مجید سعیدی / گتی ایمیجز
مجید سعیدی / گتی ایمیجز

ایرانِ پیش‌رو چگونه خواهد بود؟

جمهوری اسلامی تنها با زنده ماندن در یک جنگ کوتاه علیه دو قدرت هسته‌ای، می‌تواند ادعای نوعی پیروزی کند. اما اینکه آیا ایرانیان عادی نیز می‌توانند چنین ادعایی داشته باشند، به این بستگی دارد که رهبری اکنون کدام استراتژی را دنبال خواهد کرد: سخت‌گیری ایدئولوژیک و نظامی‌گری، یا نوسازی و بازسازی اقتصادی؟

بلکسبورگ، ویرجینیا – جنگ ۱۲ روزه که ایران را در برابر دو قدرت هسته‌ای، اسرائیل و ایالات متحده قرار داد، یکی از آن درگیری‌هایی است که به همه طرف‌ها اجازه می‌دهد اعلام پیروزی کنند. برای جمهوری اسلامی، این اعلام به سرعت صورت گرفت و بر این واقعیت متمرکز بود که رژیم همچنان پابرجاست. با وجود تلفات سنگین و خسارات گسترده، هیچ فروپاشی، شورش یا تغییر رژیمی رخ نداد.

برای بسیاری از ایرانیان، به ویژه در میان مخالفان خارج از کشور (که برخی از آنها – از شاهزاده تبعیدی، رضا پهلوی، تا گروه مسلح سابق مجاهدین خلق – آشکارا از حملات استقبال کردند)، مقیاس این یورش نشان‌دهنده قصد براندازی دولت بود. اما با توجه به اینکه چه کسانی خواهان این شورش بودند، وقوع آن همیشه بعید به نظر می‌رسید. طبقه متوسط شهری – ستون فقرات زندگی مدنی و حرفه‌ای ایران – قرار نبود به حمایت از دو قدرت خارجی که بیشترین ارتباط را با دهه‌ها اجبار و خشونت در منطقه داشتند، قیام کند.

از این رو، اینکه آیا ایرانیان عادی "پیروز" شده‌اند یا نه، به آنچه در ادامه می‌آید بستگی دارد: اینکه دولت چگونه پاسخ می‌دهد، با چه سرعتی می‌تواند زیرساخت‌های غیرنظامی را بازسازی کند و آیا امتیازاتی را به طبقه متوسطی که در برابر کارزار بمباران بی‌رحمانه حول پرچم متحد شد، ارائه خواهد داد.

برخی تغییرات پیش از حمله اسرائیل در حال وقوع بود. از اواسط سال ۲۰۲۳، جمهوری اسلامی نشانه‌هایی از یک تغییر استراتژیک به سمت درون را نشان داده بود. پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، یا در واکنش به تحت فشار قرار گرفتن متحدانش در لبنان و سوریه، مستقیماً وارد درگیری نشد.

به دلیل اعتراضات گسترده در سال ۲۰۲۲، پس از مرگ مهسا امینی، زن جوانی که در بازداشت پلیس جان باخت، رژیم از اجرای خیابانی قانون نانوشته پوشش کاست. هنگامی که آوریل گذشته از تهران و چند شهر کوچکتر بازدید کردم، از میزان تغییر صحنه شهری شگفت‌زده شدم. بسیاری از زنان (اگرچه نه اکثریت) با موهای بدون پوشش بیرون می‌رفتند و آزادانه با مردان جوان در قهوه‌خانه‌هایی که در سراسر ایران شهری قارچ‌گونه رشد کرده بودند، معاشرت می‌کردند.

سپس، انتخابات غیرمنتظره مسعود پزشکیان برای ریاست جمهوری در ژوئن ۲۰۲۴ رخ داد. او که چهره‌ای اصلاح‌طلب‌تر بود، جانشین ابراهیم رئیسی محافظه‌کار شد که اجرای حجاب را در اولویت قرار داده و اعتراضات را به خشونت سرکوب کرده بود. (رئیسی یک ماه پیش در یک حادثه سقوط هلیکوپتر درگذشت.) در مقابل، وقتی قانون جدید حجاب تصویب شد، پزشکیان از اجرای آن خودداری کرد و اجازه داد یک هنجار اجتماعی جدید شکل بگیرد.

علاوه بر این، اقتصاد ایران آنقدر که پوشش رسانه‌های خارجی اغلب نشان می‌دهد، ضعیف نیست. داده‌ها تصویر خوشایندی ارائه نمی‌دهند، اما به فروپاشی قریب‌الوقوع نیز اشاره‌ای ندارند. با وجود تحریم‌های سخت‌گیرانه ایالات متحده که در سال ۲۰۱۸ (پس از خروج دونالد ترامپ از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵) اعمال شد، اقتصاد به آرامی در حال بهبود بوده است. تا سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی از اوج خود در سال ۲۰۱۸ فراتر رفته بود و رشد به طور متوسط حدود ۳٪ در سال بود – که از صادرات نفت بهره‌مند می‌شد که از اجرای سهل‌گیرانه تحریم‌ها توسط دولت بایدن سود می‌برد. علاوه بر این، داده‌های نظرسنجی نشان می‌دهند که هزینه‌های واقعی (با تعدیل تورم) سرانه در سال‌های اخیر افزایش یافته است.

انتصابات پزشکیان – از جمله یک وزیر رفاه و کار مترقی و یک وزیر اقتصاد جوان تحصیل‌کرده در شیکاگو – نشان‌دهنده چرخشی به سمت مدیریت اقتصادی بهتر بود. در داخل کشور، بحث عمده‌ای بر سر اینکه آیا ایران می‌تواند به هدف رشد ۸ درصدی که به طور منظم در بودجه‌های سالانه و برنامه‌های پنج ساله ذکر می‌شود، دست یابد، وجود داشت. اجماع در میان اقتصاددانان این بود که "بدون رفع تحریم‌ها نه"، که به نوبه خود نیازمند دیپلماسی بود، نه موشک.

با این حال، اصلاحات اقتصادی دولت پزشکیان – از جمله بازگرداندن برنامه نوآورانه انتقال نقدی سال ۲۰۱۰ – به احتمال زیاد تمایل طبقه متوسط شهری را برای ایستادگی در کنار دولت در برابر حملات هوایی اسرائیل تقویت کرد. واکنش نسبتاً سنجیده ایران به حمله ایالات متحده به سایت‌های هسته‌ای خود، نشان می‌دهد که اولویت‌های رهبرانش کجاست. آنها درگیری مجدد را عامل حواس‌پرتی از ماموریت توسعه‌ای خود می‌دانند، که ابتدا در سند چشم‌انداز بیست ساله سال ۲۰۰۵ برای قرار دادن ایران در میان اقتصادهای برتر منطقه تا سال ۲۰۲۵ تدوین شده بود.

پرسش فوری این است که آیا جنگ اخیر، ایران را بیشتر به سمت نظامی‌گری و گسترش نقش دولت در اقتصاد سوق خواهد داد، یا به سمت آزادی بیشتر برای جامعه مدنی و بخش خصوصی؟ بسیاری به یاد خواهند آورد که چگونه جنگ خونین هشت ساله با عراق در دهه ۱۹۸۰ منجر به سهمیه‌بندی، برنامه‌ریزی مرکزی و سلطه نهادهای وابسته به دولت شد. نزدیک به دو دهه اصلاحات طول کشید تا اصول بازار دوباره معرفی و بخش خصوصی احیا شود.

امروز ایران ممکن است در وضعیت بهتری قرار داشته باشد، زیرا جنگ محدود بود و بخش خصوصی و نهادهای بازار مستحکم‌تر هستند. همانطور که جنگ ایران و عراق به سرمایه‌گذاری‌های عظیم توسعه‌ای منجر شد که سهم جوامع روستایی را به رسمیت شناخت، این جنگ نیز ممکن است کاتالیزوری برای یک ژست مشابه به رسمیت شناختن طبقه متوسط شهری باشد. اگر چنین شود، این امر کمک زیادی به دستیابی به نوعی اجماع اجتماعی (وفاق) خواهد کرد که پزشکیان به دنبال آن است.

دو دهه پیش، لطیفه رایجی در ایران این بود که جمهوری اسلامی یک استراتژی ثابت کره دارد، با این تفاوت که گاهی شبیه کره شمالی است و گاهی شبیه کره جنوبی. اکنون ایران با انتخاب مشابهی روبروست. مدل کره شمالی ممکن است برای برخی جذاب به نظر برسد، با بازدارندگی هسته‌ای، خفه کردن مخالفت‌ها و مرزهای بسته. اما اکثر ناظران آشنا با فرهنگ، مذهب، تاریخ و خلق و خوی ایران، این را به عنوان یک گزینه قابل اجرا نمی‌دانند – حتی پس از جنگی که آسیب‌پذیری ایران را در غیاب سلاح‌های هسته‌ای آشکار کرد.

بی‌شک، تنش‌هایی بین بازسازی ارتش و رسیدگی به نیازهای غیرنظامی – از تقویت ذخایر آب گرفته تا توزیع بنزین و مقابله با اشتغال جوانان – وجود خواهد داشت. خوشبختانه، برخلاف افزایش توان نظامی، بازسازی اقتصادی می‌تواند از طریق سیاست‌هایی پیشرفت کند که به طور گسترده احساس می‌شوند و مشارکت بخش خصوصی را جذب کرده و بده‌بستان بودجه‌ای بین دفاع و توسعه را کاهش می‌دهند.

با فرض اینکه آتش‌بس برقرار بماند، سوال واقعی این نخواهد بود که چه کسی پیروز شد یا باخت. بلکه این خواهد بود که آیا ایران از این وقفه برای دوچندان کردن توسعه اقتصادی استفاده می‌کند، یا اینکه آسیب‌های جنگ، سخت‌گیری ایدئولوژیک را برخواهد انگیخت. گزینه توسعه‌گرا ممکن است توسط ماهیت رژیم محدود شود؛ اما جایگزین – یعنی وضعیت دائمی جنگ – از نظر اقتصادی و اجتماعی غیرقابل دوام است.