«شمال واقعی براستی قوی و آزاد است.» اگر اظهارات شاه چارلز در مورد حاکمیت کانادا آشنا به نظر میرسید، به این دلیل است که مقامات در دولت جدید مارک کارنی آنها را نوشتند. در تاریخ ۲۷ می، شاه چارلز به عنوان رئیس کشور، سخنرانی سلطنتی را ایراد و پارلمان را افتتاح کرد. این وظیفه معمولاً بر عهده فرماندار کل کانادا است و آخرین پادشاهی که این کار را انجام داد، مادرش، ملکه الیزابت، در سال ۱۹۷۷ بود. شاه برای متحد کردن کاناداییها زیر پرچم مارک کارنی (برادر آقای کارنی، مسئولیت خانه شاهزاده ویلیام، پسر و وارث شاه را بر عهده دارد) به این کار گماشته شد، در حالی که نخستوزیر جدید کانادا در مقابله با دونالد ترامپ، رئیسجمهور ستیزهجوی ایالات متحده، مستقر میشود.
اما برای حدود یک سوم از ۵ میلیون ساکن استان نفتخیز آلبرتا، لفاظیهای سلطنتی پوچ و توخالی به نظر میرسید. این آلبرتاییها نه احساس قدرت و نه آزادی میکنند، بلکه خود را محدود میدانند، به ویژه توسط تمایلات زیستمحیطی حاکمانشان در اتاوا که مانع از جریان آزاد نفت خام آلبرتا میشود. جنبش استقلالطلبانه خاموش آنها با خشم گسترده در آلبرتای محافظهکار در پی پیروزی اخیر حزب لیبرال در انتخابات، دوباره جان گرفته است.
ظرف چند ساعت پس از پیروزی آقای کارنی در ۲۸ آوریل، دانیل اسمیت، سروزیر راستگرای آلبرتا، اعلام کرد که قصد دارد تعداد امضاهای لازم برای آغاز همهپرسیها، از جمله رأیگیری درباره جدایی آلبرتا را کاهش دهد. گروههای جداییطلب مانند حزب جمهوریخواه آلبرتا و پروژه رفاه آلبرتا، شروع به تلاش برای جمعآوری ۱۷۷ هزار نام کردند که از ۶۰۰ هزار نام قبلی کمتر شده بود.
خانم اسمیت اصرار دارد که او تلاش صادقانهای برای فرونشاندن خشم آلبرتاییها انجام میدهد، نه برای هدایت استانش به سمت جدایی از فدراسیون. او اعتراف میکند که فکر میکند یک همهپرسی ممکن است از نظر سیاسی به او کمک کند، با پایان دادن به مسئله استقلال و در عین حال مقابله با جناح راستگرای دوباره فعال شده حزب محافظهکار متحدش. او میگوید: «من هم میتوانم نظرسنجیها را به خوبی هر کسی بخوانم و ببینم که ۳۷ درصد از مردم [در آلبرتا] از کانادا دست کشیدهاند. من این را بسیار جدی میگیرم و تصمیمگیرنده در اتاوا نیز باید جدی بگیرد.»
آقای کارنی این را پیشبینی کرده بود. او با همهپرسیهای پرمخاطره آشناست، چرا که بانک مرکزی انگلستان را در دوران برگزیت به عنوان رئیس آن هدایت کرده بود. او قبلاً پیشنهاد داده بود که پروژههای انرژی را ظرف دو سال به جای پنج سال تأیید کند و گفت که از قوانین منافع ملی برای تسریع بیشتر توسعه استفاده خواهد کرد. به گفته خانم اسمیت، اینها فقط حرف است. او خواستار تضمینهایی برای ساخت فوری خطوط لوله نفت و گاز، به ویژه به سمت اقیانوس آرام و بازار آسیا است.
مسیر استقلال از نظر فنی پیچیده است. قوانین فدرال که پس از آنکه کبک ۳۰ سال پیش تنها با ۶۰ هزار رأی از جدایی فاصله داشت، تصویب شدند، حکم میکنند که هر گونه پیشنهاد برای جدایی استانی تنها زمانی میتواند پیش برود که «سؤالی روشن» به «اکثریتی واضح» منجر شود. اگر چنین سؤالی پرسیده و پاسخ مثبت داده شود، مذاکرات پیچیدهای درباره تقسیم داراییها و بدهیها در پی خواهد داشت.
نانسی ساترن، رئیس آتکو (ATCO)، یک شرکت بزرگ انرژی کانادایی، میگوید که حتی احتمال جدایی آلبرتا نیز در حال حاضر سرمایهگذاری را فراری میدهد. او در ۱۴ می به سهامداران گفت که شرکای بالقوه در ژاپن و کره جنوبی سؤالات دقیقی میپرسند: «قوانین چگونه خواهند بود؟ واحد پول چه خواهد بود؟ آیا در این زمینه امنیت وجود دارد؟ چه کسی با این کشور تجارت خواهد کرد؟ چگونه به آبهای ساحلی دسترسی پیدا کنیم؟ چگونه محصول خود را به کشورمان برسانیم؟»
۴۵ گروه بومی استان نیز این ایده را زیاد دوست ندارند. رابطه آنها با دولت بر اساس معاهدات با تاج بریتانیا است و آنها اصرار دارند که در آلبرتای مستقل، ملتهای حاکم باقی خواهند ماند. رئیس اورای کروفوت از ملت سیکسیکا میگوید: «در بهترین حالت، اگر آنها جدا شوند، استانی خواهید داشت که مانند پنیر سوئیسی پر از حفره است.»
هیچ یک از اینها مانع از آن نمیشود که احساسات ضد اتاوا که دهههاست وجود داشته، به باورهای ضد کانادایی تبدیل شود. آلتون وود، در اشاره به استان علفزار در شرق آلبرتا، میگوید: «ما هیچ چیز مشترکی با هیچ کس در شرق ساسکاچوان نداریم.»
آقای وود یکی از حدود ۵۰۰ جداییطلب صریح بود که در تاریخ ۲۴ می در سالن ضیافت یک کازینو در رد دیر، حدود ۱۴۰ کیلومتری شمال کلگری، برای یک جلسه عمومی که توسط حزب جمهوریخواه آلبرتا برگزار شد، گرد آمدند. جاناتان وایت، که یک شرکت ساختمانی در شهر اسپرینگبروک, مرکز آلبرتا، اداره میکند، میگوید مالیاتها – به ویژه مالیات کربن صنعتی کانادا – کسبوکار او را خفه کرده و او را به سمت حمایت از جدایی سوق میدهد. «اگر بقیه کانادا ما را له میکند، چه کار دیگری باید انجام دهیم؟»
ناهید ننشی، که رهبری شاخه آلبرتایی حزب چپگرای دموکراتیک جدید را بر عهده دارد، شباهتهایی با برگزیت میبیند. تلاش خانم اسمیت برای حفظ ائتلاف محافظهکار خود از طریق قمار بر سر یک همهپرسی، به نظر او شبیه تلاش محکوم به شکست دیوید کامرون برای حفظ حزب محافظهکارش با انجام همین کار است. «او دقیقاً از سناریوی دیوید کامرون پیروی میکند، اما نمیدانم آیا او تا انتهای نمایش را خوانده است.»
در واقع، نشانههایی وجود دارد که خانم اسمیت ممکن است اشتباه تکرار تفکر اینکه میتواند یک جنبش پوپولیستی رو به رشد را کنترل کند، مرتکب شود. دادههای منتشر شده در ۲۳ می توسط لگیر (Léger)، یک نظرسنجیکننده، نشان داد که ۴۷ درصد از آلبرتاییها از استقلال حمایت میکنند، در حالی که ۴۸ درصد میگویند علیه آن رأی خواهند داد. این حاشیهها به برگزیت شباهت دارند.
خانم اسمیت میگوید که هدفش این است که به کلی از برگزاری همهپرسی اجتناب کند، با مجبور کردن دولت کارنی به پایبندی به قول خود و آسانتر کردن استخراج منابع آلبرتا و انتقال آنها به خطوط لوله. «اگر موفق شوم، به این معنی خواهد بود که ممکن است هیچ سؤالی مطرح نشود.» اگر موفق نشود، باید با عواقب آن زندگی کند. شاه چارلز و آقای کارنی همه اینها را قبلاً دیدهاند.