قبلاً هیچ مشکلی با آب لوله کشی نداشتم. در سینسیناتی (Cincinnati) بزرگ شدم با والدینی که سر شام، یک پارچ را مستقیماً از شیر آشپزخانه پر میکردند. در سنت لوئیس (St. Louis) در دوران دانشگاه، با آبخوریهای محوطه دانشگاه سر کردم. بعدها به نیویورک نقل مکان کردم، شهری که به "شامپاین آب لوله کشی" خود میبالد و ادعا میکند این آب، راز اصلی بیگلهایش (bagels) است. طی دو سال اقامت در مونتانا (Montana)، پیادهرویهای طولانی میرفتم و آب نهرها را که به طرز شوکهکنندهای سرد و مستقیماً از یخچالهای طبیعی میآمد، مینوشیدم، اما به جز آن، همیشه از آب لوله کشی استفاده میکردم.
و سپس به لس آنجلس (Los Angeles) رسیدم، جایی که هر کسی را ملاقات میکردم از فیلتر آب استفاده میکرد.
در دفتر کارم، آب را در گالنهای ۲۰ لیتری تحویل میدادند. به من گفته شد این به دلیل وجود رسوب در آب لوله کشی است. چند ماه بعد، با لولهکش تماس گرفتم زیرا جریان آب از شیر آشپزخانه من به قطرهای تبدیل شده بود، و او گفت مسیری که آب از آن میگذرد، مسدود شده است. مستقیماً از او پرسیدم: آیا آب برای نوشیدن بیخطر است؟ او شانه بالا انداخت. گفت محتاط باشید؛ هیچکس واقعاً نمیداند داخل آن لولهها چیست.
وحشت کردم. نکند خودم را مسموم کرده بودم؟ چه آسیب جبرانناپذیری به بدن یا ذهنم وارد کرده بودم؟ به نظر میرسید همه در لس آنجلس – در خانههای دوستان، در فروشگاه مواد غذایی، در پارکهای عمومی – از آب لوله کشی میترسیدند. بنابراین اولین فیلتر بریتا (Brita) خود را خریدم.
این تنها اضطرابی نبود که در من ایجاد شد. به لطف هشدارهایی که از تقریباً همه اطرافیانم در این شهر دریافت میکردم، شروع به نگرانی در مورد چیزهایی کردم که قبلاً هرگز آنها را تهدیدآمیز نمیدانستم، مانند گرد و غبار (میتوانست سرطانزا باشد)، هر چیزی که دانه داشت (میتوانست سرطانزا باشد) یا چیدمانهای خاص سیارات (مسئول تمام بدبختیهای دیگر). اگر کیفم را روی زمین میگذاشتم، یا تختم را اشتباه جهتدهی میکردم، انرژیام به خطر میافتاد! شاید من به یک حس کاذب از امنیت در زندگی روزمره فرو رفته بودم.
یک سهشنبه در ژانویه امسال، با سردرد وحشتناکی از خواب بیدار شدم و بیرون درم خاکستر نشسته بود. باد چنان شدت گرفت که درها باز میشدند و شاخههای درختان میشکستند. آتشسوزیها در پاسیفیک پالیسادز (Pacific Palisades) در غرب و آلتادنا (Altadena) در شرق شهر را ویران میکردند. هیچکس نمیدانست دود چقدر سمی است یا آتشسوزیها کِی متوقف میشوند. و سپس، اداره آب و برق به اشتباه یک اطلاعیه منتشر کرد که به ساکنان منطقه من میگفت بدون جوشاندن آب لوله کشی از آن ننوشند. مقامات این پیام را که قرار بود برای محلات دیگر باشد، پس گرفتند، اما من بیش از همیشه پارانوئید شدم. آب معدنی خریدم. سپس شروع به نگرانی در مورد میکروپلاستیکها (microplastics) کردم.
اما این نسخه از خودم را دوست نداشتم – کسی که به محیط اطرافش بیاعتماد است.
در آن هفتههایی که آتشسوزیها لس آنجلس را ویران میکردند، در حالی که من با بیقدرتی شاهد نابودی دهها هزار خانه توسط نیروهای مهارناپذیر بودم، شروع به بازنگری در تصورات قبلی خود در مورد آب لوله کشی کردم. بخشی از نگرانی محلی در مورد آب واقعاً موجه به نظر میرسد: یک سال پیش سرب در آب محله واتس (Watts) شهر یافت شد، و موارد شدید آب ناسالم که منجر به بحرانهای بهداشت عمومی در جاهای دیگر شده است، مانند فلینت (Flint)، میشیگان (Mich.) در دهه ۲۰۱۰. اما این موارد نادر هستند. و متوجه شدم، بیش از حد تمرکز بر خطرات هر چیزی میتواند شما را به سمت ذهنیت انزواطلبی سوق دهد. در حالی که در آپارتمان دربسته خود پناه گرفته بودم و آتشسوزیها بیرون ویرانی به بار میآوردند، ناگهان کمتر نگران آنچه از شیر آبم میآمد بودم و بیشتر نگران ارتباطات سست خود با دنیای بیرون. من قبلاً کسی بودم که با شور و کنجکاوی به محیط فیزیکی اطرافم شیرجه میزدم؛ چرا اینقدر سریع آن را رها کرده بودم؟
بنابراین پس از مهار آتشسوزیها، دوباره به نوشیدن آب لوله کشی روی آوردم. این به نوعی اقدام شورشی علیه شهری تبدیل شد که مرا ترسانده و گیج کرده بود، شهری که به هر حال، هرگز کاملاً در آن جا نگرفته بودم. درک ناراحتی فرهنگی خودم در تمام این مدت باعث شد احساس آرامش بیشتری کنم.
آب لوله کشی عالی است. باورنکردنی است که ما سیستمی را ایجاد کردهایم که در آن هر کسی با یک شیر آب میتواند به آن دسترسی داشته باشد. ارزان و فراوان است، و شما را به اکوسیستم اطراف خود وصل میکند – منبع مشترکی که شما را با تمام حیات گیاهی و جانوری دیگر در تماس قرار میدهد. ممکن است در برخی نقاط طعم بهتری داشته باشد، اما هر زمان که آن را مینوشید، با حسی از خانه مواجه میشوید.
پس از گذراندن دو سال در یک هیستری خفیف در مورد آب لوله کشی، دیگر آن اعتماد بیفکر قبلی خود را به آن ندارم. گاهی اوقات دلم برای آن سادگی تنگ میشود. اما به جای آن، چیز بهتری دارم. این اتفاق مرا تشویق کرد تا سؤال بپرسم و دیگران را به گفتگو بکشانم به جای آنکه در خرافات غرق شوم – تا خودم تصمیم بگیرم. به جای اینکه صرفاً به هشدارهای دیگران تکیه کنم، خودم تحقیق کردم و فهمیدم که آب لوله کشی تحت مقررات بیشتری نسبت به آب معدنی است؛ جدیدترین بررسی آب لوله کشی لس آنجلس نشان داد که با معیارهای آژانس حفاظت از محیط زیست (Environmental Protection Agency) مطابقت دارد. (البته این مطالعه قبل از آتشسوزیها انجام شده است، بنابراین کیفیت ضعیفتر آب در مناطق سوخته را در نظر نمیگیرد.)
نوشیدن آب لوله کشی برای من نوعی وظیفه شهروندی نیز هست، زیرا به معنای مصرف منبع عمومی است که یک سیستم دولتی ظاهراً خوشنیت – و نه یک شرکت بازاریابی آب معدنی سودجو – سخت تلاش کرده تا آن را به شهروندان خود ارائه دهد. من کسی را که میخواهد از فیلتر استفاده کند یا آب خود را از منابع دیگر تهیه کند قضاوت نمیکنم، اما بر این باورم که آب لوله کشی از نظر قیمت، فراوانی و حس جامعه بینظیر است.
اخیراً از لس آنجلس نقل مکان کردم و به نیومکزیکو (New Mexico) آمدم. به محض ورود، یک لیوان را مستقیماً از سینک پر کردم و از اولین جرعه بزرگم لذت بردم.