به کودکان اجازه دهید تغییر جنسیت دهند، وگرنه خودکشی خواهند کرد. بیش از یک دهه است که این قویترین استدلال به نفع پزشکی جنسیتی نوجوانان بوده است – سناریویی چنان وحشتناک که هرگونه شک و تردید را در مورد بازدارندههای بلوغ و هورمونهای متقابل جنسی از بین برد.
جوهانا اولسون-کندی از بیمارستان کودکان لس آنجلس یک بار به ABC News توضیح داد: "ما اغلب از والدین میپرسیم: 'آیا ترجیح میدهید پسرتان مرده باشد تا دخترتان زنده؟'". تغییراتی در این عبارت در مقالات و بیانیههای رسانهای بیشمار و اظهارات عمومی اینفلوئنسرها، فعالان و گروههای LGBTQ به چشم میخورد. همین ایده – اینکه انتخاب بین تغییر جنسیت یا مرگ است – در استدلالهای الیزابت پرلوگار، وکیل کل دولت بایدن، در برابر دیوان عالی کشور در سال گذشته مطرح شد. او گفت که قانون تنسی مبنی بر ممنوعیت استفاده از بازدارندههای بلوغ و هورمونهای متقابل جنسی برای درمان نوجوانان مبتلا به ناهنجاری جنسیتی، "خطر خودکشی را افزایش خواهد داد".
اما یک مشکل بزرگ با این فرمولبندی احساسی وجود دارد: این درست نیست. هنگامی که قاضی ساموئل آلیتو، چیس استرانگیو، وکیل ACLU، را در مورد چنین ادعاهایی در طول استدلالهای شفاهی به چالش کشید، استرانگیو اعترافی تکاندهنده کرد. او اذعان داشت که هیچ شواهدی برای حمایت از این ایده که تغییر جنسیت پزشکی نرخ خودکشی نوجوانان را کاهش میدهد، وجود ندارد.
در ابتدا، استرانگیو از پاسخ طفره رفت و گفت که تحقیقات نشان میدهد بازدارندهها و هورمونها "افسردگی، اضطراب و تمایل به خودکشی" – یعنی افکار خودکشی – را کاهش میدهند. (حتی این نیز، طبق بررسیهای ادبیات تحقیقاتی، قابل بحث است.) اما وقتی آلیتو به یک مرور سیستماتیک انجام شده برای گزارش کس در انگلستان اشاره کرد، استرانگیو این نکته را پذیرفت. او گفت: "هیچ شواهدی در برخی از مطالعات وجود ندارد که این درمان خودکشیهای کامل را کاهش دهد. و دلیل آن این است که خودکشیهای کامل، خوشبختانه و بنا به اذعان، نادر هستند، و ما در مورد یک جمعیت بسیار کوچک از افراد با مطالعاتی صحبت میکنیم که لزوماً خودکشیهای کامل در آنها وجود ندارد."
این مغز متفکر حقوقی جنبش حقوق تراجنسیتیها بود که در برابر عالیترین دادگاه کشور سخن میگفت. و آنچه او میگفت این بود که قویترین استدلال برای یک درمان به شدت مورد بحث، در واقع توسط شواهد پشتیبانی نمیشود.
حتی در آن زمان، اعتراف او برای قضات لیبرال ثبت نشد. هنگامی که دادگاه با رأی ۶ به ۳ برای تأیید قانون تنسی رأی داد، سونیا سوتومایور در مخالفت خود ادعا کرد که "دسترسی به مراقبت میتواند مسئله مرگ و زندگی باشد". اگر منظور او هر نوع حمایت درمانی بود، شاید قابل دفاع بود. اما ادعای اینکه این در مورد تغییر جنسیت پزشکی به طور خاص – نوع مراقبتی که در پرونده اسکرمتی (Skrmetti) مورد بحث است – صادق است، توسط تحقیقات فعلی پشتیبانی نمیشود.
حامیان جنبش علم باز اغلب از "حقایق زامبی" صحبت میکنند – گزارههای محبوب و پرطمطراق که حتی با وجود اینکه بارها رد شدهاند، در بحث عمومی پایدار میمانند. بسیاری از ادعاهای سیاسی رایج که در دفاع از بازدارندههای بلوغ و هورمونها برای نوجوانان دارای ناهنجاری جنسیتی مطرح میشوند، با این تعریف مطابقت دارند. این حقایق زامبی نه تنها توسط محافظهکاران، بلکه توسط حامیان و پزشکان برجسته این درمان – حداقل زمانی که صریح صحبت میکنند – به صراحت رد شدهاند. با این حال، بسیاری از لیبرالها از این موضوع بیخبرند، زیرا آنها در حبابهای رسانهای گیر افتادهاند که در آن مفسران با نیت خوب، اظهارات مطمئنی در حمایت از پزشکی جنسیتی نوجوانان مطرح میکنند – ادعاهایی که حامیان نخبهشان مدتهاست از آنها عقبنشینی کردهاند.
شاید وجود این حباب نباید تعجبآور باشد. بسیاری از پرشورترین حامیان تغییر جنسیت نوجوانان نیز در موضعگیریهای خود، ایده بحث در مورد آن را مورد تحقیر قرار دادهاند. استرانگیو – که برای شناختهشدهترین سازمان آزادی بیان در کشور کار میکند – یک بار در توییتی اظهار داشت که میخواهد کتاب ابیگیل شرایر با عنوان آسیب برگشتناپذیر، که رویکردی شکگرایانه به پزشکی جنسیتی نوجوانان دارد، را از دور خارج کند. استرانگیو اعلام کرد: "متوقف کردن گردش این کتاب و این ایدهها، ۱۰۰ درصد خط قرمزی است که برایش خواهم مرد." مارسی باورز، رئیس سابق انجمن جهانی متخصصان سلامت تراجنسیتی (WPATH)، برجستهترین سازمان برای ارائهدهندگان پزشکی جنسیتی، تشکیک در مورد پزشکی جنسیتی کودکان را به انکار هولوکاست تشبیه کرده است. طبق قسمت اخیر پادکست پروتکل از نیویورک تایمز، او یک بار گفت: "در این مورد دو طرف وجود ندارد."
لافزدن در مورد عدم تمایل به گوش دادن به مخالفان احتمالاً در برخی جمعها مورد استقبال قرار میگیرد. اما این کار استرانگیو را در برابر دیوان عالی کشور به شدت در معرض دید قرار داد، جایی که مشخص شد قضات محافظهکار قانعکنندهترین انتقادها را از هورمونها و بازدارندهها خواندهاند – و در نتیجه سؤالاتی داشتند.
فعالان حقوق تراجنسیتیها دوست دارند شکگرایان پزشکی جنسیتی نوجوانان – و نشریاتی که جرأت گزارش دیدگاههای آنها را دارند – را به دامن زدن به " وحشت اخلاقی" متهم کنند. اما این جنبش در طول دهه گذشته به کودکان ناسازگار با جنسیت گفته است که هر کسی که تلاش کند دسترسی به بازدارندههای بلوغ و هورمونها را محدود کند، عملاً قصد کشتن آنها را دارد. این نادرست بود، همانطور که پاسخ استرانگیو تلویحاً پذیرفت. همچنین بیمسئولیتانه بود.
پس از اینکه انگلستان استفاده از بازدارندههای بلوغ را در سال ۲۰۲۰ محدود کرد، دولت از یک روانشناس متخصص، لوئیس اپلبی، درخواست کرد تا بررسی کند که آیا نرخ خودکشی بیماران در کلینیک جنسیتی نوجوانان این کشور به طور چشمگیری افزایش یافته است یا خیر. این اتفاق نیفتاد: در واقع، او هیچ افزایشی در خودکشیها پیدا نکرد، علیرغم ادعاهای گزافی که به صورت آنلاین مطرح شده بود. اپلبی گزارش داد: "نحوه بحث در مورد این موضوع در رسانههای اجتماعی بیملاحظه، آزاردهنده و خطرناک بوده است و با راهنماییهای گزارشدهی ایمن خودکشی مغایرت دارد. یکی از خطرات این است که نوجوانان و خانوادههایشان از پیشبینیهای خودکشی به عنوان یک امر اجتنابناپذیر بدون بازدارندههای بلوغ وحشتزده شوند."
هنگامی که ممنوعیتهای ایالتهای جمهوریخواه مورد بحث قرار میگیرد، همچنین خواهید شنید که لیبرالها میگویند ترسهای محافظهکاران در مورد مسیر تغییر جنسیت پزشکی اغراقآمیز است – زیرا همه کودکان قبل از تجویز بازدارندهها یا هورمونها، ارزیابیهای گسترده و شخصیسازیشده دریافت میکنند. این نیز نادرست است. اگرچه استانداردهای رسمی مراقبت، ارزیابی کامل را در طول چندین ماه توصیه میکنند، بسیاری از کلینیکهای آمریکایی میگویند که در اولین مراجعه بازدارندهها را تجویز خواهند کرد.
این فقط به این دلیل نیست که ارائهدهندگان خدمات درمانی در آمریکا در مشاوره درمانی برای کاهش هزینهها کوتاهی میکنند؛ برخی از پزشکان ارزیابیهای طولانی را غیرضروری و حتی توهینآمیز میدانند. اولسون-کندی در سال ۲۰۱۸ به آتلانتیک گفت: "وقتی قرار است کسی را با انسولین شروع کنم، او را به درمانگر نمیفرستم." تحقیقات منتشر شده او نشان میدهد که او دخترانی حتی ۱۳ ساله را برای ماستکتومیهای دوگانه ارجاع داده است. و اگر این کودکان بعداً از تصمیم خود پشیمان شوند چه؟ او یک بار در یک سمینار صنعتی گفت: "نوجوانان در واقع توانایی تصمیمگیری منطقی و مستدل را دارند" و افزود: "اگر در آینده در زندگیتان سینه خواستید، میتوانید بروید و آن را به دست آورید."
شاید بزرگترین قطعه اطلاعات نادرست که توسط لیبرالها باور میشود، این است که استانداردهای مراقبت آمریکایی در این زمینه به شدت مبتنی بر شواهد هستند. در واقع، در این مرحله، عادلانهترین چیزی که میتوان در مورد شواهد مربوط به تغییر جنسیت پزشکی برای نوجوانان گفت – یعنی پروتکل به اصطلاح هلندی، در مقابل گفتاردرمانی و سایر حمایتها – این است که ضعیف و نامشخص است. (یک پیچیدگی دیگر این است که پزشکی جنسیتی کودکان در آمریکا به طور قابل توجهی از این پروتکل اصلی، از نظر طول ارزیابیها و تعداد و ویژگیهای جمعیتی نوجوانان تحت درمان، فاصله گرفته است.) بله، همانطور که فعالان مشتاقند اشاره کنند، اکثر انجمنهای بزرگ پزشکی آمریکا از پروتکل هلندی حمایت میکنند. اما اجماع همان شواهد نیست. و آن اجماع تحت تأثیر سیاسی است.
ریچل لوین، دستیار وزیر بهداشت و خدمات انسانی جو بایدن، با موفقیت لابی کرد تا حداقل سن برای بیشتر جراحیها از استانداردهای مراقبت تهیه شده توسط WPATH حذف شود. این یک تصمیم عمیقاً سیاسی بود – لوین، طبق ایمیلهای دفترش که توسط تایمز بررسی شد، معتقد بود که فهرست کردن هرگونه محدودیت سنی خاص زیر ۱۸ سال، اهداف سختی را برای مخالفان تغییر جنسیت نوجوانان فراهم میکند تا از آن سوء استفاده کنند.
اخیراً، یک پرونده قضایی دیگر بر سر ممنوعیت بازدارندهها و هورمونها، این بار در آلاباما، نشان داده است که اعضای WPATH خودشان در مورد دستورالعملهای خود تردیدهایی داشتند.
در سال ۲۰۲۲، آلاباما قانونی را تصویب کرد که تجویز هورمونها و بازدارندهها را برای بیماران زیر ۱۹ سال جرمانگاری میکرد. پس از آنکه دولت بایدن برای مسدود کردن این قانون شکایت کرد، دادستان کل جمهوریخواه ایالت اسناد و مدارکی را احضار کرد که نشان میداد WPATH از مدتها پیش میدانسته که پایه شواهد برای تغییر جنسیت نوجوانان ضعیف است. ایلی کلمن، روانشناسی که ریاست تیم بازبینی استانداردهای مراقبت را بر عهده داشت، در سال ۲۰۲۳ به همکارانش نوشت: "همه ما به طرز دردناکی آگاه هستیم که شکافهای زیادی در تحقیقات برای پشتیبانی از توصیههای ما وجود دارد." با این حال، این سازمان این موضوع را به طور علنی روشن نکرد. لورا ادواردز-لیپر – که به آوردن پروتکل هلندی به آمریکا کمک کرد اما از آن زمان در یک یادداشت در واشنگتن پست از مدل بدون چون و چرای تأیید جنسیت انتقاد کرده است – گفته است که شبح ممنوعیتهای ایالتهای قرمز او و نویسنده مشترک یادداشتش را از شکستن صفوف مردد کرده است.
افشای اطلاعات پرونده آلاباما تنها نمونه این عدم تمایل به اعتراف به شواهد مخالف نیست. سال گذشته، اولسون-کندی گفت که مطالعه گسترده خود را در مورد نتایج سلامت روان برای نوجوانان مبتلا به ناهنجاری جنسیتی منتشر نکرده است، زیرا نگران بود نتایج آن "به عنوان سلاح" مورد استفاده قرار گیرد. این نگرانیها را افزایش داد که او شواهد مبهمی را برای حمایت از درمانهایی که سالها تجویز و علناً از آنها حمایت کرده است، یافته است.
ماه گذشته، مطالعه او بالاخره به صورت پیشانتشار (preprint) منتشر شد، شکلی از انتشار علمی که شواهد آن هنوز مورد داوری همتا قرار نگرفته یا نهایی نشده است. شرکتکنندگان آن "هیچ تغییر قابل توجهی در اضطراب/افسردگی، گوشهگیری/افسردگی، شکایات جسمی، مشکلات اجتماعی، مشکلات فکری، مشکلات توجه، رفتار تهاجمی، مشکلات درونیسازی یا مشکلات بیرونیسازی" در دو سال پس از شروع بازدارندههای بلوغ نشان ندادند. (من از طریق بیمارستان کودکان لس آنجلس با اولسون-کندی برای اظهارنظر درخواست کردهام اما هنوز پاسخی دریافت نکردهام.)
تکیه بر اجماع نخبگان به جای شواهد، به درک واکنش کاملاً خصمانه WPATH به گزارش کس در انگلستان کمک میکند، که مروری سیستماتیک را سفارش داد و احتیاط شدید در مورد استفاده از بازدارندهها و هورمونها را توصیه کرد. این بررسی یک چالش مستقیم برای توانایی WPATH در موقعیتیابی خود به عنوان داور نهایی این درمانها بود – چیزی که با ارجاع قضات محافظهکار به سند بریتانیایی در سوالات و نظرات خود در اسکرمتی آشکارتر شد. یکی از اتهامات اصلی WPATH علیه هیلاری کس، متخصص ارشد کودکان که ریاست این بررسی را بر عهده داشت، این بود که او متخصص جنسیت نبود – به عبارت دیگر، او بخشی از حلقه مورد اطمینان نبود که از قبل موافق مفید بودن این درمانها بودند.
به دلیل خصومت WPATH، بسیاری از چپگرایان آمریکایی اکنون معتقدند که گزارش کس رد شده است. لیدیا پولگرین در اوت گذشته در تایمز نوشت: "در اولین نگاه، به خصوص برای فردی با دانش محدود از تاریخ مراقبتهای بهداشتی تراجنسیتی، بخش عمدهای از گزارش ممکن است منطقی به نظر برسد." با این حال، پس از "مطالعه دقیق سند" و "مصاحبه با کارشناسان مراقبت تأییدکننده جنسیت"، پولگرین متوجه شد که گزارش کس "اساساً یک سند ذهنی و سیاسی" است.
حامیان پزشکی جنسیتی نوجوانان به مقالاتی در تایمز و جاهای دیگر که نتیجهگیریهای کس را جدی میگیرند، با خشم واکنش نشان دادهاند. در واقع، برخی از افراد درون حباب اطلاعاتی به نظر میرسد بر این باورند که اگر نشریات معتبر از نوشتن در مورد این داستان دست بردارند، تمام شکها و سؤالات – و تلاشهای جمهوریخواهان برای بهرهبرداری انتخاباتی از آنها – به سادگی ناپدید خواهند شد. هر زمان که تایمز مقالهای کمتر از یک تشویقنامه در مورد تغییر جنسیت نوجوانان منتشر کرده است، حامیان پزشکی جنسیتی این روزنامه را به ایجاد بحثی که در غیر این صورت وجود نداشت، متهم کردهاند. پس از تصمیم اسکرمتی، استرانگیو همچنان پوشش رسانهای این موضوع را "موذیانه" توصیف میکرد و افزود: "نیویورک تایمز، به ویژه، بر روی ارائه مراقبتهای پزشکی با کیفیت ناکافی متمرکز شده است."
آیا این حباب اطلاعات نادرست هرگز میتواند بترکد؟ در جناح چپ، حمایت از تغییر جنسیت نوجوانان با مسائل دیگر – مانند اصلاح پلیس و فعالیتهای اقلیمی – به عنوان نوعی بسته ترکیبی "عقاید صحیح" در هم آمیخته شده است. زهرن مامدانی، سوسیالیست دموکرات ۳۳ ساله، تأمین مالی تغییر جنسیت، از جمله برای نوجوانان، را بخشی از برنامهاش برای شهرداری نیویورک قرار داده است. اما مسائل پیچیده باید به صورت جداگانه بررسی شوند: شما میتوانید از اسرائیل انتقاد کنید، با نظامیسازی نیروهای پلیس آمریکا مخالفت کنید، و باور داشته باشید که تغییرات آب و هوایی واقعی است، و با این حال همچنان از درمانهای پزشکی برگشتناپذیر، تجربی و اثبات نشده برای کودکان حمایت نکنید.
قطبیسازی این موضوع در آمریکا به شدت برای لیبرالها در پذیرش ضعف پایه شواهد بیفایده بوده است. هنگامی که معاون رئیسجمهور، جی. دی. ونس، خواست چپها را مسخره کند، او به بلوسکای پیوست – جایی که شکگرایان پزشکی جنسیتی نوجوانان در میان مسدود شدهترین کاربران هستند – و بلافاصله شروع به صحبت در مورد حکم اسکرمتی کرد. اقداماتی از این قبیل، پذیرش پایه شواهد را به یک عقبنشینی تحقیرآمیز تبدیل میکند.
اذعان به شواهد به این معنا نیست که شما باید از ممنوعیت این درمانها حمایت کنید – یا ایده اینکه برخی افراد با تغییر جنسیت شادتر خواهند بود را رد کنید. کس معتقد است که برخی از جوانان ممکن است واقعاً از مسیر پزشکی بهرهمند شوند. گزارش او نتیجهگیری میکند: "در حالی که برخی از جوانان ممکن است احساس فوریت برای تغییر جنسیت داشته باشند، بزرگسالان جوانی که به دوران نوجوانی خود نگاه میکنند، اغلب توصیه به کند کردن روند میکنند. برای برخی، بهترین نتیجه تغییر جنسیت خواهد بود، در حالی که دیگران ممکن است پریشانی خود را به روشهای دیگری حل کنند."
من همیشه با ممنوعیتهای ساده برای تغییر جنسیت پزشکی در نوجوانان مخالفت کردهام. در عمل، نحوه اجرای این ممنوعیتها در ایالتهای قرمز بیتوجهانه و تنبیهی بوده است. والدین به دلیل پیگیری درمانهایی که متخصصان پزشکی به آنها اطمینان دادهاند بیخطر هستند، با تحقیقات مربوط به کودکآزاری تهدید میشوند. کودکانی که مشکلات شدید سلامت روان دارند، ناگهان حمایت درمانی خود را از دست میدهند. کلینیکها در سراسر کشور، از جمله کلینیک اولسون-کندی، اکنون به دلیل فضای سیاسی به طور ناگهانی در حال تعطیلی هستند. در مورد این موضوع در سال ۲۰۲۳، استدلال کردم که تنها راه خروج از جنگ فرهنگی این است که انجمنهای پزشکی آمریکا بررسیها را سفارش دهند و شواهد را با دقت بررسی کنند.
با این حال، افشاگریهای حاصل از پرونده اسکرمتی و پرونده آلاباما مرا نسبت به مفسرانی مانند لئور ساپیر، از مؤسسه محافظهکار منهتن، که از این ممنوعیتها حمایت میکند، همدلتر کرده است، زیرا معتقد است که نمیتوان به پزشکی آمریکا برای نظارت بر خودش اعتماد کرد. او در سال ۲۰۲۳ به من گفت: "آیا این ممنوعیتها راهحل عالی هستند؟ احتمالا نه. اما در نهایت، اگر انتخاب بین ممنوعیت مراقبت تأییدکننده جنسیت و رها کردن آن بدون نظارت باشد، فکر میکنم میتوانیم با ممنوعیت، میزان آسیب را به حداقل برسانیم." هنگامی که میدانید WPATH میخواست تنها در صورتی یک بررسی را منتشر کند که به نتیجه مطلوب گروه برسد، پرونده ساپیر قانعکنندهتر میشود.
با وجود تلاشهای هماهنگ برای سرکوب شواهد، با این حال، تصویر در مورد پزشکی جنسیتی نوجوانان در طول دهه گذشته روشنتر شده است. بهروزرسانی باورهایمان در نتیجه این امر، تحقیرآمیز نیست: من مرتباً مینوشتم که تغییر جنسیت پزشکی "نجاتبخش" است، قبل از اینکه ببینم شواهد مربوط به خودکشی چقدر محدود است. و یک پرونده دادگاه دیگر، که توسط کیرا بل، تغییر جنسیت دادهشده بریتانیایی، مطرح شد، طول کشید تا کاملاً متوجه شوم که بازدارندههای بلوغ آن چیزی نبودند که به عنوان یک درمان "ایمن و برگشتناپذیر" و "زمان برای فکر کردن" به بیماران فروخته میشدند – بلکه بلیتی یکطرفه به تغییر جنسیت کامل، با تغییرات فیزیکی غیرقابل برگشت بودند.
برخی از حامیان پروتکل هلندی، آنگونه که در ایالات متحده اعمال میشود، تمام حرفه و شهرت خود را بر ایمنی و اثربخشی آن بنا نهادهاند. آنها انگیزههای قوی برای عدم اذعان به ضعف شواهد دارند. در سال ۲۰۲۳، گروه حمایتی GLAAD یک کامیون را در اطراف دفاتر نیویورک تایمز به حرکت درآورد تا اعلام کند که " علم حل و فصل شده است". پزشکانی مانند اولسون-کندی و فعالانی مانند استرانگیو بعید است که نظرات خود را تغییر دهند.
با این حال، برای دیگران، انتخاب هنوز باز است. ما میتوانیم از حمایتهای حقوق مدنی برای افراد تراجنسیتی حمایت کنیم بدون اینکه مجبور به تأیید مجموعهای از درمانهای پزشکی تجربی و اثبات نشده – یا تکرار ادعاهای احساسی و اکنون رد شده در مورد خودکشی باشیم.
من طرفدار شیوه آمریکایی حل و فصل اختلافات سیاسی نیستم که آنها را به سلسلهای از قضات فزاینده محول میکند. اما در مورد پزشکی جنسیتی نوجوانان، سیستم حقوقی وضوح و افشاگری را فراهم کرده است که ممکن بود در غیر این صورت وجود نداشته باشد. به لطف سؤالات شفاهی دیوان عالی در پرونده اسکرمتی و روند کشف در آلاباما، اکنون تصویر روشنتری از نحوه عملکرد واقعی پزشکی جنسیتی نوجوانان در ایالات متحده داریم، و بینشی ناراحتکننده از اینکه چگونه گروههای حمایتی و انجمنهای پزشکی نگرانیهای خود را در مورد پایه شواهد آن سرکوب کردهاند. آنهایی از ما که به احتیاط اصرار داشتیم، اکنون میدانیم که بسیاری از مخالفان ظاهری ما همین نگرانیها را داشتند. آنها فقط به دلایل سیاسی آنها را پنهان کردند.