در مورد درگیریهای خارجی، دو پرزیدنت ترامپ وجود دارد.
یکی ترامپِ آتشین و انزواگرای کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ است که به عنوان رئیسجمهور، زمینه را برای خروج آمریکا از افغانستان فراهم کرد و در سال ۲۰۱۹، تنها ۱۰ دقیقه مانده به زمان حمله هوایی به ایران، آن را لغو کرد.
و دیگری رئیسی است که در اوایل سال ۲۰۲۰، حمله پهپادی را برای کشتن فرمانده ارشد امنیتی و اطلاعاتی ایران مجاز دانست.
این هفته، ترامپ به خود دو هفته فرصت داد تا تصمیم بگیرد چه رویکردی را در قبال جنگی که اسرائیل هفته گذشته با حمله به ایران آغاز کرد، اتخاذ کند. این زمان اضافی میتواند به او اجازه دهد تا زرادخانه گزینههای خود را گسترش داده و سیاستهای دشوار هر تصمیمی را تنظیم کند. اما این تصمیم عواقب واقعی برای اسرائیلیها و ایرانیها نیز خواهد داشت.
امروز، با همکارم پاتریک کینگزلی، رئیس دفتر تایمز در اورشلیم تماس گرفتم. او توضیح داد که تأخیر ترامپ چگونه محاسبات هر دو طرف را شکل میدهد — و چگونه برای غیرنظامیان، دو هفته میتواند زمانی بسیار طولانی به نظر برسد.

میتوانید زندگی غیرنظامیان اسرائیلی و ایرانی را در این لحظه توصیف کنید؟
با فرود آمدن حملات هوایی، فضای وحشت و ترس در هر دو کشور حاکم است. در اسرائیل، غیرنظامیان گاهی چندین بار در روز به پناهگاههای بمب میشتابند تا از اصابت موشکهای ایرانی که به طور منظم به مناطق غیرنظامی شلیک میشوند، در امان بمانند. دستکم دهها اسرائیلی کشته شدهاند. در ایران، که پناهگاههای بسیار کمتری دارد، تلفات بیش از ۲۰۰ نفر است که شامل بسیاری از غیرنظامیان میشود. به دنبال دستورات تخلیه اسرائیل، که اغلب با اخطار بسیار کوتاه صادر میشود، تعداد زیادی از غیرنظامیان ایرانی مجبور به فرار از تهران — شهری با تقریباً ۱۰ میلیون نفر — شدهاند. این امر منجر به ترافیک شدید و کمبود بنزین شده است، که همه اینها در پسزمینه قطعیهای طولانیمدت اینترنت اتفاق میافتد.
ما نمیدانیم که آیا حمله آمریکا به این رنجها پایان میدهد یا خیر. اما دو هفته دیپلماسی نیز بلافاصله به آن پایان نمیدهد. این امر ما را تا دو هفته دیگر درگیر ادامه نبرد بین اسرائیل و ایران نگه میدارد که منجر به کشته شدن غیرنظامیان در هر دو کشور خواهد شد.
استدلال به نفع یک فرصت دو هفتهای برای دیپلماسی چیست؟
استدلال اصلی این است که این امر شانسی را برای حل و فصل جنگ بدون دخالت مستقیم ایالات متحده و احتمالاً بدتر کردن اوضاع ایجاد میکند. اگر ایالات متحده به فردو، کارخانه هستهای زیرزمینی ایران حمله کند، ممکن است ایران را وادار به تلافی علیه منافع ایالات متحده، از جمله پایگاهها و سفارتخانههای آمریکا در سراسر خاورمیانه کند. این میتواند منجر به اخلال ایران در تنگه هرمز، یک مسیر کشتیرانی کلیدی، شود. به نوبه خود، این امر میتواند ترامپ را وادار به تلافی علیه ایران کند، و سپس ممکن است ناگهان وارد یک چرخه تشدید تنش شوید که میتواند به یک جنگ بسیار بزرگتر منجر شود.
استدلال علیه این وقفه چیست؟
استدلال مقابل این است که این امر ممکن است صرفاً پایان جنگ را به تأخیر بیندازد و درد و رنج غیرنظامیان در هر دو کشور را طولانیتر کند. در حالی که سیاستمداران دو هفته را صرف یافتن یک راه حل دیپلماتیک میکنند، اسرائیل احتمالاً به حمله به ایران ادامه خواهد داد و بالعکس. حمله آمریکا میتواند اوضاع را بدتر کند، اما همچنین میتواند به اسرائیل بهانهای برای پایان دادن به جنگ بدهد. بدون مداخله آمریکا، جنگ به سادگی ادامه خواهد یافت.
از دیدگاه واشنگتن، این تأخیر همچنین کار را برای یکی از متحدان استراتژیک اصلی ایالات متحده — اسرائیل — دشوارتر میکند. هر چه جنگ طولانیتر شود، فشار بیشتری بر اقتصاد اسرائیل و همچنین سیستم دفاع هوایی آن وارد میشود. رهگیرهای موشکی آن در حال کاهش هستند، که به طور بالقوه غیرنظامیان بیشتری را در طول حملات موشکی ایران در معرض خطر قرار میدهد.
رهبران اسرائیلی در اوایل این هفته چقدر مطمئن بودند که ترامپ به حملات آنها به ایران خواهد پیوست؟ و آیا این اطمینان اکنون کاهش یافته است؟
احساس ما در اوایل هفته این بود که رهبری اسرائیل نسبتاً مطمئن بود که پرزیدنت ترامپ دخالت خواهد کرد، و این دیدگاه با آنچه خود رئیسجمهور به طور عمومی به آن اشاره میکرد، تقویت شد. اکنون، پس از تأخیری که کاخ سفید در روز پنجشنبه اعلام کرد، فکر میکنم اطمینان کمتری در میان رهبران اسرائیل وجود دارد که ترامپ دخالت خواهد کرد. در نتیجه، برخی بحثها وجود دارد که اسرائیل ممکن است تلاش کند به تنهایی و با ظرفیت محدودتر اقدام کند.
اسرائیلیها هنوز امیدوارند که با گذشت زمان و مشاهده عدم تمایل ایرانیها به مصالحه توسط ترامپ، او به برنامه اصلی خود بازگردد و به ایران حمله کند. اما احتمالاً اطمینان کمتری در این مورد وجود دارد.
وقتی بنیامین نتانیاهو این حمله را آغاز کرد، این کار را به تنهایی انجام داد. آیا او روی دخالت نهایی ایالات متحده حساب میکرد؟ و اگر او این حمایت را به دست نیاورد، ادامه کار به تنهایی چگونه خواهد بود؟
فکر نمیکنم کسی روی پرزیدنت ترامپ حساب کند. او میتواند در یک دقیقه نظرش را تغییر دهد و دوباره آن را تغییر دهد. اما فکر میکنم قطعاً این امید وجود داشت که اگر کمپین خوب پیش میرفت، در نهایت اسرائیل ممکن بود بتواند روی حمایت تهاجمی مستقیمتر آمریکا حساب کند.
اگر آن حمایت ارائه نشود، مقامات اسرائیلی در مورد یک عملیات محدودتر اسرائیل علیه فردو صحبت میکنند، که اسرائیل میخواهد قبل از پایان جنگ آن را نابود کند. کارشناسان میگویند که این سایت، در شمال ایران، بهتر است با استفاده از انواع بمبهای سنگین سنگرشکن که فقط ایالات متحده در زرادخانه خود دارد، مورد حمله قرار گیرد. اما اسرائیل همچنان میتواند با موشکهای کوچکتر خود که در اختیار دارد، حمله کند.
و اسرائیل همچنین میتواند – اگرچه این بسیار خطرناکتر است – کماندوها را در میدان مستقر کند تا نوعی عملیات خرابکاری انجام دهند. اگر این گزینههای جایگزین بهتر از – یا به اندازه آنچه ارتش آمریکا در این سناریو ارائه میدهد – بودند، ما قبلاً شاهد اجرای آنها توسط اسرائیل بودیم.
یک وقفه حداکثر دو هفتهای چگونه گزینههای ایران را شکل میدهد؟
این امر چند روز دیگر به ایران فرصت میدهد تا پای میز مذاکره بیاید و احتمالاً نوعی مصالحه انجام دهد که مانع از دخالت نظامی ایالات متحده شود. ایالات متحده و اسرائیل از ایران میخواهند برنامه غنیسازی هستهای خود را متوقف کند زیرا نگرانند که این امر به ایران اجازه ساخت بمب هستهای را بدهد. تاکنون، ایران از انجام این کار خودداری کرده است. و امید ترامپ احتمالاً این است که تهدید قریبالوقوع دخالت نظامی ایالات متحده ممکن است ایران را وادار به عقبنشینی کند بدون اینکه ایالات متحده واقعاً نیازی به اعزام هواپیماهای جنگی خود داشته باشد.

آیا شواهدی از وقوع این امر مشاهده کردهایم؟
در بیانیههای عمومی آنها نه. دولت ایران سرسختانه مقاومت کرده است. آنها گفتهاند که عقبنشینی نخواهند کرد، و مطمئناً تحت فشار چنین کاری نخواهند کرد. و ممکن است که در یک هفته، یا حتی دو هفته، ما هنوز تقریباً در همین وضعیت باشیم.
گفتگوی ما برای وضوح بیشتر کوتاه و ویرایش شده است.