از دیپلماتهایی که با ایران مذاکره کردهاند بپرسید، معمولاً با عبارتی مشابه این پاسخ میدهند: «خودت را آماده کن، خیلی طول میکشد.»
تقریباً دو سال طول کشید تا توافق دوران اوباما که برنامه هستهای ایران را متوقف کرده بود، به سرانجام برسد. پس از اینکه پرزیدنت ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود آن توافق را لغو کرد، ۱۵ ماه طول کشید تا دولت بایدن راهی برای بازسازی آن مذاکره کند - در آن زمان، آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، توافق تقریباً نهایی را وتو کرد. پس آقای ترامپ، با آویختن امکان دیپلماسی لحظه آخری به عنوان جایگزینی برای بمباران تأسیسات اصلی غنیسازی اورانیوم ایران، در مهلت دو هفتهای که برای تصمیمگیری به خود داده، چه چیزی را میتواند امیدوار باشد که انجام دهد؟
کهنهکاران این مذاکرات هشدار میدهند: «زیاد نه.» اما از طرف دیگر، این بار محیط بسیار متفاوت است.
آیتالله خامنهای حرف آخر را در تمام مسائل سیاست خارجی میزند — اما به گفته مقامات اطلاعاتی آمریکا، او به احتمال زیاد در مخفیگاه است.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد ایران، میگوید که آماده است محدودیتهایی را بر تولید هستهای ایران اعمال کند، شبیه آنچه او و همکارانش یک دهه پیش با ایالات متحده مذاکره کردند.
اما روز جمعه، او به همتایان اروپایی خود در ژنو گفت که ایران تا زمانی که اسرائیل پایگاههای نظامی و تأسیسات هستهای آن را موشکباران میکند و افسران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دانشمندان هستهای را هدف قرار میدهد، هرگز مذاکره نخواهد کرد.
آقای ترامپ نیز به نوبه خود، روز جمعه به خبرنگاران روشن ساخت که عمدتاً به بخش اجباری دیپلماسی اجباری علاقه دارد. او تأکید کرد که ایران فقط دقایقی دیگر مهلت دارد. وی گفت: «من به آنها مهلتی میدهم، و میگویم دو هفته حداکثر خواهد بود.»
او این ایده را که نشست اروپا چیزی جز کند کردن اوضاع نیست، رد کرد. وی گفت: «ایران نمیخواست با اروپا صحبت کند. آنها میخواهند با ما صحبت کنند. اروپا نخواهد توانست کمک کند.»
هنوز مشخص نیست که آیا آقای ترامپ در مورد مذاکرات جدی است یا فقط برای آمادگی بهتر برای حمله نظامی و پیامدهای آن زمان میخرد.
اما هنوز هیچ مدرک عمومی وجود نداشت که تماسها بین آقای عراقچی و استیو ویتکاف، نماینده رئیسجمهور در امور خاورمیانه، بتواند به یک نشست منجر شود، چه رسد به توافقی که آقای ترامپ را راضی کند. یا حتی اینکه چنین توافقی برای جلوگیری از عزم اسرائیل برای نابودی تأسیسات هستهای ایران کافی باشد.
آقای عراقچی تمام جزئیات مجتمع هستهای ایران را میشناسد و یک بازیگر اصلی در مذاکرات توافق هستهای ۲۰۱۵ بود، توافقی که آقای ترامپ سه سال بعد از آن خارج شد. اما حتی امروز هم مقامات آمریکایی نمیدانند او چقدر بر آیتالله نفوذ دارد.
آقای ویتکاف دقیقاً برعکس اوست: او تقریباً هیچ چیز در مورد برنامه ایران نمیدانست و ماههای اخیر را صرف مطالعه جزئیات غنیسازی هستهای و تاریخ مذاکرات ایران کرده است. اما او رابطه نزدیکی با آقای ترامپ دارد که به دوران معاملات املاک آنها در نیویورک بازمیگردد، و نفوذ قابل توجهی بر آنچه که یک توافق قابل قبول است، دارد.
اگر این دو نفر میتوانستند به نوعی توافق برسند که در دو و نیم ماه مذاکرات از آنها دور مانده بود، باز هم باید آن را در کشورهای خودشان به فروش میرساندند.
ریچارد هاس، که سیاست ایران را برای پرزیدنت جورج اچ. دبلیو. بوش نظارت میکرد و یک مقام ارشد وزارت امور خارجه برای پرزیدنت جورج دبلیو. بوش بود، گفت: «اینها دوران عادی نیستند. فشار بر ایران، از آنجایی که آنها در حال باخت هستند، شدیدتر از همیشه است. و فشار بر ترامپ برای استفاده از نیروی نظامی، اگر به نظر برسد ایرانیها به جای رسیدن به توافق در حال زمان خریدن هستند، بسیار زیاد خواهد بود.»
موفقیت ممکن است بستگی به این داشته باشد که آقای ترامپ دقیقاً چه چیزی را مطالبه میکند: «تسلیم بیقید و شرط» که او مدام از آن صحبت میکند، یا توقفی محدودتر و آبرومندانه در غنیسازی هستهای باقیمانده، با این درک که ایران ممکن است آنچه را حق خود برای تولید سوخت هستهای میداند حفظ کند، اما هرگز دوباره آن حق را اعمال نخواهد کرد.
رابرت مالی، که در مذاکرات منجر به توافق ۲۰۱۵ شرکت داشت و سپس تلاش ناموفق دوران بایدن برای بازسازی نسخهای از آن توافق را رهبری کرد، گفت: «دو هفته ممکن است برای تسلیم بیقید و شرط کافی باشد. یک روز هم برای آن کافی است.»
اما آقای مالی اضافه کرد: «این شاید چیزی باشد که پرزیدنت ترامپ میخواهد، اما تقریباً قطعاً چیزی نیست که او به دست خواهد آورد. از نظر جمهوری اسلامی، این معادل پیشنهاد انتخاب بین خودکشی و ریسک کشته شدن است. تاریخ نشان میدهد که آنها ریسک را خواهند پذیرفت.»
آقای مالی خاطرنشان کرد که ممکن است فضایی برای یک راه حل دیپلماتیک وجود داشته باشد، راه حلی که در آن «ایران موافقت میکند که غنیسازی اورانیوم را 'داوطلبانه' و 'موقت' متوقف کند، که اکنون ظرفیت غنیسازی آن سایهای از گذشته است، بسیار آسانتر است.» وی افزود که این میتواند «فضایی برای مذاکرات ایالات متحده و ایران ایجاد کرده و از عجله جنونآمیز به سوی جنگ ایالات متحده جلوگیری کند.»
این نوع رویکرد خلاقانه است که وقتی موشکها پرتاب نمیشدند، میتوانست طی هفتهها یا ماهها در وین به دقت بررسی شود، سپس برای تأیید رسمی به تهران و واشنگتن بازگردانده شود. واضح است که اکنون هیچکس برای چنین فرآیندی وقت ندارد. آقای عراقچی در حالی که روز جمعه از مذاکرات ژنو خارج میشد، نه حال و حوصله شروع آن مسیر را داشت و نه آقای ترامپ خیلی علاقهای به مذاکره نشان میداد.
وزیر امور خارجه ایران پیشنهاد کرد که شاید، در نگاهی به گذشته، گفتگوهای او با آقای ویتکاف یک نمایش سایه پیچیده آمریکایی بوده باشد، پوششی برای اسرائیلیها در حالی که آنها برای جنگ آماده میشدند.
آقای عراقچی به آندریا میچل از NBC گفت: «پس شاید آنها این طرح را در ذهن خود داشتند، و شاید فقط به مذاکرات برای پوشش آن نیاز داشتند. ما نمیدانیم دیگر چگونه میتوانیم به آنها اعتماد کنیم. آنچه آنها انجام دادند در واقع خیانتی به دیپلماسی بود.»
او گفت ایران هرگز تولید سوخت هستهای را به طور کامل متوقف نخواهد کرد. او گفت: «غنیسازی صفر غیرممکن است. این یک دستاورد دانشمندان خودمان است. این مسئله غرور ملی است.»