دود ناشی از انفجارها پس از حملات اسرائیل به تهران در روز یکشنبه.
دود ناشی از انفجارها پس از حملات اسرائیل به تهران در روز یکشنبه.

چگونه ترامپ تحت فشار اسرائیل در قبال ایران تغییر موضع داد

تا پایان ماه گذشته، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا که فعالیت‌های نظامی اسرائیل و بحث‌ها بین رهبری سیاسی این کشور را رصد می‌کردند، به یک نتیجه‌گیری شگفت‌انگیز رسیدند: بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در حال برنامه‌ریزی برای حمله‌ای قریب‌الوقوع به برنامه هسته‌ای ایران بود، با یا بدون مشارکت ایالات متحده.

آقای نتانیاهو بیش از یک دهه هشدار داده بود که یک حمله نظامی فراگیر قبل از رسیدن ایران به نقطه‌ای که بتواند به سرعت یک سلاح هسته‌ای بسازد، ضروری است. با این حال، او همیشه پس از آنکه چندین رئیس‌جمهور آمریکا، از ترس عواقب یک درگیری دیگر در خاورمیانه، به او گفتند که ایالات متحده در حمله کمک نخواهد کرد، از تصمیم خود عقب‌نشینی کرده بود.

اما این بار، ارزیابی اطلاعاتی آمریکا این بود که آقای نتانیاهو نه تنها برای یک حمله محدود به تأسیسات هسته‌ای، بلکه برای یک حمله بسیار گسترده‌تر آماده می‌شود که می‌تواند خود رژیم ایران را به خطر بیندازد – و او آماده بود که به تنهایی اقدام کند.

این اطلاعات، رئیس‌جمهور ترامپ را با انتخاب‌های دشواری مواجه کرد. او بر یک فشار دیپلماتیک برای متقاعد کردن ایران به کنار گذاشتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌اش سرمایه‌گذاری کرده بود و پیش‌تر یک تلاش آقای نتانیاهو در ماه آوریل را برای متقاعد کردن او به اینکه زمان برای حمله نظامی به ایران مناسب است، رد کرده بود. در یک تماس تلفنی پر تنش در اواخر ماه مه، آقای ترامپ بار دیگر به رهبر اسرائیل در مورد حمله یک‌جانبه‌ای که دیپلماسی را مختل می‌کرد، هشدار داد.

اما طی چند هفته گذشته، برای مقامات دولت ترامپ به طور فزاینده‌ای روشن شد که ممکن است این بار نتوانند آقای نتانیاهو را متوقف کنند. این اطلاعات بر اساس مصاحبه با بازیگران اصلی در مشاوره‌های دولت در مورد نحوه پاسخ و سایر افرادی که با تفکر آنها آشنا بودند، به دست آمده است. همزمان، آقای ترامپ از روند کند مذاکرات با ایران بی‌صبر شده بود و شروع به این نتیجه‌گیری کرده بود که مذاکرات ممکن است به جایی نرسد.

برخلاف ادعاهای اسرائیل، مقامات ارشد دولت از هیچ اطلاعات جدیدی که نشان دهد ایرانی‌ها در حال عجله برای ساخت بمب هسته‌ای هستند – اقدامی که یک حمله پیشگیرانه را توجیه کند – بی‌خبر بودند. اما با مشاهده اینکه احتمالاً نمی‌توانند آقای نتانیاهو را بازدارند و دیگر کنترل رویدادها را در دست ندارند، مشاوران آقای ترامپ گزینه‌های جایگزین را بررسی کردند.

در یک سر طیف، منفعل بودن و هیچ کاری نکردن و سپس تصمیم‌گیری در مورد گام‌های بعدی پس از روشن شدن میزان تضعیف ایران توسط حمله بود. در سر دیگر طیف، پیوستن به اسرائیل در حمله نظامی بود، احتمالاً تا جایی که تغییر رژیم در ایران را اجباری کند.

بخشی از تهران آسیب دیده از حملات اسرائیل
بخشی از تهران که هفته گذشته در حملات اسرائیل آسیب دید.
آرش خاموشی برای نیویورک تایمز

آقای ترامپ یک راه میانه را انتخاب کرد و به اسرائیل حمایت‌های اطلاعاتی نامعلومی از جامعه اطلاعاتی آمریکا برای انجام حمله پیشنهاد داد و سپس فشار بر تهران را برای امتیازات فوری در میز مذاکره یا رویارویی با حمله نظامی مداوم افزایش داد.

پنج روز پس از آغاز حمله اسرائیل، موضع آقای ترامپ همچنان دچار نوسان است. دولت در ابتدا خود را از حملات دور نگه داشت، سپس با آشکار شدن موفقیت نظامی اولیه اسرائیل، حمایت عمومی بیشتری از خود نشان داد.

اکنون آقای ترامپ به طور جدی در حال بررسی ارسال هواپیماهای آمریکایی برای کمک به سوخت‌گیری مجدد جنگنده‌های اسرائیلی و تلاش برای نابودی سایت هسته‌ای زیرزمینی فوردو ایران با بمب‌های 30,000 پوندی است – گامی که نشان‌دهنده چرخشی خیره‌کننده از مخالفت او تنها دو ماه پیش با هرگونه اقدام نظامی در حالی که هنوز فرصتی برای راه‌حل دیپلماتیک وجود داشت، خواهد بود.

داستان آنچه منجر به حمله اسرائیل شد، داستان دو رهبر، آقای ترامپ و آقای نتانیاهو است که یک هدف مشترک دارند – جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای – اما از انگیزه‌های یکدیگر محتاط هستند. آنها اغلب در ملاء عام درباره روابط سیاسی و شخصی قوی خود صحبت می‌کنند، با این حال این رابطه مدت‌هاست که دچار بی‌اعتمادی بوده است.

مصاحبه با ده‌ها مقام در ایالات متحده، اسرائیل و منطقه خلیج فارس نشان می‌دهد که چگونه آقای ترامپ ماه‌ها در مورد چگونگی و اینکه آیا باید انگیزه‌های آقای نتانیاهو را مهار کند، در حالی که با اولین بحران سیاست خارجی دوره دوم خود مواجه بود، تردید داشت. این وضعیتی بود که او با دایره‌ای نسبتاً بی‌تجربه از مشاوران که به دلیل وفاداری انتخاب شده بودند، روبرو شد.

امسال او به یکی از متحدان سیاسی خود گفت که آقای نتانیاهو در حال تلاش برای کشاندن او به یک جنگ دیگر در خاورمیانه است – همان نوع جنگی که او در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته خود وعده داده بود آمریکا را از آن دور نگه دارد.

اما او همچنین به این باور رسید که ایرانی‌ها در مذاکرات دیپلماتیک او را بازی می‌دهند، درست همانطور که ولادیمیر وی. پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، هنگامی که آقای ترامپ به دنبال آتش‌بس و توافق صلح در اوکراین بود، همین کار را کرد.

و هنگامی که اسرائیل جنگ را انتخاب کرد، آقای ترامپ از تردید در مورد اینکه خود را بیش از حد به آقای نتانیاهو نزدیک کند، به سمت پیوستن به او در تشدید چشمگیر درگیری حرکت کرد، حتی دیدگاهی را که هیچ تهدید هسته‌ای فوری از ایران وجود ندارد، نادیده گرفت.

هنگام بازگشت عجولانه از اجلاس گروه ۷ در کانادا در اوایل صبح سه‌شنبه، آقای ترامپ با یکی از عناصر شهادت علنی تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی خود، مخالفت کرد که جامعه اطلاعاتی معتقد نیست ایران فعالانه در حال ساخت سلاح هسته‌ای است، حتی با وجود اینکه اورانیوم را غنی‌سازی می‌کند که می‌تواند در نهایت برای زرادخانه هسته‌ای استفاده شود. آقای ترامپ به خبرنگاران گفت: «اهمیتی نمی‌دهم چه گفت.» «فکر می‌کنم آنها بسیار نزدیک بودند که آنها را داشته باشند.»

برای آقای نتانیاهو، ماه‌های اخیر به سال‌ها تلاش برای ترغیب ایالات متحده به حمایت یا حداقل تحمل تمایل دیرینه او برای وارد کردن ضربه‌ای فلج‌کننده به برنامه هسته‌ای ایران پایان داد. او به درستی قضاوت کرده بود که آقای ترامپ در نهایت تسلیم خواهد شد، حتی اگر با اکراه.

جدای از جان‌های از دست رفته و ویرانی‌های به بار آمده، این بحران همچنین شکاف‌هایی را در حزب آقای ترامپ بین کسانی که متمایل به دفاع بی‌اختیار از اسرائیل، نزدیک‌ترین متحد آمریکا در منطقه هستند، و کسانی که مصمم به دور نگه داشتن ایالات متحده از درگیر شدن بیشتر در چرخه خشونت خاورمیانه هستند، آشکار کرده است.

در این میان، آقای ترامپ قرار داشت که مصمم بود راه ایران را برای دستیابی به بمب هسته‌ای مسدود کند و بین پرورش تصویر قدرت خود و پیامدهای استراتژیک و سیاسی بالقوه اقدام تهاجمی علیه ایران گیر افتاده بود.

در پاسخ به درخواست برای اظهار نظر، سخنگوی کاخ سفید به اظهارات عمومی آقای ترامپ در مورد عدم اجازه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای اشاره کرد.

جان راتکلیف در حال ارائه ارزیابی وضعیت
جان راتکلیف، مدیر سیا، ارزیابی صریحی از وضعیت به سرعت در حال تحول بین ایران و اسرائیل در کمپ دیوید در ماه ژوئن ارائه کرد.
هایون جیانگ برای نیویورک تایمز

«فکر می‌کنم شاید باید به او کمک کنیم»

هنگامی که آقای ترامپ در اواخر یکشنبه، 8 ژوئن، با مشاوران ارشد خود در اقامتگاه ییلاقی ریاست جمهوری کمپ دیوید ملاقات کرد تا وضعیت به سرعت در حال تحول را بررسی کند، جان راتکلیف، مدیر سیا، ارزیابی صریحی ارائه داد.

به گفته دو نفر که با این جلسه آشنا بودند و به شرط ناشناس ماندن برای توصیف یک بحث محرمانه صحبت کردند، او گفت: بسیار محتمل است که اسرائیل به زودی به ایران حمله کند، با یا بدون ایالات متحده.

رئیس‌جمهور در انتهای میز در یک اتاق کنفرانس روستایی در داخل لاورل لاج نشسته بود. هیچ اسلایدی وجود نداشت، فقط نقشه‌هایی که توسط ژنرال دن کین، رئیس ستاد مشترک ارتش، تهیه شده بود. او و آقای راتکلیف به مدت دو و نیم ساعت انتظار خود را از یک حمله قریب‌الوقوع اسرائیل تشریح کردند. خانم گابارد در آن آخر هفته در حال انجام وظیفه گارد ملی بود و در جلسه حضور نداشت.

مشاوران آقای ترامپ برای این لحظه آماده شده بودند. در اواخر ماه مه، آنها اطلاعاتی را دیده بودند که باعث نگرانی آنها شده بود که اسرائیل قصد دارد با یک حمله بزرگ به ایران پیش برود، صرف نظر از آنچه رئیس‌جمهور به طور دیپلماتیک با تهران به دنبال آن بود.

بر اساس آن اطلاعات، جی. دی. ونس، معاون رئیس‌جمهور و مارکو روبیو، در نقش مشترک خود به عنوان وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی، تلاشی را تشویق کردند تا طیفی از گزینه‌ها را به رئیس‌جمهور ارائه دهند تا در صورت لزوم بتواند به سرعت در مورد دامنه مشارکت آمریکا تصمیم‌گیری کند.

تلاش‌های جمع‌آوری اطلاعات آقای راتکلیف به اوج خود رسید. و در دو هفته منتهی به جلسه کمپ دیوید، مشاوران ارشد آقای ترامپ چندین بار ملاقات کردند تا در مورد فهرست گزینه‌های بالقوه هماهنگ شوند.

روز بعد از جلسه کمپ دیوید، دوشنبه، 9 ژوئن، آقای ترامپ با آقای نتانیاهو تلفنی صحبت کرد. رهبر اسرائیل بدون ابهام گفت: مأموریت آغاز شده است.

آقای نتانیاهو نیات خود را در سطح بالا تشریح کرد، به گفته سه نفر که از این تماس مطلع بودند. او روشن ساخت که اسرائیل نیروهایی در داخل ایران دارد.

آقای ترامپ از ابتکار عمل در برنامه‌ریزی نظامی اسرائیل تحت تأثیر قرار گرفت. او هیچ تعهدی نداد، اما پس از پایان تماس، به مشاوران گفت: «فکر می‌کنم شاید باید به او کمک کنیم.»

با این حال، رئیس‌جمهور بر سر آنچه باید انجام دهد، سردرگم بود و در طول هفته از مشاوران سوال می‌کرد. او می‌خواست ایران را به شیوه خود مدیریت کند، نه به شیوه آقای نتانیاهو، و به توانایی‌های خود در معامله‌گری ابراز اطمینان کرده بود. اما او به این باور رسیده بود که ایرانی‌ها او را به بازی گرفته‌اند.

برخلاف برخی در جناح ضد مداخله‌گر حزب او، آقای ترامپ هرگز این دیدگاه را نداشت که آمریکا می‌تواند با یک ایران دارای بمب هسته‌ای زندگی کند و آن را مهار کند. او با دیدگاه آقای نتانیاهو مبنی بر اینکه ایران تهدیدی وجودی برای اسرائیل است، موافق بود. او به دستیارانش گفت که آقای نتانیاهو آنچه را برای محافظت از کشورش لازم است، انجام خواهد داد.

نتانیاهو و ترامپ در کنفرانس خبری
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و رئیس‌جمهور ترامپ در یک کنفرانس خبری در کاخ سفید در ماه فوریه.
تیرنی ال. کراس برای نیویورک تایمز

مسیر دیپلماتیک

اسرائیل از ماه دسامبر، پس از نابودی حزب‌الله، یکی از نیروهای نیابتی ایران، و فروپاشی رژیم اسد در سوریه، که حریم هوایی را برای یک عملیات بمباران باز کرد، شروع به آماده‌سازی برای حمله به ایران کرده بود.

آقای نتانیاهو در 4 فوریه اولین بازدید خود را در دوره دوم ترامپ از کاخ سفید انجام داد. او یک پیجر با روکش طلا به آقای ترامپ و یک پیجر با روکش نقره به آقای ونس ارائه داد – همان دستگاه‌هایی که اسرائیلی‌ها مخفیانه با مواد منفجره پر کرده و به عوامل ناآگاه حزب‌الله فروخته بودند که بعداً در یک حمله مخرب کنترل از راه دور به گروه لبنانی مورد حمایت ایران، معلول و کشته شدند. (آقای ترامپ بعداً به یکی از متحدان خود گفت که از این هدیه ناراحت شده است.)

آقای نتانیاهو در دفتر بیضی شکل کاخ سفید، یک ارائه درباره ایران به آقای ترامپ داد و او را در میان تصاویر سایت‌های هسته‌ای مختلف این کشور راهنمایی کرد.

اطلاعات اسرائیل نشان می‌داد که ایران در حال تلاش‌های خام‌تر و سریع‌تری برای دستیابی به سلاح هسته‌ای است و هرچه ایرانی‌ها ضعیف‌تر می‌شدند، به بمب هسته‌ای نزدیک‌تر می‌شدند. از نظر غنی‌سازی اورانیوم، ایران چند روز با رسیدن به نقطه لازم فاصله داشت، اما به اجزای دیگری برای تکمیل سلاح نیاز داشت.

اسرائیلی‌ها استدلال دیگری نیز به آقای ترامپ مطرح کردند: اگر می‌خواهید دیپلماسی موفق شود، باید برای یک حمله آماده شوید، تا نیروی واقعی پشت مذاکرات وجود داشته باشد. آنها به طور خصوصی نگران بودند که آقای ترامپ توافقی را با ایران بپذیرد که به نظر آنها ناکافی است، شبیه به توافق 2015 که توسط رئیس‌جمهور باراک اوباما مذاکره شد، و سپس اعلام کند که مأموریت انجام شده است. آقای نتانیاهو به آقای ترامپ گفت که ایرانی‌ها قادر خواهند بود پدافند هوایی خود را که در حمله اسرائیل در ماه اکتبر نابود شد، بازسازی کنند، که بر فوریت ماجرا می‌افزود.

پس از انتخاب او در ماه نوامبر، آقای ترامپ یکی از دوستان نزدیک خود، استیو ویتکاف، را به عنوان نماینده ویژه خود در خاورمیانه منصوب کرد و وظیفه تلاش برای رسیدن به توافق با ایران را به او سپرد.

از همان ابتدای دولت، ایرانی‌ها از طریق چند کشور در حال ارسال پیام‌هایی برای گشودن یک مسیر دیپلماتیک با دولت جدید بودند. سپس آقای ترامپ حرکت دراماتیک خود را انجام داد: او نامه‌ای به رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای فرستاد.

در اوایل ماه مارس، بازدیدکنندگان از دفتر بیضی شکل یا مهمانان ایر فورس وان، توسط آقای ترامپ با «نامه زیبایش» به آیت‌الله سرگرم می‌شدند. یکی از بازدیدکنندگان که یک اجرای زنده از آن شنید، پیام اصلی نامه را اینگونه به یاد آورد: من جنگ نمی‌خواهم. نمی‌خواهم شما را از نقشه محو کنم. من یک توافق می‌خواهم.

آقای ترامپ می‌دانست که وارد یک منطقه سیاسی خطرناک می‌شود. موضوع اسرائیل و ایران شاید بیش از هر موضوع دیگری، ائتلاف آقای ترامپ را شکافته و جناح ضد مداخله‌گر، به رهبری چهره‌های رسانه‌ای مانند تاکر کارلسون، مجری بانفوذ پادکست، را در برابر محافظه‌کاران ضد ایرانی مانند مارک لوین، مجری رادیو، قرار می‌دهد.

اما در داخل دولت، علیرغم هیاهوی زیاد در مورد اختلافات بین «بازهای ایران» و «کبوترها»، تقسیمات ایدئولوژیک بسیار کمتر از دوره اول ترامپ اهمیت داشت، زمانی که مقامات مانند جیم متیس، وزیر دفاع، و رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه، رئیس‌جمهور را بی‌پروا و نیازمند مهار از انگیزه‌هایش می‌دانستند.

این بار، هیچ‌یک از تیم ارشد آقای ترامپ نقشی مانند آن ایفا نکردند. تیم جدید عموماً از غرایز آقای ترامپ حمایت می‌کرد و برای اجرای آنها تلاش می‌کرد. البته تفاوت‌هایی در نظرات وجود داشت، اما در مورد سیاست ایران، کمتر رویارویی‌های پرتنشی وجود داشت.

آقای روبیو و پیت هگست، وزیر دفاع، همیشه به دیدگاه‌های رئیس‌جمهور احترام می‌گذاشتند، حتی اگر آقای هگست، که رابطه نزدیکی با آقای نتانیاهو دارد، بیشتر از برخی از همکارانش به اسرائیلی‌ها اعتماد داشتند.

آیت‌الله علی خامنه‌ای در تهران
رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، سال گذشته در تهران. آقای ترامپ نامه‌ای به آقای خامنه‌ای نوشت که پیام اصلی آن این بود: من جنگ نمی‌خواهم. من نمی‌خواهم شما را از نقشه محو کنم. من یک توافق می‌خواهم.
آرش خاموشی برای نیویورک تایمز

در بخش اطلاعاتی، آقای راتکلیف اطلاعات را بدون جانبداری از یک طرف یا دیگری ارائه می‌داد. و در حالی که همه می‌دانستند خانم گابارد تا چه اندازه ضد مداخله‌گر است، او به ندرت این دیدگاه را به رئیس‌جمهور تحمیل می‌کرد.

در ماه آوریل، تیم ترامپ یک سری مذاکرات را در عمان آغاز کرد، که طرف آمریکایی مذاکرات توسط آقای ویتکاف، به همراه مایکل آنتون، مدیر برنامه‌ریزی سیاست در وزارت امور خارجه، رهبری می‌شد. تا پایان ماه مه، تیم ترامپ یک پیشنهاد کتبی به ایرانی‌ها تحویل داده بود.

این پیشنهاد خواستار توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران و ایجاد یک کنسرسیوم منطقه‌ای برای تولید انرژی هسته‌ای بود که احتمالاً ایران، ایالات متحده و سایر کشورهای خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را در بر می‌گرفت.

مردم در تهران پس از حملات راهپیمایی می‌کنند
مردم پس از حملات اسرائیل و ایران در تهران، ایران در روز شنبه راهپیمایی می‌کنند.
آرش خاموشی برای نیویورک تایمز

حفظ گزینه‌های نظامی

حتی در حالی که آقای ترامپ به دنبال یک راه‌حل دیپلماتیک بود، به یک نکته که اسرائیلی‌ها به او گفته بودند متقاعد به نظر می‌رسید: داشتن گزینه‌های نظامی معتبر به او در مذاکرات با ایران دست برتری می‌دهد.

گزینه‌های برای نابودی سایت‌های هسته‌ای ایران قبلاً در پنتاگون وجود داشت، اما پس از روی کار آمدن در ماه ژانویه، رئیس‌جمهور به فرماندهی مرکزی ایالات متحده مجوز داد تا با اسرائیلی‌ها در زمینه پالایش و توسعه بیشتر آنها هماهنگی کند.

تا اواسط فوریه، ژنرال مایکل اریک کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی، با هماهنگی با اسرائیلی‌ها، سه گزینه اصلی را توسعه داده بود. اولین و حداقل‌ترین گزینه، سوخت‌گیری مجدد و پشتیبانی اطلاعاتی ایالات متحده برای یک مأموریت اسرائیلی بود. دومین گزینه، حملات مشترک اسرائیل و آمریکا بود. سومین گزینه، یک مأموریت به رهبری ایالات متحده با نقش پشتیبانی اسرائیل بود. این گزینه شامل بمب‌افکن‌های B-1 و B-2 آمریکایی، هواپیماهای ناو و موشک‌های کروز پرتاب شده از زیردریایی‌ها می‌شد.

یک گزینه چهارم نیز وجود داشت که به سرعت کنار گذاشته شد، که علاوه بر حملات گسترده ایالات متحده، شامل یک حمله کماندویی اسرائیلی با پشتیبانی هوایی از بالگردهای «اوسپری» آمریکایی یا سایر گزینه‌های هوایی بود.

اما با پیگیری مذاکرات با تهران توسط آقای ویتکاف، که با میانجی‌گری عمان انجام می‌شد، اسرائیلی‌ها بی‌تاب شدند.

آقای نتانیاهو در ماه آوریل به سرعت از کاخ سفید بازدید کرد و از جمله درخواست‌هایش، بمب شکن‌های سنگرشکن آمریکایی برای تخریب سایت هسته‌ای زیرزمینی فوردو را خواستار شد.

آقای ترامپ، که در آن زمان قصد داشت به دیپلماسی فرصت دهد، متقاعد نشد و در روزهای پس از دیدار، تیم او تلاش همه‌جانبه‌ای برای جلوگیری از حملات پیشگیرانه اسرائیل علیه ایران انجام داد. پیام تیم آقای ترامپ صریح بود: «شما نمی‌توانید فقط خودتان این کار را انجام دهید. پیامدهای زیادی برای ما دارد.» اینها مکالمات پرتنشی بود، اما مشاوران آقای ترامپ فکر می‌کردند اسرائیلی‌ها پیام آنها را دریافت کرده‌اند.

رئیس‌جمهور نگران بود که اسرائیل به تنهایی حمله کند یا دیپلماسی او را در صورت عدم رضایت آقای نتانیاهو از روند توافق، به هم بزند. تیم ترامپ همچنین نگران بود که اگر اسرائیل حملاتی را علیه ایران آغاز کند اما نتواند تمام تأسیسات هسته‌ای آن را نابود کند، چه اتفاقی خواهد افتاد.

اما برنامه‌ریزی در اسرائیل ادامه یافت، که تا حدی ناشی از نگرانی بود که ایران به سرعت در حال افزایش ذخایر موشک‌های بالستیک خود است که می‌توانند برای حملات تلافی‌جویانه استفاده شوند. به زودی، سازمان‌های اطلاعاتی ایالات متحده اطلاعات کافی را جمع‌آوری کرده بودند تا آن را به آقای ترامپ ارائه دهند. گزارش‌های اطلاعاتی توجه رئیس‌جمهور را جلب کرد و به پس‌زمینه تماس تلفنی پرتنشی در اواخر ماه مه تبدیل شد که طی آن آقای ترامپ از نارضایتی خود از آقای نتانیاهو ابراز خشم کرد.

استیو ویتکاف
پس از انتخاب در ماه نوامبر، آقای ترامپ دوست نزدیک خود، استیو ویتکاف، را به عنوان نماینده ویژه خود در خاورمیانه منصوب کرد و وظیفه تلاش برای رسیدن به توافق با ایران را به او سپرد.
اریک لی/نیویورک تایمز

صبر با دیپلماسی به سر می‌رسد

تا آن زمان، آقای ونس به همکاران خود می‌گفت که نگران یک جنگ احتمالی برای تغییر رژیم است، که آن را یک تشدید خطرناک می‌دانست که می‌تواند از کنترل خارج شود.

آقای ونس به این نتیجه رسیده بود که درگیری بین اسرائیل و ایران اجتناب‌ناپذیر است. معاون رئیس‌جمهور نسبت به امکان حمایت از یک حمله هدفمند اسرائیل گشاده‌رو بود، اما نگرانی‌های او مبنی بر اینکه این امر به یک جنگ طولانی‌تر تبدیل خواهد شد، با نزدیک شدن به تاریخ احتمالی حمله افزایش یافت، به گفته دو نفر که از تفکر او مطلع بودند.

او توجه خود را به تلاش برای دور نگه داشتن آمریکا از درگیری تا حد امکان، فراتر از اشتراک اطلاعات، معطوف کرد. او با حلقه داخلی آقای ترامپ، از جمله آقای روبیو، آقای هگست و سوزی وایلز، رئیس ستاد کاخ سفید، از نزدیک همکاری کرد تا برنامه‌های اضطراری برای محافظت از پرسنل آمریکایی در منطقه را مشخص کند.

با فرارسیدن ماه ژوئن، آقای ویتکاف به همکارانش گفت که ایالات متحده و ایران در آستانه یک توافق هستند. اما در چهارشنبه، 4 ژوئن، آقای خامنه‌ای پیشنهاد ایالات متحده را رد کرد. مشاوران گفتند که آقای ترامپ شروع به این احساس کرده بود که ایرانی‌ها در مورد یک توافق جدی نیستند.

همان روز، آقای لوین، مجری رادیویی محافظه‌کار، با آقای ترامپ و چند تن از مشاورانش در اتاق ناهارخوری مجاور دفتر بیضی شکل ملاقات کرد. او یک نیروی بانفوذ در ارائه دیدگاه ضد ایرانی به رئیس‌جمهور بود. مشاوران گفتند که گفتگوی با آقای لوین به نظر می‌رسید که بر رئیس‌جمهور تأثیر گذاشته است.

پس از آن جلسه، آقای ترامپ به دستیارانش گفت که می‌خواهد به مذاکرات توافق کمی فرصت بیشتری بدهد. اما صبر او در حال تمام شدن بود.

آن جمعه، تیم او یک جلسه یکشنبه را در خلوت کمپ دیوید برنامه‌ریزی کرد.

دود ناشی از حملات هوایی اسرائیل در تهران
دود ناشی از منطقه شمال تهران پس از حملات هوایی اسرائیل در تهران در روز دوشنبه.
آرش خاموشی برای نیویورک تایمز

تغییر سریع در موضع‌گیری

به طور علنی، آقای ترامپ همچنان بر اهمیت دادن فرصت به دیپلماسی تأکید می‌کرد. و در حالی که این کار قصد فریب ایرانی‌ها در مورد فوریت یک حمله احتمالی از سوی اسرائیل را نداشت، این احتمال که ممکن است ایران را از حالت آماده‌باش بالا خارج کند، یک اثر جانبی خوشایند بود، به گفته یک مقام آمریکایی که در بحث‌ها شرکت داشت.

اما چهارشنبه گذشته، هیچ نشانه‌ای از یک پیشرفت در مذاکرات وجود نداشت، و در آن زمان حلقه داخلی آقای ترامپ می‌دانست که حمله روز بعد آغاز خواهد شد.

در برخی مکالمات خصوصی، آقای ترامپ در مورد عقلانیت تصمیم اسرائیل برای حمله سوال کرد. او به یکی از آشنایانش گفت: «در مورد بیبی (نتانیاهو) مطمئن نیستم»، و افزود که به او در مورد حملات هشدار داده بود.

آقای ترامپ شامگاه پنجشنبه در اتاق وضعیت کاخ سفید به تیم امنیت ملی خود پیوست در حالی که موج اول حملات در حال وقوع بود، و هنوز گزینه‌های خود را باز نگه داشته بود. او اوایل همان روز به مشاوران و متحدانش می‌گفت که هنوز می‌خواهد با ایران به توافق برسد.

اولین بیانیه رسمی دولت پس از حملات نه از آقای ترامپ، بلکه از آقای روبیو بود که ایالات متحده را از عملیات اسرائیل دور کرد و هیچ اشاره‌ای به حمایت از یک متحد نکرد، حتی با وجود اینکه جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در حال حاضر پشتیبانی ارائه می‌داد.

اما با ادامه شب و انجام یک سری حملات دقیق و دیدنی توسط اسرائیلی‌ها علیه رهبران نظامی و سایت‌های استراتژیک ایران، آقای ترامپ شروع به تغییر نظر خود در مورد موضع علنی‌اش کرد.

هنگامی که صبح جمعه از خواب بیدار شد، کانال تلویزیونی مورد علاقه او، فاکس نیوز، تصاویر گسترده‌ای را از آنچه به عنوان نبوغ نظامی اسرائیل به تصویر می‌کشید، پخش می‌کرد. و آقای ترامپ نتوانست از ادعای سهمی برای خود مقاومت کند.

در تماس‌های تلفنی با خبرنگاران، آقای ترامپ شروع به اشاره کرد که او نقش بزرگ‌تری در پشت صحنه جنگ ایفا کرده است که مردم متوجه آن نشده‌اند. به طور خصوصی، او به برخی از افراد مورد اعتماد خود گفت که اکنون به سمت یک تشدید جدی‌تر متمایل شده است: موافقت با درخواست قبلی اسرائیل مبنی بر تحویل بمب‌های قدرتمند شکننده سنگر توسط ایالات متحده برای تخریب تأسیسات هسته‌ای ایران در فوردو.

تا روز دوشنبه، آقای ترامپ احتمال ملاقات آقای ویتکاف یا حتی آقای ونس با مقامات ایرانی برای دستیابی به یک توافق مذاکره‌شده را باز گذاشته بود. اما در حالی که آقای ترامپ به طور ناگهانی اجلاس گروه ۷ در کانادا را ترک کرد تا به واشنگتن بازگردد، نشانه‌های کمی وجود داشت که درگیری از طریق دیپلماسی به سرعت به پایان برسد.

هلن کوپر، جولیان ای. بارنز و اریک اشمیت نیز در این گزارش مشارکت داشتند.