تصویرگری از بن هیکی
تصویرگری از بن هیکی

فئودالیسم آینده ماست

آینده عصر تاریکی بعدی چگونه خواهد بود

با قضاوت از اخبار و مصاحبه‌ها، افراد زیادی در داخل و اطراف دولت ترامپ مجذوب روم امپراتوری هستند. آنها خود را مفسران درس‌های آن (مراقب مهاجرت باشید؛ مردانگی را حفظ کنید؛ بچه‌دار شوید) و وارثان شکوه آن می‌دانند. بنری در کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کاران امسال در واشینگتن دی سی، دونالد ترامپ را در نمایه آگوستان به تصویر کشیده بود، در حالی که پیشانی‌اش با برگ‌های غار تزئین شده بود. ایلان ماسک خود را "امپراتور مریخ" می‌نامد و نام یکی از فرزندان متعددش را رومولوس گذاشته است. استیو بنن مجسمه‌ای از ژولیوس سزار را در دفترش در کپیتول هیل نگهداری می‌کند.

دو دهه پیش، زمانی که "ماگا" تنها یک کلمه لاتین برای "افسونگر" بود، من کتابی درباره روم باستان و آمریکای مدرن نوشتم. این کتاب به مردانگی یا نرخ زاد و ولد نمی‌پرداخت و تلاش نمی‌کرد سقوط روم را توضیح دهد؛ ایده صرفاً غربال کردن داستان یک جامعه گذشته برای یافتن سرنخ‌هایی درباره جامعه‌ای بود که اکنون در آن زندگی می‌کنیم. تحقیق درباره یک امپراتوری کهن مرا با محققان برجسته‌ای در تماس قرار داد که سخاوتمندانه وقت خود را در اختیارم گذاشتند. یکی از کسانی که اغلب به او فکر می‌کنم، رمزی مک‌مولن فقید است، تاریخ‌دان دانشگاه ییل و نویسنده مطالعه کلاسیک سال 1988 با عنوان فساد و افول روم—کتابی که درس‌های آن همچنان تأثیرگذار است.

مک‌مولن در زمان ملاقات من با او نزدیک به 80 سال داشت، هنوز یک طبیعت‌گرد فعال بود و در آن زمان به عنوان بزرگترین تاریخ‌دان زنده امپراتوری روم، عنوانی که توسط انجمن تاریخی آمریکا به او اعطا شده بود، شناخته می‌شد. ابتدا برای ناهار در نیوهیون، کانتیکت، ملاقات کردیم و سپس از طریق تلفن و ایمیل با هم در ارتباط بودیم. از قبل او را به عنوان نویسنده‌ای با نشاط می‌شناختم، که در میان کتیبه‌های تدفینی، پاره‌های پاپیروس و قطعاتی از شعرهای باستانی کاوش می‌کرد. از نزدیک، موهای سفید کوتاه و ژولیده او با طرز صحبتش هماهنگ بود: مطمئن، بی‌تکلف و چندجهته. در ناهار، مک‌مولن طیف وسیعی از موضوعات را مطرح کرد —شاید بیش از حد در مورد شوراهای کلیسای اولیه صحبت کرد— اما بارها و بارها به یک موضوع واحد بازگشت: چه اتفاقی برای یک نظام سیاسی می‌افتد هنگامی که کنترل مرکزی و هدف مشترک توسط مصلحت‌گرایی، خودخواهی و سود از بین می‌رود. این موضوع کتاب او در مورد فساد بود —کلمه‌ای که مک‌مولن از آن با مفاهیمی فراتر از رشوه و اختلاس استفاده می‌کرد.

او توضیح داد که آنچه برایش جالب بود، سازوکارهایی بود که امپراتوری روم را فعال نگه می‌داشت و اینکه چگونه آلودگی به طور اجتناب‌ناپذیری به چرخ‌دنده‌ها راه پیدا می‌کرد. روم هرگز یک دولت اداری به اندازه آنچه امروز می‌شناسیم توسعه‌یافته نداشت، اما وقتی کار می‌کرد، خیلی خوب کار می‌کرد. آنچه مک‌مولن آن را "قطار قدرت" می‌نامید، اقتدار را در مرکز به فرماندهان دوردست و مقامات دور، به ضرب‌کنندگان سکه و تأمین‌کنندگان کشتی‌ها —همه راه "تا صد کفاش در منطقه خلیج ناپل، صد کشاورز صاحب گاری‌های گاو در کاپادوکیه" متصل می‌کرد.

از شماره اکتبر 2003: کولن مورفی درباره ویژگی‌های قرون وسطایی عصر حاضر

و سپس از هم پاشید. مک‌مولن این مشکل را توصیف کرد: با گذشت زمان، لایه‌هایی از منافع واگرا بین فرمان و اجرا قرار گرفتند و باعث شدند قطار قدرت از هم بپاشد. این گسست می‌تواند به شکل رشوه‌گیری ساده باشد —در جایی از مسیر، کسی متوجه شد که نادیده گرفتن اقتدار دوردست سودآور است. یا می‌تواند به این دلیل رخ دهد که یک وظیفه عمومی به دست افراد خصوصی سپرده شد و آن افراد خصوصی منافع خود را برای محافظت داشتند. ارتش تا حد زیادی به پیمانکاران بربر (که فودراتی نامیده می‌شدند) واگذار شد، که به بیان ملایم، همیشه قابل اعتماد نبودند. در بسیاری از نقاط، سیستم حقوقی به بازار واگذار شد: یک پلاک برنزی از یک ساختمان عمومی در نومیدیا باقی مانده است که میزان پرداختی یک شاکی و به چه کسی را برای پیشبرد یک دعوی قضایی فهرست می‌کند. مک‌مولن مثال‌های زیادی از این گسست داشت —یک کتاب کامل از آنها.

یک دانشمند علوم سیاسی ممکن است از عبارت برون‌سپاری وظایف دولتی برای بیان بسیاری از آنچه مک‌مولن به آن می‌پرداخت استفاده کند. اصطلاح آشناتر خصوصی‌سازی است، کلمه‌ای که خود مک‌مولن استفاده می‌کرد. تا اوایل دهه 2000، پس از دو دهه مقررات‌زدایی و ملی‌زدایی، این اصطلاح در زمینه‌ای متفاوت رواج گسترده‌ای یافته بود: برای توصیف مسیری که دولت‌ها در غرب، به ویژه ایالات متحده و بریتانیا، در پیش گرفته بودند، زیرا بخش‌های بزرگ‌تر و بزرگ‌تری از مسئولیت عمومی —برای امنیت، مالی، آموزش، زیرساخت‌ها، داده‌ها— جدا شده و به دست بخش خصوصی سپرده می‌شد. ملوک‌الطوائف مستقل در همه جا در حال شکل‌گیری بودند. من درباره این فرآیند نوشته بودم، و این بخش بزرگی از کتاب من شد.

در اوایل دولت کنونی ترامپ، دوباره به کتاب فساد و افول روم بازگشتم و از خود پرسیدم مک‌مولن چگونه به برچیدن سریع نهادهای دولتی و اخراج گسترده کارمندان دولتی واکنش نشان می‌داد. احتمال برون‌سپاری هر چه بیشتر وظایف عمومی اکنون بیشتر شده است. پیت هگست (Pete Hegseth)، وزیر دفاع، سال‌هاست که برای خصوصی‌سازی مراقبت‌های بهداشتی از کهنه‌سربازان فشار می‌آورد. یک مقام دیگر دولتی، محمت اوز (Mehmet Oz)، استدلال کرده است که باید مدیکر را خصوصی کرد—برنامه‌ای که اکنون او بر آن نظارت می‌کند. دولت علاقه نشان داده است که سازمان هواشناسی ملی را از هم بپاشد و برخی از وظایف آن را به بخش خصوصی واگذار کند. همچنین در حال بررسی خصوصی‌سازی کامل فنی می (Fannie Mae) و فردی مک (Freddie Mac) است، که زیربنای صنعت وام مسکن کشور هستند.

رئیس جمهور ایده خصوصی‌سازی خدمات پستی ایالات متحده را مطرح کرده است. در اولین روز ریاست‌جمهوری‌اش، او یک دستور اجرایی صادر کرد که به وزارت دادگستری اجازه می‌دهد دوباره زندانیان را به زندان‌های خصوصی منتقل کند و سیاست دولت بایدن را معکوس کرد. او قول داده است که میلیون‌ها نفر از افراد فاقد مدرک را اخراج کند، و عناصر این تلاش نیز در حال خصوصی‌سازی هستند. نشریه پالیتیکو در بهار امسال گزارش داد که سرمایه‌گذارانی به رهبری اریک پرینس (Erik Prince)، بنیان‌گذار گروه مزدور سابق بلک‌واتر (Blackwater)، پیشنهادی به کاخ سفید مبنی بر ایجاد یک نهاد نظامی خصوصی برای تأسیس "اردوگاه‌های پردازش" و انجام بازداشت‌های گسترده، احتمالاً با کمک شهروندان خصوصی که به عنوان مأمور منصوب می‌شوند، ارسال کرده‌اند. دولت هنوز در مورد این ایده چیزی نگفته است، اما قراردادی به ارزش 151 میلیون دلار به شرکت چارتر CSI Aviation برای انجام پروازهای اخراج اعطا کرد—فرصتی که به گفته یکی از مدیران شرکت‌های تابعه CSI، "ارزشمندتر از آن بود که نادیده گرفته شود."

آدام سروِر: عصر تاریکی جدید

مک‌مولن سه سال پیش درگذشت، بنابراین نمی‌توانم در مورد هیچ یک از این مسائل از او بپرسم. دو سوال را که در زمان ملاقات با او پرسیدم، به یاد دارم. اولی را تقریباً پوچ می‌دانستم: آیا می‌تواند تکامل روم امپراتوری را در یک جمله خلاصه کند؟ او گفت می‌تواند در سه کلمه این کار را انجام دهد: "تعداد کمتری، بیشتر دارند."

سوال دوم در مورد خصوصی‌سازی و اینکه به کجا منجر می‌شود، بود. مک‌مولن محققی بسیار دقیق بود که نمی‌توانست هیچ اعلامیه بزرگی را مطرح کند. او توضیح داد که در تاریخ "باید" وجود ندارد. او فقط می‌توانست در مورد چگونگی پیشرفت فرآیندهای خاص در روم باستان حدس و گمان بزند. با این حال، او مقایسه فرهنگ‌ها و دوره‌های زمانی را دوست داشت (بعداً مقاله‌ای را که درباره فساد در روم، هند و چین در سه دوره مختلف نوشته بود، برایم ارسال کرد) و همچنین دوست داشت ایده‌ها را بررسی کند. او به سوال من فکر کرد، سپس آن را برگرداند: "آیا به قرون وسطی فکر می‌کنی؟" پرسید. "یا به همین حالا فکر می‌کنی؟"

قرون وسطی و من قراردادی داشتیم، یا حداقل من چنین فکر می‌کردم. از سوی من، به آن احترام صمیمانه (ظهور دانشگاه‌ها، احیای فلسفه، اختراع عینک) و تحسین عاشقانه (قوس‌های خزه گرفته، شیشه‌های رنگی موج‌دار، بوی گراز کباب شده) می‌دادم. من تاریخ قرون وسطی را در کالج مطالعه کردم و سال‌ها با پدرم در شاهزاده Valiant، یک کمیک استریپ که در قرون وسطی اتفاق می‌افتد، همکاری کردم. سنگ‌تراشی‌های نم‌کشیده و آتشی شعله‌ور هنوز حس آرامش را به ارمغان می‌آورند.

از شماره فوریه 1994: کولن مورفی درباره انگلستان شاهزاده Valiant

در عوض عشقم، قرار بود قرون وسطی همان‌جا که هست بماند. اما چنین نشد. با پیشرفت شتابان خصوصی‌سازی، به نظر می‌رسد به شکل چیزی شبیه فئودالیسم به سمت ما حرکت می‌کند. مورخان قرون وسطی بر سر معنای واقعی این کلمه بحث می‌کنند و آن را با ظرافت‌های جدلی تحلیل می‌کنند. آیا حتی در آن زمان هم فهمیده می‌شد؟ با این حال، ایده به اندازه کافی ساده است.

در اروپا، با افول قدرت امپراتوری، سیستم جدیدی از سازماندهی شکل گرفت که در آن قدرت، حکمرانی، قانون، امنیت، حقوق و ثروت غیرمتمرکز شده و در دست بخش خصوصی قرار گرفت. کسانی که این قدرت خصوصی را داشتند، از بالاترین تا پایین‌ترین سطح، در طبقات واسال‌نشینی به یکدیگر پیوسته بودند. افراد رده بالاتر نیز وظایفی در قبال افراد پایین‌تر داشتند—اجرای عدالت، فراهم کردن حفاظت. این سیستم را شاید بتوان به عروسکی تودرتو از الیگارش‌ها تشبیه کرد که بر توده‌ای عظیم از مردمی که به عنوان رعایا و سرف‌ها زندگی می‌کردند، حکومت می‌کردند.

ایده دولت‌ها به عنوان پروژه‌های عمومی با هدف عمومی و درجاتی از مشارکت عمومی – آنچه میفلاور کامپکت (Mayflower Compact) آن را «هیئت سیاسی مدنی» (civill Body Politick) نامید – زمان زیادی طول کشید تا دوباره به وجود آید. بیشتر مردم در جهان توسعه‌یافته برای چندین قرن در یک هیئت سیاسی مدنی، یا چیزی که آرزو دارد چنین باشد، زندگی کرده‌اند. من در مورد موفقیت این آزمایش اغراق نخواهم کرد، اما دلیل اینکه ما نیروهای پلیس داریم به جای گروه‌های خودسر و شبکه‌های ایمنی به جای کمک‌های بی‌هدف از اسب‌سواری مردانی با لباس تنگ، همین است.

در دهه‌های 1980 و 90، خصوصی‌سازی دوباره مورد توجه قرار گرفت و کمک‌های زیادی دریافت کرد. احساسات ضد دولتی فرصت‌هایی ایجاد کرد و کارآفرینان از آنها بهره بردند. خصوصی‌سازی همچنین توسط سیاست‌گذارانی که برون‌سپاری را ذاتاً کارآمدتر می‌دیدند، ترویج شد. و علاوه بر این، بخش عمومی نمی‌تواند همه کارها را انجام دهد. مورد به مورد، خصوصی‌سازی این یا آن ممکن است کاملاً منطقی باشد. مشکل در انباشت صرف است. در ایالات متحده، حتی قبل از اینکه ترامپ برای بار دوم به قدرت برسد، تقریباً دو برابر بیشتر افرادی که توسط پیمانکاران خصوصی برای انجام کارهای دولت فدرال استخدام شده بودند، نسبت به کارمندان فدرال وجود داشت.

با افزایش سرعت خصوصی‌سازی در قرن بیست و یکم، ایده "نئو-فئودالیسم" یا "تکنو-فئودالیسم" مورد علاقه محققان و نظریه‌پردازان قرار گرفت - از جمله جوئل کوتکین، جودی دین، رابرت کاتنر، و یانیس واروفاکیس. بیشتر این محققان به شدت محتاط هستند: آنها فرسایش شفافیت، بی‌توجهی به حقوق فردی و تمرکز قدرت را در میان گروهی روز به روز کوچکتر از بارون‌های ثروتمند پیش‌بینی می‌کنند، در حالی که بخش عمده‌ای از جمعیت به مشاغل خدماتی که نوعی بردگی مدرن محسوب می‌شوند، تنزل می‌یابند. از سوی دیگر، نظریه‌پردازان حاشیه تکنو-آزادی‌خواه یا نئو-ارتجاعی، که از صندلی‌های تخم‌مرغی در "اسکای لانج" (Sky Lounge) مشاهده می‌کنند، همه همین چیزها را می‌بینند و بی‌صبرانه منتظرند.

معنا و پیامدهای خصوصی‌سازی ممکن است مورد بحث باشد، اما خود پدیده را نمی‌توان انکار کرد. برای ذکر چند مثال:

انحصار کنترل عرضه پول زمانی از ویژگی‌های بارز قدرت عمومی بود. در عرض یک دهه، ارزهای دیجیتال خصوصی این کنترل را تضعیف کرده‌اند و در عین حال امکان طیف وسیعی از فعالیت‌های غیرقانونی را فراهم آورده‌اند. تنظیم ارزهای دیجیتال حتی در صورت وجود اراده، که اغلب وجود ندارد، دشوار است. در ایالات متحده، ترامپ و خانواده‌اش به شدت در کسب‌وکار ارز دیجیتال درگیر هستند. در ماه آوریل، رئیس جمهور اعلام کرد که 220 سرمایه‌گذار برتر در میم‌کوین (meme coin) $TRUMP خود را به شام خصوصی دعوت خواهد کرد؛ ارزش این میم‌کوین ظرف چند ساعت 60 درصد افزایش یافت.

انحصار استفاده مشروع از زور – جایگزین کردن شوالیه‌ها و نیزه‌داران تابعین مختلف با ارتش‌های حرفه‌ای دائمی – یکی دیگر از ویژگی‌های سنتی قدرت عمومی بود. دونالد رامسفلد (Donald Rumsfeld) به طور معروف مشاهده کرد که «با ارتشی که دارید به جنگ می‌روید»، اما گزینه دیگر امروز «ارتشی است که اجاره می‌کنید». شرکت‌های نظامی خصوصی جهانی مانند گروه واگنر (Wagner Group) و تریپل کانوپی (Triple Canopy) یادآور لندسکنشت‌های (Landsknechte) مزدور سرگردان قدیم هستند. جهان مملو از کهنه سربازان جنگ‌های اخیر است که از خدمت خارج شده‌اند. دولت‌ها و شرکت‌ها به طور یکسان اغلب راه‌حل‌های عملیاتی بدون نظارت قانونی می‌خواهند. («مانند مزدوران قرون وسطایی،» یک گزارش سال 2019 از دانشگاه دفاع ملی مشاهده می‌کند، پرسنل آزاد امروز «می‌توانند در اجرای قراردادها بیش از حد بی‌رحمانه عمل کنند.») از سال 2007 تا 2012، تنها ایالات متحده 160 میلیارد دلار برای پیمانکاران امنیتی خصوصی هزینه کرد. در کنار آنها – صنعتی حتی بزرگتر – شرکت‌های اطلاعاتی خصوصی، مانند پالانتیر (Palantir) رشد می‌کنند، که ایالات متحده بخش قابل توجهی از بودجه اطلاعاتی خود را صرف آنها می‌کند. خود نام پالانتیر به نظر می‌رسد، از طریق تالکین (Tolkien)، به دنیای فئودالی بازمی‌گردد.

نیروهای پلیس عمومی با مأموریت حفاظت از همه، تا حد زیادی اختراع قرن نوزدهم هستند. اما نیروهای پلیس در حال کوچک شدن هستند. در ایالات متحده، هر کسی که پول و نیاز دارد، اکنون نگهبانان امنیتی خصوصی استخدام می‌کند، که تعدادشان دو برابر افسران پلیس است. در میان شرکت‌های مستقر در ایالات متحده، سومین کارفرمای بزرگ جهانی—پس از آمازون و والمارت—یک شرکت امنیتی خصوصی، Allied Universal است. نگهبانان خصوصی در شهرهای کوچک و مناطق وسیعی از شهرهای بزرگ گشت‌زنی می‌کنند. کنسرسیومی متشکل از صدها کسب و کار در پورتلند، اورگان، شرکتی به نام Echelon Protective Services را برای تأمین امنیت منطقه مرکزی شهرشان، شبانه‌روز استخدام کرد. در طول آتش‌سوزی‌هایی که لس آنجلس را در ماه ژانویه ویران کرد، ثروتمندترین ساکنان برنتوود (Brentwood) شرکت امنیتی مخفی Covered 6 را برای محافظت از خانه‌هایشان در برابر غارت فراخواندند. در مورد حفاظت شخصی، بازار هیچ سقفی ندارد. بودجه سالانه گزارش شده مارک زاکربرگ برای امنیت شخصی 23 میلیون دلار است، پنج برابر بیشتر از آنچه پاپ برای گارد سوئیس پرداخت می‌کند.

مانند دوران قرون وسطی، افراد متمول پشت موانع پناه می‌گیرند. اگر قلعه ویندزور (Windsor Castle) امروز ساخته می‌شد، در برگه فروش به عنوان یک "جامعه مسکونی تحت مدیریت خصوصی" توصیف می‌شد. در دهه 1990، زمانی که رابرت رایش (Robert Reich) اقتصاددان شروع به نوشتن درباره "جدایی موفق‌ها" کرد، حدود 3 میلیون واحد مسکونی آمریکایی در جوامع محصور و دروازه‌دار قرار داشتند که جمعیتی در حدود 8 میلیون نفر را محافظت می‌کردند. امروز، جوامع دروازه‌دار 14 میلیون واحد مسکونی را در بر می‌گیرند. در وب‌سایت خود، یک شرکت املاک در فلوریدا اوایل امسال از خوانندگان پرسید، "آیا خندق برای شما مناسب است؟" این یک شوخی اول آوریل بود، اما شوخی خوبی نبود، زیرا اقامتگاه‌های خندق‌دار مدرن از قبل وجود دارند. شاید منحصر به فردترین جامعه دروازه‌دار در جهان در واقع یک جزیره باشد —روستای ایندین کریک (Indian Creek Village)، در خلیج بیسکِین (Biscayne Bay) فلوریدا، با 89 ساکن (از جمله جف بزوس، ایوانکا ترامپ و جرد کوشنر) و یک سیستم رادار امنیتی محیطی که توسط شرکت اسرائیلی ماگوس (Magos) طراحی شده است. افسران با قایق‌های تندرو هر کسی را که بیش از حد نزدیک شود، رهگیری می‌کنند.

خصوصی‌سازی همچنین قانون را نیز دگرگون کرده است. یک مثال از یک بررسی بلندپروازانه توسط رابرت کاتنر (Robert Kuttner) و کاترین وی. دبلیو. استون (Katherine V. W. Stone) در آمریکن پراسپکت (The American Prospect)؟: افزایش استفاده از داوری اجباری، که توسط شرکت‌ها در قراردادهای خصوصی گنجانده می‌شود، به عنوان راهی برای حل و فصل اختلافات مصرف‌کننده و شغلی. سیستم دادگاه‌های عمومی مملو از پرونده است. داوری —که نویسندگان آن را "برون‌سپاری دادرسی" می‌نامند— یک سیستم خصوصی موازی ایجاد می‌کند، سیستمی که در آن کارایی ممکن است بیش از نظارت عمومی یا رویه عادلانه ارزش‌گذاری شود.

نظارت به طور گسترده‌تر — بر محیط زیست، غذا، دارو، مالیه — دهه‌هاست که به دست کسانی که تحت نظارت هستند، در حال انتقال است. دونالد کوهن (Donald Cohen) و آلن میکائیلیان (Allen Mikaelian) در کتاب 2021 خود، خصوصی‌سازی همه چیز، از دست رفتن کنترل عمومی بر آب، جاده‌ها، رفاه، پارک‌ها و بسیاری موارد دیگر را مستند کرده‌اند. برچیدن عمدی دولت در آمریکا در ماه‌های اخیر، و جایگزینی آن با چیزی مبتنی بر قدرت خصوصی‌سازی شده و شبکه‌های وفاداری شخصی، آنچه مدت‌هاست در جریان بوده را سرعت می‌بخشد. روح این پدیده دهه‌ها پیش در یک اصل از موری وایدنباوم (Murray Weidenbaum)، مشاور اقتصادی رونالد ریگان (Ronald Reagan)، به تصویر کشیده شد: "فقط آنجا نایستید — کاری را خنثی کنید!"

یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیونی در بریتانیا در سال گذشته، سریال آی‌تی‌وی (ITV) با عنوان آقای بیتس در برابر اداره پست (Mr Bates vs the Post Office) بود، نسخه‌ای دراماتیزه شده از رویدادهایی که از دهه‌ها پیش آغاز شده بودند. سیستم پستی بریتانیا، که زمانی مستقیماً توسط یک وزیر دولتی نظارت می‌شد، در سال 1970 به یک شرکت قانونی (تحت مالکیت دولت) تبدیل شد. با گذشت زمان، بخش‌هایی از آن واگذار شد — از زمان مارگارت تاچر (Margaret Thatcher)، این کشور خصوصی‌سازی را تهاجمی‌تر از اکثر کشورهای دیگر دنبال کرده است — و ساختار حقوقی و نظارتی آن به طور مداوم دستکاری می‌شد. در معامله‌ای که به عنوان یک "مشارکت عمومی-خصوصی" آغاز شد، اداره پست در اواخر دهه 1990 حسابداری و سایر عملیات خود را کامپیوتری کرد؛ این سیستم توسط یک شرکت بریتانیایی تأمین شد که سپس توسط غول فناوری فوجیتسو (Fujitsu) خریداری شد. اشکالات در نرم‌افزار به زودی منجر به اتهامات دروغین سرقت علیه صدها پست‌مستر روستایی و اخراج فوری آنها شد. چندین نفر به زندان رفتند. تعدادی نیز خودکشی کردند. فوجیتسو به اشتباهات اعتراف کرده است؛ اما مسئولیت کل این آبشار بی‌عدالتی را نمی‌پذیرد. در داخل اداره پست، عدم شفافیت شرکتی و مسئولیت پراکنده، پنهان‌کاری را آسان و پاسخگویی را دشوار می‌کرد. بدون گزارش‌های تحقیقی توسط نشریه تخصصی Computer Weekly — و البته، سریال تلویزیونی — شاید هیچ پاسخگویی‌ای در کار نبود.

در پایان، رئیس اداره پست سرنوشتی کنایه‌آمیز و فئودالی را تجربه کرد: او که پیش از این فرمانده عالی‌رتبه امپراتوری بریتانیا بود، عنوان CBE خود را توسط پادشاه چارلز سوم سلب کرد. و آقای بیتس، پست‌مستر محلی که مقاومت پست‌مستران فرعی را سازماندهی کرده بود، لقب شوالیه گرفت.

آقای بیتس در برابر اداره پست از مزایای داستان‌سرایی بزرگی برخوردار بود – قهرمانی کوتوله، روستاییان خشمگین، و تمام آن مناظر سرسبز روستایی. اما آلودگی راه یافته به چرخ‌دنده‌های دولت به ندرت سینمایی یا حتی در معرض دید عموم است. پیامدها ممکن است به آرامی آشکار شوند و اغلب به جزئیات دقیق بستگی دارند. در سال 2008، شیکاگو که به شدت به پول نیاز داشت، پارکومترهای خود را خصوصی کرد، و حقوق تمامی درآمدها را برای 75 سال به گروهی از سرمایه‌گذاران به رهبری مورگان استنلی فروخت. یک بند "تطبیق" (true-up provision) در قرارداد، شهر را ملزم می‌کند تا برای درآمد از دست رفته هنگام از کار افتادن پارکومترها به سرمایه‌گذاران غرامت بپردازد – بندی که بر تصمیم‌گیری تأثیر می‌گذارد هر زمان که شهر پروژه‌هایی را در نظر می‌گیرد که پارکومترها را حذف می‌کند یا حمل‌ونقل عمومی را به خودروها ترجیح می‌دهد. حقوق بهره‌برداری از بزرگراه‌های عوارضی توسط برخی حوزه‌های قضایی به شرکت‌های خصوصی، از جمله شرکت‌های خارجی، فروخته شده است. بندهای دقیق در قراردادها اغلب از بهبود جاده‌های مجاور جلوگیری می‌کند با این استدلال که چنین بهبودی رقابت ناروا ایجاد خواهد کرد. زندان‌های خصوصی عموماً یک بند سهمیه را در توافق‌نامه‌های خود قرار می‌دهند. ایالت‌ها و شهرداری‌ها ممکن است، به عنوان یک سیاست، به دنبال کاهش جمعیت زندان‌های خود باشند، اما تخت‌های زندان‌های خصوصی باید بدون توجه به این سیاست پر شوند.

مک‌مولن با یادآوری "قطار قدرتی" که امکان حکومتی مؤثر را فراهم می‌آورد، نوشت: "در هر نقطه اتصال، نیت اولیه باید همانگونه که دریافت شده، منتقل شود. در غیر این صورت به جایی نمی‌رسد." کنترل و پاسخگویی بنیان کار هستند. کنترل: چه کسی تصمیمات را می‌گیرد و چه کسی تصمیم می‌گیرد که آیا آنها اجرا شوند — و به نفع چه کسی؟ پاسخگویی: چه کسی تشخیص می‌دهد که مشکلی پیش آمده است، و چه کسی تعیین می‌کند که مشکل برطرف شود؟ در یک دنیای خصوصی‌سازی شده، دولت "پراکنده، ناپایدار و غیرقابل پیش‌بینی" می‌شود، و رشته مسئولیت بیشتر و بیشتر ضعیف می‌گردد. پیمانکاران، پیمانکاران فرعی استخدام می‌کنند، که آنها نیز پیمانکاران فرعی خود را به کار می‌گیرند. یک مقام ناتو در سال 2010 در پاسخ به سوالی درباره محافظان کاروان در افغانستان که مشخص شد با طالبان هم‌پیمان هستند، به نیویورک تایمز گفت: "نمی‌توانم در مورد زیرمجموعه زیرمجموعه زیرمجموعه چیزی به شما بگویم." در بخش زیادی از دولت برون‌سپاری شده امروز ما، "زیرمجموعه زیرمجموعه زیرمجموعه" تقریباً یک عنوان شغلی است.

آیا فئودالیسم آینده ماست؟ در تاریخ "باید" وجود ندارد، و زمان حال به اندازه هر چیزی که در پیش رو داریم، یک معماست. یک دنیای خصوصی‌سازی شده ممکن است یک انحراف موقت، مرحله جدیدی از توسعه، یا صرفاً تنظیمات پیش‌فرض جامعه بشری باشد. عصر خودمان هنوز نامی ندارد و این ما نیستیم که آن را نام‌گذاری کنیم. از دیدگاه نقطه‌ای دور در آینده، عصری که در آن زندگی می‌کنیم ممکن است حتی "میانه" به نظر برسد. مورخان با دقت و بحث و جدل، معنای "خصوصی‌سازی" را تحلیل خواهند کرد و از خود خواهند پرسید که آیا ما در آن زمان آن را درک می‌کردیم یا خیر.

جلد کتاب آیا ما روم هستیم؟ سقوط یک امپراتوری و سرنوشت آمریکا