تصویرسازی توسط آکشیت چاندرا / آتلانتیک*
تصویرسازی توسط آکشیت چاندرا / آتلانتیک*

محافظه‌کاران ضد قانون اساسی

مدت‌ها پیش، جمهوری‌خواهان به حاکمیت قانون، محدود کردن قدرت دولت و حفاظت از آزادی‌های فردی باور داشتند. اما پس از آن دونالد ترامپ ظهور کرد.

مدت‌ها پیش، بسیاری از جمهوری‌خواهان با افتخار خود را «محافظه‌کاران قانون اساسی» می‌نامیدند. آن‌ها به حاکمیت قانون؛ محدود کردن قدرت دولت، به‌ویژه دولت فدرال؛ حفاظت از آزادی‌های فردی؛ و کنترل و تعادل و تفکیک قوا معتقد بودند. آن‌ها با برنامه‌ریزی متمرکز مخالف بودند و در مورد برانگیختن احساسات توسط اوباش و شرایط لحظه‌ای هشدار می‌دادند، و مانند بنیان‌گذاران، اعتقاد داشتند که نقش دولت میانجی‌گری است نه انعکاس شور و اشتیاق عمومی. آن‌ها اهمیت خویشتن‌داری و نیاز به پرورش فضایل عمومی و خصوصی را درک می‌کردند. و نسبت به قانون اساسی احترام عمیقی داشتند، کمتر به عنوان یک سند فلسفی و بیشتر به عنوان یک سند رویه‌ای، که قوانین راه را برای دموکراسی آمریکایی بیان می‌کرد.

در مورد فلسفه قضایی، «محافظه‌کاری قانون اساسی» به معنای متنی‌گرایی بود، که به معنای صریح متن در قوانین و قانون اساسی اولویت می‌دهد. قاضی آنتونین اسکالیا، رویه‌های قضایی مبتنی بر نتیجه را به شدت نکوهش می‌کرد؛ او هشدار می‌داد که قضات هرگز نباید نتایج دلخواه خود را در اولویت قرار دهند، بلکه باید متن قانون اساسی را به درستی اعمال کنند. او در سال ۱۹۸۸ گفت: «خطر اصلی در تفسیر قضایی قانون اساسی — یا در واقع، در تفسیر قضایی هر قانونی — این است که قضات تمایلات شخصی خود را با قانون اشتباه بگیرند.»

یکی از دلایلی که رو در برابر وید (Roe v. Wade) از سوی محافظه‌کاران یک فاجعه تلقی می‌شد، این بود که آن‌ها اعتقاد داشتند تصمیم دادگاه عالی در سال ۱۹۷۳، قانون اساسی را برای ابداع «حق حریم خصوصی» به منظور قانونی کردن سقط جنین، تحریف کرده است. آن‌ها معتقد بودند که این تصمیم بیشتر تحت تأثیر نتیجه مطلوب بوده تا تحلیل دقیق سوابق حقوقی یا متن قانون اساسی.

به همین دلیل دشوار است که چهره‌ای ضد محافظه‌کارتر از رئیس‌جمهور دونالد ترامپ یا جنبشی ضد محافظه‌کارتر از MAGA تصور کرد. ترامپ و حامیانش، بی‌احترامی آشکاری نسبت به قوانین، رویه‌ها و قانون اساسی نشان می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند دولت فدرال را قدرتمند کنند تا آن را به ابزاری از زور بی‌رحمانه تبدیل کنند که بتوان از آن برای پاداش دادن به متحدان و نابودی مخالفان استفاده کرد.

بخوانید: در پرونده‌های مهاجرتی ترامپ، یک چیز در انظار عمومی و چیز دیگر در دادگاه است.

ترامپ و دولتش آژانس‌هایی را منحل کرده‌اند و تعرفه‌های گسترده‌ای وضع کرده‌اند، حتی زمانی که فاقد اختیار قانونی برای انجام این کار بودند. آن‌ها افراد را بدون روند قانونی تبعید می‌کنند. مشاوران ارشد ایده تعلیق حکم احضار به دادگاه (writ of habeas corpus) را مطرح می‌کنند، که یکی از مهم‌ترین حمایت‌های قانون اساسی در برابر بازداشت غیرقانونی است. قضات، که هدف تهدیدات رئیس‌جمهور هستند، برای امنیت خود بیمناکند. معدود جمهوری‌خواهانی که مایل به حفظ استقلال خود از ترامپ هستند نیز چنین‌اند.

ترامپ در یکی از اولین اقدامات رسمی خود، به بیش از ۱۵۰۰ نفر که در ارتباط با حمله خشونت‌آمیز به کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ متهم شده بودند، از جمله کسانی که به توطئه شورشی محکوم شده بودند، عفو اعطا کرد. رئیس‌جمهور و خانواده‌اش درگیر سطحی از فساد هستند که قبلاً غیرقابل تصور بود. و او و دولتش هیچ تردیدی در استفاده از دولت فدرال برای هدف قرار دادن شرکت‌های خصوصی، شرکت‌های حقوقی، و دانشگاه‌ها؛ شکایت از سازمان‌های خبری به دلایل بی‌اساس؛ و دستور تحقیقات جنایی در مورد مقامات سابق دولت که از ترامپ انتقاد کرده بودند، نشان نداده‌اند.

دولت ترامپ یک thugocracy (حاکمیت اوباش) است و حزب جمهوری‌خواه که او کنترل می‌کند، در هر مرحله از او حمایت می‌کند. تقریباً تمام اصولی که جمهوری‌خواهان زمانی به آن وفادار بودند، کنار گذاشته شده است. این حزب اکنون به سوءاستفاده از قدرت و انتقام اختصاص یافته است.

نظریه‌پردازان سیاسی تشخیص می‌دهند که رویکرد حکومتی ترامپ و جمهوری‌خواهان، تجسم فلسفه نیچه و ماکیاولی است. همه چیز در مورد دنیای «هر کاری مجاز است» و «قدرت، حق را می‌سازد» است. قوانین و قانون اساسی مانند موم داغ انعطاف‌پذیر هستند؛ می‌توان آنها را در صورت نیاز تغییر شکل داد. دولت محدود با لویاتان (Leviathan) جایگزین شده است و هیچ محدودیتی وجود ندارد. دولت به ابزاری بی‌رحمانه تبدیل شده است.

اهمیت این تغییر به سختی قابل اغراق است. حزبی که قبلاً وفاداری به قانون اساسی و حاکمیت قانون را اعلام می‌کرد، در مورد تمرکز و سوءاستفاده از قدرت هشدار می‌داد، و از فضیلت، خویشتن‌داری و شکل‌گیری اخلاقی دفاع می‌کرد، دگرگون شده است. حزب جمهوری‌خواه اکنون نماینده هر چیزی است که زمانی از آن بیزار بود.

پیتر ونر: پادشاه دیوانه آمریکا

اگر این فساد تنها به حزب جمهوری‌خواه محدود می‌شد، غم‌انگیز اما قابل مدیریت بود. اما ترامپ و حزب جمهوری‌خواه اهرم‌های قدرت فدرال را در دست دارند. در نتیجه، کمتر از پنج ماه از دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، آمریکا به سوی شکلی از اقتدارگرایی پیش می‌رود.

ما هنوز در میانه داستان هستیم. نتیجه از پیش تعیین نشده نیست و دادگاه‌ها، در بیشتر موارد، در حال تبدیل شدن به یک سنگر حیاتی در برابر ترامپیسم هستند. درگیری‌ها مطمئناً با خشم ترامپ شدیدتر خواهند شد. اما با این حال، مقاومت در برابر او نیز رشد و شدت خواهد یافت و به روش‌های مختلفی بیان خواهد شد. شعله آزادی هنوز به کلی خاموش نشده است.

همانطور که گِرترود هیملفارب، مورخ، گفت، عشق به وطن، احساسی والا و در خور محبت ماست. و عشق به وطن ایجاب می‌کند که کسانی که آمریکا و آرمان‌هایش را دوست دارند، در برابر مردی و حزبی که قصد نابودی آنها را دارند، ایستادگی کنند.


*تصویرسازی توسط آکشیت چاندرا / آتلانتیک. منابع: The Nature Notes / Alamy; Getty