صف توزیع غذا در جبالیا، شمال غزه، در ماه آوریل. این منطقه با بحران گرسنگی مواجه است. منبع: ساهر الغره برای نیویورک تایمز
صف توزیع غذا در جبالیا، شمال غزه، در ماه آوریل. این منطقه با بحران گرسنگی مواجه است. منبع: ساهر الغره برای نیویورک تایمز

والدین در غزه برای سیر کردن فرزندانشان در حال از دست دادن راه‌ها هستند: «تنها چیزی که می‌خواهیم یک قرص نان است»

مقاله نیویورک تایمز در سال گذشته دو خانواده را توصیف کرد که برای زنده نگه داشتن فرزندانشان در غزه تلاش می‌کردند. اکنون، با محدودیت‌های اسرائیل برای ورود بیشتر کمک‌ها، این کار دشوارتر شده است.

در نوامبر ۲۰۲۳، برای نور برده و هبه ارقان منطقی بود که با برقراری آتش‌بس موقت در غزه، به فکر فرزند دیگری باشند. پدر آقای برده که تنها پسر داشت، مدام می‌پرسید بالاخره چه زمانی صاحب یک نوه دختر خواهد شد. آن زمان، جنگ به نظر می‌رسید که ممکن است پایان یابد. آن زمان، غذا وجود داشت، هرچند کافی نبود.

تا زمانی که خانم ارقان سال گذشته متوجه بارداری خود شد، اوضاع در غزه بسیار بدتر شده بود. وقتی او در آوریل امسال شادیا را به دنیا آورد، آنقدر کم غذا بود که خانم ارقان ۲۵ ساله، تقریباً هیچ شیری برای دادن نداشت. آقای برده می‌گوید، حالا او شادیا را به سینه‌اش می‌گیرد فقط برای آرام کردنش، با علم به اینکه احتمالاً چیزی از آن خارج نمی‌شود.

وضعیت با جهاد، پسرشان، که در سال ۲۰۲۳، دو هفته پس از آغاز جنگ به دنیا آمد، نیز همین‌گونه بود. تلاش‌های فزاینده و ناامیدکننده آن‌ها برای یافتن غذا زمانی که جهاد شش ماهه بود، در مقاله‌ای از نیویورک تایمز درباره کودکان سوءتغذیه در غزه در آوریل ۲۰۲۴ توضیح داده شد.

اما حالا او و همسرش دو نوزاد داشتند که باید آن‌ها را زنده نگه می‌داشتند، در حالی که اسرائیل تقریباً تمام کمک‌ها را از ورود به غزه به مدت نزدیک به سه ماه – ۸۰ روز محاصره کامل از ماه مارس – متوقف کرده بود. اسرائیل از ماه مه شروع به کاهش محاصره کرد، اما تنها مقدار کمی از کمک‌ها رسیده است.

نوزادی با لباس آبی و سفید با گل‌های آبی. نوزاد روی سطحی طرح‌دار خوابیده است.
شادیا برده در سال جاری. منبع: از طریق نور برده
از طریق نور برده
نوزادی خندان با هودی سیاه و آبی.
جهاد برده در سال ۲۰۲۴. منبع: از طریق نور برده
از طریق نور برده

سیستم سنتی سازمان ملل برای تحویل کمک‌ها با مشکل مواجه شده است، زیرا غارتگران و درگیری‌ها مسیرهای امن برای کامیون‌های کمک‌رسانی را مسدود کرده‌اند، و سیستم جدید توزیع کمک، که تحت حمایت اسرائیل است، به بحث، هرج و مرج و خشونت کشیده شده است. اگرچه گروه پشت این سیستم می‌گوید تاکنون تقریباً ۹ میلیون وعده غذایی تحویل داده است، اما سازمان ملل می‌گوید این کمک‌ها برای جمعیت دو میلیون نفری بسیار کمتر از حد نیاز است. امنیت در محل‌های توزیع جدید توسط پیمانکاران خصوصی آمریکایی تأمین می‌شود، اما ارتش اسرائیل نیروهای خود را در نزدیکی، خارج از محدوده، مستقر کرده است.

شادیا با وزن ۲.۳ کیلوگرم (۵ پوند و ۱ اونس) به دنیا آمد و والدینش گفتند که او ضعیف‌تر و کوچک‌تر از برادرش بود و یک ماه بعد تنها ۲۰۰ گرم (۷ اونس) وزن اضافه کرده بود. آنها گفتند که او برای مکیدن از شیشه شیر مشکل داشت و معمولاً تنها نیمی از تنها شیشه شیر خشک را که گروه‌های امدادی می‌توانستند در هر بار ارائه دهند، می‌نوشید. خانم ارقان می‌گوید برای تولید شیر، هر آنچه دخترش تمام نمی‌کند را می‌نوشد به این امید که مواد مغذی کمکش کند.

خانم ارقان گفت: «تولد او بیشتر از شادی برای من اضطراب آورد. تاریخ در حال تکرار است، اما این بار با دختر کوچکم.»

او گفت وقتی خانم ارقان موفق شد در اواسط ماه مه با شش ساعت انتظار در صف، مقداری مکمل غذایی کودک را از یک گروه امدادی دریافت کند، امدادگران با اندازه‌گیری بازوی شادیا او را ارزیابی کرده و به این نتیجه رسیدند که این نوزاد دچار سوءتغذیه حاد متوسط است.

اما پس از نزدیک به ۲۰ ماه جنگ، والدین شادیا هیچ درآمد یا پس‌اندازی برای خرید شیر یا شیر خشک از بازار ندارند. آن‌ها با یک وعده غذا در روز زندگی می‌کنند: یا کمی سوپ عدس یا برنج و لوبیا که از آشپزخانه‌های خیریه در شمال غزه دریافت می‌کنند، جایی که حدود شش هفته است در چادری در خیابان زندگی می‌کنند.

آقای برده، ۲۶ ساله، که قبل از جنگ به عنوان نانوا در یک شیرینی‌فروشی کار می‌کرد و از آن زمان نتوانسته کار ثابتی پیدا کند، می‌گوید که در شمال غزه نمی‌تواند آرد را کمتر از حدود ۲۳ دلار در هر کیلوگرم پیدا کند. این وضعیت باعث شده نان، پایه‌ای که تقریباً هر وعده غذایی در غزه بر آن بنا شده بود، از دسترس خارج شود.

خانم ارقان گفت: «وقتی جهاد را داشتیم، هنوز مقداری پس‌انداز داشتیم. حالا هیچ چیز نداریم – نه پس‌اندازی، نه سبزیجاتی در بازارها و نه آرد ارزان‌قیمتی.» نام جهاد، به یاد یک عمو، به معنای «تلاش» یا «کوشش» است.

یک مغازه بسته با تابلوی آبی و سفید پاره‌ای که روی آن نوشته شده است: «برنامه جهانی غذا» یا World Food Programme.
یک نانوایی تعطیل در شهر غزه در ماه گذشته. سازمان ملل اعلام کرد که کمک‌هایی که قادر به ارائه آن بوده است، با توجه به خطرات قحطی، ناکافی است. منبع: ساهر الغره برای نیویورک تایمز
ساهر الغره برای نیویورک تایمز

جهاد دیگر نوزاد نیست. او حالا دائماً غذا می‌خواهد.

چند روز پیش، زمانی که جهاد قصد داشت برای چرت زدن دراز بکشد، خانم ارقان گفت که او را در خواب آلودگی زمزمه کنان شنیده است: «مامان – خمیر و نان.»

او گفت: «هر روز، ما راه‌های بیشتری برای بقا از دست می‌دهیم. پسرم فقط حداقل نیازها را می‌خواهد – یک قرص نان. ما خانه مناسب یا لباس یا حتی گوشت نمی‌خواهیم. تنها چیزی که می‌خواهیم یک قرص نان است تا گریه کودکان متوقف شود. آیا این خواسته زیادی است؟»

شادیا نور چشم پدربزرگش است؛ او همیشه دختری در خانواده می‌خواست. پدربزرگ می‌گوید گاهی اوقات او را با خود و همسرش روی تشکشان در چادرشان به خواب می‌برد و با کلمات امید و محبت در گوش نوه خود زمزمه می‌کند.

آقای برده جوان‌تر هیچ دلیلی برای امید نمی‌بیند. او می‌گوید اگرچه او و همسرش فرزندان بیشتری می‌خواهند، همانطور که در غزه سنتی است، اما می‌دانند که نمی‌توانند از فرزندان بیشتری مراقبت کنند.

او گفت: «روحیه ما در هم شکسته است. هر روز دوباره همان رنج را تجربه می‌کنیم.»

در جنوب، در شهر خان یونس، هناء النجار سه فرزند دارد که باید آن‌ها را سیر کند، و برای سیر کردنشان جز عدس و پاستای خشک چیزی ندارد.

نیویورک تایمز سال گذشته با خانم النجار برای همان مقاله‌ای که تقلاهای آقای برده و خانم ارقان را برای سیر کردن نوزادشان توصیف می‌کرد، مصاحبه کرد. خانم النجار، که اکنون ۳۱ ساله است، پس از اینکه سربازان اسرائیلی همسرش را هنگام تخلیه یک پناهگاه به دستور ارتش اسرائیل بازداشت کردند، مجبور شد خودش به تنهایی از فرزندانش مراقبت کند.

در کمتر از ۲ سالگی، مهند النجار تنها نیمی از وزن مورد انتظار خود را داشت. او در اواخر مارس سال گذشته درگذشت.

پس از تمام شدن شیر خشک، او مجبور شد کوچکترین فرزندش، مهند، را با نان آغشته به لوبیا کنسرو شده و سوپ عدس تغذیه کند. اشتهای او از بین رفت و در کمتر از ۲ سالگی، نیمی از وزن مورد انتظار خود را داشت. او در مارس سال گذشته درگذشت.

خانم النجار گفت که پسر بزرگ‌ترش، محمد، که اکنون ۸ ساله است، چند هفته قبل به دلیل تب و کم آبی در بیمارستان بستری شده بود. اگرچه او بهبود یافت، اما هرگز نتوانسته وزن اضافه کند. وزن او کمی کمتر از ۱۹ کیلوگرم (۴۲ پوند) است – که طبق استانداردهای سازمان بهداشت جهانی کم‌وزن محسوب می‌شود.

او گفت: «او هرگز مانند بچه‌های دیگر وزن اضافه نمی‌کند.»

اکنون آن‌ها در چادری در کنار یک قبرستان در غرب خان یونس زندگی می‌کنند. همسر خانم النجار همچنان در بازداشت ناپدید است.

چند نفر در نزدیکی چادرهای برپا شده در کنار یک قبرستان جمع شده‌اند.
قبرستان نزدیک جایی که خانواده النجار اکنون در چادری در خان یونس، غزه زندگی می‌کنند. منبع: بلال شبیر برای نیویورک تایمز
بلال شبیر برای نیویورک تایمز

بدون آرد گندم، او عدس و پاستای خشک را برای تهیه چیزی شبیه نان آسیاب می‌کند. او می‌گوید محمد در هضم آن مشکل دارد و همیشه یبوست دارد. او هیچ دارویی برای درمان مشکلات روده‌ای او پیدا نکرده است.

او گفت که بیش از سه ماه است که محمد همچنین عفونت باکتریایی در پوست سرش دارد که پزشکان نتوانسته‌اند آن را درمان کنند. اخیراً این عفونت به خواهران ۱۰ و ۵ ساله او نیز سرایت کرده است.

محمد کودکی شاد است. اما شواهد سلامت ناپایدار او درست پشت سرش قابل مشاهده است، حتی اگر او یک هودی نارنجی به سر داشته باشد تا آن را پنهان کند. در آنجا، موهای تیره‌اش به صورت تکه‌هایی ریخته است، و تنها یک قسمت بزرگ از پوست قرمز و ملتهب باقی مانده است.

پسری با هودی قهوه‌ای زانو زده و یک توپ رنگارنگ را در دست دارد.
محمد النجار در چادر خانواده‌اش در سال ۲۰۲۴. منبع: از طریق هناء النجار
از طریق هناء النجار
قسمت‌های کچل قابل مشاهده در سر یک کودک.
موهای تیره محمد به صورت تکه‌هایی ریخته است. منبع: بلال شبیر برای نیویورک تایمز
بلال شبیر برای نیویورک تایمز

گبی سوبلمن در گزارش از اورشلیم همکاری کرده است.