در حالی که رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، در حال بررسی پیوستن به حملات اسرائیل علیه ایران است، پرسشهایی درباره اینکه آیا چنین مداخلهای میتواند منجر به تغییر رژیم در تهران شود – پیامدی که خطر تجزیه کشور و ارسال موجهای شوکآور به سراسر منطقه را در پی دارد – مطرح شده است.
کارشناسان هشدار میدهند که ایران، کشوری با جنبشهای جداییطلبانه دیرینهای که برای قدرت و استقلال تلاش کردهاند، در صورت سقوط دولت خود، ممکن است با تجزیه داخلی و هرج و مرج مواجه شود.
ترامپ، پس از اینکه بنا بر گزارشها طرح اسرائیل برای کشتن آیتالله علی خامنهای را رد کرد، این هفته اعلام کرد که رهبر معظم ایران یک "هدف آسان" است.
ترامپ در پستی در «تروث سوشال» روز سهشنبه نوشت: "ما دقیقاً میدانیم که به اصطلاح 'رهبر معظم' کجا پنهان شده است. او یک هدف آسان است، اما در آنجا امن است – ما او را از بین نخواهیم برد (نخواهیم کشت!)، حداقل فعلاً نه."
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نیز هدف قرار دادن خامنهای را رد نکرده است و میگوید مرگ رهبر معظم "نه تنها درگیری را تشدید نمیکند، بلکه به آن پایان میدهد."
روز پنجشنبه، وزیر دفاع اسرائیل، یوآف گالانت، پس از حمله موشکی ایران به بیمارستانی در اسرائیل، پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد که نباید اجازه داد خامنهای "به حیات خود ادامه دهد."
ایران کشوری با بیش از ۹۰ میلیون نفر جمعیت و یکی از قدیمیترین تمدنهای پیوسته جهان است. مرزهای آن کم و بیش برای حدود ۱۰۰ سال ثابت مانده است. جمهوری اسلامی با وجود جمعیت متنوعی از گروههای قومی و مذهبی، که بسیاری از آنها در مقاطع مختلف به دنبال خودمختاری بودهاند، توانسته است این مرزها را حفظ کند.
اما اظهارات مقامات اسرائیلی و آمریکایی گمانهزنیها را در مورد اینکه ایران در صورت کشته شدن خامنهای چگونه خواهد بود، برانگیخته است – کارشناسان هشدار میدهند که این کشور میتواند با سناریوهای مختلفی از جمله فروپاشی رژیم یا حتی جنگ داخلی مواجه شود.

چرا شکست رژیم در ایران ممکن است به هرج و مرج منجر شود؟
این روحانی ۸۶ ساله بیش از ۳۵ سال به عنوان عالیترین مقام ایران حکومت کرده و یک دهه پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ که پادشاهی مورد حمایت آمریکا را سرنگون کرد، به قدرت رسید.
او در طول سالها قدرت را تثبیت کرد و با مشت آهنین تحت قوانین سختگیرانه اسلامی حکومت کرد. او موجهای پی در پی اعتراضات برای آزادیهای اجتماعی را – که هر بار با شدت فزایندهای همراه بود – سرکوب کرد و نفوذ ایران را از طریق شبکهای از نیروهای نیابتی بسیار فراتر از مرزهای خود گسترش داد.
با نامشخص بودن سرنوشت او، توجهات به این سمت جلب شده است که چه کسی ممکن است جانشین او شود و این عدم اطمینان چگونه میتواند ناآرامیهای بیشتری را به دنبال داشته باشد.
رهبر معظم برای زندگی توسط مجلس خبرگان ۸۸ نفره انتخاب میشود و رسماً جانشینی را معرفی نمیکند. مشخص نیست چه کسی ممکن است جایگزین خامنهای شود، اما این فرآیند ممکن است در حالی که گروههای جداییطلب که مدتهاست از جمهوری اسلامی ناراضی بودهاند به دنبال بهرهبرداری از آنچه ممکن است فرصت تلقی کنند، صورت گیرد.
اسرائیل پیش از این چندین چهره کلیدی نظامی ایران را کشته است و کارشناسان میگویند که رژیم اکنون در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد.
تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی در واشنگتن دیسی، گفت که تغییر رژیم مستلزم این است که اسرائیل یا ایالات متحده فردی را برای جایگزینی خامنهای در نظر داشته باشند و نیرو به این کشور اعزام کنند.
شخصیتی که اسرائیل به احتمال زیاد از او حمایت خواهد کرد، رضا پهلوی است، پسر پادشاه مخلوع ایران که در سال ۱۹۷۹ سرنگون شد و در ایالات متحده اقامت دارد. پهلوی حمایت خود را از اقدامات اسرائیل اعلام کرده است که تحسین برخی در جامعه ایرانیان خارج از کشور و اتهامات خیانت از سوی بسیاری دیگر را به دنبال داشته است.
آمیخای شیکلی، وزیر امور دیاسپورا اسرائیل، روز جمعه در شبکه ایکس (توئیتر سابق) پستی با عنوان "به زودی در تهران" همراه با عکسی از خود در حال دست دادن با پهلوی خندان منتشر کرد. پهلوی روز یکشنبه به بیبیسی نیوز گفت که درگیری اسرائیل با ایران فرصتی برای سرنگونی رژیم ایران است.
کارشناسان میگویند اگر رهبر معظم کشته شود و شورای نگهبان در معرفی جانشین تاخیر کند، خطر بیثباتی میتواند افزایش یابد.
پارسی گفت یکی از پیامدهای احتمالی کشته شدن خامنهای، فروپاشی کامل رژیم است.
پارسی به سیانان گفت: "فروپاشی رژیم فقط به معنای فروپاشی دولت است و اجازه دادن به هرج و مرج ناشی از آن برای وخیم شدن."
کارشناسان میگویند در صورت سقوط رژیم ایران، چندین سناریو ممکن است رخ دهد که هیچ یک از آنها به نفع آمریکا یا کشورهای همسایه نخواهد بود.
حامد موسوی، استادیار روابط بینالملل در دانشگاه تهران، هشدار داد که مداخله نظامی "به ندرت منجر به دموکراتیزاسیون میشود."
موسوی به سیانان گفت: "به تجربه عراق و افغانستان نگاه کنید... هر دو کشور سالها بیثبات بودند." و افزود که ایران "حتی پیچیدهتر" از آن کشورها است.
یکی از پیامدها میتواند این باشد که سایر عناصر در ارتش ایران قدرت را به دست گیرند. پارسی گفت که آنها بعید است به دنبال راههای دیپلماتیک با اسرائیل یا آمریکا باشند، اما ممکن است رویکردی تهاجمیتر را در پیش گیرند که داشتن بمب هستهای را تنها عامل بازدارنده در برابر حملات بیشتر میداند.
پارسی گفت: "گروههای نظامی که ممکن است قدرت را به دست گیرند، از نوع رژیمی نیستند که آمریکا ممکن است در نظر داشته باشد."
سناریوی احتمالی دیگر، سقوط به هرج و مرج است، زیرا گروههای قومی متعدد ایران برای کسب قدرت رقابت میکنند.

بافت اجتماعی ناهمگون ایران
ایران دارای جمعیت متنوعی از جمله فارسها، آذریها، عربها، بلوچها و کردها است. تحت حاکمیت چند دههای خامنهای، جمهوری اسلامی تا حد زیادی توانست ناآرامیهای مدنی و قومی را مهار کند، با وجود بدرفتاریهایی که برخی گروهها با آن مواجه بودند.
بر اساس گزارش عفو بینالملل در سال گذشته، اقلیتها در "دسترسی به آموزش، اشتغال، مسکن مناسب و مناصب سیاسی" با تبعیض مواجه بودهاند. این گزارش اعلام کرد: "سرمایهگذاری ناکافی مستمر در مناطق پرجمعیت اقلیتهای قومی، فقر و به حاشیهراندگی را تشدید کرده است."
بر اساس گزارش گروه حقوق اقلیتها، آذریها حدود ۱۶ درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل میدهند. این گروه شیعه بزرگترین و یکپارچهترین اقلیت در جمهوری اسلامی است، اما با این حال با نابرابری مواجه بودهاند.
عربها تا ۴ میلیون نفر را تشکیل میدهند و آنها نیز در طول سالها مورد به حاشیهراندگی قرار گرفتهاند.
گروهی از قبایل بلوچزبان، مردم بلوچ، نزدیک به ۵ میلیون نفر از جمعیت ایران را تشکیل میدهند. این گروه عمدتاً سنی به پاکستان و افغانستان همسایه نیز گسترش مییابد و این امر احتمال سرایت درگیریهای جداییطلبانه به آن سوی مرزها را مطرح میکند.
سازمان "جیشالعدل"، یک گروه شبهنظامی بلوچ سنی، حمایت خود را از حملات اسرائیل به ایران نشان داده و در بیانیهای گفته است: "واضح است که حمله کنونی به ایران نیست، بلکه به رژیم ولایت فقیه است، و خواست خداست که زمینه برای ما، مردم ایران، فراهم شده تا از این خلأ به بهترین نحو استفاده کنیم."
کردها حدود ۱۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهند و بیشتر در امتداد مرزهای عراق و ترکیه ساکن هستند. عفو بینالملل میگوید آنها هدف "تبعیض ریشهدار" بودهاند.
حزب آزادی کردستان، یک گروه شبهنظامی ناسیونالیست و جداییطلب در ایران، بیانیهای در حمایت از حملات اسرائیل منتشر کرد و گفت که از "روند نابودی تواناییهای نظامی و امنیتی ایران" حمایت میکند.
شورش کردی در ایران نیز نگرانی عمدهای برای عراق و ترکیه همسایه خواهد بود، که هر دو دارای اقلیتهای بزرگ کرد هستند که به دنبال استقلال بودهاند.
گروه تبعیدی دیگری که از محافظهکاران آمریکایی حمایت کسب کرده است، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است، یک گروه مخالف مرموز که زمانی توسط آمریکا به عنوان سازمان تروریستی شناخته شده بود، اما امروزه سیاستمداران برجسته ضد ایران را به عنوان متحدان کلیدی خود میداند. ایران این سازمان را به تروریسم متهم میکند و میگوید در دهه ۱۹۸۰ مجموعهای از حملات را انجام داده است. مجاهدین این اتهامات را رد میکنند.
این سازمان یکی از سازمانیافتهترین گروههای مخالف جمهوری اسلامی است، اما در میان ایرانیان حمایت کمی دارد، عمدتاً به دلیل گذشته خشونتآمیز خود و حمایت از صدام حسین، رئیسجمهور عراق، در طول جنگ تقریباً یک دههای او با ایران.
پارسی گفت که اگر رژیم ایران سقوط کند، "حمایت از گروههای جداییطلب قومی توسط اسرائیلیها و شاید آمریکا" وجود خواهد داشت. این امر به وضعیتی منجر میشود که بقایای دولت درگیر مبارزه با جداییطلبان خواهند بود.
فاطمه حقیقتجو، مدیر اجرایی ابتکار بدون خشونت برای دموکراسی و نماینده سابق مجلس ایران که مخالف رژیم کنونی است، ابراز نگرانی کرد که ایران ممکن است در صورت سقوط حکومت فعلی به درگیری داخلی سقوط کند.
او به بکی اندرسون از سیانان گفت: "من دوست دارم از شر این رژیم خلاص شوم. من مخالف هستم. نگرانی اصلی من این است که... نشانههای جنگ داخلی را میبینم."