سهشنبه صبح، از دیدگاه مسئولان جمهوری اسلامی، ایران به تازگی یک شاهکار بینظیر انجام داده بود: حملهای چنان ویرانگر که دشمنان قدرتمند این کشور، اسرائیل و ایالات متحده، مجبور به تسلیم شده بودند.
در تلویزیون دولتی ایران، سهشنبه صبح، با پخش خبر توافق آتشبس بین اسرائیل و ایران، زیرنویس "شکست دشمن صهیونیستی" نمایش داده شد. خبرگزاریهای دولتی بیانیه پر طمطراق شورای عالی امنیت ملی ایران را منتشر کردند که در آن آمده بود تهران و "قدرت خیرهکننده" نیروهای نظامیاش با حمله به پایگاه هوایی آمریکا در قطر و سایر اهداف، در حال "تحمیل آتشبس" به اسرائیل هستند. تا غروب، تلویزیون دولتی تصاویری از یک راهپیمایی پیروزی در تهران را پخش میکرد.
اما شکست، قرائت دقیقتری از رویدادهای اخیر به نظر میرسید – نه فقط شکست، بلکه نوعی ضربه که آینده رژیم تئوکراتیک تقریباً نیمقرنی ایران را زیر سؤال میبرد.
این جنگ ۱۲ روزه با حملات هوایی اسرائیل به ایران آغاز شد که بخش عمدهای از فرماندهان ارشد نظامی ایران را از بین برد، پدافند هوایی این کشور را نابود کرد و برخی از تأسیسات هستهای و موشکی آن را تخریب کرد. حملات بعدی اسرائیل، به گفته مقامات ایرانی، حداقل ۶۰۰ ایرانی از جمله کودکان را به کام مرگ کشاند و جادههای خروجی تهران را با غیرنظامیان وحشتزده و در حال فرار مسدود کرد. همچنین، حملات هوایی آمریکا به سه سایت هستهای ایران، بخشهای کلیدی برنامه هستهای این کشور را آسیب رساند یا احتمالاً نابود کرد؛ برنامهای که از دیرباز نماد قدرت و مقاومت در برابر فشارهای غرب برای نظام حاکم بوده است.
حملاتی با این گستردگی و عمق در خاک ایران، به این دلیل ممکن شد که ایران طی ۲۰ ماه گذشته مجموعهای از ضربات، ناکامیها و اشتباهات را متحمل شده بود: فروپاشی حزبالله و حماس، دو شریک اصلی شبهنظامی آن در خاورمیانه؛ سقوط رژیم اسد در سوریه؛ و فلج شدن پدافند هوایی ایران در تبادلات نظامی قبلی با اسرائیل.
اکنون که پدافند هوایی ایران عمدتاً از بین رفته، اسرائیل میتواند هر آنچه میخواهد در آسمان ایران انجام دهد. یحییل لایتر، سفیر اسرائیل در ایالات متحده، دو روز پس از آغاز جنگ، در پستی در شبکههای اجتماعی ادعا کرد که اسرائیل "تقریباً برتری هوایی" دارد. تحلیلگران میگویند آسیبپذیری ایران احتمالاً آتشبس را به گزینهای جذاب برای رهبری این کشور تبدیل کرده است.
افشون اوستوار، کارشناس نظامی ایران در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی در مونتری کالیفرنیا، گفت: «اگر وضعیت به همین وخامت است که از بیرون به نظر میرسد، آنها واقعاً این جنگ را باختهاند، و 'این جنگ' فقط یک جنگ کوچک نیست، بلکه جنگی نسلی است که آنها طی ۳۰ سال گذشته علیه اسرائیل جنگیدهاند.»
در حالی که برنامه هستهای ایران با یک عقبنشینی جدی مواجه شد، مقامات اطلاعاتی غربی نه میدانند چقدر از ذخیره اورانیوم ایران باقی مانده است و نه از تواناییهای نظامی باقیمانده آن اطلاع دارند.
شکست کلی ایران به معنای پایان حکومت روحانیون در ایران نیست. آقای اوستوار اظهار داشت که رژیم "میتواند راه دیگری برای پیشبرد امور پیدا کند."
در محافل خصوصی، مقامات ایرانی حمله به پایگاه آمریکایی را تلاشی برای «حفظ آبرو» توصیف کردند تا نمایش تلافیجویانهای را به راه اندازند، در حالی که از یک جنگ غیرقابل پیروزی با ایالات متحده اجتناب کنند.
اما در انظار عمومی، مقامات از خود قدرت و غرور نشان دادند و بر نمایش توان نظامی ایران تأکید کردند: ابتدا، موشکبارانهای ایران به شهرهای اسرائیل که اسرائیلیها را مجبور به پناه گرفتن در پناهگاهها کرد، ساختمانها را ویران کرد و ۲۸ نفر را به کشتن داد؛ سپس، حمله موشکی روز دوشنبه به پایگاه العدید در قطر، اگرچه ایران از طریق واسطهها هشدار قبلی حمله را داده بود و در این حمله هیچ تلفاتی رخ نداد.
سردار حسین علایی، فرمانده بازنشسته نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به خبرگزاری ایسنا گفت که ایران نه تنها توانسته حملات اسرائیل را تحمل کند، بلکه اسرائیل و ایالات متحده را مجبور به عقبنشینی کرده است.
سردار علایی به ایسنا گفت: "در چنین شرایطی، ترامپ جنگطلب، پذیرش آتشبس را انتخاب کرد و نتانیاهوی خونخوار را مهار کرد."
سردار علایی افزود، ایران با وجود از دست دادن فرماندهان ارشد خود، ثابت کرد که هنوز توانایی حمله به اسرائیل را دارد. وی اضافه کرد که ایالات متحده تنها به این دلیل وارد جنگ شد که "مشخص شد اسرائیل قادر به شکست دادن ایران نیست."
اشتیاق ایران به اعلام پیروزی و حرکت به جلو بدون طولانی کردن درگیری، ممکن است نشانه تمایل به مذاکره با دولت ترامپ باشد، شاید ادامه مذاکرات بر سر محدودیتهای برنامه هستهای خود که دو طرف پیش از حمله اسرائیل درگیر آن بودند.
تحلیلگران میگویند، جدای از لفاظیها، خسارت واقعی که ایران توانست به اسرائیل وارد کند – و این احتمال که شاید ظرفیت نظامی بیشتری در ذخیره داشته باشد – ممکن است به این کشور اهرم فشاری بدهد تا در چنین مذاکراتی از تسلیم کامل اجتناب کند.
اما تحلیلگران میگویند، با توجه به اینکه مشروعیت رهبری ایران بر روایت مقاومت در برابر اسرائیل و غرب استوار است، این رهبری نمیتواند "تسلیم بیقید و شرط" را که رئیسجمهور ترامپ هفته گذشته در شبکههای اجتماعی درخواست کرده بود، بپذیرد.
تحلیلگران گفتند که آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی، ممکن است در پی این درگیری در برابر انتقادات داخلی و حتی احتمالاً جایگزینی آسیبپذیر باشد. و این احتمال وجود دارد که صداهای میانهروتر بتوانند ایران را به مهار سیاست خارجی تهاجمی خود و تمرکز بر بهبود اقتصادش ترغیب کنند.
این همان چیزی است که بسیاری از ایرانیان، که از رهبری تئوکراتیک خود بیزارند، ترجیح میدهند. سنجش افکار عمومی در ایران که رسانههای مستقل و خارجی با محدودیت مواجهند و نظرسنجیها محدود است، دشوار است، اما حداقل در شبکههای اجتماعی، به جز حامیان سرسخت رژیم، افراد کمی روایت پیروزیطلبانه آن را در روز سهشنبه باور میکردند. برخی ایرانیان ابراز امیدواری کردند که ترس و ویرانی سرانجام پایان یابد و از ناتوانی رهبری در محافظت از کشور انتقاد کردند. برخی دیگر حتی افسوس خوردند که جنگ به سقوط رژیم منجر نشده است.
سهیل، مهندس ۳۷ سالهای در اصفهان، در مورد همکارانش گفت: "بسیاری خوشحال شدند، در حالی که دیگران عمیقاً ناامید گشتند، زیرا به تغییر رژیم در ایران امید بسته بودند." او خواستار شد که تنها با نام کوچک خود معرفی شود، زیرا منتقد دولت است و دولت بسیاری از منتقدان را زندانی کرده است.
اما آنچه برای رهبری اهمیت دارد، حمایت پایگاه سرسخت آن است. تحلیلگران میگویند این امر به ایران انگیزهای میدهد تا در بلندمدت سختتر شود و شاید پس از یک دوره ارزیابی و بازسازی، برنامه هستهای خود را دوباره پیگیری کند.
اگر رهبری ایران تصمیم بگیرد بیشتر ستیزهجو و ارتجاعی شود، بسیاری از ایرانیان نگرانند که ممکن است سرکوب شدیدتری علیه مخالفتهای داخلی اعمال کند.