تصویرسازی توسط آتلانتیک. منبع: گتی ایمیجز.
تصویرسازی توسط آتلانتیک. منبع: گتی ایمیجز.

قانون شماره یک برای درک ترامپ

اتفاقات زیادی در دوران این دولت رخ می‌دهد، اما بسیاری از آن‌ها نیز لغو می‌شوند.

یک راهنمای یک‌جمله‌ای مفید برای درک دولت دوم ترامپ می‌تواند چنین باشد: در دوران دونالد ترامپ، اتفاقات زیادی رخ می‌دهد، اما بسیاری از آن‌ها نیز لغو می‌شوند.

در چهار ماه گذشته، رئیس‌جمهور ترامپ تعرفه‌هایی را بر کانادا اعلام کرد، سپس متوقف ساخت، دوباره از سر گرفت، تعرفه بر برخی کالاهای کانادایی را رد کرد، و سپس دوباره اعمال کرد و حتی تعرفه‌های فولاد و آلومینیوم کانادا را افزایش داد.

و این فقط آغاز ماجراست. در دوم آوریل، در روز به اصطلاح «روز آزادی»، ترامپ مجموعه‌ای گسترده‌تر از تعرفه‌ها را بر تقریباً تمام کشورهای جهان اعلام کرد. کمی بعد، این طرح نیمه‌معلق شد. سپس ترامپ مجموعه‌ای جدید از تعرفه‌های بالاتر بر چین را اعلام کرد که از آن نیز عقب‌نشینی کرد. در ادامه، دادگاه‌ها، همانطور که اغلب اتفاق می‌افتد، وظیفه لغو سیاست‌های پیشین رئیس‌جمهور را بر عهده گرفتند. هفته گذشته، یک دادگاه تجاری، کل نظام تعرفه‌های «روز آزادی» رئیس‌جمهور را غیرقانونی اعلام و لغو کرد، اما تنها اندکی پس از آن، یک دادگاه فدرال تجدیدنظر، تعرفه‌ها را دوباره برقرار ساخت. اکنون یک دادگاه عالی‌تر فرصت دارد خنده‌دارترین کار را انجام دهد: لغوِ لغوِ لغوِ تعرفه‌ها را که از زمان ایجادشان در حالت دائمی از بین رفتن بوده‌اند، از بین ببرد.

همه این‌ها را فهمیدید؟ نه، قطعاً نفهمیده‌اید، و هیچ کس دیگری هم نفهمیده است. اقتصاددانان و مدیران شرکت‌هایی که برای درک سیاست‌های تعرفه‌ای آتی با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام، ترکیبی از سردرگمی، خشم و تسلیم را به من منتقل کرده‌اند. مفسران نیز البته به این بی‌نظمی پی برده‌اند. رابرت آرمسترانگ، ستون‌نویس فایننشال تایمز، با مشاهده اینکه ترامپ چقدر مکرراً از لبه‌های سیاست‌های خود عقب‌نشینی می‌کند، به یاد ماندنی این روند را TACO یا «ترامپ همیشه جا می‌زند» نامید.

دیوید ای. گراهام: ریاست جمهوری تاکو

«لغو شدن» تنها سیاست‌های تجاری و اقتصادی را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. در حوزه سیاست خارجی، دولت ترامپ پس از مشاجره شرم‌آور و علنی بین رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی و معاون رئیس‌جمهور، جی. دی. ونس، به اشتراک‌گذاری اطلاعات با اوکراین را متوقف کرد. ترامپ فراتر رفت و ادعا کرد که اوکراین جنگ را آغاز کرده و زلنسکی یک دیکتاتور است – این امر این احتمال را افزایش داد که دولت در آستانه همسویی آشکار با روسیه است. چند روز بعد، دولت تغییر مسیر داد و به اشتراک‌گذاری اطلاعات و کمک‌های امنیتی ادامه داد. ترامپ از آن زمان به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به دلیل «کاملاً دیوانه بودن!» حمله کرده است.

«لغو شدن» همچنین بر سیاست‌های رسانه‌ای، مهاجرتی، علمی و آموزشی تأثیر می‌گذارد. قضات حکم داده‌اند که دولت به طور نامناسبی پول کمک‌های مالی را مسدود کرده، به طور غیرقانونی آسوشیتدپرس را از بخش رسانه‌ای کاخ سفید منع کرده، و به طور غیرقانونی تلاش کرده است تا بر شرکت‌های حقوقی که برای ترامپ نامناسب تشخیص داده شده‌اند، تحریم‌هایی اعمال کند. در مورد مهاجرت، قضات چندین اقدام دولت را مسدود کرده‌اند، از جمله استناد آن به قانون «دشمنان بیگانه» برای اخراج مهاجران و تلاش آن برای ممنوعیت ورود دانشجویان بین‌المللی هاروارد. قضات فدرال چنان بخش زیادی از دستور کار ترامپ را مسدود کرده‌اند که استفان میلر، معاون رئیس ستاد کاخ سفید، تعادل قدرت قانون اساسی را نوعی «ستم قضایی» توصیف کرده است. ونس در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز گفت: «می‌دانم که این تحریک‌آمیز است، اما فکر می‌کنم شاهد تلاش دادگاه‌ها برای لغو واقعی اراده مردم آمریکا هستید.»

ادعاهای دولت مبنی بر قدرت سلطنتی، تهدیدی واقعی برای نظم قانون اساسی آمریکاست. اما احکام اجرایی و مانورهای سیاسی آن چنان بی‌نظم و با بیان ضعیف هستند که به نوعی تسلط خودکامانه می‌مانند که با مداد شمعیِ قابل پاک شدن نوشته شده‌اند: ترسناک، کاریکاتوری، و در عین حال آسیب‌پذیر در برابر پاک شدن.

جی. مایکل لاتیگ: پایان حاکمیت قانون در آمریکا

این بدان معنا نیست که آمریکایی‌ها باید تلاش‌های ترامپ برای پاره‌پاره کردن قانون اساسی را نادیده بگیرند. بلکه، هنگام ارزیابی هر یک از سیاست‌های ترامپ، باید این احتمال را به خاطر داشت که شاید تا پایان هفته دیگر وجود نداشته باشد. علیرغم تلاش پرشور برخی روشنفکران دست راستی برای معرفی ترامپ به عنوان یک شطرنج‌باز ۱۴ بُعدی، رویکرد او بیشتر شبیه به حمله محروم‌سازی از سرویس (DDoS) به یک دولت فعال است تا شطرنج.

تمام این «لغو شدن‌ها» هم جنبه‌های مثبت و هم منفی غرایز سیاسی ترامپ را نشان می‌دهد. رابطه لغزنده رئیس‌جمهور با دستور کار سیاسی خودش می‌تواند نوعی ابرقدرت باشد، همانطور که راس دوتات در نیویورک تایمز نوشت. شهرت «تاکو» «برای انعطاف‌پذیری سیاسی ترامپ حیاتی است»، زیرا «تمایل به انحراف، عقب‌نشینی و تناقض‌گویی بخش بزرگی از آن چیزی است که رئیس‌جمهور را توانا نگه می‌دارد.» دوتات نوشت که عقب‌نشینی‌های مداوم به ترامپ این توانایی را می‌دهد که هم قانون اساسی را تا نقطه گسست خم کند و هم همیشه عقب‌نشینی کرده و ادعا کند که «هر چیز افراطی نیز موقتی است.» در واقع، طبق چندین نظرسنجی، رتبه تأیید ترامپ برای تجارت از زمان سقوط آن در «روز آزادی» بهبود یافته است.

اما فارغ از مسائل مربوط به محبوبیت، کسب‌وکارها معمولاً قطعیت را به وعده‌ها و تهدیداتی ترجیح می‌دهند که مدام ناپدید می‌شوند. در مقطعی، تعهد ترامپ برای احیای صنعت و انرژی آمریکا نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان در کارخانه‌ها و زنجیره‌های تأمین خواهد بود. سرمایه‌گذاری‌های چندصد میلیون دلاری نیازمند انتظارات روشن از بازده مالی هستند. این‌ها در جهانی که هر ایده سیاستی نیمه‌عمری ۴۸ ساعته دارد، محقق نخواهند شد. استیو بنن یکی از مشهورترین حقایق دنیای ترامپ را وقتی که استراتژی رسانه‌ای مگا (MAGA) را «سیل منطقه با آشغال» توصیف کرد، ابداع کرد. اما عجیب‌تر از آن، اصرار دولت بر پر کردن فضای سیاست با گربه‌های شرودینگر است – احکام اجرایی و پست‌های تروث سوشال که در حالتی بین وجود، عدم وجود و فروپاشی رادیواکتیو قریب‌الوقوع قرار دارند.

مشکل اساسی با دستور کار مگا (MAGA) تنها این نیست که اتفاقات زیادی رخ می‌دهد و هیچ رأی‌دهنده متوسطی نمی‌تواند آن را دنبال کند؛ بلکه این است که اتفاقات زیادی لغو می‌شوند و کارفرمایان، سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان نمی‌دانند چه باید بکنند.