اعتبار: هوگو کلارنس ژانودی/هانس لوکاس، از طریق ریداکس
اعتبار: هوگو کلارنس ژانودی/هانس لوکاس، از طریق ریداکس

آیت‌الله خامنه‌ای یک برنامه دارد

مقاله مهمان

حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران در پایان هفته گذشته، به دنبال یک هفته بمباران از سوی اسرائیل، نقطه‌عطفی برای ایران بوده است. مشارکت واشنگتن در این درگیری یکی از بزرگترین چالش‌ها برای جمهوری اسلامی از زمان تأسیس آن در سال ۱۹۷۹ را رقم می‌زند و لحظه آزمون برای رهبر عالی کشور، آیت‌الله علی خامنه‌ای، است که طی ۳۶ سال زمامداری خود، خصومت ایران با غرب را حفظ کرده است.

اکنون آینده برنامه هسته‌ای کشور و سرنوشت آتش‌بس شکننده با اسرائیل در دستان اوست — و حتی در مواجهه با تهدید جدی، بعید است که او عقب‌نشینی کند.

حاکمان ایران با جنگ بیگانه نیستند. بسیاری از رهبران ارشد کشور، از جمله رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و چهره‌های کلیدی نظامی، از کهنه‌سربازان جنگ طولانی ایران با عراق در دهه ۱۹۸۰ هستند؛ نبردی فرسایشی که میلیاردها دلار هزینه و صدها هزار جان برای ایران در پی داشت. تحت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، که از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ رئیس‌جمهور بود و در سال ۱۹۸۹ رهبر عالی ایران شد، درس‌های آن درگیری بی‌رحمانه مبنای جهان‌بینی رژیم و سیاست امنیت ملی آن قرار گرفته است.

از دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای، ایران درگیر نبردی برای بقا با ایالات متحده و متحدانش، از جمله اسرائیل، است. سیاست‌هایی که او در دهه‌های پس از به قدرت رسیدنش دنبال کرده است – سرکوب داخلی، گسترش هسته‌ای و حمایت از گروه‌های نیابتی از جمله حماس و حزب‌الله – همگی در خدمت پیروزی در این رقابت بوده‌اند. بی‌اعتمادی او به واشنگتن از زمان خروج دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ که تهران با دولت اوباما مذاکره کرده بود، در سال ۲۰۱۸، فقط عمیق‌تر شده است.

جمهوری اسلامی محدودیت‌های خود را در این نبرد درک می‌کند. ارتش آن در برابر تسلیحات پیشرفته‌تر ایالات متحده به شدت ناکافی است. اقتصاد آن به شدت توسط تحریم‌های بین‌المللی محدود شده است. و در سال‌های اخیر، ایرانیان علیه سیاست مقاومت همیشگی رژیم در برابر غرب، و همچنین علیه سیاست‌های سرکوبگرانه داخلی رژیم، قیام کرده‌اند. ایالات متحده نیز با ده‌ها هزار سرباز مستقر در شبکه‌ای از پایگاه‌ها، حضور قدرتمندی در منطقه حفظ کرده است.

اگر این تاریخ ملاک باشد، آیت‌الله خامنه‌ای عقب‌نشینی نخواهد کرد، چه رسد به تسلیم. او فعلاً آتش‌بس با اسرائیل را پذیرفته است — اما تنها به این دلیل که اطمینان دارد ایران در برابر حملات ایالات متحده و اسرائیل موضع خود را حفظ کرده است. در گذشته نیز، او در صورت لزوم امتیازاتی داده است. تهران هم به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و هم به آخرین دور مذاکرات هسته‌ای با ایالات متحده وارد شد تا فشار اقتصادی را کاهش دهد.

آیت‌الله خامنه‌ای علاقه‌ای به سازش‌هایی ندارد که بتواند مسیر ایران را به طور اساسی تغییر دهد. او حتی از نشان دادن تمایل به سازش نیز محتاط است، چرا که معتقد است ایالات متحده آن را ضعف تعبیر خواهد کرد. او بیش از یک دهه پیش در جلسه‌ای به مشاورانش گفت: «آمریکا مانند سگ است. اگر عقب‌نشینی کنید، به شما حمله خواهد کرد، اما اگر به آن حمله کنید، عقب می‌کشد و فرار می‌کند.»

رهبر عالی ایران به جای آن، به دنبال تعادلی است که می‌توان آن را «نه جنگ و نه صلح» خلاصه کرد. او نه خواهان رویارویی است و نه عادی‌سازی روابط با ایالات متحده. آنچه او می‌خواهد این است که واشنگتن از مهار ایران دست بردارد، اقتصاد آن را آزاد کند و به ایران اجازه دهد جایگاه یک قدرت بزرگ منطقه‌ای را بپذیرد.

آیت‌الله خامنه‌ای معتقد است که ایران می‌تواند در طول زمان به این هدف دست یابد. او فکر می‌کند اگر تهران پایداری کند، می‌تواند از واشنگتن و اسرائیل در این نبرد پیشی بگیرد. برای دهه‌ها، رژیم او استراتژی نظامی خود را بر صبر و پایداری بنا نهاده است، که بازتاب درس‌های حاکمانش از جنگ ایران و عراق است. در سال ۱۹۸۰، عراق حمله‌ای ناگهانی علیه همسایه خود آغاز کرد و هزاران مایل مربع از جنوب غربی ایران را تصرف کرد. دو سال بعد، ایران توانست با استفاده از نیروهای چریکی و حملات موسوم به «موج انسانی»، ارتش مجهزتر عراق را دور بزند و بخش زیادی از خاک از دست رفته خود را بازپس گیرد. درس این نبرد برای آیت‌الله خامنه‌ای و هم‌ردیفانش این بود که ایران قادر است دشمنان مجهزتر را فرسوده کند — حتی زمانی که شانس به نفعش نیست.

این درس، پاسخ ایران به حمله ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ را هدایت کرد. آیت‌الله خامنه‌ای که متقاعد شده بود ایران نفر بعدی در لیست واشنگتن است، به سردار قاسم سلیمانی — که در سال ۲۰۲۰ در حمله پهپادی آمریکا کشته شد — مأموریت داد تا با بهره‌گیری از هرج و مرج و شورش در حال شکل‌گیری عراق، ایالات متحده را در یک باتلاق فرو ببرد. سردار سلیمانی به ایجاد شبکه‌ای از نفوذ ایران در سراسر عراق پرداخت، سیاستمداران عراقی را با خود همراه کرد و شبه‌نظامیان شیعه را برای حمله به نیروهای آمریکایی بسیج کرد. این استراتژی جواب داد؛ تا سال ۲۰۱۱، ایالات متحده پس از یک شورش طولانی و خسته‌کننده، بیشتر نیروهای خود را خارج کرده بود.

در سال‌های اخیر، ایران زمان زیادی برای آماده شدن در برابر حمله آمریکا یا اسرائیل داشته است. برای مثال، دفن عمیق سایت غنی‌سازی فردو، ممکن است این تأسیسات را از تخریب کامل توسط بمب‌های سنگرشکن آمریکایی نجات داده باشد. یک درگیری بزرگتر تهدید بیشتری ایجاد خواهد کرد، به ویژه در زمانی که اقتصاد ایران ضعیف و جمعیت آن ناآرام است. در حال حاضر، تهران احتمالاً به این نتیجه رسیده است که می‌تواند سختی‌های اقتصادی زمان جنگ را تحمل کند و مردم به پرچم کشور روی آورده و خشم خود را متوجه مهاجمان خارجی خواهند کرد.

با در نظر گرفتن این محاسبات، آیت‌الله خامنه‌ای به وضوح احساس کرد که باید پاسخی بدهد تا نشان دهد شکست نخورده است. او همچنین به دنبال اثبات این است که واشنگتن نمی‌تواند اهداف خود را با زور، چه تغییر رژیم و چه برچیدن برنامه هسته‌ای ایران، محقق سازد. ایران به دنبال بازدارندگی است، نه تشدید تنش. مقیاس و زمان‌بندی پرتاب موشک‌های آن به سمت پایگاه هوایی العدید در قطر، با دقت کالیبره شده به نظر می‌رسد، به طوری که مقامات ایرانی از قبل اطلاع داده بودند که این حمله در راه است.

اگر آتش‌بس فرو بپاشد و جنگ از سر گرفته شود، ایران ممکن است تصمیم بگیرد به کشتی‌ها یا پایگاه‌های آمریکایی در خلیج فارس حمله کند یا تنگه هرمز را ببندد. چه این کار را بکند یا نه، آنچه اهمیت دارد توانایی آن برای نگه داشتن جهان در حالت آماده‌باش است، با استفاده از عدم اطمینان برای مختل کردن قیمت انرژی و تجارت جهانی.

در صورت حمله ایران، حملات آن احتمالاً با هدف وادار کردن اسرائیل و ایالات متحده به پذیرش یک جنگ فرسایشی خواهد بود. ایران معتقد است که یک نبرد طولانی، برنامه‌های آمریکا و اسرائیل برای یک پیروزی قاطع را ناکام خواهد گذاشت و آنها را در مواجهه با هزینه‌های رو به افزایش و واکنش داخلی، به سازش وادار خواهد کرد. ایران درخواست صلح رئیس‌جمهور ترامپ را به عنوان یک راه حل دیپلماتیک خوشایند نخواهد دید. تنها پس از اینکه ایران به درجه‌ای از بازدارندگی دست یابد، احتمالاً با دستیابی به سلاح هسته‌ای، ممکن است برای گفتگو آماده شود.

آیا رژیم آیت‌الله خامنه‌ای ظرفیت نظامی، قدرت داخلی و پایداری سیاسی لازم برای ادامه یک جنگ فرسایشی را دارد؟ این ابهام بخشی از نقشه بازی رهبر عالی است. آنچه شاید مهم‌تر باشد این نیست که آیا ایران ظرفیت نامحدود برای جنگیدن دارد یا خیر، بلکه این است که آیا می‌تواند برای مدت طولانی‌تری نسبت به تمایل واشنگتن یا اسرائیل، بجنگد — به ویژه اگر بتواند زیرساخت هسته‌ای خود را در این فاصله بازسازی کند، و حتی یک زرادخانه هسته‌ای بسازد.

محاسبات ایران به شدت به ارزیابی آن از میزان بقای برنامه هسته‌ای‌اش از بمباران آمریکا و اینکه آیا می‌تواند ذخیره اورانیوم غنی‌شده خود را به سلاح‌های هسته‌ای تبدیل کند، بستگی خواهد داشت. ممکن است به زودی برنامه هسته‌ای خود را از بازرسی‌های خارجی منع کند — و حتی اگر همچنان امضاکننده معاهده عدم اشاعه (NPT) باقی بماند، جهان را در مورد اهداف خود در شک و تردید نگه دارد. ایالات متحده می‌تواند تلاش کند تا پیشرفت ایران را مسدود کند، اما جز اعزام نیرو به منطقه، ممکن است محدودیتی برای آنچه می‌تواند انجام دهد وجود داشته باشد.

و این دقیقاً همان چیزی است که آیت‌الله خامنه‌ای ممکن است روی آن حساب کند: اینکه چشم‌انداز یک «جنگ همیشگی» دیگر در خاورمیانه به اندازه کافی دلهره‌آور است که ایالات متحده را در کنترل نگه دارد. از نظر تهران، به نظر می‌رسد که آقای ترامپ را متقاعد کرده‌اند که مشتاقانه یک آتش‌بس را بپذیرد. تا کنون، ایران امیدوار بود که جاه‌طلبی‌های هسته‌ای‌اش برای پایان دادن به مهار آمریکا و کسب تخفیف تحریم‌ها در میز مذاکره کافی باشد. اکنون آیت‌الله خامنه‌ای ممکن است به این نتیجه برسد که تنها راه برای دستیابی به اهدافش، عبور از خط هسته‌ای برای همیشه است.