از رئیسجمهور ترامپ چهارشنبه گذشته سوال شد که آیا به اسرائیل در مورد اقداماتی که میتواند مذاکرات هستهای با ایران را مختل کند، هشدار داده است. او در پاسخ گفت: "خب، میخواهم صادق باشم. بله، هشدار دادم."
رئیسجمهور سریعا توضیح داد که این "هشدار" به معنای دقیق کلمه نبوده است. او گفت به نخستوزیر بنیامین نتانیاهو گفته است: "فکر نمیکنم در حال حاضر مناسب باشد" که به برنامه هستهای ایران حمله شود، زیرا ایالات متحده و ایران به یک راهحل توافقی نزدیک هستند. او افزود: "این وضعیت میتواند هر لحظه تغییر کند، اما در حال حاضر فکر میکنم آنها خواهان دستیابی به توافق هستند."
این حرف کاملاً درست است، اما ایالات متحده برای دستیابی به یک توافق ارزشمند، به تهدید اقدام نظامی نیاز خواهد داشت. نتانیاهوی سازشناپذیر، مشکلی برای دیپلماسی آمریکا نیست؛ بلکه بهترین دارایی ترامپ در مذاکرات به شمار میرود. ایران باید بداند که تهدید حمله تا زمانی که توانایی غنیسازی اورانیوم – مسیر ساخت بمب – را کنار نگذارد، همچنان پابرجاست. اگر ایران این کار را انجام ندهد، باید به تهران گفته شود که هیچکس نمیتواند اسرائیلیها را متوقف کند.
ترامپ قبلاً نیز این کار را کرده بود. وقتی مجله تایم در آوریل از او پرسید که آیا نگران است نتانیاهو او را وارد جنگ با ایران کند، او پاسخ داد: خیر. رئیسجمهور افزود: "شما پرسیدید که آیا او مرا به جنگ میکشد، طوری که انگار من ناخواسته وارد میشوم. اگر ما به توافق نرسیم، من خودم پیشرو خواهم بود." ایران عاقلانه است که این موضوع را فراموش نکند.
جدیدترین ایدهای که از سوی تهران مطرح شده و این بار از طریق رویترز به گوش میرسد، این است که رژیم میتواند "غنیسازی اورانیوم خود را متوقف کند، اگر ایالات متحده وجوه بلوکه شده ایران را آزاد کرده و حق تهران برای غنیسازی اورانیوم جهت استفاده صلحآمیز تحت یک 'توافق سیاسی' را به رسمیت بشناسد؛ توافقی که میتواند در آینده به یک توافق هستهای جامعتر منجر شود." در آن زمان، پنجره آسیبپذیری ایران ممکن است بسته شده باشد و معلوم نیست آیا ایران به طور پایدار امتیازی خواهد داد یا خیر.
موافقت با یک چارچوب مقدماتی و غیرالزامآور، حتی بدون لغو رسمی تحریمها، اقتصاد ایران را تقویت کرده و به برنامه هستهای این کشور در حالی که مذاکرات فنی طولانی میشود، کمک میکند. ایران همچنین میتواند از این زمان برای پیشبرد سایر عناصر برنامه هستهای خود استفاده کند. این همان بازیای است که ایران از سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ انجام داد.
مهمتر از کاستیهای یک ایده جدید از سوی ایران، نشانههایی است که حاکی از عبور رژیم از خطوط قرمز قبلی خود است. ایرانیها پیشتر میگفتند هرگز با آقای ترامپ، قاتل ژنرال قاسم سلیمانی، مذاکره نخواهند کرد؛ اما اکنون در حال مذاکره هستند. آنها قبلاً میگفتند هرگز غنیسازی را متوقف نخواهند کرد؛ اما اکنون میشنویم که ممکن است آن را متوقف کنند.
این یک آغاز است. بهنام بن طالبلو از بنیاد دفاع از دموکراسیها میگوید: "آنها از آوریل ۲۰۰۶ حتی یک روز هم غنیسازی داخلی را متوقف نکردهاند." اگر ایران اکنون این کار را انجام دهد، این نشان میدهد که پس از از بین بردن بهترین سامانههای پدافند هوایی و دو ارتش نیابتیاش توسط اسرائیل، از ضعف موقعیت خود آگاه است.
نتیجه برای ترامپ این است که باید محکم بایستد. او چهارشنبه گذشته نوع توافقی را که انتظار دارد، تشریح کرد: "میتوانیم با بازرسیها وارد شویم، هرچه بخواهیم برداریم، هرچه بخواهیم منفجر کنیم." این به معنای برچیدن، احتمالاً سانتریفیوژها است و برای دستیابی به آن به زمان و فشار – اقتصادی و شاید نظامی – نیاز خواهد بود.
قابل درک است که آقای ترامپ میخواهد در صورت امکان از حمله به ایران اجتناب کند، اما یک توافق بد که راه آیتاللهها را برای دستیابی به بمب هموار کند، میتواند اسرائیل را مجبور به اقدام کند. کسانی که میخواهند از رویارویی نظامی جلوگیری کنند، انگیزهای دارند که به ایران بگویند با غنیسازی هستهای خداحافظی کند.