشد." او استدلال کرد که ایالات متحده همچنان می‌تواند درگیری‌های کوچک‌تر را تحمل کند، زیرا این درگیری‌ها تهدید موجودیت آن را ندارند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی می‌دانست که عبور از یک آستانه خاص با پاسخ هسته‌ای روبرو خواهد شد.

دالز این نظریه را با نام "استفاده اولیه" رد کرد - این ایده که ایالات متحده هرگز اولین استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را آغاز نخواهد کرد - و گفت که "روش واقعی این است که توانایی نظامی خود را به طور کافی انعطاف‌پذیر کنیم تا بتوانیم اقداماتی را انجام دهیم که متناسب با شرایط و درگیری‌های خاص باشد." به عبارت دیگر، ایالات متحده باید از تسلیحات هسته‌ای خود برای بازدارندگی در سطوح پایین‌تر از یک جنگ تمام‌عیار استفاده کند.

اسنایدر استدلال کرد که رویکرد دالز "در واقع خطر جنگ‌های کوچک‌تر را افزایش می‌دهد." او نوشت که در حالی که "حداکثر تهدیدات، احتمال جنگ بزرگ را از بین می‌برند... آنها احتمال جنگ‌های کوچک‌تر را افزایش می‌دهند." این به این دلیل است که هر دو طرف در یک درگیری کوچک‌تر می‌دانند که هیچ یک از طرفین به خاطر آن، جنگ هسته‌ای را آغاز نخواهند کرد.

این دقیقاً همان چیزی است که در ۱۰ مه در خط کنترل بین هند و پاکستان اتفاق افتاد. پس از اینکه منابع خبری گزارش دادند که پاکستان نشست کمیته ملی فرماندهی را برگزار می‌کند، منابع دولتی هند به بلومبرگ گفتند که این کشور در حال آماده‌سازی برای "استفاده اولیه" از تسلیحات هسته‌ای خود بود. این اقدام فقط برای بازدارندگی نبود؛ هدف آن پایان دادن به درگیری بود. با وجود تکذیب‌ها، دو کشور به وضوح در آستانه جنگ هسته‌ای قرار گرفتند، پیش از اینکه ایالات متحده مداخله کند تا آن‌ها را از لبه پرتگاه بازگرداند.

آزمایش آستانه

پاکستان اولین استفاده هسته‌ای را به عنوان بخشی از استراتژی بازدارندگی خود در نظر می‌گیرد. این به این دلیل است که اقتصاد پاکستان کوچکتر از هند است و نمی‌تواند با پتانسیل نیروی متعارف هند برابری کند. پاکستان بر تسلیحات هسته‌ای خود به عنوان یک "برابرکننده" متکی است تا هند را از حمله به خاک پاکستان بازدارد. هند نیز در حال حاضر موضع "اولین استفاده نکردن" را اتخاذ کرده است.

اما هند پس از حملات تروریستی اخیر، این موضع را زیر سوال برده است. وزیر دفاع راجنات سینگ در ماه آوریل، یک روز پس از بدترین حمله تروریستی در منطقه کشمیر در یک دهه گذشته، هشدار داد که اگر پاکستان باز هم چنین حملاتی را انجام دهد، هند ممکن است سیاست هسته‌ای خود را تغییر دهد. او گفت: "ما هرگز موضع "اولین استفاده نکردن" را اتخاذ نکرده‌ایم."

نخست وزیر نارندرا مودی نیز به نظر می‌رسد از این موضع حمایت می‌کند. او در یک گردهمایی انتخاباتی اخیر گفت: "ما بمب‌های هسته‌ای خود را برای نمایش نگه نداشته‌ایم."

هند یک اقتصاد بزرگتر و نیروی نظامی متعارف بسیار قوی‌تر دارد. به همین دلیل، هند تمایل کمتری به پذیرش خطرات مرتبط با استفاده از تسلیحات هسته‌ای دارد. این همان تفکر پارادوکس ثبات-بی‌ثباتی است. هند فکر می‌کند که می‌تواند درگیری‌های کوچک‌تر را بدون خطر تشدید شدن به جنگ هسته‌ای مدیریت کند، در حالی که پاکستان از تهدید هسته‌ای خود برای بازدارندگی در برابر هر گونه تجاوزی استفاده می‌کند.

با افزایش تنش‌ها بین هند و پاکستان، جهان در حال تماشای این بازی خطرناک برای آزمایش آستانه بین بازدارندگی هسته‌ای و جنگ متعارف است. و این بازی فقط به آسیا محدود نمی‌شود. چین نیز در حال افزایش زرادخانه هسته‌ای خود و آزمایش محدودیت‌ها در نزدیکی تایوان است، در حالی که روسیه به طور مداوم در حال تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای در اوکراین است. همانطور که اوپنهایمر زمانی گفت، "من مرگ شدم، نابودکننده جهان‌ها." این کلمات ممکن است به زودی دوباره در صحنه جهانی طنین‌انداز شوند.