بسیاری از کارآفرینان که همزمان یک رویداد ورزشی بینالمللی و یک کسبوکار نوین در حوزه سلامت مصرفکننده را راهاندازی میکنند، از گستره جاهطلبیهای خود رضایت خواهند داشت. اما آرون دسوزا اینطور نیست؛ او آینده را با عباراتی حماسی توصیف میکند. سال گذشته، در کنفرانسی در آکسفورد درباره ارتقای انسانی، او خطاب به جمعی از دانشمندان، ورزشکاران و سرمایهگذاران گفت: «هر لحظه بزرگ در تاریخ جایی آغاز میشود. و وقتی به نهادهای مهم [یا] جنبشهای اجتماعی مانند سازمان ملل، دموکراسی لیبرال، حقوق بشر فکر میکنیم، اغلب فراموش میکنیم که اینها ساخته دست بشر هستند، نه خدایان.»
منتقدان آقای دسوزا ممکن است او را به نقش بازی کردن به جای خدا متهم کنند. این وکیل و کارآفرین ۴۰ ساله و خوشاندام استرالیایی، بنیانگذار و رئیس «بازیهای پیشرفته» است که به «المپیک دوپینگ» شهرت یافته است. در این بازیها، ورزشکاران میتوانند برای شکستن رکوردهای جهانی با استفاده از داروهایی که به طور معمول آنها را رد صلاحیت میکند، تا یک میلیون دلار درآمد کسب کنند. اولین دوره این بازیها برای سال ۲۰۲۶ در لاس وگاس برنامهریزی شده است؛ این هفته آقای دسوزا اعلام کرد که در یک دوره آزمایشی از مداخلات دارویی که سال آینده در بازیها استفاده خواهد شد، یک رکورد جهانی شنا پیش از این شکسته شده است.
به نظر میرسد او از رویارویی با منتقدان متعدد پروژه لذت میبرد – برخی از آنها ادعا میکنند که بازیها خطرناک یا ناعادلانه خواهند بود. کمیته بینالمللی المپیک (IOC) نیز در میان آنهاست. او در مقابل به آنها طعنه میزند و اشاره میکند که دو و میدانی سنتی آکنده از رویههای مخفی و ناایمن دوپینگ است و IOC ثروتمند برای پاداش دادن به ورزشکاران کمبضاعت به اندازه کافی اقدام نمیکند.
او با چرخدنده خودباوری به پیش میرود و هیچ شکی در برگزاری بازیها یا زیربنای مالی غیرمتعارف آنها ندارد. آنها به جای اتکا به فروش حقوق پخش مانند اکثر رویدادهای ورزشی بزرگ، از فروش محصولات ارتقادهنده مصرفکننده، مانند تستوسترون که برای بهبود عملکرد ورزشی مفید است، درآمد کسب خواهند کرد. اما «بازیهای پیشرفته» در واقع تلاشی برای براندازی ورزش سنتی نیستند، بلکه تلاشی تخصصی برای امتحان رویکردی کاملاً متفاوت به ورزش هستند.
سبک او بیشتر شبیه بنیانگذار یک جنبش است تا یک مدیرعامل. او بازیها را کاتالیزوری برای تغییر مسیر خود بشریت و تغییر مرزهای معنای انسان بودن میبیند. او میخواهد مردم انتظار داشته باشند که خود را فراتر از آنچه در طبیعت ممکن است، ارتقا دهند و این را یک حق انسانی توصیف میکند. بازیها تنها اولین قدم هستند. این ممکن است عجیب به نظر برسد، اما علاقه عمومی مدتی است که به نفع او در حال تغییر بوده است، با افزایش علاقه به سلامت مصرفکننده، طول عمر و محصولات ارتقادهنده. با این حال، همه موافق نیستند. برخی نگرانند که این نوع تغییر در رفتار مصرفکننده و ورزشی ممکن است جوانان را به انتخابهای ناآگاهانه در مورد بدن خود سوق دهد.
اگر گستاخی آقای دسوزا شبیه به آنچه از سیلیکون ولی میآید به نظر میرسد، این تصادفی نیست. او به یاد میآورد که اعتماد به نفسش به عنوان دانشجوی حقوقی که روی نیمکتهای سخت سالن غذاخوری بزرگ و پوشیده از چوب بلوط کالج آکسفوردش نشسته بود، در محاصره نقاشیهای رنگ روغن از شخصیتهای تاریخی، رشد کرد. در آنجا، او که ۲۴ ساله بود، پیتر تیل، میلیارد فنآوری و یکی از بنیانگذاران پیپال، را ملاقات کرد و این اعتماد به نفس را داشت که از او بپرسد بزرگترین مشکلی که با آن روبروست چیست و چگونه میتواند به او در حل آن کمک کند.
آن سوال مسیر زندگی او را تغییر داد. آقای تیل میخواست از گاوکر، یک رسانه سرکش، شکایت کند، بخشی به خاطر انتشار داستانی که او را همجنسگرا معرفی میکرد، اما از جلب توجه بیشتر به خود نگران بود. آقای دسوزا به جای آن پیشنهاد داد که از نبرد حقوقی شخص دیگری که از گاوکر کینه داشت، حمایت مالی کند. آقای تیل ۱۰ میلیون دلار به او داد تا رهبری دعوی قضایی را در آنچه به یک پرونده برجسته حریم خصوصی تبدیل شد، بر عهده بگیرد؛ پروندهای که گاوکر را در مقابل هالک هوگان، کشتیگیری که در یک فیلم خصوصی منتشر شده توسط این رسانه حضور داشت، قرار داد. آقای هوگان پیروز شد و در نهایت گاوکر مجبور به ورشکستگی شد. آقای تیل اکنون یکی از حامیان برجسته «بازیهای پیشرفته» است.
بازیها در دنیای سیاست نیز علاوه بر سیلیکون ولی دوستانی دارند. در واقع، آنها به ویژه در حوزه مگا محبوبیت دارند. آقای دسوزا میگوید: «ما رابطه بسیار عمیقی با کاخ سفید و با خانواده ترامپ داریم و آنها در واقع سرمایهگذار در این پروژه هستند.» دونالد ترامپ جونیور، پسر رئیسجمهور، سرمایهگذاری کرده است. آقای دسوزا اشاره میکند که بازیهای المپیک بعدی در سال ۲۰۲۸ در لس آنجلس برگزار خواهند شد و به حمایت دولت آمریکا نیاز دارند. یک تفسیر از این مشاهدات این است که IOC ممکن است بخواهد انتقادات شدید خود از پروژه او را تعدیل کرده و دیپلماتیکتر عمل کند.
با وجود جاهطلبیهای فراانسانی، آقای دسوزا اعتراف میکند که سفر و خستگی ناشی از تغییر ساعت پروازی او را تحت تاثیر قرار میدهد. در شبهای بیخوابی در اتاقهای ناشناس هتل، او از خود میپرسد که آیا کار درستی انجام میدهد. او میاندیشد که میتوانست در بخش شیک لندن در خانه با همسر جدیدش باشد، یا شاید در حال راندن فراری خود. اما سپس، با اعتماد به نفس همیشگی، دلیل خود را برای ادامه مسیر توضیح میدهد: «موثرترین افراد خیلی سریع پول زیادی به دست میآورند و فقط بازنشسته میشوند و راه آسان را انتخاب میکنند.» او چالش را ترجیح میدهد؛ اگر از تلاش برای «پیشرفت بشریت» دست بکشد، آن را یک «شکست اخلاقی» میبیند.
فراتر از این هدف بلند، آقای دسوزا به گونههای دیگر نیز علاقه نسبتاً کمتری دارد. او و همسرش در حال تهیه یک سگ از نژاد رتریور داک تولینگ نوا اسکوشیا هستند. او توضیح میدهد: «آنها نادر، خاص و زیبا هستند.» به نظر میرسد انتخاب خوبی برای مردی است که به معمولی بودن رضایت نمیدهد. ¦