


برای بیش از ۴۰ سال، ایالات متحده — کشوری که ظاهراً به آزادی اهمیت میدهد — یکی از بزرگترین سیستمهای زندان در جهان را داشته است. حبس انبوه آنقدر مداوم و فراگیر بوده است که گروههای اصلاحطلب که به کاهش ۵۰ درصدی جمعیت زندان اختصاص یافتهاند، اغلب به عنوان متشکل از خیالپردازان مورد تمسخر قرار گرفتهاند. اما دهه آینده میتواند شاهد تحقق و فراتر رفتن از این هدف باشد: پس از اوج گرفتن جمعیت زندانیان در سال ۲۰۰۹ به کمی بیش از ۱.۶ میلیون نفر، این جمعیت در پایان سال ۲۰۲۳ کمی بیش از ۱.۲ میلیون نفر بود (آخرین سالی که دادهها در دسترس هستند) و در مسیر رسیدن به حدود ۶۰۰,۰۰۰ نفر است — کاهشی تقریباً ۶۰ درصدی.
تشخیص سقوط قریبالوقوع جمعیت زندان مستلزم درک رابطه بین جرم و حبس در طول نسلها است. یک زندان شهری، نمایی فوری از آنچه شب گذشته اتفاق افتاده است (به عنوان مثال، جشن پیروزی فوتبال جمعیت به خشونت گرایید) ارائه میدهد. اما یک زندان، تصویری از آنچه پنج، ده، و بیست سال پیش اتفاق افتاده است. افراد میانسالی که تمام عمر خود را قانونمدار بودهاند تا اینکه "چیزی از کنترل خارج شده" و مرتکب جنایت وحشتناکی شدهاند، از موضوعات اصلی رمانها و فیلمهای جنایی هستند، اما در زندگی واقعی، تقریباً هر کسی که به زندان میافتد، فعالیت مجرمانه خود را در دوران نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز میکند. تا سال ۲۰۱۶ — جدیدترین سالی که دادهها در دسترس هستند — یک مرد متوسط در زندان ایالتی نه بار دستگیر شده بود، در حال حاضر برای ششمین بار در زندان به سر میبرد و در حال گذراندن یک حکم ۱۶ ساله بود.
به دلیل این پویایی بنیادی، توضیح اینکه چرا تقریباً ۱.۶ میلیون نفر — بیش از ۵۰۰ نفر به ازای هر ۱۰۰,۰۰۰ آمریکایی — در سال ۲۰۰۹ در زندانهای ایالتی یا فدرال بودند، ارتباط بسیار کمی با آنچه در خیابانها یا با سیاستهای اجرای قانون در آن سال رخ میداد، دارد. بلکه، دلایل آن در دهههای پایانی قرن بیستم نهفته است.
از پایان جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه ۱۹۷۰، نسبت آمریکاییهای در زندان هر سال هرگز از ۱۲۰ نفر در هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر تجاوز نکرد. اما از اواخر دهه ۱۹۶۰، موج جرمی چند دههای در آمریکا گسترش یافت و تعداد بیسابقهای از نوجوانان و جوانان در فعالیتهای مجرمانه شرکت داشتند. در پاسخ، سیاستهای ضدجرم بیشتر دولتهای محلی، ایالتی و فدرال بیشتر و بیشتر سختگیرانه شد. نتیجه ترکیبی آن بود که جمعیت زندانها منفجر شد. تا سال ۱۹۸۵، نرخ حبس دو برابر از حد تاریخی خود افزایش یافته بود، به طوری که بیش از ۲۰۰ نفر در هر ۱۰۰,۰۰۰ آمریکایی در زندانهای ایالتی یا فدرال بودند. تعداد افراد در زندان به طور متوسط ۸ درصد در سال برای دهه بعد افزایش یافت و در سال ۱۹۹۴ از مرز یک میلیون نفر گذشت و تا سال ۲۰۰۹ به رشد خود ادامه داد. این امر پیامدهایی داشت که برای سالها احساس شد: از آنجا که اکثر افرادی که از زندان آزاد میشوند بازمیگردند، این سیستم برای یک ربع قرن با میراث آن موج جرم و مجازات آمریکایی انباشته و دوباره انباشته شده است. به همین دلیل، اوج حبس در ایالات متحده در سال ۲۰۰۹، ۱۸ سال پس از اوج نرخ جرم خشن در سال ۱۹۹۱ بود. سیستم زندان مانند یک تریلی با بار بیش از حد است — حتی پس از زدن ترمز، مدت زیادی طول میکشد تا متوقف شود.
دیوید ا. گراهام: خبر خوب در مورد جرم
این تریلی سرانجام در حال کند شدن است، دههها پس از آنکه "کاهش بزرگ جرم" در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد. تا سال ۲۰۰۹، احکام طولانیمدت صادر شده در طول موج جرم قبلی و تمایل زندانیان آزاد شده به بازگشت به زندان، افزایش حبس را حتی با کاهش جرم نیز حفظ کرد. اما کاهش جرمی که ایالات متحده در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ تجربه کرد، اکنون سرانجام در حال تبدیل شدن به کاهش جمعیت زندانیان است.
این نمودار، با استفاده از دادههای وزارت دادگستری ایالات متحده، فروپاشی دستگیریهای جنایی افراد زیر سن قانونی را در قرن بیست و یکم نشان میدهد. تعداد نوجوانانی که مرتکب جرم میشوند، دستگیر میشوند و به حبس کشیده میشوند، به سرعت در حال کاهش است. این موضوع اهمیت دارد زیرا مجرمان جوان، مواد خامی هستند که سیستم زندان را تغذیه میکنند: با پیر شدن یک نسل، نسل دیگری جای آن را در همین مسیر وحشتناک میگیرد. ایالات متحده یک نسل با نرخ جرم بسیار بالا را تجربه کرد و پس از آن نسلی با نرخ جرم پایینتر، به این معنی که جمعیت قدیمیتر با نرخ برابری جایگزین نمیشوند. تأثیر این تغییر بر جمعیت زندان بیش از یک دهه پیش آغاز شد، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است زیرا زمان زیادی طول میکشد تا جمعیت عظیم زندان با قدمت طولانیتر، پاکسازی شود.
اما چنین تحولی اکنون به خوبی در حال انجام است. یک آمار به وضوح این تغییر را نشان میدهد: در سال ۲۰۰۷، نرخ حبس برای مردان ۱۸ و ۱۹ ساله بیش از پنج برابر مردان بالای ۶۴ سال بود. اما امروز، مردان در این سالهای نوجوانی متأخر که معمولاً مستعد جرم هستند، با نصف نرخ شهروندان سالمند زندانی میشوند.
همانطور که مار سال به سال خوک را هضم میکند، سیستم زندان آمریکا به سادگی زندانی کافی برای توجیه اندازه فعلی یا هزینههای سرسامآور خود نخواهد داشت. برخی از ایالتها که به فکر گسترش ظرفیت زندانهای خود هستند، پول خود را هدر خواهند داد — امکانات آنها بیش از حد ساخته شده و کم استفاده خواهد ماند. تا سال ۲۰۳۵، نرخ کلی حبس میتواند به ۲۰۰ نفر در هر ۱۰۰,۰۰۰ نفر کاهش یابد. ایالتها به جای آن باید فرسودهترین و غیرانسانیترین تأسیسات اصلاحی خود را تخریب کنند، با اطمینان از اینکه نیازی به آن فضا نخواهند داشت.
این تحلیل خوشبینانه میتوانست در سال ۲۰۱۹ نوشته شود، زمانی که نرخ حبس برای بیش از یک دهه در حال کاهش بود و به سطحی رسیده بود که از سال ۱۹۹۵ دیده نشده بود. من در آن زمان به نوشتن این مقاله فکر کردم، اما دنیایی که زیر و رو شد، اعتماد به نفس مرا از بین برد.
کووید در ابتدا مانند یک موهبت برای کاهش حبس به نظر میرسید، زیرا ایالتها پذیرش زندانیان را کاهش دادند و آزادیها را در سال ۲۰۲۰ برای کاهش انتقال تسریع کردند و جمعیت زندان را ۱۶ درصد کاهش دادند. اما چه به دلیل این آزادی دستهجمعی، کووید، کاهش نظارت پلیس، عوامل دیگر یا ترکیبی از آنها، جرم در سال ۲۰۲۰ پس از یک دوره طولانی آرامش، منفجر شد، که تکاندهندهترین آن افزایش بیسابقه ۳۰ درصدی قتلها بود. اوجگیری جرم مستقیماً حبس را افزایش میدهد زیرا افراد بیشتری مرتکب جرم میشوند و همچنین به این دلیل که مردم را وادار میکند تا سیاستهای تهاجمیتری را مطالبه کنند، که اغلب به احکام زندان طولانیتر و مکررتر منجر میشود. اگر ناآرامیهای اوایل دهه ۲۰۲۰ به دورهای طولانی از جرم و مجازات بالا مشابه آنچه ایالات متحده در اواخر قرن بیستم تجربه کرد، منجر میشد، کاهش جمعیت زندان در دوران کووید میتوانست بلافاصله و حتی بیشتر، زمانی که در سالهای بعد، خط لوله زندان در نهایت دوباره پر میشد، از بین برود.
اما خوشبختانه، این اوجگیری فقط یک اوجگیری بود، نه یک تعادل جدید. جرم در سال ۲۰۲۲ متوقف شد و در سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ کاهش یافت. جمعیت زندان در سال ۲۰۲۲ دو درصد و در سال ۲۰۲۳ دوباره افزایش یافت و این امکان وجود دارد که افزایش مشابهی در سال ۲۰۲۴ نیز رخ داده باشد، اما حتی به طور جمعی، این کسری از کاهش ناگهانی جمعیت در اوایل همهگیری است. دوران کووید با جمعیت زندان کمتر به پایان رسید تا بیشتر: گزارش اخیر مؤسسه ورا نشان داد که در مجموع، از سال ۲۰۱۹ تا بهار ۲۰۲۴، تعداد زندانیان فدرال ۱۱ درصد و تعداد زندانیان ایالتی ۱۳ درصد کاهش یافته است.
تسریع روند کاهش زندانیان در آمریکا ارزشمند و ممکن است. مزایای جمعیت کمتر زندانیان تنها به کسانی که در غیر این صورت زندانی میشدند و افرادی که آنها را دوست دارند، محدود نمیشود. زندانها سایر اولویتهای سیاستی را که بسیاری از رأیدهندگان مایلند دولت پول بیشتری را صرف آنها کند، از بین میبرند. در هر ۵۰ ایالت، هزینه زندانی کردن یک نفر برای یک سال به طور قابل توجهی بیشتر از هزینه یک سال تحصیل در مهدکودک تا کلاس دوازدهم است. اما حتی بزرگتر از پسانداز مالی، رفاه از نظر انسانی خواهد بود: جرم کمتر و حبس کمتر، برکات بزرگی برای یک جامعه هستند.
لنور اندرسون: افرادی که بیشتر توسط سیستم عدالت کیفری نادیده گرفته میشوند
سادهترین سیاست موجود برای تسریع روند کاهش حبس، توقف ساخت زندانها است، مگر در مواردی که یک مرکز کوچکتر و مدرنتر جایگزین یک مؤسسه بزرگتر و فرسوده میشود. اگرچه برای بسیاری از اصلاحطلبان، به ویژه در جناح چپ، غیرقابل درک خواهد بود، اما مخالفت با خصوصی بودن هرگونه تأسیسات جدیدی باید کنار گذاشته شود. مانع اصلی سیاسی برای بستن زندانهای نیمهپر، قدرت اتحادیههای بخش دولتی است. در مقابل، یک زندان خصوصی در صورت لغو قراردادش میتواند به هدف خود دست یابد. جوامع محلی در مناطق با اشتغال پایین نیز برای حفظ زندانهای خود مبارزه خواهند کرد. کمیسیونهای بستن زندان، مشابه کمیسیونهای بستن پایگاههای نظامی، ممکن است ضروری باشند و باید با قانونگذاران هماهنگ شوند تا آموزش مجدد کارگران و کمک مالی برای جبران از دست دادن مشاغل با دستمزد بالا در جوامعی که اقتصادشان حول محور اصلاحات میچرخد، فراهم کنند.
در نهایت، آمریکا نباید اجازه دهد سیستم زندانش به گرانترین و غیرانسانیترین آسایشگاه سالمندان تبدیل شود. نرخ بازگشت به جرم در میان شهروندان سالمند نزدیک به صفر است، و آزادی دلسوزانه زندانیان بیمار و سالخورده باید به جای استثنا، به یک پیشفرض تبدیل شود، که عکس عمل فعلی است.
در هر سال آتی، افزایشهای جزئی در حبس ممکن است رخ دهد، اما روند کلان اجتنابناپذیر است: جامعه از مزایای دهههای گذشته کاهش جرم در سراسر سیستم زندان خود بهرهمند خواهد شد. نرخ حبس در پنج سال آینده کمتر و در ۱۰ سال آینده باز هم کمتر خواهد بود. زندانها همچنان وجود خواهند داشت و همچنان مورد نیاز خواهند بود، اما نرخی که آمریکاییها در آنها محبوس میشوند میتواند کمتر از هر زمان دیگری در نیم قرن گذشته باشد. این ثمره جامعهای با جرم کمتر است — فینفسه خوب است، به ویژه برای جوامع کمدرآمد و اقلیتنشین که بیشتر جرم در آنجا رخ میدهد. همچنین، البته، این یک موهبت برای کسانی خواهد بود که از زندان اجتناب میکنند، و برای مالیاتدهندگانی که دیگر مجبور نیستند هزینه آن را بپردازند. کاهش جمعیت زندان چیزی است که همه در جامعه قطبی شده ما دلیلی برای جشن گرفتن آن خواهند داشت.