در ۵ اکتبر ۱۹۳۷، رئیسجمهور فرانکلین دی. روزولت یکی از بهیادماندنیترین سخنرانیهای سیاست خارجی در تاریخ ایالات متحده را ایراد کرد. او قصد نداشت وقت خود در شیکاگو را صرف صحبت درباره بحران جهانی کند. او در واقع برای افتتاح یک پل جدید بر روی رودخانه شیکاگو که برای اولین بار نیمههای شمالی و جنوبی Outer Drive (که بعدها به Lake Shore Drive معروف شد) را به هم متصل میکرد، در آنجا حضور داشت. و برای مردم شیکاگو، افتتاح پل Outer Link بسیار مهمتر از جنگی بود که در خارج از کشور در حال شکلگیری بود.
با این حال، سخنرانی روزولت در شیکاگو در نهایت مبنای ایدئولوژیکی برای یک انقلاب در تفکر استراتژیک ایالات متحده را پیریزی کرد. در آن روز، روزولت شروع به در هم آمیختن ایدههای رفاه اجتماعی-اقتصادی و دفاع از خود ملی در دکترین جدیدی کرد که به زودی به عنوان "امنیت ملی" شناخته میشد.



این تغییر در سیاست، دفاع ملی را از یک تعریف محدود سرزمینی که فقط شامل حفاظت از مرزهای ایالات متحده در برابر حملات خارجی بود، به یک تعریف گستردهتر تغییر داد که شامل حفاظت از جایگاه عمومی آمریکا در جهان و شیوه زندگی آن میشد. تا اوایل دهه ۱۹۴۰، ایده «دفاع کامل» روزولت—یعنی این تفکر که امنیت یک ملت به طور جداییناپذیری با رفاه اجتماعی-اقتصادی داخلی آن و سلامت نظم جهانی مرتبط است—به طور گستردهای در واشنگتن پذیرفته شد. ایده روزولت در مورد دفاع کامل سرانجام به مفهوم «امنیت ملی» تبدیل شد که سنگ بنای سیاست خارجی ایالات متحده برای هفت دهه آینده بود.
چگونه چنین مفهوم قدرتمندی میتواند از یک سخنرانی بداهه درباره یک پروژه زیرساختی بزرگ پدیدار شود؟ این داستان، که موضوع کتاب جدید من است، از طریق یک بررسی تاریخگرایانه دقیق از سخنرانی «قرنطینه» روزولت در سال ۱۹۳۷، به موضوع امنیت ملی و منشأ آن میپردازد. این سخنرانی، که اغلب به دلیل اظهارات بیطرفیاش نادیده گرفته میشود، در واقع یکی از مهمترین و پیشگامانهترین اظهارات سیاست خارجی روزولت بود. در آن، روزولت ایدههایی را مطرح کرد که به طور قابل توجهی تفکر آمریکا را در طول جنگ سرد، و در برخی موارد تا امروز، تحت تأثیر قرار داد.
نیو دیل در مقابل جنگ
برای درک اهمیت سخنرانی قرنطینه، لازم است به این نکته توجه کنیم که روزولت در چه محیط سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی آن را ایراد کرد. در سال ۱۹۳۷، ایالات متحده در مرحلهای از نیو دیل قرار داشت و روزولت با چالشهای داخلی بیشماری روبرو بود. در حالی که روزولت در سالهای ابتدایی دولت خود، با موفقیت با رکود بزرگ مقابله کرده بود، اما سال ۱۹۳۷ سالی متفاوت بود. اقتصاد از ماه مه در حال سقوط بود و کشور وارد یک «رکود درون رکود» شده بود که تأثیرات مخرب مالی جدیدی را برای آمریکاییها در سراسر کشور به همراه داشت. همزمان، مخالفت سیاسی با روزولت در حال افزایش بود و بسیاری از منتقدان، قدرت فزاینده دولت فدرال را هدف قرار داده بودند. به عنوان مثال، یک «ائتلاف محافظهکار» دوجناحی در کنگره در حال ظهور بود که از اقدامات بیشتر نیو دیل جلوگیری میکرد.
در زمینه سیاست خارجی، جنگ در اروپا هنوز در حال وقوع نبود، اما در اواخر دهه ۱۹۳۰ رویدادهای بینالمللی شروع به نشان دادن ماهیت فاجعهبار آینده میکردند. در سال ۱۹۳۵، ایتالیای فاشیست به اتیوپی حمله کرد و آن را فتح کرد. در ژوئیه ۱۹۳۶، جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد. در بهار ۱۹۳۷، آلمان نازی در حال تقویت نیروهای نظامی خود بود و ژاپن نیز به تجاوز نظامی خود در آسیا ادامه میداد.
با توجه به بحران داخلی ایالات متحده در اواخر دهه ۱۹۳۰، روزولت بهطور طبیعی بر مسائل داخلی تمرکز داشت. در واقع، بسیاری از منتقدان از او خواستند که با توجه به عدم ثبات اقتصادی، فعالیتهای بینالمللی را به حداقل برساند. روزولت تا زمانی که ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم شد، به صورت عمومی به این نگرانیها پاسخ داد و سعی کرد تا زمانی که ایالات متحده آماده شود، کشور را از درگیریهای خارجی دور نگه دارد. و در سخنرانی شیکاگو، او تا حدودی بر همین رویه تاکید کرد. او اصرار داشت که ایالات متحده از طریق اقدامات بینالمللی درگیر نخواهد شد و گفت: «این جنگ نیست. این به دنبال جنگ نیست.»
تهدید جهانی
اما او در سخنرانی خود فراتر از سیاستهای سنتی ایالات متحده رفت و استدلال کرد که منافع آمریکا به صلح جهانی گره خورده است. او با استفاده از یک استعاره پزشکی، وضعیت جاری را به یک «بیماری فیزیکی و اخلاقی» تشبیه کرد که در سراسر جهان در حال گسترش بود. روزولت پیشنهاد کرد که این بیماری باید «قرنطینه» شود، درست مانند یک بیماری مسری که نیاز به جدا کردن دارد.
«این اقدامات بینالمللی نیست که آمریکا را به جنگ میکشاند»، روزولت توضیح داد. «این عدم اقدام است که میتواند آمریکا را به جنگ بکشاند.» او افزود: «این تنها تا زمانی است که صلح سایر مناطق به اندازه کافی از طریق اقدامات مشترک افراد صلحطلب به طور مؤثر تامین شود که صلح ما در این کشور به طور مداوم و واقعی امن باشد.»
چنین اظهاراتی برای شنوندگان او در زمان سخنرانی «قرنطینه» روزولت تکاندهنده بود. این سخنرانی به طور کلی به عنوان یک شکست ارزیابی شد. اما این سخنرانی در واقع آغازگر یک انقلاب در تفکر بود که به طور مداوم مفهوم «امنیت ملی» را که طی ۷۰ سال آینده دکترین سیاست خارجی آمریکا را هدایت میکرد، ساخت. این سخنرانی چارچوبی را برای مقابله با چالشهای جهانی ارائه داد، چالشهایی که از تهدیدات نظامی تا مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در بر میگرفت. دیدگاه روزولت مبنی بر اینکه امنیت ایالات متحده به طور جداییناپذیری به صلح و رفاه جهانی گره خورده است، بر واکنشهای بعدی آمریکا به جنگ جهانی دوم و جنگ سرد تأثیر گذاشت و به «مهار» به عنوان یک استراتژی جامع که شامل ابعاد نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیکی بود، شکل داد.
در مجموع، سخنرانی «قرنطینه» روزولت نقطه عطفی بود که مفهوم امنیت ملی مدرن را تعریف کرد و تأثیر ماندگاری بر سیاست خارجی ایالات متحده گذاشت و مسیر آن را برای دههها تعیین کرد.