تصویرسازی از میگوئل پورلان
تصویرسازی از میگوئل پورلان

عزیز جیمز: من زیاد پانک راک نیستم

اما کاملاً به بی‌معنایی بی‌رحمانه هستی متقاعد شده‌ام. (آیا این راهی برای زندگی است؟)

عزیز جیمز،

من زیاد پانک راک نیستم. حتی ذره‌ای. من در اواسط میانسالی هستم و اولین طعم از بی‌شمار تحقیرهای کوچکی را تجربه می‌کنم که مطمئناً در راه هستند. کفش‌های راحت با کفی‌های ژلی می‌پوشم که به صورت علمی برای تسکین درد و ناراحتی فاشیای کف پا طراحی شده‌اند. مکالمات طولانی و مفصلی در مورد بیمه دارم.

و با این حال، در قلبم، معتقدم که همه چیز دروغ است. که فضیلت ناممکن است. که سیستم همه ما را زیر چرخ بی‌امان خود له می‌کند. من جوک‌های خنده‌داری در مورد بی‌معنایی بی‌رحمانه هستی تعریف می‌کنم و تنها نگاه‌های خالی دریافت می‌کنم. اگر دنیا در شعله‌های آتش نابود شود، کاملاً مطمئنم که چیزی بیش از آنچه لیاقتش را دارد، نخواهد بود.

بنابراین سوال من از شما ساده است: آیا این راهی برای زندگی است؟

همچنین: آیا می‌توانید گروه موسیقی خوبی معرفی کنید؟

خواننده عزیز،

دوست من، تو تا نوک انگشتان پای ژل‌دار خود پانک راک هستی. نگران این موضوع نباش. متاسفم که هیچ‌کس از طنز نیهیلیستی تو لذت نمی‌برد. شاید کمی روی مطالب خود کار کنی، لبه‌هایش را نرم‌تر کنی، کمی به سمت جریان اصلی سوق دهی؟ به تجربه من، گفت‌وگوی روزمره می‌تواند مقدار قابل توجهی از پوچ‌گرایی وحشیانه، شوخی‌های مربوط به نابودی و غیره را جذب کند (این مسائل بسیار قابل ارتباط هستند!) – به شرطی که تهاجمی یا دیوانه به نظر نرسی. به شرطی که زیاد پانک راک به نظر نرسی.

در مورد نکته بزرگتر شما: چگونه باید زندگی کنیم، راه خود را پیدا کنیم، در دنیا پیش برویم در حالی که بیشتر این دنیا به وضوح یک کمدی شیطانی است؟ (مکثی طولانی در حالی که ستون‌نویس مشاوره قهوه‌اش را سر می‌کشد، به بیرون از پنجره خیره می‌شود و به سوال فکر می‌کند.) البته، پانک راک‌ها اولین کسانی نبودند که به این بینش رسیدند: شاعران و پیامبران همیشه آن را می‌دانستند. هیچ‌کس پانک راک‌تر از نویسنده ناشناس کتاب جامعه (Ecclesiastes) نیست. یا جان دان. یا سیلویا پلات. یا نویسنده(گان) مزامیر (Psalms)، در برخی حالات.

به نظر من، نکته اصلی این است که از این دیدگاه نابودکننده جهان به عنوان یک محرک استفاده کنید نه به عنوان یک نقطه پایان فلسفی. نگذارید شما را از کار بیندازد؛ بگذارید شما را بیدار کند. از آن برای تیز کردن حواس و صیقل دادن برخوردهای خود به یک لبه برنده استفاده کنید. مثلاً: همه چیز چرند است و همه می‌میرند، اما وای، این کیسه بیکن دونات دانکین (Dunkin’ Donuts Snackin’ Bacon) چقدر خوشمزه است. یا: همه چیز چرند است و همه می‌میرند، پس چرا به این فرد سالخورده در خریدش کمک نکنم؟ از آن استفاده کنید، از این شعله انزجار، برای پالایش زبان خود!

در مورد گروه‌های موسیقی، یک کلمه برای شما دارم: گادفلش (Godflesh). (صدای طرفداران گادفلش در سراسر آمریکا که با رضایت شکرگزارانه به زانو در می‌آیند.) همه چیز آنجاست. زیبایی، وحشت، بیس عمیقی که روده هایت را پاک می‌کند، و صدای گیتاری که پلاک را از قلبت می‌تراشد. از آلبوم Hymns شروع کنید.

خواستار آرامش،

جیمز

عزیز جیمز،

چه فیلم‌های بزرگی امسال اکران شده‌اند؟

خواننده عزیز،

آخرین فیلم بزرگی که دیدم دوستی (Friendship) بود. یک فرد به شدت دست‌وپا چلفتی (تیم رابینسون) با سرعتی گیج‌کننده جذب حلقه دوستان جذاب و خوش‌برخورد (پل راد) می‌شود و سپس – حتی ناگهانی‌تر – طرد می‌گردد. در آن لحظه با ناامیدی فریاد می‌زند: «شما مرا بیش از حد آزاد کردید! شما مرا خیلی سریع پذیرفتید!» نبوغ محض.

پاها بالا در ردیف آخر،

جیمز