از ۱۳ ژوئن، اسرائیل کارزار نظامی بزرگی را علیه ایران به راه انداخته که هدف اعلام شده آن از بین بردن برنامه هستهای این کشور است. اگرچه ایالات متحده در ابتدا خود را از این حمله دور نگه داشت، اما دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بعدها آن را پذیرفت و در پستی در شبکههای اجتماعی نوشت که او به ایران درباره عواقب عدم توافق هشدار داده بود. او همچنین ادعا کرد که این حمله "عالی" بوده و میتواند احتمال پذیرش توافق توسط تهران را بیشتر کند.
درگیری ایران و اسرائیل
در این مرحله پیشبینی چگونگی تکامل، چه رسد به پایان یافتن، این جنگ غیرممکن است. اما احتمال زیاد وجود دارد که حمله اسرائیل به ایران، آن تأثیری را که ترامپ امید دارد، نداشته باشد. در عوض، این حمله دستیابی به توافق دیپلماتیک را دشوارتر کرده و شانس ساخت نهایی یک سلاح هستهای توسط ایران را افزایش خواهد داد.
در حالی که برنامه هستهای ایران پیشرفته و در حال پیشرفت بود، تاکنون هیچ مدرکی مبنی بر شتاب ایران برای ساخت بمب ارائه نشده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در سخنرانی خود در دفاع از کارزار نظامی گفت که ایران اخیراً "گامهایی برای تسلیحاتی کردن" "اورانیوم غنیشده" خود برداشته است. اما او همچنین گفت که جدول زمانی ایران برای بمب "میتواند یک سال یا حتی چند ماه" باشد.
در واقع، همین ماه مارس، تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده، شهادت داد که "ایران در حال ساخت سلاح هستهای نیست" و گفت که آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، "برنامه تسلیحات هستهای را که در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، مجدداً تأیید نکرده است." همچنین مذاکرات بین ایالات متحده و ایران به بنبست نرسیده بود، که خط قرمز شایعه شده دیگر برای حمله اسرائیل بود. دور بعدی دیدارهای آمریکا و ایران برای یکشنبه برنامهریزی شده بود، اگرچه ایران پس از حمله اسرائیل آن را لغو کرد.
میزان خسارت به برنامه ایران و معنای آن برای توانایی این کشور در ساخت بمب نامشخص است. ایران دو تأسیسات غنیسازی فعال و عمیقاً دفنشده – نطنز و فردو – دارد.
اسرائیل به نطنز حمله کرد و تجهیزات روی زمین را تخریب کرد و طبق گزارشها برق سالنهای آبشار زیرزمینی را قطع نمود. چنین قطع ناگهانی برق میتوانست به سانتریفیوژها آسیب بزند.
فردو، جایی که ایران هزاران سانتریفیوژ پیشرفته تولید کننده اورانیوم با غنای نزدیک به سلاح دارد، حتی عمیقتر دفن شده و بنابراین هدف سختتری برای ارتش اسرائیل است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) روز دوشنبه اعلام کرد که هیچ آسیبی در فردو مشاهده نشده است، که نشان میدهد مگر اینکه اقدام خرابکارانه گزارش نشدهای صورت گرفته باشد، سانتریفیوژهای زیرزمینی دستنخورده و فعال باقی ماندهاند.
ما همچنین وضعیت ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰ درصدی و ۶۰ درصدی ایران را نمیدانیم، که این کشور برای تولید اورانیوم با غنای تسلیحاتی مورد نیاز برای بمبها، باید آنها را وارد سانتریفیوژهای خود کند. اگر این ذخیره از بین رفته یا غیرقابل دسترس باشد، مانع قابل توجهی برای توانایی ایران در ساخت بمب در کوتاهمدت خواهد بود. این امر به ویژه با توجه به اینکه اسرائیل طبق گزارشها تأسیساتی را که ایران برای تولید گاز قابل غنیسازی استفاده میکرد، نابود کرده است، صدق میکند. در نهایت، اسرائیل همچنین تعدادی از دانشمندانی را که عملاً یک دستگاه هستهای را میساختند، ترور کرده و تأسیساتی را که این کار میتوانست در آن انجام شود، از بین برده است.
پس این وضعیت ایران را در کجا قرار میدهد؟ تهران میتواند غرور خود را کنار بگذارد و برنامه غنیسازی خود را قبل از تشدید درگیری کنونی و تهدید بقای رژیم برچیند. سوابق تاریخی – بارزترین آنها، جنگ ایران و عراق – وجود دارد که در آن رهبران ایران تحت فشار شدید قرار گرفتند و تصمیمات بزرگی گرفتند که زمانی غیرقابل تصور بودند. این قطعاً همان نتیجهای است که ترامپ به آن امید دارد.
اما ایالات متحده و اسرائیل به ایران دلایل کمی دادهاند تا باور کند که کنار گذاشتن برنامه غنیسازیاش مشکلاتش را حل خواهد کرد. خطر قابل توجهی وجود دارد که ایران باور کند تلاشهای ایالات متحده برای مذاکره بر سر یک توافق صرفاً یک ترفند – یک تاکتیک تأخیر برای آمادهسازی حمله نظامی اسرائیل – بوده است.
گستردگی حمله اسرائیل، که شامل حملاتی علیه مقامات ارشد ایرانی و زیرساختهای انرژی نیز میشد، ممکن است ایران را متقاعد کند که اسرائیل خود رژیم را هدف قرار داده است، نه اینکه ایران را به سمت یک توافق هستهای سوق دهد. در واقع، نتانیاهو در سخنرانی خود که مستقیماً خطاب به مردم ایران بود، عملیات اسرائیل را "پاکسازی مسیر" برای سرنگونی رژیم توصیف کرد. اگر ایران باور کند که هیچ محدودیتی بر خشونت اسرائیل وجود ندارد، پس انگیزهای برای دستیابی به توافق نخواهد داشت.
با این حال، به طور بنیادیتر، بعید است که اسرائیل بخشی از هرگونه توافق هستهای با ایران باشد. همانطور که لفاظیها و اقدامات اسرائیل نشان میدهد، مسئله آن فقط برنامه هستهای نیست، بلکه خود جمهوری اسلامی است. حتی اگر واشنگتن و تهران بتوانند به توافقی دست یابند، خطر اقدام نظامی یا خرابکاری اسرائیل همچنان باقی خواهد ماند. این واقعیت که حمله اسرائیل در این ماه در حالی آغاز شد که مذاکرات با ایالات متحده در جریان بود، این خطر را برجسته میکند. این تهدید مستمر، کنار گذاشتن آنچه که مسلماً آخرین عنصر بازدارندگی ایران – یعنی قابلیت آستانه هستهای آن – است را برای ایران بسیار دشوار خواهد کرد.
در عوض، این درگیری میتواند ایران را به بازسازی برنامه خود به روشهایی که نظارت بر آنها دشوارتر است، و سپس تلاش برای ساخت بمب، چه اکنون و چه در آینده، سوق دهد. با نیروهای نیابتی آن که توسط اسرائیل خلع سلاح شدهاند، قابلیتهای نظامی متعارف آن تخریب شده، و دشمنانش در حال نزدیک شدن هستند، ایران ممکن است تولید حتی یک بمب ابتدایی را تنها گزینه باقیمانده خود ببیند.
انجام این کار با "نظامی شدن" خزنده برنامه هستهای ایران که پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط حماس علیه اسرائیل رخ داد، سازگار خواهد بود. با تشدید تهدیدات علیه ایران و تضعیف ابزارهای سنتی آن برای دفاع در برابر این تهدیدات، ایران برای امنیت خود به برنامه هستهای خود بازگشت. از سال ۲۰۲۳، ایران مشغول کارهای تسلیحاتی دو منظوره جدید شده است. اواخر سال گذشته، طبق گزارشها، در حال بررسی مسیرهای سریعتر برای ساخت یک دستگاه هستهای خام بود – شاید در آمادهسازی برای سناریویی مانند آنچه امروز با آن روبرو است. ایران همچنین تلاش کرد تا علناً از تهدید به استفاده از قابلیت آستانه خود برای ساخت بمب به منظور بازدارندگی حملات اسرائیل استفاده کند. فراخوانها برای ساخت سلاحهای هستهای در سراسر طیف سیاسی در ایران افزایش یافته است، و نظرسنجیها از سال گذشته نشان میدهد که اکثر شهروندان ایرانی داشتن سلاح هستهای را مطلوب میدانند.
گفتمان عمومی احتمالاً منعکسکننده – و تأثیرگذار بر – بحثهای پشت درهای بسته بوده است. در واقع، همانطور که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در ارزیابی تهدیدی که در ژانویه منتشر شد، بیان کرد، آن بحث هستهای عمومی "طرفداران سلاحهای هستهای را در دستگاه تصمیمگیری ایران جسور کرده است" و – در نتیجه – فشار بر خامنهای برای بازتأیید برنامه تسلیحات هستهای که در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، در حال افزایش بود. تصور اینکه حوادث اخیر این دیدگاهها را کاهش داده یا این منطق را معکوس کرده باشد، دشوار است.
حتی اگر ایران نتواند یا نخواهد فوراً به سمت بمب برود، میتواند گامهای دیگری بردارد که موانع را برداشته یا برنامه را حتی در برابر اقدامات نظامی نفوذ ناپذیرتر کند. به عنوان مثال، تهران میتواند ماده خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) – معاهدهای که مبنای قانونی اصلی برای حضور بازرسان در ایران را فراهم میکند – را استناد کند. تهران تهدید کرده است که اگر تحریمهای "اسنپبک" شورای امنیت سازمان ملل اعمال شوند، از NPT خارج خواهد شد، که این نقض بسیار کمتری نسبت به حمله کنونی است. در ۱۵ ژوئن، طبق گزارشها، قانونگذاران ایرانی در حال آمادهسازی قانونی بودند که ایران را ملزم به خروج از این معاهده میکرد. اگرچه تصمیم نهایی در این باره با رهبر عالی است، اما این روند در روزهای آینده قابل توجه خواهد بود.
حتی بدون خروج از NPT، تردید وجود دارد که بازرسان بینالمللی بتوانند امروز با وجود جنگ فعال، به تأسیسات کلیدی دسترسی پیدا کنند – بهانهای که تهران ممکن است حتی پس از فروکش کردن درگیریها نیز از آن استفاده کند. این امر به طور قابل توجهی توانایی جامعه بینالملل برای نظارت بر فعالیتهای ایران را پیچیده میکند. ایران میتواند به طور بالقوه از سایت غنیسازی فردو، در صورت فعال بودن، برای تولید اورانیوم با غنای تسلیحاتی استفاده کند. با توجه به تسلط این کشور بر سانتریفیوژهای پیشرفته و احتمال وجود ذخیره بزرگی از آنها، میتواند برای تأسیس یک سایت غنیسازی مخفی جدید نیز تلاش کند.
در واقع، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که قبل از حملات علیه فردو، ایران "بخش قابل توجهی از تجهیزات و مواد را از آنجا خارج کرده بود." این امر این احتمال را افزایش میدهد که این مواد اکنون در مکانی نامعلوم قرار دارند و برای یک "بریکاوت" در دسترس هستند.
بازسازی یک مسیر مخفی با توجه به نفوذ گسترده اطلاعاتی اسرائیل به برنامه ایران دشوار خواهد بود، اما شاید با گذشت زمان غیرممکن نباشد. ایران دانش و تخصص ذاتی برای بازسازی این قابلیتها را دارد و میتواند آنها را در مکانی قرار دهد که از دسترس قابلیتهای حمله اسرائیل و حتی ایالات متحده دور باشد. تاکنون، ایران عمدتاً بر سازمان انرژی اتمی غیرنظامی خود برای ساخت تأسیسات غنیسازی بزرگ که پتانسیل استفاده صلحآمیز را به عنوان پوشش حفظ میکنند، تکیه کرده است. ایران میتواند در عوض به سمت ساخت یک تأسیسات کوچک با هدف خاص تولید بمب در سریعترین زمان ممکن روی آورد.
مسیر درگیری ناامیدکننده به نظر میرسد. اسرائیل برنامه هستهای ایران را به عقب رانده اما به آن پایان نداده است. اکنون به نظر میرسد که بر تلاش برای بیثبات کردن و در نهایت پایان دادن به رژیم متمرکز شده است. بعید است که ایران به آرامی تسلیم شود، و خطر قابل توجهی وجود دارد که ایالات متحده نیز درگیر جنگ شود. ورود واشنگتن قطعاً قابلیتهای نظامی اضافی – از جمله بمبهای به اصطلاح "بانکرباستر" – را برای کمک به تضعیف تأسیسات هستهای کلیدی مانند فردو فراهم خواهد کرد. اما دقیقاً به همین دلیل، دخالت مستقیم ایالات متحده ممکن است یکی از آخرین ملاحظاتی را که مانع از حرکت ایران به سمت بمب میشود، از بین ببرد.
همچنان ممکن است فرصتها و راههای خروج در روزها و هفتههای آینده پدیدار شوند. غریزه اولیه ترامپ برای تلاش برای مذاکره بر سر یک توافق با ایران درست بود. اما آن هدف اکنون در خطر جدی است، همانطور که تعهد ترامپ به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای در خطر است. با ادامه این درگیری، خطر تصمیم ایران برای ساخت بمب افزایش مییابد.
این مطلب بخشی از پوشش مستمر فارین پالیسی است. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید.
اریک بروئر معاون رئیس برنامه امنیت مواد هستهای در ابتکار تهدید هستهای است. او در شورای امنیت ملی و شورای اطلاعات ملی خدمت کرده است. ایکس: @BrewerEricM