محمد مصدق، نخست وزیر ایران، در سال ۱۹۵۱ بر روی دوش جمعیت شادمان سوار شده است. (AP)
محمد مصدق، نخست وزیر ایران، در سال ۱۹۵۱ بر روی دوش جمعیت شادمان سوار شده است. (AP)

آمریکا در سال ۱۹۵۳ به سرنگونی دولت ایران کمک کرد؛ آنچه اتفاق افتاد

ایالات متحده در درگیری کنونی اسرائیل و ایران به طور علنی خواستار تغییر رژیم نشده است، اما بیش از ۷۰ سال پیش، نقش کلیدی در سرنگونی دولت تهران ایفا کرد.

در حالی که پرزیدنت دونالد ترامپ به طور علنی در حال بررسی این تصمیم است که آیا ایالات متحده باید در حمله مستقیم به ایران به اسرائیل بپیوندد یا خیر، برخی تحلیلگران پیشنهاد کرده‌اند که اهداف اعلام‌نشده جنگی اسرائیل می‌تواند شامل فروپاشی دولت تهران باشد.

ترامپ نیز به نوبه خود، لفاظی‌هایش را شدت بخشیده و این هفته خواستار «تسلیم بی‌قید و شرط» تهران شد، بدون آنکه جزئیات آن را مشخص کند. او در پستی در شبکه اجتماعی ادعا کرد که ایالات متحده از محل اقامت رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، باخبر است، اما به دنبال ترور او نیست – «حداقل فعلاً».

ایالات متحده در درگیری کنونی به طور علنی خواستار تغییر رژیم نشده است، اما بیش از ۷۰ سال پیش، نقش کلیدی در سرنگونی دولت تهران ایفا کرد – هرچند شرایط تاریخی بسیار متفاوت بود.

روهام الوندی، مورخ در مدرسه اقتصاد لندن، می‌گوید: «برای بیشتر آمریکایی‌ها این موضوع فراموش شده است. و برای بریتانیایی‌ها نیز که در کودتا دخیل بودند. اما این موضوع در پس‌زمینه سیاست ایران خودنمایی می‌کند.»

در پس‌زمینه جنگ سرد و سرخوردگی بریتانیا از ملی‌سازی شرکت نفتی بریتانیایی در ایران، سازمان سیا (CIA) در سال ۱۹۵۳ با حمایت بریتانیا یک عملیات مخفی را پشتیبانی کرد که به ارتش ایران کمک کرد تا محمد مصدق، نخست‌وزیر منتخب دموکراتیک کشور را سرنگون کند.

به جای او، واشنگتن به بازگرداندن شاه محمدرضا پهلوی، خودکامه‌ای که با منافع غرب همسو و به شدت ضد کمونیست بود، کمک کرد. حکومت او تا انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ ادامه یافت، اما الوندی می‌گوید این کودتا همچنان «نقطه عطف» ناسیونالیسم مدرن ایران است.

چه چیزی منجر به کودتای ایران شد؟

هنگامی که مصدق در سال ۱۹۵۱ با شعار ناسیونالیستی کنترل دارایی‌های نفتی کشور به قدرت رسید، واشنگتن با یک دوراهی مواجه شد. ایالات متحده می‌توانست از آرمان‌های ناسیونالیستی دولت جدید او حمایت کند یا در کنار بریتانیا قرار گیرد، که از تهدید رهبر جدید ایران برای شرکت سودآور نفت انگلیس و ایران (بعدها با نام بی‌پی - BP شناخته شد) ناخرسند بودند.

بستر وسیع‌تر موضوع بسیار حیاتی بود. در آن زمان، واشنگتن به شدت از گسترش کمونیسم پس از جنگ جهانی دوم نگران بود، و بریتانیایی‌ها — که نفوذشان در منطقه همراه با امپراتوری رو به زوالشان کاهش می‌یافت — استدلال می‌کردند که به قدرت رسیدن مصدق مقدمه‌ای برای نفوذ بیشتر شوروی در ایران است.

چشم‌انداز کمونیسم در ایران برای واشنگتن – و به ویژه برای پرزیدنت دوایت دی. آیزنهاور که در سال ۱۹۵۳ روی کار آمد – ناخوشایند بود.

الوندی گفت: «در نهایت، آن‌ها در چارچوب جنگ سرد، در کنار متحدان بریتانیایی خود ایستادند، زیرا می‌ترسیدند که اگر بحران نفتی در ایران حل نشود، یا کمونیست‌های ایران یا اتحاد جماهیر شوروی ممکن است قدرت را به دست گیرند.»

در سال ۱۹۵۳ چه اتفاقی افتاد؟

کرمیت روزولت جونیور، عامل ارشد سیا که مسئول کمک به تحریک کودتا بود، در ۲۵ ژوئن، ماه‌ها پس از آن که دیپلمات‌های بریتانیایی برای اولین بار درباره این چشم‌انداز با او تماس گرفتند، از مافوق خود اجازه گرفت تا پیش برود. در ۱۹ ژوئیه، او از طریق عراق وارد ایران شد، جایی که با عوامل ایرانی ملاقات کرد، با شاه تبعیدی ایران ارتباط برقرار کرد و حمایت افسران ارتش و تظاهرکنندگان خیابانی را سازماندهی کرد.

سیاوش رنجبر دائمی، مورخ دانشگاه سنت اندروز که تحقیقات گسترده‌ای درباره کودتای ۱۹۵۳ انجام داده است، گفت: «آمریکا چیزی را بمباران نکرد؛ این یک عملیات اطلاعاتی طولانی‌مدت توسط سیا بود.» به گفته رنجبر دائمی، این کودتا نتیجه عملیات‌های نفوذ مخفیانه سیا بود که شامل چاپ تبلیغات جعلی کمونیستی برای نشان دادن اینکه حزب به شدت ضد اسلامی است، می‌شد.

در ۱۹ اوت، شورشیان استودیوی رادیو تهران را تصرف کردند و به طور زودهنگام از رادیو اعلام کردند که دولت مصدق بعدازظهر آن روز سقوط کرده است. در حقیقت، این اتفاق هنوز نیفتاده بود. رنجبر دائمی گفت: «پس از آن پخش رادیویی، کار تمام شد. این یکی از مؤثرترین نمونه‌های اخبار جعلی در تاریخ معاصر جهان بود.»

هنگامی که تقریباً مطمئن شد کودتا موفق شده است، روزولت در تلگرامی به مافوق خود نوشت که شاه «به زودی با پیروزی به تهران بازخواهد گشت.» او اضافه کرد: «با عشق و بوسه از تمام تیم.»

در سال ۲۰۱۳، یک سند داخلی طبقه‌بندی نشده سیا به طور علنی دخالت ایالات متحده را تأیید کرد: «کودتای نظامی که [مصدق] و کابینه جبهه ملی او را سرنگون کرد، تحت هدایت سیا به عنوان یک اقدام سیاست خارجی ایالات متحده، برنامه‌ریزی و در بالاترین سطوح دولتی تأیید شده بود.»

پیامدهای سال ۱۹۵۳ چه بود؟

پهلوی در سال ۱۹۵۳ به عنوان پادشاه ایران به قدرت بازگشت و بیش از دو دهه به عنوان یک خودکامه غرب‌گرا حکومت کرد. این دوره با رشد سریع اقتصادی و توسعه شهری برای بسیاری در ایران همزمان بود، اما با سرکوب شدید سیاسی توسط ساواک، سازمان اطلاعاتی هراس‌انگیز شاه، نیز همراه بود.

به گفته الوندی، همکاری شاه با بریتانیایی‌ها و آمریکایی‌ها برای سرنگونی یک دولت ملی‌گرای محبوب، مشروعیت سلطنت او را «به شدت زخمی کرد».

الوندی گفت: «شاه در ۲۰ سال بعد بسیار تلاش کرد تا نماد ناسیونالیسم ایرانی باشد، تا تصویری از خود به عنوان قهرمان ایران ارائه دهد، اما هرگز نتوانست از سایه خاطره مصدق و سال ۱۹۵۳ خارج شود.»

رقیب اصلی داخلی او، آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر مذهبی با نفوذ، او را به عنوان دست‌نشانده غرب معرفی کرد.

صنعتی شدن مبتنی بر نفت ایران باعث رونق اقتصادی شد، اما به فساد گسترده نیز انجامید. هنگامی که اقتصاد در سال ۱۹۷۷ رو به وخامت گذاشت، شکاف‌ها در اقتدار او تنها بیشتر شد. پس از ماه‌ها ناآرامی انقلابی، پهلوی در ژانویه ۱۹۷۹ ایران را ترک کرد. ماه بعد، شورش نظامی به فروپاشی سلطنت ۲۵۰۰ ساله انجامید و جمهوری اسلامی ایران – به رهبری خمینی – متولد شد.

به گفته الوندی، خاطره سال ۱۹۵۳ – و تصویر ناامیدکننده شاه – سایه بلندی افکنده و به عنوان هشداری برای هر مخالف داخلی عمل می‌کند که ممکن است به حمایت از دشمنان خارجی ایران فکر کند. او گفت: «ایرانیان حافظه طولانی دارند، و هرچقدر هم که از جمهوری اسلامی متنفر باشند، نسبت به هر کسی که دیده شود با یک قدرت خارجی برای آسیب رساندن به ایران و ایرانیان همکاری می‌کند، نفرت غریزی خواهند داشت.»