عکس از کارلوس باریا / خبرگزاری فرانسه / گتی
عکس از کارلوس باریا / خبرگزاری فرانسه / گتی

پیامدهای خطرناک حملات دونالد ترامپ در ایران

چرا حتی یک حمله موفقیت‌آمیز ممکن است کمتر از یک توافق دیپلماتیک، جاه‌طلبی‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی را مهار کند.

روز شنبه، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ، ایالات متحده را وارد جنگ اسرائیل علیه ایران کرد. هواپیماها و زیردریایی‌های آمریکایی سه سایت در ایران، از جمله دو مرکز غنی‌سازی هسته‌ای – در نطنز و فردو – و یک مجتمع در نزدیکی اصفهان که تصور می‌شد حاوی ذخایر اورانیوم است، را مورد حمله قرار دادند. دولت اسرائیل برای ترغیب ترامپ به حمله فشار می‌آورد، بخشی به این دلیل که سایت فردو تنها با هواپیماها و تسلیحات آمریکایی قابل دسترسی بود. پیش از حمله اسرائیل به ایران که کمی بیش از یک هفته پیش آغاز شد، ترامپ بارها اظهار داشته بود که می‌خواهد با ایران به توافق هسته‌ای برسد، با وجود اینکه در دوره اول ریاست جمهوری خود، ایالات متحده را از توافق هسته‌ای باراک اوباما با این کشور خارج کرده بود.

شنبه شب، ترامپ در یک سخنرانی تلویزیونی ادعا کرد که سه سایت "کاملاً و به کلی نابود شده‌اند" و گفت که ایران اکنون باید "صلح کند"، و هشدار داد در صورت عدم انجام این کار، حملات بیشتری انجام خواهد شد. میزان واقعی خسارت هنوز مشخص نیست و همچنین معلوم نیست که ایران چگونه تلافی خواهد کرد. (ترامپ پنجشنبه اعلام کرده بود که تصمیم برای حمله "ظرف دو هفته" گرفته خواهد شد و هنوز امکان مذاکره وجود دارد.)

اواخر شنبه، من تلفنی با جیمز ام. اکتون، رئیس و یکی از مدیران برنامه سیاست هسته‌ای در موقوفه کارنگی برای صلح بین‌الملل، صحبت کردم. در طول گفتگوی ما، که برای طول و وضوح ویرایش شده است، درباره اینکه چرا حتی یک حمله موفقیت‌آمیز ممکن است آسیب کمتری به برنامه هسته‌ای ایران وارد کند تا آنچه دولت ترامپ امیدوار است، بحث کردیم؛ اینکه آیا این اقدام می‌تواند به درگیری بزرگتری با ایران منجر شود، و چرا تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای اوباما، بهترین شانس برای مهار برنامه هسته‌ای ایران را از بین برد.

اولین برداشت‌های شما از آنچه امشب اتفاق افتاد چیست؟

صادقانه بگویم، به عنوان یک شهروند آمریکایی، از این که رئیس‌جمهور بدون مجوز کنگره اقدام نظامی را آغاز کرده است، وحشت‌زده‌ام. این واکنش فوری من است. اما، به عنوان یک تحلیلگر سیاست هسته‌ای، بسیار نگرانم که این آغاز یک درگیری طولانی‌مدت باشد، نه پایان آن.

چرا؟

در بسیاری از گزارش‌هایی که دیده‌ام و در بسیاری از حمایت‌ها از آنچه رئیس‌جمهور ترامپ امشب انجام داد، این تصور وجود داشته است که این یک اقدام یک‌باره و تمام‌شده خواهد بود—رئیس‌جمهور حمله را مجاز می‌کرد، فردو نابود می‌شد، برنامه هسته‌ای ایران پایان می‌یافت و این یک مداخله نظامی بسیار سریع و کاملاً قاطعانه می‌بود. دو دلیل وجود دارد که من فکر می‌کنم این اشتباه است. اول، تلافی فوری ایران است. ایران موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد زیادی دارد که می‌توانند به پایگاه‌های آمریکایی و تأسیسات آمریکایی در منطقه برسند. اسرائیل به طور خاص آن زیرساخت‌ها را هدف قرار نداده است؛ تمرکز اصلی آن بر موشک‌های دوربردتر ایران بوده که می‌توانند به اسرائیل برسند. بنابراین، من انتظار دارم که تلافی‌های نسبتاً چشمگیری از سوی ایران را ببینم، و فکر می‌کنم که این امر فشار زیادی بر رئیس‌جمهور وارد می‌کند تا دوباره پاسخ دهد. این اولین مسیر برای تشدید فوری در کوتاه‌مدت است.

در بلندمدت، معتقدم که ایران به احتمال زیاد برنامه هسته‌ای خود را بازسازی خواهد کرد. فکر می‌کنم ایران احتمالاً از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (N.P.T.) خارج خواهد شد و بنابراین بازرسان را بیرون خواهد کرد. N.P.T. کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای، مانند ایران، را از دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای منع می‌کند و از آنها می‌خواهد که پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (I.A.E.A.)، مانند بازرسی‌ها، را برای تأیید این تعهد بپذیرند. این ما را در موقعیتی قرار می‌دهد که یک رئیس‌جمهور آمریکایی یا اسرائیل ممکن است دوباره و دوباره به ایران حمله کنند.

نمی‌خواهم درباره میزان دقیق موفقیت این حملات گمانه‌زنی کنم، اما اگر این حملات همان کاری را که ترامپ ادعا کرده بود، انجام داده باشند، چقدر به برنامه هسته‌ای ایران ضربه وارد می‌کرد؟

پاسخ من ممکن است کمی نارضایت‌بخش باشد، اما بستگی به این دارد که چه چیزهای دیگری نابود شده باشند. دو نکته کلیدی وجود دارد که مرا نگران می‌کند. موضوع فقط نابودی سایت‌های ثابت نیست. ایران همچنین مقداری اورانیوم با غنای بالا داشت که زمانی تصور می‌شد در تونل‌های زیر اصفهان ذخیره شده است. و ایرانی‌ها ادعا کرده‌اند که آن مواد را منتقل کرده‌اند. و سپس، دوم اینکه، تعداد زیادی از قطعات برای ساخت سانتریفیوژها وجود دارد که تحت نظارت بودند هنگامی که برنامه جامع اقدام مشترک (J.C.P.O.A.) اجرا می‌شد و اکنون دیگر تحت نظارت نیستند.

برجام همان توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ است که توسط دولت اوباما مذاکره شد و در ازای کاهش تحریم‌ها علیه ایران، بازرسی‌های هسته‌ای و محدودیت‌هایی بر غنی‌سازی را در پی داشت و ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد.

دقیقاً. اگر اورانیوم با غنای بالا و اجزای سانتریفیوژ کوچک باشند، به این معنی است که قابل حمل هستند. می‌توانند در سراسر کشور جابجا شوند؛ می‌توانند پنهان شوند. بنابراین، اگر آنچه ایالات متحده انجام داده، نابودی سایت‌های بزرگی است که ما می‌شناسیم، یعنی تأسیسات غنی‌سازی، اما اورانیوم با غنای بالا و اجزای سانتریفیوژ را نابود نکرده باشد، فکر می‌کنم ایران احتمالاً می‌تواند نسبتاً سریع، شاید در عرض یک یا دو سال، بازسازی کند. تعیین زمان دقیق برای این کار بسیار دشوار است. اگر عملیات توانسته باشد مقداری از اورانیوم با غنای بالا، یا تمام اورانیوم با غنای بالا، و اجزای سانتریفیوژ را نابود کند، در این صورت جدول زمانی بازسازی احتمالاً طولانی‌تر خواهد بود. نکته‌ای که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که در هر سناریویی، جدول زمانی بازسازی بسیار کوتاه‌تر از ده تا پانزده سال برجام خواهد بود. این مدت زمانی بود که قرار بود توافق دوام بیاورد. همچنین لازم به ذکر است که برخی استدلال می‌کنند برجام توافق بدی بود زیرا فقط این مدت طول کشید. حتی این هم کمی گمراه‌کننده بود.

چرا؟

زیرا برخی از بخش‌های برجام بیست سال، برخی بیست و پنج سال، و برخی در واقع نامحدود بودند. این یک ترتیب کاملاً پیچیده بود که برجام به مرور زمان چگونه به تدریج از بین می‌رفت. محدودیت‌های غنی‌سازی و اندازه‌ی ذخیره‌ی اورانیوم ده یا پانزده سال طول کشید. حق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای نظارت بر اجزای سانتریفیوژ بیست سال طول کشید. ممنوعیت فعالیت‌های تسلیحاتی محدودیت زمانی نداشت. اما، حتی تحت ده تا پانزده سالی که اغلب ذکر می‌شد، اکنون در هر سناریویی با یک جدول زمانی بازسازی سر و کار داریم که به طور قابل توجهی کوتاه‌تر از آن است.

نکته مرکزی‌ای که شما مطرح کرده‌اید، و قبلاً هم دیده‌ام که مطرح کرده‌اید، این است که جایگزین این حمله و اقدام اسرائیل، عدم انجام هیچ کاری نبود، بلکه در واقع توافقی بود که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد. آیا آن توافق موفق بود؟

فکر می‌کنم برجام بسیار خوب کار می‌کرد. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی کرده بود که ایران به توافق پایبند است. برنامه ایران به شدت محدود شده بود و به شدت بازرسی می‌شد. از نظر من، زمانی که ترامپ خارج شد، بسیار خوب کار می‌کرد. و من فکر می‌کنم طی چند روز گذشته فرصت اندک اما واقعی برای دیپلماسی وجود داشت. بدیهی است، امکان بازسازی برجام وجود نداشت. اما شما این وضعیت جالب را داشتید که اسرائیل حمله را آغاز کرده بود؛ نمی‌توانست همه چیز را در ایران، از جمله فردو و موارد دیگر، نابود کند، و تهدیدات آمریکا اهرم فشاری به ترامپ می‌داد. و ترامپ گاهی اوقات به نظر می‌رسید که علاقه‌مند به استفاده از آن اهرم برای مذاکره است. من واقعاً احساس می‌کنم که یک پنجره فرصت برای دیپلماسی وجود داشت. من فقط بسیار متأسفم که آن پنجره هرگز استفاده نشد، و تلاش صادقانه‌ای برای استفاده از آن صورت نگرفت.

عدم حسن نیت از جانب ترامپ بود یا از جانب ایرانی‌ها هم؟

ما نمی‌دانیم. اما آنچه می‌خواهم اشاره کنم این است که یک مذاکره جدی نمی‌تواند در چهل و هشت ساعت یا هر مدت زمانی که از اعلام ترامپ مبنی بر فراهم آوردن فرصت برای دیپلماسی گذشته است، انجام شود. او این هفته گفت که تصمیم خود را ظرف دو هفته خواهد گرفت. بنابراین، احساس من این است که هیچ تلاش واقعی از جانب ایالات متحده برای پیگیری آن و تلاش برای مذاکره بر سر یک راه حل دیپلماتیک وجود نداشت.

آیا فکر می‌کنید هرگونه توافق مذاکره شده‌ای مشابه برجام می‌بود؟ یا فکر می‌کنید که دولت ترامپ می‌خواست توافق متفاوتی را مذاکره کند، با توجه به اینکه ترامپ ادعا می‌کرد توافق اوباما یک فاجعه بود؟

پاسخ دادن به این سوال دشوار است، هرچند اوایل سال جاری اطلاعاتی درباره مذاکرات به بیرون درز کرد. برخی از ایده‌هایی که از آن مذاکرات بیرون می‌آمد، واقعاً شروع به شبیه شدن به برخی از ایده‌های برجام بودند. اگر من به دولت در مورد آنچه باید انجام دهد، با توجه به قریب‌الوقوع بودن تشدید تنش، با توجه به فوریت زمانی پس از آغاز حمله اسرائیل، مشاوره می‌دادم، به آنها اصرار می‌کردم که به دنبال چیزی فوق‌العاده ساده باشند، چیزی که بتوان خیلی سریع مذاکره کرد اما اطمینان بالایی در کوتاه‌مدت به شما بدهد—چیزی مانند سقف بر سطوح غنی‌سازی، که چیزی بود که به راحتی قابل راستی‌آزمایی بود. این یک سیگنال بسیار واضح بود که ایرانی‌ها می‌خواستند تنش را کاهش دهند. این واقعاً پتانسیل اشاعه آنها را کاهش می‌داد، و سپس شما سعی می‌کردید در طول زمان بر آن بنا کنید. این نوع رویکرد دیپلماتیک است که به نظر من در چند روز گذشته قابل اجرا بود. اما برجام بیش از صد صفحه بود. شما هرگز نمی‌توانستید حتی یک نسخه اصلاح‌شده از آن را در دو هفته مذاکره کنید. اما می‌توانستید کاری ساده انجام دهید.

یکی از نکاتی که مخالفان توافق اوباما مطرح کرده‌اند این است که ایران ممکن بود از سایت‌های پنهانی برای غنی‌سازی اورانیوم فراتر از آنچه مجاز بود، استفاده کند. اما شما استدلال کرده‌اید که این در واقع دلیلی برای اقدام نظامی نیست. چرا؟

یکی از چالش‌های بزرگ در تمامی بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در همه جا این است که آیا آژانس می‌داند همه چیز کجاست؟ و همیشه با برجام این خطر وجود داشت که ایران یک تأسیسات مخفی یا بیش از یک تأسیسات مخفی داشته باشد که در آن ممکن است توافق را نقض کند. وجود یک تأسیسات مخفی به خودی خود نقض تعهدات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواهد بود، و برجام شامل مجموعه‌ای از مقررات بود که برای آسان‌تر کردن کار بازرسان در تلاش برای یافتن یک تأسیسات پنهانی طراحی شده بود.

یکی از انتقادات بزرگ به برجام این بود که این مقررات ناکافی بودند. اما استدلال من این است که در واقع مشکل بزرگتری با اقدام نظامی وجود دارد، زیرا اگر ایران تأسیسات مخفی‌ای داشته باشد که ما از آنها اطلاعی نداریم، پس نمی‌توانیم سعی کنیم آنها را بمباران و نابود کنیم. و اثر بمباران و نابودی احتمالاً عزم ایران را برای تصمیم سیاسی جهت ساخت سلاح هسته‌ای، احتمالاً با استفاده از آن تأسیسات مخفی که ما از آنها اطلاعی نداریم، تقویت خواهد کرد. علاوه بر این، اگر ایران بازرسان را اخراج کند، که به نظر من اکنون بسیار محتمل است، یکی از راه‌های اصلی که برای یافتن تأسیسات پنهانی داشتیم، از بین رفته است. بنابراین، اگر نگران تأسیسات پنهانی هستید، به نظر من بمباران در واقع مشکل را بدتر از حالتی کرده است که تحت یک توافق دیپلماتیک می‌بود.

شما درباره "تصمیم سیاسی" برای ساخت سلاح هسته‌ای صحبت کردید. ایران گفته است که برنامه هسته‌ای آن صلح‌آمیز است. هم ایالات متحده و هم اسرائیل تحت دولت‌های مختلف نسبت به این موضوع بسیار بدبین بوده‌اند. آیا وقتی از تصمیم سیاسی در آینده صحبت می‌کنید، به این معنی است که آن تصمیم هنوز گرفته نشده است؟

من در اینجا بین دو چیز تمایز قائل می‌شوم. اول، تمایل ایران به توانایی ساخت سلاح هسته‌ای در مدت زمان کوتاه، و دوم، تصمیم سیاسی ایران برای در واقع اقدام و ساخت بمب.

پس شما می‌گویید که فکر می‌کنید آنها اولی را می‌خواهند؟ برنامه هسته‌ای صرفاً صلح‌آمیز نیست، اما این به آن معنا نیست که آنها در آستانه برداشتن گام نهایی بوده‌اند؟

من فکر می‌کنم آنها همیشه توانایی ساخت بمب در مدت زمان کوتاه را می‌خواستند. آنها طی سالیان متمادی این برنامه را کم و زیاد کرده‌اند. برای ساخت یک بمب هسته‌ای، شما واقعاً به دو چیز نیاز دارید. اولاً، به مواد شکافت‌پذیر کافی، یعنی اورانیوم با غنای بالا یا پلوتونیوم نیاز دارید. و ثانیاً، باید بدانید که چگونه آن مواد را به یک دستگاه هسته‌ای واقعی، قابل استفاده و قابل پرتاب تبدیل کنید. این را تسلیحات‌سازی می‌نامند. و آنها فعالیت‌های تسلیحات‌سازی خود را، طبق اطلاعات ایالات متحده، در سال ۲۰۰۳ متوقف کردند. این چیزی است که ایالات متحده به صورت عمومی و مکرر گفته است. تولسی گابارد نیز در ماه مارس در شهادت خود به این موضوع اشاره کرد. اما من معتقدم که یکی از دلایلی که آنها غنی‌سازی را ادامه می‌دادند، حفظ این توانایی برای ساخت سلاح هسته‌ای در مدت زمان کوتاه بود. به این معنا، حتی با وجود اینکه آنها فعالیت‌های تسلیحات‌سازی را در سال ۲۰۰۳ متوقف کردند، فکر نمی‌کنم برنامه ایران هرگز کاملاً صلح‌آمیز بوده باشد.

اکنون، یکی از چیزهایی که [بنیامین] نتانیاهو در توجیه حمله اسرائیل کمی بیش از یک هفته پیش، مطرح کرد این بود که ایران در واقع شروع به ساخت یک سلاح هسته‌ای کرده بود. اما ما اطلاعات زیادی از ایالات متحده داریم که با این نتیجه‌گیری موافق نیستند. و بخشی از نگرانی من اکنون این است که اگر ایالات متحده حق داشت، اگر ایران در واقع تصمیم سیاسی برای ساخت بمب را نگرفته بود، این حملات منجر به گرفتن آن تصمیم توسط ایران خواهد شد.

اوایل سال جاری، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرد که ایران به تعهدات منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خود عمل نکرده است. تصمیم آژانس درباره چه بود و چه چیزی را به شما پیشنهاد می‌کرد؟

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شواهدی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران پیدا کرده بود. این آژانس آثاری از اورانیوم را در سه سایت مختلف کشف کرده بود که هرگز به آژانس اعلام نشده بودند. و طبق قوانین—طبق توافقات آژانس با کشورها—کشورها اجازه دارند کم و بیش هر کاری به جز مونتاژ واقعی سلاح هسته‌ای را انجام دهند، اما باید آن را به آژانس اعلام کنند و باید اجازه بازرسی را بدهند. ایران هرگز واقعاً توضیح نداد که در آن سایت‌ها چه اتفاقی افتاده است. این کشور فعالیت‌های بازرسان را مبهم می‌کرد. احتمالاً به آنها دروغ می‌گفت. همانطور که سعی کردم در طول این مصاحبه روشن کنم، من فکر نمی‌کنم برنامه ایران صلح‌آمیز بود. سوال برای من این بود: آیا اقدام نظامی بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب است؟

این نقض‌ها چه زمانی اتفاق افتادند؟

تمامی فعالیت‌های اعلام نشده پیش از برجام اتفاق افتادند. در واقع، به نظر می‌رسد که آنها تا حدود سال ۲۰۰۳، زمانی که تصور می‌شود ایران برنامه تسلیحاتی خود را متوقف کرده بود، به پایان رسیده بودند. و مواد و تجهیزات در سایتی ذخیره شده بودند که ایران در سال ۲۰۱۸، پس از خروج ترامپ از توافق، سعی کرد آن را پاکسازی کند. اما آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همچنان مواد هسته‌ای را کشف کرد. بنابراین، فعالیت‌های کلیدی هم پیش از برجام و هم پس از آن اتفاق افتادند، هرچند ایران از نظر فنی تمام این مدت به دلیل اعلام نکردن مواد در وضعیت عدم انطباق بود.

گمانه‌زنی‌های زیادی وجود دارد که اسرائیلی‌ها در میان‌مدت یا کوتاه‌مدت به دنبال تغییر رژیم هستند. این با پاسخ‌های امروز شما منطق خاصی پیدا می‌کند، زیرا به نظر می‌رسد شما می‌گویید که حملات اسرائیل یا آمریکا را راه‌حل‌هایی حتی در میان‌مدت برای برنامه هسته‌ای ایران نمی‌دانید.

فکر می‌کنم این درست است. یکی از چیزهایی که در مورد حملات اسرائیل مرا شگفت‌زده کرد، میزان هدف قرار دادن اهداف مرتبط با رژیم بود به گونه‌ای که نشان می‌داد اهداف آنها فراتر از صرفاً نابودی برنامه هسته‌ای است. و نتانیاهو به صراحت گفته است که او معتقد است مرگ رهبر عالی جنگ را سریع‌تر به پایان خواهد رساند. بنابراین فکر می‌کنم اسرائیلی‌ها، یا حداقل نتانیاهو، واقعاً امیدوارند که حملات منجر به تغییر رژیم شود. سوالی که من دارم این است: چرا لزوماً فکر می‌کنیم که یک رژیم جدید برنامه هسته‌ای را رها خواهد کرد و از سلاح هسته‌ای دست خواهد کشید؟ یک احتمال این است که رژیم فعلی با چیزی حتی سرسخت‌تر، شاید نوعی از حکومت نظامی، جایگزین شود. چنین رژیمی به نظر می‌رسد که بعید است برنامه هسته‌ای را رها کند. اما حتی یک رژیم دموکراتیک‌تر طرفدار غرب، که به نظر من بسیار بعید است ظهور کند، لزوماً برنامه را رها نمی‌کرد فقط به این دلیل که این روزها چقدر با تصویر خود ایران گره خورده است. بنابراین برای من روشن نیست که حتی تغییر رژیم نیز واقعاً به آنچه اسرائیلی‌ها امیدوارند در جبهه هسته‌ای انجام دهد، منجر شود.