تصویرسازی از بن کوث / آتلانتیک. منابع: بیارت رتدال / گتی؛ فونگفونگ۲ / گتی؛ چالرمچای تایی‌سامرونگ / گتی.
تصویرسازی از بن کوث / آتلانتیک. منابع: بیارت رتدال / گتی؛ فونگفونگ۲ / گتی؛ چالرمچای تایی‌سامرونگ / گتی.

جمهوری‌خواهان مشکل درآمدی دارند

جمهوری‌خواهان، با اتخاذ رویکرد کاهش مالیات، هیچ راهکار معتبری برای حل بحران مالی قریب‌الوقوع کشور ندارند.

جمهوری‌خواهان کنگره به ویژه زمانی که دموکرات‌ها در قدرت هستند، عاشق صحبت کردن درباره کسری بودجه و هزینه‌های فدرال هستند. پیش از اینکه مایک جانسون سخنگوی مجلس شود، در بیانیه خود در سال ۲۰۱۸ با عنوان "۷ اصل اساسی محافظه‌کاری"، استدلال کرد که آمریکا با "بحران بی‌سابقه بدهی و هزینه‌ها" مواجه است. از دیدگاه جانسون، کنگره "یک وظیفه اخلاقی و قانونی" برای کنترل هزینه‌ها دارد. در سال ۲۰۲۳، پیش از اینکه جان ثون رهبر اکثریت سنا شود، جان ثون علیه "هزینه‌های بی‌پروا و کنترل‌نشده دولت" اعتراض کرد و استدلال نمود که اگر اصلاحات در هزینه‌ها تنها اولویت حزب جمهوری‌خواه باشد، پس "مشکلی جدی در حزب دموکرات" وجود دارد.

حق با آن‌ها بود. به جز دوره کوتاهی از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، دولت فدرال بیش از ۵۰ سال است که با کسری بودجه مواجه است. زمانی که رونالد ریگان به قدرت رسید، نسبت بدهی فدرال به تولید ناخالص داخلی – یک معیار استاندارد که اقتصاددانان برای سنجش بدهی دولت استفاده می‌کنند – تنها ۳۲.۵ درصد بود. در حال حاضر به ۱۲۱ درصد رسیده است، که سطحی فوق‌العاده برای دوران صلح است. در آخرین سال ریاست‌جمهوری جو بایدن، دولت ۴.۹ تریلیون دلار درآمد داشت در حالی که هزینه‌ها ۶.۷۵ تریلیون دلار بود، که منجر به کسری ۱.۸ تریلیون دلاری یا حدود ۶.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی شد. و قانون "یک لایحه بزرگ و زیبا" رئیس‌جمهور دونالد ترامپ تنها مشکل را تشدید خواهد کرد: دفتر بودجه کنگره تخمین می‌زند که تمدید ۱۰ ساله کاهش مالیات‌های ۲۰۱۷ او، بیش از ۲.۴ تریلیون دلار به بدهی ملی اضافه خواهد کرد.

ایالات متحده اکنون با یک کسری بودجه ساختاری با پیامدهای مالی بالقوه وخیم روبرو است. تلاش‌های جدی برای مهار هزینه‌ها – که DOGE شامل آن نمی‌شود – به شدت مورد نیاز است. با این حال، وظیفه پر کردن شکاف عظیم در امور مالی دولت ما ابعاد دیگری نیز دارد، علاوه بر کاهش هزینه‌ها: افزایش درآمد نیز به شدت ضروری است.

تمرکز جمهوری‌خواهان بر هزینه‌ها – زمانی که مسئول آن نیستند – این واقعیت را پنهان می‌کند که ایالات متحده به نسبت تولید ناخالص داخلی، به طور قابل‌توجهی کمتر از کشورهای مشابه و کمتر از گذشته درآمد جمع‌آوری می‌کند. در میان کشورهای OECD در سال ۲۰۲۳، ایالات متحده در رتبه ۳۲ از ۳۸ از نظر درآمد جمع‌آوری شده به نسبت تولید ناخالص داخلی قرار گرفت. در میان دموکراسی‌های صنعتی پیشرفته، تنها ایرلند و شیلی کمتر درآمد جمع‌آوری می‌کنند. و با ۱۷ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۴، درآمدهای فدرال به مراتب کمتر از اوج خود یعنی نزدیک به ۲۰ درصد در سال ۲۰۰۰، در پایان دولت کلینتون، است. سال بعد، ایالات متحده از یک مازاد ۱۲۸ میلیارد دلاری برخوردار بود و دفتر بودجه کنگره پیش‌بینی می‌کرد که بدهی ملی تا سال ۲۰۰۹ پرداخت خواهد شد.

در عوض، کاهش مالیات‌ها تحت نظر جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۱، ۸ تریلیون دلار به کسری بودجه افزود؛ دور دیگری از کاهش مالیات‌ها توسط ترامپ در سال ۲۰۱۷، ۱.۸ تریلیون دلار دیگر به آن کمک کرد. هزینه‌ها نیز افزایش یافت، اما کمیته مسئول بودجه فدرال، که یک نهاد غیرحزبی است، تخمین می‌زند که ۳۷ درصد از کسری بودجه کنونی را می‌توان به این کاهش‌های مالیاتی نسبت داد.

برای حزب جمهوری‌خواه، کاهش مالیات اکنون از هرگونه زمینه مالی خاصی جدا شده و به شیوه‌ای از زندگی تبدیل شده است. در آمیزه‌ای از ایدئولوژی و خودخواهی، شبکه‌ای قدرتمند از ذی‌نفعان مالی، گروه‌های لابی‌گر، اعضای کنگره، روشنفکران محافظه‌کار و رسانه‌ها با یکدیگر همکاری کردند تا ارتدوکس ضد مالیات را اجرا کرده و مخالفت‌ها را سرکوب کنند. کاهش مالیات یکی از معدود حوزه‌های سیاستی بود که جناح‌های مختلف حزب – جمهوری‌خواهان وال استریت، جمهوری‌خواهان مین استریت، لیبرتارین‌های سیلیکون ولی و محافظه‌کاران اجتماعی – می‌توانستند همگی بر سر آن به توافق برسند.

با این حال، این اجماع ضد مالیات که دیرینه است، اکنون با چندین چالش قریب‌الوقوع روبروست. اولین چالش، تغییر ترکیب حزب است. پایگاه جمهوری‌خواهان از نظر مزاج پوپولیست‌تر و از نظر طبقاتی کارگری‌تر شده است، و رأی‌دهندگان کم‌درآمد کمتر نسبت به کاهش مالیات‌هایی که عمدتاً به نفع همتایان پردرآمدشان است، دلسوزی نشان می‌دهند. نظرسنجی اخیر مرکز تحقیقات پیو نشان می‌دهد که بخش زیادی از جمهوری‌خواهان و کسانی که به جمهوری‌خواهان تمایل دارند، در واقع افزایش مالیات بر خانوارهای با درآمد بیش از ۴۰۰,۰۰۰ دلار را ترجیح می‌دهند، با اختلافی ۴۳ به ۲۷ درصد. (در میان همه آمریکایی‌ها، ۵۸ درصد موافق افزایش مالیات بر پردرآمدها هستند، در حالی که تنها ۱۹ درصد موافق کاهش آن و ۲۱ درصد موافق ثابت نگه داشتن آن هستند.) ادعای وزیر خزانه‌داری اسکات بسنت در جلسه تأیید صلاحیت خود مبنی بر اینکه "خلق‌کنندگان شغل" با درآمد بالا به انگیزه کاهش مالیات نیاز دارند، ممکن است برای اهداکنندگان ثروتمند حزب جمهوری‌خواه و طرفداران ایده "قحطی بودجه‌ای برای دولت" (starve the beast) خوشایند بوده باشد، اما چنین دیدگاه‌هایی اکنون در حزب در اقلیت هستند.

چالش دوم، تأثیر توزیعی تدابیر کاهش مالیات لایحه جدید است. بسیاری از مفسران در شگفتند که چرا در زمان کسری بودجه و بدهی بی‌سابقه، دور دیگری از کاهش مالیات برای درآمدهای بالا ضروری است. تحلیل مرکز سیاست مالیاتی نشان می‌دهد که در حالی که میانگین نرخ مالیات مؤثر از ۱۹۴۵ تا ۲۰۱۵ برای اکثر آمریکایی‌ها به سختی تغییر کرده است، نرخ‌ها برای خانوارهای با درآمد بالا به شدت کاهش یافته است. محققان مرکز سیاست مالیاتی همچنین اشاره کرده‌اند که تقریباً نیمی از مزایای تمدید کاهش‌های مالیاتی ترامپ به ۵ درصد خانوارهای پردرآمد (کسانی که ۴۵۰,۰۰۰ دلار یا بیشتر درآمد دارند) خواهد رسید. دموکرات‌ها به سرعت از بی‌عدالتی در قطع مزایای مدیکید و SNAP برای تأمین مالی این بخشش به پردرآمدها بهره‌برداری کرده‌اند.

چالش سوم این است که با کنار گذاشتن افزایش درآمد، جمهوری‌خواهان خود را در یک معمای مالی غیرقابل حل گرفتار کرده‌اند. برای همسو کردن هزینه‌ها با درآمد، کاهش‌هایی در حدود ۲۷ درصد در کل بودجه فدرال لازم خواهد بود. اگر دسته‌های اصلی هزینه‌ها مانند تأمین اجتماعی، مدیکر، دفاع و پرداخت بدهی معاف شوند، تنها کاهش هزینه‌ها نمی‌تواند کسری بودجه را مهار کند. با اذعان به بزرگی این شکاف، تعداد کمی از محافظه‌کاران مالی در کنگره، مانند سناتور رند پل و فراکسیون آزادی مجلس، خواستار کاهش‌های حتی عمیق‌تر شده‌اند. اما بسیاری از جمهوری‌خواهان با توجیهی درست نگرانند که چنین مسیری خطرات سیاسی جدی به همراه خواهد داشت.

آنچه جمهوری‌خواهان با آن دست و پنجه نرم نمی‌کنند، اما باید بکنند، گسست بین توجیهات فکری آن‌ها و واقعیت اقتصادی و مالی است. اولین منطق آن‌ها این است که کاهش مالیات‌ها در نهایت از طریق افزایش رشد اقتصادی، خودشان را با درآمدهای بالاتر دولت جبران می‌کنند. رک و پوست‌کنده بگوییم، هیچ مدرک قانع‌کننده‌ای برای این ادعا نه در سطح فدرال و نه در سطح ایالتی، از جمله در سابقه کاهش مالیات‌های ۲۰۱۷ که اکنون پیشنهاد تمدید آن‌ها شده، وجود ندارد. دومین منطق جمهوری‌خواهان ادعای دقیق‌تری دارد که مالیات‌های بالاتر رشد اقتصادی را کاهش داده، فرصت‌های شغلی را کم کرده و توزیع رو به پایین درآمد را مهار می‌کند. با این حال، تحلیل‌های مقایسه‌ای دقیق در چندین کشور هیچ مدرک جدی برای حمایت از این ادعا پیدا نکرده‌اند. اقتصاددان پل کروگمن چنین استدلال‌هایی را "ایده‌های زامبی" نامیده که مدت‌ها پس از مرگ و دفن اعتبار فکری‌شان، همچنان "مغز مردم را می‌خورند".

تحت تأثیر این نیروها، شکاف‌هایی در ارتدوکس ضد مالیات حزب جمهوری‌خواه در حال ظاهر شدن است. برخی صداهای MAGA، مانند استیو بنن، اخیراً به نفع افزایش مالیات بر ثروتمندان برای تأمین مالی کاهش مالیات برای طبقه متوسط اظهار نظر کرده‌اند. برخی دیگر، مانند معاون رئیس‌جمهور جی. دی. ونس و شخصیت برجسته پروژه ۲۰۲۵، راسل وت، به افزایش مالیات بر کسانی که بیش از ۱ میلیون دلار در سال درآمد دارند، ابراز علاقه کرده‌اند. آن‌ها با مقاومت شدید چهره‌های برجسته جمهوری‌خواه مانند نیوت گینگریچ، لری کادلو، شان هانیتی، مایک جانسون، و تد کروز روبرو شدند. و بزرگترین مجری ارتدوکس کاهش مالیات، گروور نورکویست، اخیراً هر جمهوری‌خواهی را که مایل به بررسی افزایش مالیات باشد، به یک "سلول سرطانی کوچک در حزب" تشبیه کرده است.

ترامپ خود سعی کرده است که هر دو راه را داشته باشد؛ با ایده افزایش مالیات بر ثروتمندان برای جلب رضایت پایگاه پوپولیست خود بازی کرده، بدون اینکه در واقع کاری برای جلوگیری از تمدید کاهش مالیات‌های خود انجام دهد. ژست او برای قرار دادن آمریکا در مسیر مالی محکم‌تر این است که استدلال کند تعرفه‌های او می‌توانند نقش مهمی در جایگزینی درآمدهای مالیات بر درآمد ایفا کنند. دفتر بودجه کنگره محاسبه کرده است که تحت تنظیمات خاصی، تعرفه‌ها می‌توانند در دهه آینده درآمدهای قابل توجهی را افزایش دهند. اما تمام پیش‌بینی‌های معتبر نشان می‌دهند که تعرفه‌ها قادر به جبران مالیات بر درآمد از دست رفته نخواهند بود. آن‌ها همچنین نوعی از مالیات بسیار واپس‌گرا هستند که ممکن است منجر به اقدامات تلافی‌جویانه توسط سایر کشورها، افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی و همچنین درآمدهای مالیاتی ناشی از آن شود.

جمهوری‌خواهانی که در مورد کسری بودجه جدی هستند، چندین گزینه دارند. آشکارترین گزینه این است که شکاف بین درآمدهای مالیاتی بدهکار به دولت و آنچه واقعاً جمع‌آوری می‌شود را ببندند. سازمان امور مالیاتی (IRS) تخمین می‌زند که در سال ۲۰۲۲، حدود ۱۳ درصد از مالیات‌ها، به مبلغ ۶۰۶ میلیارد دلار، که بر اساس کد مالیاتی موجود به دولت فدرال بدهکار بود، پرداخت نشده است. بسیاری از تحلیل‌ها در مورد سیاست و اجرای مالیات فدرال – از جمله برخی توسط محققان محافظه‌کار – خواستار تقویت سازمان امور مالیاتی، با تمرکز بر افراد و خانوارهای با ثروت بالا شده‌اند. فرصت‌های سرمایه‌گذاری کمی بازدهی بالاتری دارند از حسابرسی‌های سازمان امور مالیاتی بر مالیات‌دهندگان پردرآمد، با این حال دولت ترامپ و جمهوری‌خواهان کنگره در جهت مخالف حرکت کرده و به دنبال کاهش کارکنان و بودجه این سازمان بوده‌اند.

اقدامات دیگری که جمهوری‌خواهان می‌توانند انجام دهند، به دنبال پایان دادن به معافیت‌های مالیاتی برای ثروتمندان بزرگ خواهد بود. پایان دادن به کسر مالیات‌های بالاتر بر ارث در لایحه ۲۰۱۷، که اکنون برای افراد ۱۴ میلیون دلار و برای زوج‌های متأهل ۲۸ میلیون دلار است، حدود ۲۰۱ میلیارد دلار در ۱۰ سال آینده درآمدزایی خواهد کرد. تغییرات کسر مالیات ایالتی و محلی (که بیشتر به نام SALT شناخته می‌شود) در لایحه پیشنهادی بسیار واپس‌گرا هستند، به طوری که بخش عمده‌ای از مزایا به خانوارهای با درآمد بالا می‌رسد؛ این نیز یک حفره دیگر است که می‌توان آن را بست. جمهوری‌خواهان همچنین می‌توانند با افزایش عوارض کاربران جاده و مالیات بر بنزین یا مسافت طی شده، به طور خاص برای زیرساخت‌های حمل و نقل درآمدزایی کنند. (مالیات بر بنزین بیش از ۳۰ سال است که در ۱۸.۴ سنت در هر گالن ثابت مانده است.)

هیچ یک از موارد فوق در این کنگره آسان، یا حتی ممکن، نخواهد بود. حزب جمهوری‌خواه راه طولانی را از روزهایی که رونالد ریگان پس از کاهش مالیات‌های ۱۹۸۱ که منجر به کسری بودجه پیش‌بینی شده بالاتر شد، چهار بار مالیات را افزایش داد، طی کرده است. موضع رسمی قاطعیت مالی ادامه دارد، اما راز ۱۰ تریلیون دلاری حزب جمهوری‌خواه – میزان سهم کاهش مالیات‌ها در بدهی ملی – این است که اگر مجبور به انتخاب شوند، بسیاری از راست‌گرایان ضد مالیات، کسری بودجه بزرگتر را به مالیات‌های بالاتر ترجیح می‌دهند.

ایالات متحده دیگر این رفاه را ندارد. پرداخت سود دولت از هزینه‌های دفاعی آن بیشتر شده است، آژانس‌های رتبه‌بندی بدهی در حال کاهش رتبه ایالات متحده هستند، معامله‌گران اوراق قرضه به دنبال بازدهی بالاتر برای اوراق قرزانه‌داری ایالات متحده هستند و خطرات برای دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی در حال افزایش است. برای استفاده مجدد از عبارت ثون، "مشکلی جدی" در حزبی وجود دارد که نگران کسری بودجه است اما از بررسی هر راه پایدار برای پرداخت آن خودداری می‌کند – و در عوض خدمات به رای‌دهندگان روستایی و کارگر خود را کاهش می‌دهد. اصول سختگیرانه باید جای خود را به عمل‌گرایی بدهد: هر گفت‌وگوی واقعی درباره کاهش کسری بودجه باید نه تنها شامل کاهش هزینه‌ها، بلکه درآمدهای بالاتر نیز باشد.