اینجا بولومبرگ آپینین امروز، فرستاده ویژه برای انواع بحرانهای فراسوی آبها و دیدگاههای بولومبرگ آپینین است. یکشنبهها، ما به موضوعات اصلی هفته گذشته و چگونگی تأثیر آنها بر هفته پیش رو میپردازیم. برای دریافت خبرنامه روزانه اینجا ثبتنام کنید.
خانواده هستهای
آزمون سریع امروز دو قسمتی است:
الف) کدام رئیسجمهور آمریکا اصرار داشت که «ما به فرزندانمان بدهکاریم که دنیایی بدون سلاحهای هستهای را دنبال کنیم»؟
ب) کدام یک گفت: «ما به دنبال نابودی کامل سلاحهای هستهای از روی زمین در روزی هستیم»؟
اولی، باراک اوباما بود، البته. دومی، رونالد ریگان بود که نشان میدهد پیروزی امید بر تجربه، دردی دوحزبی است.
اوباما حرفهای بیشتری در این باره داشت: او در سال ۲۰۱۶ نوشت: «ما در متحد کردن جامعه جهانی علیه گسترش سلاحهای هستهای، به ویژه در ایران، موفق بودهایم. تحریمهای اضافی که اخیراً توسط شورای امنیت سازمان ملل بر پیونگیانگ اعمال شد، نشان میدهد که نقض قوانین عواقب دارد.»
طی یک سال و نیم آینده، کره شمالی موشکهای بالستیک را تا ۲۰۰ مایلی ژاپن پرتاب کرد و دو آزمایش هستهای انجام داد – ادعا کرد، تا حدی متقاعدکننده، که دومی یک بمب هیدروژنی «آماده پرتاب موشک» بود. به راستی که عواقب سنگینی داشت.
و اما در مورد ایران، ما هفتهها صرف تماشای رئیسجمهور دونالد ترامپ و دستیارانش کردهایم که در مذاکرات با رژیم تهران که به وضوح هیچ علاقهای به توافق ندارد، لکنت گرفته و یکدیگر را تضعیف میکنند. ممکن است وسوسه شوید که کمی شیطنت کرده و به من یادآوری کنید که ترامپ بود که توافق هستهای اوباما با تهران را پاره کرد. و من هم به شما یادآوری میکنم که ایران قبل از خشک شدن امضاها بر روی برجام شروع به تقلب کرد، و مفاد این پیمان بین سالهای ۲۰۲۳ و پاییز امسال به هر حال منقضی میشد.
اما، طبق گفته اوباما، تکلیف بچهها چه میشود؟ همانطور که هال برندز میگوید، آنها «وارد عصر جدیدی از هستهای شدهاند، عصری پیچیدهتر و بالقوه بسیار ناپایدارتر از دورانهای هستهای گذشته.»
این هم کمی بیثباتی پیچیده: در حالی که ایران ترامپ را سرگرم نگه میدارد، اسرائیل فکر میکند وقت آن رسیده که با تمام قوا وارد عمل شود. جیمز استاوریدیس مینویسد: «ترامپ به اسرائیلیها میگوید فعلاً آرام باشند (به معنای واقعی کلمه) در حالی که او تلاش میکند یک توافق مسالمتآمیز را شکل دهد. اما او به همان اندازه واضح است که اگر مذاکرات فرو بپاشد، قدم بعدی ممکن است حملات مشترک آمریکا و اسرائیل باشد. میتوانید شرط ببندید که برنامهریزی جدی برای حملات در پنتاگون، فرماندهی مرکزی آمریکا در تامپا، فلوریدا، و ستاد ارتش اسرائیل در جریان است.»
مذاکرات به دلیل هرجومرج ناشی از دوران ترامپ در بدنه سیاست خارجی آمریکا، نمیتواند کمکی به بهبود اوضاع کند. این مشکل از مارکو روبیو شروع میشود که، همانطور که چند هفته پیش هوشمندانه گفتم، چهار شغل و هیچ ارادهای ندارد. آندریاس کلوت مینویسد: «روبیو، با وجود تمام عناوینش، به وضوح دیپلمات ارشد آمریکا نیست. آن شخص استیو ویتکوف، یک غول املاک و مستغلات است که ترامپ او را به عنوان فرستاده ویژه برای انواع بحرانهای فراسوی آبها منصوب کرده است. این ویتکوف است، نه روبیو، که مذاکرات با روسیه بر سر اوکراین، با ایران بر سر برنامه هستهایاش و با اسرائیل و حماس بر سر غزه را رهبری کرده است. همانطور که جان بولتون، یکی از چهار مشاور امنیت ملی در دوره اول ترامپ، اشاره میکند، ویتکوف نه تنها «هیچ تجربه آشکاری» در هیچ یک از این مسائل ندارد، بلکه «ارتباط او با وزیر امور خارجه مارکو روبیو نامشخص است.»
اوضاع در تنها کشوری که تاکنون مورد حمله هستهای قرار گرفته، یعنی ژاپن، جایی که هال به تازگی یک هفته را در آن سپری کرده، نیز چندان پایدار نیست. او مینویسد: «ژاپن در همسایگی خود با تهدیدات فزایندهای از سوی چین ستیزهجو و کره شمالی بالقوه تحریکآمیز روبرو است. اما نگرانی اصلی تقریباً هر کسی که با او ملاقات کردم، وضعیت آمریکا بود. برای دههها، ائتلاف با آمریکا سنگ بستر سیاست خارجی ژاپن بوده است. اگر این ائتلاف دچار تزلزل شود، اقدامات شدیدی – مانند ساخت سلاحهای هستهای – ممکن است لازمه بقای ژاپن باشد.»
اقدامات شدید ممکن است برای بقای سیاسی رئیسجمهور جدید کره جنوبی، لی جائه-میونگ، نیز ضروری باشد. کاریشما واسوانی مینویسد: «این لحظه مستلزم بازنگری در وضعیت دفاعی این متحد آمریکا است. افکار عمومی احتمالاً لی را مجبور خواهد کرد تا به طور جدی به بحث تسلیحات هستهای، به عنوان راهی برای توسعه دفاع از خود مستقل و کاهش وابستگی به آمریکا، فکر کند. با توجه به اینکه برنامه تسلیحات هستهای کره شمالی اکنون به طور گسترده غیرقابل برگشت تلقی میشود، احساسات به طور چشمگیری تغییر کرده است. نظرسنجیها به طور مداوم نشان میدهند که بیش از ۷۰ درصد از شهروندان از توسعه بازدارنده هستهای خود حمایت میکنند.»
مکس هستینگز میپرسد: «در اروپا، همان عدم اطمینانها در مورد نیات آمریکا به شدت خودنمایی میکند. در هر پایتختی، این سوال مطرح است: آیا ترامپ آمریکا را از ناتو و نیروهای آمریکایی را از اروپا خارج خواهد کرد؟» او اضافه میکند: «دولتها آنقدر ناامید هستند که نیروهای آمریکایی را در قاره نگه دارند که حاضرند سیلی از توهینها و حتی تعرفهها را بدون خطر گسست مطلق با واشنگتن تحمل کنند. اما حفظ اتحادها در میان تردیدها در مورد اینکه آمریکا طرف چه کسی است، به جز خودش، دشوار است.»
اگرچه او در مورد اروپا مینویسد، مکس سخنان خود را در کلماتی خلاصه میکند که به همان اندازه برای متحدان آمریکا در اقیانوس آرام، خاورمیانه و جاهای دیگر قابل اجرا است: «آمریکا دیگر سنگی نیست که غرب را برای چندین دهه لنگر انداخته بود، بلکه بیشتر شبیه شن است که زیر پا جابجا میشود.»
این نوع شنبازی (sandbox) نیست که میخواهیم فرزندانمان در آن بازی کنند.
در نهایت، در حالی که هیئت تحریریه معتقد است که انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر ضروری است، اما همچنین پرخطر است: به قطع برق در آوریل در اسپانیا و پرتغال فکر کنید که ۵۰ میلیون نفر را بدون برق گذاشت، جایی که ۷۰ درصد انرژی توسط باد و خورشید تولید میشد.
سردبیران میپرسند: «آیا شبکههای برق ما به اندازه کافی سریع با دنیای افزایش تقاضا، تهدیدات جدید و انرژی پاکتر سازگار میشوند؟» «نیروگاههای سنتی سوخت فسیلی و هستهای یک تثبیتکننده داخلی ارائه میدهند: توربینهای چرخان که انرژی جنبشی را ذخیره میکنند و به عنوان ضربهگیر عمل میکنند و تغییرات ناگهانی در عرضه و تقاضا را متعادل میکنند… اسپانیا در حال برنامهریزی برای حذف نیروگاههای هستهای خود است؛ در واقع، در سطح جهانی برای تامین پشتیبانی «قابل اعزام» — برقی که میتواند به سرعت در هنگام کاهش منابع متغیر افزایش یابد — به نیروگاههای بیشتری نیاز خواهد بود.»
در واقع، برای بخش زیادی از جهان، افزایش تولید انرژی هستهای منطقی به نظر میرسد. اما برای ایران، که بر سومین ذخایر بزرگ نفتی و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان نشسته است، این اصرار بیشتر خندهدار به نظر میرسد.
یادداشتها: لطفاً بستنی سنتی و بازخورد خود را به توبین هارشا در [email protected] ارسال کنید.