ما در میانه دادگاه شان کامبز به اتهام باجخواهی، توطئه و قاچاق جنسی هستیم. دادستان ممکن است پرونده خود را اوایل هفته آینده مختومه اعلام کند و در آن زمان تیم دفاعی مسئولیت را بر عهده خواهد گرفت. اما این تیم پیش از این یکی از جنبههای پرونده خود را پیشنمایش کرده است. همانطور که تنی گراگوس، وکیل مدافع، در بیانیه آغازین خود گفت، موضوع این نیست که دادستانی "قصد دارد موکل من را چگونه نشان دهد."
برای هر کس در دادگاه کافی است که به متهم نگاه کند تا متوجه منظور او شود.
شان کامبزی که پشت میز متهم نشسته است، هیچ شباهتی به شان کامبزی که رفتارهایش مورد محاکمه قرار گرفته است؛ یعنی شان کامبزی که در خاطرات اکثر مردم جای دارد، ندارد. موهای او و ریشش تقریباً سفید شدهاند، به دلیل قوانین زندان که رنگ کردن مو را ممنوع میکند. او عینک مطالعه با قاب مشکی به چشم دارد. و همیشه پیراهن یقهدار سفید و یک ژاکت یقه گرد با رنگهای خنثی به تن دارد: ژاکتهای آبی، ژاکتهای خاکستری، ژاکتهای بژ.


تضاد با تصویری که آقای کامبز به عنوان یک غول (و یا همان میلیاردر) ساخته بود — تصویری که روی جلد مجله ووگ و در بیلبوردهای عطر با شعار "من پادشاهم" ثبت شده بود — آنقدر زیاد است که به یکی از اولین موضوعات مورد بحث در دادگاه تبدیل شد. اگرچه دادگاه خود تلویزیونی نیست، اما تقریباً هر رسانهای که پرونده را پوشش میدهد، به آن اشاره کرده است.
علم پوشش در دادگاه
خبرنگار ایندیپندنت نوشت: آقای کامبز "غیرقابل تشخیص" بود. Hot97 نیز موافقت کرد: "غیرقابل تشخیص". یک مفسر در تیکتاک گفت: "شبیه خودش در مت گالا نیست"، اشاره به آخرین حضور او در آن مهمانی در سال ۲۰۲۳ که آقای کامبز یک شنل تزئینشده با گل کاملیا و تاکسیدوی موتور سیکلت با ۶۰۰ کریستال سواروفسکی و مروارید سیاه به تن داشت.
یک استراتژی دفاعی در دادگاه به نام "دفاع خِردگرا" وجود دارد، اصطلاحی که توسط وکیل هاروی اسلوویس ابداع شد، کسی که یک بار در سال ۱۹۹۹ از آقای کامبز در دادگاه به اتهام حمل سلاح دفاع کرد. این اصطلاح که اکنون به طور گسترده استفاده میشود، به این نظریه اشاره دارد که لباس پوشاندن موکل با عینک – لوازمی که با هوش و عدم قدرت فیزیکی مرتبط هستند – تأثیری زیرپوستی بر هیئت منصفه دارد و آنها را مستعد میکند تا عدم گناهکاری را فرض کنند. نکته اینجاست که در یک دادگاه، هر جزئی از ظاهر متهم اهمیت دارد.
تحول آقای کامبز یک گام فراتر میرود. شاید روزی این استراتژی به نام "دفاع با ژاکت" شناخته شود.
بخشی از طبیعت انسان است که بر اساس ظاهر دیگران، هویت و آرزوهایشان، قضاوتهای سریع انجام دهد. به این معنا، دادگاه یک محیط آزمایشگاهی است.
مارک گراگوس، وکیل مدافع جنایی که نماینده وینونا رایدر، کریس براون و اخیراً لایل و اریک منندز بوده و شریک مدیریتی شرکت حقوقی گراگوس و گراگوس است (او همچنین پدر وکیل آقای کامبز، خانم گراگوس است و قبلاً با آقای کامبز کار کرده است، اگرچه در این پرونده خاص دخیل نیست)، گفت: "اعضای هیئت منصفه همه چیز را متوجه میشوند." این موضوع به ویژه در یک دادگاه طولانی صدق میکند.
جو-الن دیمیتریوس، مشاور هیئت منصفه که در دادگاه او.جی. سیمپسون کار کرده بود، موافقت کرد. او گفت: "آنها به دنبال هر سرنخی هستند تا درک بهتری از شخصیت متهم به دست آورند."
دیوان عالی کشور در پرونده استل در برابر ویلیامز در سال ۱۹۷۵ این موضوع را تأیید کرد؛ که در آن قضات حکم دادند متهمان تحت بازداشت (مانند آقای کامبز) در صورت درخواست، اجازه دارند لباس غیرنظامی در دادگاه بپوشند، زیرا دیدن یک فرد با لباس زندان میتواند برای هیئت منصفه نشاندهنده گناهکاری باشد و بر تصمیمگیری آنها تأثیر بگذارد. مطالعات آکادمیک متعددی نشان دادهاند که هرچه متهم جذابتر باشد، حکم او سبکتر خواهد بود. (این پدیده با عنوان "اثر هاله" شناخته میشود.) و اینکه عینک برای هیئت منصفه نشاندهنده هوش است – که منجر به تبرئه بیشتر میشود.
وکلای مدافع میتوانند از مارشال یا در مورد آقای کامبز، از دادگاه، درخواست لباسهای مورد نظر خود را بکنند. به طور کلی، کفشهای بنددار به دلایل امنیتی ممنوع هستند و در برخی موارد، کمربندها، اما در غیر این صورت انتخاب با وکیل و موکل است. این بدان معناست که انتخابهایی که آنها انجام میدهند عمدی و با درایت است. زبان بدن و لباس خودشان شواهدی هستند، و مانند هر شاهد دیگری، شما میخواهید تا حد امکان بر پیامرسانی کنترل داشته باشید. فرقی نمیکند در کدام طرف پرونده باشید.
(این موضوع برای وکلا و شهود به همان اندازه برای موکلان صادق است.)
دبرا کاتز، وکیل حقوق مدنی و افشاگر که نماینده کریستین بلیزی فورد بود، گفت: نتیجه میتواند "بخش بسیار قدرتمندی از روایت" باشد.
آقای گراگوس گفت: ایده این است که به "ناخودآگاه جمعی هیئت منصفه" ضربه بزنیم. تا کلیشههایی که مدتهاست در آن دفن شدهاند را به کار گیریم.
تاریخچه کوتاهی از ژاکتها در دادگاه
به همین دلیل، لباس پیشفرض دادگاه اغلب یک کت و شلوار یا یک کت و کراوات است. هاروی واینستین، که محکومیت او در سال ۲۰۲۰ به تجاوز جنسی و آزار جنسی در دادگاهی نه چندان دور از دادگاه آقای کامبز دوباره مورد بررسی قرار گرفت، برای دفاع از خود کت و شلوار و کراوات پوشید. ASAP راکی در طول محاکمهاش به اتهام حمل سلاح گرم در اوایل سال جاری، کت و شلوارهای سن لوران به تن داشت. سناتور سابق رابرت منندز در طول محاکمه رشوه خود در سال گذشته، با کت و شلوار و کراوات به دادگاه رفت. آر. کلی نیز در طول محاکمات آزار جنسی خود در بروکلین و شیکاگو کت و شلوار و کراوات پوشید.


کت و شلوارها به طور سنتی لباس رسمی قشر مرفه و با نفوذ هستند: آنها نشانگر احترام، پذیرش مسئولیت و اعتبارند — اگرچه تا حدی، لباس و ارتباطات آن همیشه یک بازی حدس و گمان است. اگر کسی در زندگی روزمره خود به وضوح کت و شلوارپوش نیست، پوشاندن کت و شلوار به او در دادگاه میتواند به عنوان یک لباس مبدل و غیر واقعی تلقی شود.
و اینجاست که ژاکتها وارد میشوند. لباسهای بافتنی سم شناسی خاص خود را دارند — هم در فرهنگ و هم در دادگاه. این لباسها با پدربزرگها، یونیفرمهای مدرسه و روستا مرتبط هستند؛ با خواندن کتاب کنار آتش — یا گوش دادن به قصه. ژاکتها به معنای واقعی کلمه نرم، دلنشین و آرامشبخش هستند. آقای راجرز (شخصیت معروف تلویزیونی) ژاکت میپوشید. (البته، آنها ژاکتهای جلوباز بودند.)

اولین دادگاهی که ژاکتها واقعاً توجه عمومی را به خود جلب کردند، دادگاه برادران منندز در سال ۱۹۹۳ بود — که اتفاقاً یکی از اولین دادگاههای تلویزیونی نیز بود. وکیل آنها، لسلی آبرامسون، آنها را با بافتنیهای رنگارنگ روشن پوشاند، انتخابی که به طور گستردهای به عنوان تلاشی برای جوانتر و بیگناهتر نشان دادن آنها تعبیر شد. ژاکتها آنچنان جزئی از روایت پرونده شدند که در یک طنز از "شبهای شنبه زنده" (Saturday Night Live) نیز ظاهر شدند. در سریال اخیر نتفلیکس که به آن دادگاه بازگشت، "هیولاها، داستان لایل و اریک منندز،" لایل به دوستی میگوید: "برایم یک ژاکت زرد بخر. تا به حال مردی خشن را دیدهای که ژاکت زرد پوشیده باشد؟"
آقای گراگوس گفت: "آن دادگاه ایده اینکه استایل اهمیت زیادی دارد را تعریف کرد."
اخیراً، لوئیجی مانگیونه نیز با یک ژاکت — یک ژاکت یقه گرد شرابی — در دادگاه حاضر شد تا به اتهام قتل برایان تامپسون، مدیرعامل یونایتد هلثکر، اعلام بیگناهی کند. خانم دیمیتریوس گفت، این لباس به همراه شلوار کتان او، تأثیری از "پسر همسایه" ایجاد کرد. (برای کسانی که کنجکاو بودند و توجه میکردند: آن ژاکت، که به نظر میرسید از نوردستروم بود، بعدها به فروش رسید.)
دفاع "بابابزرگ"
با این حال، آقای کامبز، که خود را بیگناه میداند، یکی از برجستهترین متهمان بزرگسالی است که در دادگاه کت و شلوار یا کت رسمی نمیپوشد. در عوض، در پاسخ به درخواست وکلایش، قاضی "پنج پیراهن دکمهدار، تا پنج شلوار، تا پنج ژاکت، تا پنج جفت جوراب و تا دو جفت کفش بدون بند برای پوشیدن در دادگاه" را در حکم مربوط به لباسهای او تأیید کرد.
در مورد چرایی، تیم او به درخواستهای متعدد برای اظهارنظر پاسخ نداد. خانم دیمیتریوس گفت که نتیجه این کار، کماهمیت جلوه دادن هویت آقای کامبز به عنوان یک بازرگان — یا نوع مردی که ممکن است مسئول یک سازمان جنایی باشد — و شبیهتر کردن او به یک بازنشسته است. قطعاً این کار او را عادی جلوه میدهد، و این ایده را تقویت میکند که، همانطور که خانم گراگوس در بیانیه آغازین خود گفت، فارغ از پروفایل عمومی او، "در این دادگاه، در سن ۵۵ سالگی، در همان جایی که متولد و بزرگ شده است، او با همان نامی که متولد شده است، یعنی شان کامبز، حاضر شده است."

به عبارت دیگر، این "او"ی واقعی است. این موضوع به ویژه در تضاد با برخی از شواهد تصویری و ویدیویی است که به هیئت منصفه نشان داده میشود، تصاویر گرافیکی از سلیقههای جنسی افراطی آقای کامبز، ویدیوی نظارتی یک حمله و تصاویری از آقای کامبز در دوران پر زرق و برق خود.
و به احتمال زیاد ژاکتها به این زودیها کنار گذاشته نخواهند شد. نه فقط به این دلیل که دفاع واقعی در شرف آغاز است، یا به این دلیل که، با وجود بالا رفتن دما در بیرون، خود دادگاه بسیار تهویه مطبوع است. (در یک مقطع، قاضی گفت که "یخ زده" است.)
بلکه به این دلیل که در دادگاه مردی که امپراتوری خود را تا حدی بر اساس درک نقش لباس در شکلدهی هویت ساخت، جایی که یک طراح مد به عنوان شاهد فراخوانده شده، و جایی که علاقه متهم به کنترل تصویر اطرافیانش بارها در جایگاه شهود مطرح شده، این ژاکتها نوعی شهادت خود را ارائه میدهند.
جولیا جاکوبز در این گزارش همکاری داشته است.