در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴، کمی بیش از سه ماه پس از حمله ۷ اکتبر حماس، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، سخنرانی کوتاهی برای شفافسازی اهداف جنگی اسرائیل در غزه ایراد کرد. اولین نکتهای که وی بر آن تأکید کرد این بود که اسرائیل «هیچ قصدی برای اشغال دائم غزه یا جابهجایی جمعیت غیرنظامی آن ندارد.» او اصرار داشت که اسرائیل «با تروریستهای حماس میجنگد، نه با جمعیت فلسطینی» و اظهار داشت که اهداف کشور صرفاً «پاکسازی غزه از تروریستهای حماس و آزادسازی گروگانهای ما» است.
اکنون، ۲۰ ماه پس از جنگی که منجر به کشته شدن بیش از ۵۶,۰۰۰ نفر در غزه شده است – و ایران را نیز وارد جنگ با اسرائیل و ایالات متحده کرده است – به نظر میرسد که اهداف اعلام شده، اگر نگوییم معکوس، اما نادیده گرفته شدهاند. از زمان شکستن آتشبس کوتاهمدت زمستان امسال در مارس ۲۰۲۵، نیروهای اسرائیلی شروع به تصرف بخشهای بزرگی از غزه کردهاند، در حالی که جمعیت ۲.۲ میلیون نفری این منطقه را به مناطق کوچکتری منتقل و محدود میکنند. دولت همچنین کمپین سرکوبگرانهای را برای محدود کردن و کنترل جریان کمکهای بشردوستانه، از جمله محاصره کامل که بیش از ده هفته به طول انجامید، به راه انداخته است. با این حال، اسرائیل علیرغم حملات مجدد خود، نتوانسته است آزادی هیچ یک از ۵۰ گروگان باقیمانده را تضمین کند که تنها ۲۰ نفر از آنها گمان میرود هنوز زنده باشند. (آزادی ایدان الکساندر، سرباز اسرائیلی و شهروند آمریکایی، به طور جداگانه توسط مذاکرهکنندگان آمریکایی تضمین شد.) همچنین به نظر نمیرسد عجلهای برای دستیابی به توافق آتشبس برای بازگرداندن آنها به خانه داشته باشد.
این تغییر چشمگیر در اهداف نه تنها در میدان نبرد آشکار است. نتانیاهو در اظهارات عمومی روشن ساخته است که دولت او اکنون اهداف دیگری، بلندپروازانهتر برای جنگ غزه دارد. در یک کنفرانس خبری نادر در ۲۲ مه، نخستوزیر اظهار داشت که اسرائیل دیگر تنها هدف آزادسازی گروگانها و نابودی حماس را دنبال نمیکند. او گفت که پس از پایان جنگ، اسرائیل «کنترل امنیتی کامل غزه» را خواهد داشت. او همچنین با شور و شوق از پیشنهاد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، که در ماه فوریه اعلام شده بود، برای جابجایی غزه نشینان به کشورهای دیگر و بازسازی منطقه جنگزده به یک ریویرا جدید، حمایت کرد – که آن را «درخشان» و «انقلابی» خواند. به عبارت دیگر، دولت اسرائیل به نظر میرسد دقیقاً به دنبال نتایجی است که نتانیاهو در ژانویه ۲۰۲۴ رد کرده بود: نه تنها اشغال نظامی بلندمدت غزه، بلکه جابهجایی گسترده – یا حتی اخراج – جمعیت غیرنظامی آن.
در جنگی که با خشونت شدید و محرومیت فوقالعاده بر غیرنظامیان مشخص شده است، تمرکز بر سناریویی که بسیاری آن را خیالی میدانند و به نظر میرسد خود ترامپ نیز از آن عقبنشینی کرده است، ممکن است حواسپرتی به نظر برسد. اما برای کابینه اسرائیل، به اصطلاح طرح ترامپ برای غزه یک هوس زودگذر نیست. در اواخر ماه مارس، اندکی پس از از سرگیری عملیات نظامی، دولت اسرائیل دفتری ویژه برای نظارت بر «مهاجرت داوطلبانه» از غزه تأسیس کرد و سایر اعضای دولت حتی صریحتر از نتانیاهو هدف نهایی را اعلام کردهاند. بتزلل اسموتریچ، وزیر دارایی، در اوایل ماه مه گفت: «غزه به طور کامل ویران خواهد شد، غیرنظامیان به... جنوب به یک منطقه بشردوستانه فرستاده خواهند شد... و از آنجا به تعداد زیادی به کشورهای ثالث مهاجرت خواهند کرد.»
در حالی که توجه جهان به اصطلاح جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران و تصمیم ایالات متحده برای بمباران سایتهای هستهای ایران منحرف شده است، بسیار مهم است که برنامه سریعالرشد اسرائیل برای غزه و غزه نشینان را از دست ندهیم. بر اساس کنوانسیونهای ژنو، کوچ اجباری از یک قلمرو اشغالی جنایت جنگی محسوب میشود. این کار نه تنها فلسطینیان را به تبعید محکوم میکند، بلکه اسرائیلیهایی را که این سیاست را طراحی و اجرا کردهاند نیز محکوم خواهد کرد. آنها مسئولیت یک اقدام مجرمانه را بر عهده خواهند داشت که علاوه بر این، احتمالاً به معنای قربانی کردن گروگانهای باقیمانده اسرائیلی نیز خواهد بود. اما با ترکیب مناسبی از فشار بینالمللی – به ویژه از سوی ایالات متحده، که تاکنون بیشتر تسهیلکننده زیادهرویهای این دولت اسرائیل بوده تا مانع – این نتیجه هنوز ممکن است قابل پیشگیری باشد. شاید زمان زیادی باقی نمانده باشد. همانطور که خبرنگاران نظامی اسرائیلی اشاره کردهاند، این روند در حال حاضر آغاز شده است؛ و با سرعت در حال نزدیک شدن است.
جنگ فرسایشی
برای درک اینکه عملیات نظامی اسرائیل در غزه تا چه حد اکنون عمدتاً بر اعمال فشار بر جمعیت غیرنظامی متمرکز شده است، درک اجزای مختلف طرح جنگی بازنگری شده، موسوم به «گاریهای گیدئون» (Gideon’s Chariots)، بسیار مهم است. یکی از این اجزا، کنترل غذا است. اسرائیل پس از تخریب زمینهای کشاورزی که بیشتر پروتئین، میوه و سبزیجات غزه را تأمین میکردند، اکنون اقدامات فوقالعادهای را برای محدود کردن جریان کمکهای غیرنظامی به غزه انجام داده است.
در ابتدای ماه مارس، دولت نتانیاهو یک محاصره کامل بر تمام مواد غذایی، دارو و سوخت برای غزه اعمال کرد. این محاصره به مدت ۸۰ روز ادامه یافت و جمعیت را به آستانه قحطی کشاند. در اواسط ماه مه، در پاسخ به فشارهای بینالمللی فزاینده، دولت شروع به اجازه دادن به مقدار کمی کمک از طریق کانالهای توزیع مستقل و شناخته شدهای که توسط سازمان ملل و انواع سازمانهای بشردوستانه اداره میشوند و مدتهاست غزه را حفظ کردهاند، کرد. این بدان معنا بود که در بهترین حالت، کمتر از ۱۰۰ کامیون کمک در روز وارد میشد، در مقایسه با حدود ۶۰۰ کامیون در طول آتشبس کوتاهمدت از ژانویه تا مارس سال جاری. این حداقل عرضه با غارت گستردهای که اغلب در مناطق تحت کنترل اسرائیل توسط باندهایی که طبق گزارشهای فلسطینی و رسمی اسرائیل، تحت حمایت اسرائیل فعالیت میکنند، بیشتر کاهش یافته است.
در اواخر ماه مه، اسرائیل طرحی بحثبرانگیز را به اجرا گذاشت که مسیرهای تثبیتشده را نادیده میگیرد و به اسرائیل اجازه میدهد تا تمام کمکرسانی را کنترل و تنظیم کند. به جای سازمانهای بشردوستانه بینالمللی که تاکنون غزه را در طول جنگ زنده نگه داشتهاند، از این پس، به طور نظری، بخش عمدهای از کمکهای غذایی – و در نهایت تمام آن – توسط یک خیریه خصوصی تازه تأسیس ارائه خواهد شد. این به اصطلاح بنیاد بشردوستانه غزه (GHF)، که توسط دولت ترامپ تأیید و ترویج شده و کارکنان آن در میدان نبرد از مزدوران آمریکایی تشکیل شدهاند، در عمل به عنوان بازوی عملیات نظامی اسرائیل عمل میکند. طبق تحقیقات نیویورک تایمز، GHF توسط مقامات اسرائیلی طراحی شده و از نزدیک توسط اسرائیل نظارت میشود. نه این سازمان و نه دولت اسرائیل منبع مالی خود را فاش نکردهاند. مستندات خود این سازمان نشان میدهد که GHF قصد دارد تنها غذاهای بستهبندی شده را عرضه کند، بدون هیچ گونه تدارکی برای دارو یا سایر اقلام مورد نیاز ضروری، با هدف تأمین ۱۷۰۰ کالری در روز – که کمتر از استانداردهای پزشکی تعیین شده است.
اسرائیل اقدامات فوقالعادهای را برای محدود کردن جریان کمکهای غیرنظامی به غزه انجام داده است.
تاکنون این طرح فاجعهبار بوده است. در آستانه راهاندازی برنامه، مدیر اجرایی آمریکایی GHF استعفا داد و ناتوانی سازمان خود را در رعایت حداقل استانداردهای بشردوستانه بینالمللی دلیل آن اعلام کرد. جان مور، جایگزین او، یک مسیحی اونجلیست و مدیر روابط عمومی بدون تجربه در کارهای بشردوستانه است که آشکارا از برنامههای اخراج فلسطینیان از غزه حمایت کرده است. در طول اولین ماه فعالیت خود، نقاط توزیع بنیاد بارها دچار هرج و مرج شد و بیش از ۵۰۰ فلسطینی در حالی که تلاش میکردند به آنها برسند، توسط نیروهای اسرائیلی هدف گلوله قرار گرفتند و کشته شدند – کشتارهایی که حتی در یک منطقه جنگی، در بستر تحویل کمک، غیرقابل توجیه و بیسابقه به نظر میرسند.
به گفته دولت اسرائیل، برنامه جدید لازم است زیرا حماس از کمکهای ارسالی از طریق کانالهای سنتی سوءاستفاده کرده بود. اما گروههای امدادی بینالمللی و مقامات غربی – از جمله دیوید ساترفیلد، دیپلمات حرفهای که در دولت بایدن به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده در امور بشردوستانه غزه خدمت میکرد، و سیندی مککین، رئیس آمریکایی برنامه جهانی غذا – اشاره کردهاند که اسرائیل شواهدی برای اثبات این ادعا ارائه نکرده است. در مصاحبهای اندکی پیش از آغاز به کار GHF، یک دیپلمات ارشد غربی در اسرائیل به صراحت این اتهامات را دروغ خواند.
همانطور که سازمان ملل هشدار داده است، ساختار برنامه جدید کمکرسانی نیز به نظر میرسد در راستای پیشبرد جابهجایی جمعیت غیرنظامی غزه است. با تنها هشت نقطه توزیع محصور شده در حصار که برنامهریزی شده است، GHF در حال جایگزینی یک شبکه توزیع کمک دهها ساله است که شامل دهها آژانس بسیار باتجربه، صدها سایت توزیع، و هزاران کارگر گسترده در سراسر قلمرو بود. این مدل بر اساس اصل بشردوستانه بینالمللی بنا شده بود که کمک باید مستقیماً به مناطق نیازمند رسانده شود. در مقابل، سیستم جدید غزه نشینان را مجبور میکند تا مسافتهای طولانی را برای رسیدن به مکانهای ایزوله و به شدت محافظت شده که جعبههای مواد خشک روی میزهای موقتی گذاشته شدهاند، طی کنند. اولین مراکز تغذیه GHF در جنوب دور غزه افتتاح شد، جایی که اسرائیل قصد دارد در نهایت تعداد زیادی از مردم را در آنجا متمرکز کند. قصد استفاده از این عملیات به عنوان یک انگیزه برای تشویق جابهجایی، در گزارشی که رادیو ارتش اسرائیل در ۲۹ مه پخش کرد، صریحاً بیان شد. این گزارش رادیویی اعلام کرد که افتتاح یک نقطه توزیع جدید در کریدور نتزاریم، یک منطقه دسترسی نظامی عریض و هموار که نوار را از وسط قطع میکند، «طراحی شده است تا جمعیت غیرنظامی در شهر غزه و سایر نقاط شمال نوار غزه را به سمت جنوب سوق دهد.»
شهرهای عقیم شده
در تأثیر مستقیم بر جمعیت غیرنظامی غزه، جزء نظامی «گاریهای گیدئون» (Gideon’s Chariots) حتی شدیدتر است. در حالی که توزیع محدود کمکها غزه نشینان را به مناطق محصور در جنوب و مناطق ساحلی منطقه میکشاند، بمبها، راکتها، آتش تانکها و حملات پهپادها نیز آنها را به آنجا میرانند. از زمان از سرگیری عملیات نظامی در ۱۸ مارس، نیروهای اسرائیلی حدود ۶۶۰,۰۰۰ فلسطینی، یعنی یک سوم مردم غزه، را مجدداً آواره کرده و حدود ۵,۰۰۰ نفر را کشتهاند – با نرخی بیش از ۵۰ کشته در روز. این افزایش بخشی از یک تنظیم تاکتیکی است: از زمان از سرگیری عملیات نظامی در مارس، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) اعضای باقیمانده اداره مدنی حماس و همچنین رزمندگان آن را هدف قرار دادهاند تا ظرفیت حکومتداری این گروه را از بین ببرند. بسیاری از این افراد در خانهها یا چادرهای خود، همراه با خانوادههایشان، مورد حمله قرار گرفتهاند. اما همانطور که از ابتدای جنگ بوده، اکثریت قریب به اتفاق قربانیان، قربانیان جانبی هستند. طبق گزارش دفتر امور بشردوستانه سازمان ملل، از ۵۶,۰۰۰ فلسطینی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ کشته شدنشان تأیید شده است، ۳۲,۰۰۰ نفر زن، کودک و سالمند هستند.
این تلفات بیوقفه، که به هیچ وجه بیهدف نیست، در مناطقی متمرکز شده است که اسرائیل میخواهد غیرنظامیان آنجا را ترک کنند. در ماه آوریل، پس از آنکه نیروهای اسرائیلی تمام جمعیت رفح، سومین شهر بزرگ غزه، را به زور اخراج کردند، این شهر با خاک یکسان شد. این منطقه ویران شده خالی همان جایی است که GHF اولین توزیع غذا را در آنجا راهاندازی کرد. اکنون مقامات اسرائیلی آشکارا از تکرار «مدل رفح» در آخرین مناطق شهری باقیمانده در نوار غزه صحبت میکنند. پس از فرار اکثر غیرنظامیان، نیروهای زمینی اسرائیل احتمالاً وارد مناطق تخلیه شده خواهند شد، به دنبال افراد مسلح باقیمانده میگردند، تونلها را منفجر میکنند و هر سازه پایداری را تخریب میکنند.
در اواخر ماه مه، نیروهای اسرائیلی «دستورات تخلیه» – برگهها و پیامکهای همراه با نقشههای دقیق – صادر کردند و به تمامی ساکنان مرکز شهر غزه در شمال و خانیونس در جنوب هشدار دادند که خانههای خود را ترک کنند. اینها متراکمترین مناطق شهری غزه و تقریباً تنها جاهایی هستند که ساختمانهای پابرجا دارند. هر دو منطقه اکنون تحت بمباران بیوقفه قرار دارند. بر اساس تخمینهای سازمان ملل، ۸۲.۵ درصد از غزه یا در حال حاضر تحت اشغال ارتش اسرائیل است یا تحت دستورات تخلیه قرار گرفته و بنابراین در مناطق آزاد تیراندازی قرار دارد. هنوز همه این مناطق به طور کامل تخلیه نشدهاند و برخی از ساکنان، به دلیل بیاعتمادی به دستورات اسرائیل یا صرفاً خستگی از جابهجایی بیپایان، مصمم به ماندن هستند. با این حال، اگر دولت اسرائیل در هدف خود موفق شود، بیش از دو میلیون نفر در تنها یک پنجم مساحت غزه محصور خواهند شد، فضایی به اندازه جزیره منهتن (که جمعیت به مراتب کمتری دارد). خبرنگاران اسرائیلی که توسط ارتش توجیه شدهاند میگویند که در مرحله بعدی، برنامه این است که مردم را در سه منطقه کوچکتر متمرکز کنند، و سپس احتمالاً آنها را از طریق ایستهای بازرسی به مناطق «عاری از حماس» منتقل کنند. خود نیروهای دفاعی اسرائیل اعلام کردهاند که قصد دارند «بیشتر جمعیت غزه» را آواره کنند.
برای دستیابی به این اهداف، نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) پنج لشکر کامل را در داخل غزه مستقر کرده است: ۵۰,۰۰۰ تا ۶۰,۰۰۰ سرباز، همراه با صدها تانک جنگی، دهها بولدوزر زرهی، و مجموعه کاملی از پشتیبانی هوایی نزدیک. نکته قابل توجه این است که این نیرو تقریباً به طور کامل از سربازان وظیفه ارتش منظم تشکیل شده و بسیاری از تیپهای نخبه IDF، به علاوه کماندوها و چتربازان را شامل میشود. نیروهای ذخیره اسرائیل – شهروندانی که در صورت نیاز برای خدمت فراخوانده میشوند – به طور سنتی بیشتر نیروی رزمی کشور را تأمین میکنند، اما آنها عمدتاً از درگیریهای جاری در غزه کنار گذاشته شدهاند، احتمالاً برای حفظ روحیه در میان اسرائیلیها در انتظار افزایش تلفات در حالی که IDF حماس را به گوشهای تنگتر میراند. در ماههای اخیر، نگرانیهای فزایندهای نیز در ارتش در مورد امتناع نیروهای ذخیره از حضور در خدمت، یا به دلیل مخالفت با ادامه جنگ یا به دلیل خستگی از فراخوانهای مکرر در آنچه طولانیترین جنگ اسرائیل شده است، وجود داشته است.
در لبه پرتگاه
در حال حاضر، به نظر میرسد دولت اسرائیل از موفقیت ظاهری کمپین خود در ایران که با حمایت ایالات متحده انجام شد، خشنود است. با این حال، نتایج فاجعهبار استراتژی جنگی آن در غزه از بین نخواهد رفت. پیش از کمپین ایران، بخشهایی از نهادهای امنیتی اسرائیل و همچنین عموم مردم شروع به ابراز خشم فزایندهای نسبت به طرح جنگی جدید کرده بودند. آنها به گروه رو به رشدی از منتقدان بینالمللی میپیوندند که اکنون شامل دیپلماتهای اتحادیه اروپا، و همچنین دیوان بینالمللی دادگستری و مقامات سازمان ملل نیز میشود. اتحادیه اروپا، مهمترین شریک تجاری اسرائیل، تهدید کرده است که در نتیجه نقض حقوق بشر در غزه، بخشهایی از توافقنامه همکاری خود با اسرائیل را به حالت تعلیق درآورد.
در اسرائیل، چهرههای برجسته اپوزیسیون، دولتمردان سابق، رؤسای بازنشسته امنیتی، و ۱۳۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای اسرائیل در هفتههای اخیر خواستار توقف کشتار در غزه شدهاند. در ماه آوریل، بیش از ۲۵۰ عضو سابق و سه رهبر سابق موساد، آژانس اطلاعاتی برتر اسرائیل، نامهای سرگشاده نادری منتشر کردند که خواستار بازگشت گروگانها و پایان جنگ بود. در پایان ماه مه، ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل، علناً دولت اسرائیل را به ارتکاب جنایات جنگی در غزه متهم کرد. و در ماه ژوئن، تنها چند روز پیش از آغاز کمپین ایران، بیش از ۴۰ نفر از اعضای اطلاعات نظامی اسرائیل نامهای را امضا کردند که اقدامات دولت در جنگ را «به وضوح غیرقانونی» خواند.
اما علیرغم برجستگی این منتقدان، صدای آنها تأثیر ناچیزی بر سیاستهای دولت داشته است. در اوایل ژوئن، مخالفت در ائتلاف حاکم نتانیاهو نزدیک بود دولت را ساقط کند، اما اختلاف نظر مربوط به مدیریت جنگ نبود، بلکه بر سر یک مناقشه دیرینه در مورد معافیت از خدمت سربازی برای جوانان حریدیم بود. ائتلاف نتانیاهو، به طنز، با تکیه بر احزاب افراطی که چیزی از سقوط آن به دست نمیآورند، تقویت شده است. ممکن است این یکی از معدود دولتها در تاریخ اسرائیل باشد که دوره کامل خود را، که در پاییز ۲۰۲۶ به پایان میرسد، به سر خواهد برد. بنابراین، هرگونه فشار قابل توجه بر سیاست اسرائیل، احتمالاً باید از سوی محافل دیگری اعمال شود.
تلفات در مناطقی متمرکز شده است که اسرائیل میخواهد غیرنظامیان آنجا را ترک کنند.
یک امید ضعیف این است که فشار قوی از سوی ایالات متحده بتواند نتانیاهو را متقاعد کند که قبل از تحقق بدترین پیامدهای جنگ، درگیریها را پایان دهد. در هفتههای اخیر، ترامپ نارضایتی فزایندهای از جنگ ابراز کرده است. در ماه مه، او گفت که «بسیاری از مردم در غزه گرسنه هستند»، و در یک تماس تلفنی با نتانیاهو در اوایل ژوئن، به رهبر اسرائیل گفت که باید جنگ را به طور دائمی پایان دهد، طبق گزارش «تایمز آو اسرائیل». برخی شکافها بین اسرائیل و ایالات متحده در مورد غزه و همچنین در مورد مسائل دیگر، از جمله حوثیها در یمن، دولت جدید در سوریه، و حتی تا حدودی در مورد ایران، علیرغم مداخله ایالات متحده، آغاز شده است. علیرغم دستور به بمبافکنهای آمریکایی برای حمله به تأسیسات غنیسازی فردو و دو سایت هستهای دیگر در ۲۱ ژوئن، ترامپ به طور ناگهانی آتشبس اعلام کرد و هر دو طرف را به دلیل نقض آن مورد انتقاد قرار داد، که نشان میدهد او علاقهای به دستیابی به اهداف گستردهتر اسرائیل ندارد. اما هنوز مشخص نیست که آیا دولت آمریکا آماده است تا حرفهای تند خود را در مورد غزه با عمل همراه کند.
اگر دولت ترامپ واقعاً میخواست به جنگ غزه پایان دهد، میتوانست به سادگی اعلام کند که استراتژی نتانیاهو مبنی بر «مذاکره زیر آتش» – یعنی گرسنه نگه داشتن و بمباران جمعیت غزه – شکست خورده است. در عوض، میتوانست بر بازگشت به فرمول آتشبس قبلی اصرار کند، فرمولی که با مشارکت شدید آمریکا توسط هر دو دولت بایدن و ترامپ در طول ماهها مذاکره شد و به آتشبس ژانویه تا مارس منجر شد. آن فرمول یک راهحل قطعی نبود و بسیاری از مسائل حیاتی، از جمله ماهیت رهبری آینده فلسطینی، هنوز باید مورد مذاکره قرار میگرفت. اما در طول وقفه کوتاه در درگیری، آزادی ۳۳ گروگان اسرائیلی و یک مهلت فوری برای مردم ستمدیده غزه به ارمغان آورد. همچنین توجه منطقهای و بینالمللی سطح بالا را بر رویکردهای عملگرایانه و منصفانه برای «روز پس از» غزه متمرکز کرد. کشورهای عربی برای بازسازی و اداره غزه پس از حماس، با حمایت خود، طرحی را ارائه کردند. خود حماس نیز اشاره کرده بود که آماده است نقش خود را در دولت آینده واگذار کند، و دیپلماتهای غربی شروع به بررسی راههایی برای خلع سلاح این گروه و خنثی کردن تهدید آن برای امنیت اسرائیل کرده بودند.
در غیاب فشار فوقالعاده ایالات متحده بر نتانیاهو، شانس بازگشت به این مسیر کم به نظر میرسد. لفاظیهای تهاجمی نتانیاهو، اتکای فزاینده او به جنگ و متحدان راست افراطیاش برای بقای سیاسی، و رفتار نیروهای دفاعی اسرائیل در میدان نبرد، همگی نشاندهنده ترجیح او برای ادامه جنگ است. و بنابراین، به نظر میرسد برنامههای جنگی اسرائیل ادامه خواهد یافت. ممکن است تا حدی موفق شوند. این امکان وجود دارد که حداقل برخی از گروگانهای باقیمانده در یک آتش سنگین نجات یابند، تعداد بیشتری از رزمندگان حماس کشته شوند، ارتش اسرائیل کنترل کامل را بدست آورد، و مردم خسته و آسیب دیده غزه به تعداد زیادی متقاعد به ترک شوند. نتانیاهو ممکن است بتواند اعلام پیروزی کند.
اما هزینه این همه میتواند هولناک باشد. افراد بسیار بیشتری در غزه و احتمالاً بسیاری دیگر از اسرائیلیها جان خود را از دست خواهند داد. از آنجایی که نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) مجبور میشوند از یک جنگ با فناوری پیشرفته در فاصله دور – همانطور که تاکنون بیشتر جنگ بوده است – به نبردهای نزدیک شهری در چشمانداز استالینگراد مانند ویرانههای غزه تغییر وضعیت دهند، تعداد تلفات اسرائیلی مطمئناً افزایش خواهد یافت. در همین حال، ۲.۲ میلیون بازمانده این منطقه در اردوگاهها تحت نظارت اسرائیل، کاملاً وابسته به کمکهای غذایی بسیار محدود اسرائیل، فشرده خواهند شد. دولت اسرائیل پس از بیرون راندن نهادهای بینالمللی، سازمانهای بشردوستانه معتبر، و تمام بقایای جامعه مدنی فلسطین، ممکن است به زودی متوجه شود که سرنوشت این جمعیت عظیم کاملاً بر عهده خود آن خواهد بود.