تصور کنید کسی که در ریاضیات دوره متوسطه مشکل داشته است، درباره لگاریتمها بازجویی شود. این دقیقاً حال بسیاری از سرمایهگذاران سهام است، اگر از آنها درباره ریسک ارزی بپرسید. این بدان معنا نیست که سؤال جدیدی است: هر مشتری میتواند تشخیص دهد که قیمت سهام یک شرکت خارجی، یا شرکتی که در سراسر مرزها فعالیت میکند، باید به نرخهای ارز خارجی (FX) بستگی داشته باشد. مشکل اینجاست که طرح سؤال آسان است، اما پاسخ به آن به طرز دیوانهکنندهای دشوار است. پیشبینی درآمدها خود یک دردسر است. وقتی وظیفه این باشد که برای هر شرکت در سبد سهام، پیشبینی انجام دهید، سپس هزینهها و درآمدها را بر اساس شاید دهها ارز تقسیم کنید، و بعد همه اینها را با قراردادهای پوشش ریسک که سالها پیش توسط یک خزانهدار بازنشسته منعقد شدهاند، تسویه کنید، وضعیت بسیار بدتر میشود. جای تعجب نیست که چنین تحلیلی اغلب در دسته "بیش از حد دشوار" قرار میگیرد.
وقت آن است که این موضوع را دوباره از این دسته خارج کنیم. در هفتههای اخیر، برای سرمایهگذاران بیش از حد معمول ضروری شده است که دریابند چگونه تغییرات غیرمنتظره در نرخهای ارز خارجی (FX) ممکن است بر سبد سهام آنها تأثیر بگذارد، به خصوص که چندین نوسان ناگهانی قبلاً رخ داده است. همراه با برنامههای دفاعی اروپا، یورو در برابر سبدی از ارزهای همتا اوج گرفته است. رویکرد تهاجمی جدید بانک مرکزی ژاپن، دلایل رشد ین را قانعکنندهتر از سالهای اخیر کرده است. در همین حال، نگرانیها درباره آینده نقش جهانی دلار، ارزش آن را کاهش داده است – که اغلب با کاهش قیمت سهام آمریکا همراه بوده است. این امر، رابطه پوشش ریسک دیرینه برای سرمایهگذاران بینالمللی را که قبلاً در زمان بروز مشکل شاهد تقویت دلار و جبران زیانهای سهام بودند، از بین برده است.
در عین حال، پیچیدگی ریسک ارزی برخی از سهامهای محبوب در حال افزایش است. شرکتهای بزرگ آمریکایی بر سبد سهام سرمایهگذاران جهانی غالب هستند – و آنها انتخاب کردهاند که به جای دلار، بدهیهای خود را به یورو منتشر کنند. بر اساس گزارش بلومبرگ، یک شرکت داده، غولهایی از جمله آلفابت و فایزر تاکنون در سال جاری، ۸۳ میلیارد یورو (۹۴ میلیارد دلار) اوراق قرضه در اروپا فروختهاند که یک رکورد جدید محسوب میشود. این معاملات "یانکی معکوس" با استفاده از بازدهی نسبتاً پایین اوراق قرضه دولتی اروپا به عنوان مبنا قیمتگذاری میشوند که منجر به بدهی ارزانتر میشود. این اوراق، منبع تأمین مالیای را که در صورت تلاطم مجدد بازار اوراق خزانهداری آمریکا که اخیراً نوسانات زیادی داشته، کمتر احتمال دارد خشک شود، مورد بهرهبرداری قرار میدهند و بنابراین به نظر میرسد که همچنان در اوج باقی بمانند.
اما برای سرمایهگذاران سهام، این وامگیری خارجی یک معما ایجاد میکند. یعنی، آیا این امر ریسک ارزی یک سهم را افزایش میدهد یا کاهش؟ مسلماً این امر باعث میشود که رابطه پوشش ریسک قدیمی بین سهام آمریکا و نرخهای ارز کمتر احتمال داشته باشد که بازگردد، زیرا دلار ضعیفتر ارزش دلاری بدهیهای یورویی را افزایش میدهد و بر قیمت سهام تأثیر منفی میگذارد. اگر وامگیرنده نیز دارای خروجیهای خالص به یورو باشد، این تأثیر حتی بیشتر خواهد بود. برعکس، اگر دارای درآمدهای خالص به یورو باشد، قبلاً در معرض ریسک یوروی ضعیفتر قرار گرفته بود و بدهی جدید به یورو این ریسک را جبران خواهد کرد. تنها راه برای اطمینان، بررسی دقیق حسابهای شرکت است.
حتی پس از این بررسی، پوشش ریسک ارزی یک سهم میتواند یک کابوس باشد. در ظاهر این امر تعجبآور است، زیرا کمبودی در قراردادهای مشتقه (که پرداختهای متغیری را بسته به نرخ ارز اساسی ارائه میدهند) که میتوانند گزینهای برای انجام این کار باشند، وجود ندارد. مشکل اینجاست که هیچ یک از آنها وقتی با سهام همراه میشوند، عملکرد درخشانی ندارند.
قراردادهای آتی (فوروارد) نرخ ارز را برای مقدار مشخصی از ارز در آینده تثبیت میکنند. اما از آنجایی که میزان سودی که یک سهم در نهایت هنگام فروش به دست میآورد نامشخص است، این قراردادها تنها با اطمینان زیادی میتوانند هزینه اولیه را پوشش دهند، نه سود یا زیان را. اختیار معاملهها (آپشنها) میتوانند سقفی برای زیانهای ناشی از نوسانات ارز در یک افق زمانی مشخص تعیین کنند. اما هزینه آنها با طولانی شدن این افق، به شدت افزایش مییابد و خرید مکرر آنها راه مطمئنی برای کاهش بازده است. قراردادهای پیچیدهتر عمدتاً برای غنیسازی فروشندگان آنها وجود دارند.
اخیراً، شرایط این قراردادها نیز بدتر شده است. قیمتگذاری قراردادهای آتی به نفع کسانی است که ارزهای با بازدهی پایین را در آینده میفروشند، زیرا معاملهگر طرف دیگر میتواند در این مدت ارزی با بازدهی بالا را نگه دارد و سود اضافی را به جیب بزند. سالها این امر به سرمایهگذاران آمریکایی و اروپایی اجازه میداد که ریسک ین حاصل از سهام ژاپن را با نرخ ارز بهتری نسبت به نرخ رایج پوشش دهند. اکنون که بازدهی ژاپن به شدت افزایش یافته است، بخش زیادی از این سود مازاد از بین رفته است. در همین حال، نوسانات بیشتر در بازارهای ارز، تمام قراردادهای پوشش ریسک را گرانتر کرده است. این روزها سرمایهگذاران سهام نمیتوانند از زحمت تعیین میزان ریسک ارزی خود صرف نظر کنند. اما این بدان معنا نیست که کارهای زیادی میتوانند برای کاهش آن انجام دهند. ¦