هواپیماهای نظامی اسرائیل در حال آماده‌سازی برای عملیات حملات هوایی در ایران، ۱۳ ژوئن. عکس: نیروهای دفاعی اسرائیل/زوما پرس
هواپیماهای نظامی اسرائیل در حال آماده‌سازی برای عملیات حملات هوایی در ایران، ۱۳ ژوئن. عکس: نیروهای دفاعی اسرائیل/زوما پرس

آیا هوش مصنوعی و پهپادها می‌توانند جایگزین سربازان و جت‌ها شوند؟

حملات اوکراین و اسرائیل نشان می‌دهد که ارتش‌های مدرن باید فناوری‌های نظامی قدیم و جدید را با هم ترکیب کنند.

ماه گذشته، هنگامی که پهپادهای اوکراینی در عمق خاک روسیه حمله کرده و به بمب‌افکن‌های استراتژیک که زمانی دست‌نیافتنی تلقی می‌شدند، آسیب رساندند، موجی از شوک در محافل نظامی ایجاد شد. عملیات "تار عنکبوت" چیزی فراتر از نمایش نبوغ فناورانه بود؛ این عملیات مفروضات دیرینه درباره جنگ مدرن را به چالش کشید. یک نیروی ضعیف‌تر اما چابک با استفاده از پهپادهای آماده، حریف بسیار بزرگ‌تری را مختل کرد. سرعت، عدم تقارن و خلاقیت، از سیستم‌های قدیمی پیشی گرفتند.

هفته‌ها بعد، حمله اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، درسی واضح‌تر و ماندگارتر ارائه داد: آینده جنگ درباره جایگزینی جت‌ها با پهپادها نیست—بلکه درباره ادغام است. در حالی که اوکراین نشان داد چگونه تاکتیک‌های هوشمندانه و چابک می‌توانند حریف را مختل کنند، اسرائیل با ترکیب فناوری‌های میدان نبرد سنتی و جدید، یک کلاس درس در جنگ مدرن ارائه داد.

به گفته نیروهای دفاعی اسرائیل، در حمله اولیه اسرائیل، بیش از ۲۰۰ هواپیما ۳۰۰ مهمات دقیق را بر روی ۱۰۰ هدف ایرانی رها کردند. به طور همزمان، پهپادهای چهارپره اسرائیلی که از یک پایگاه مخفی پهپادی در داخل ایران پرتاب شده بودند، پرتابگرهای موشکی را که به سمت دولت یهود هدف قرار گرفته بودند، منهدم کردند. با استفاده از وسایل نقلیه‌ای که گزارش شده به ایران قاچاق شده بودند، نیروهای عملیاتی اسرائیل سیستم‌های تسلیحاتی و موشک‌های دقیق را برای انهدام باتری‌های ضدهوایی مستقر کردند. اسرائیل با تکیه بر اطلاعاتی که در طول دهه‌ها جمع‌آوری کرده بود، ده‌ها مقام نظامی و هسته‌ای ایران را هدف قرار داده و به هلاکت رساند. اطلاعات انسانی، عملیات سایبری، سیستم‌های بدون سرنشین و قدرت هوایی سرنشین‌دار در این حمله پیشگیرانه عمل کردند—این یک شاهکار از هماهنگی نظامی مدرن بود.

درس روشن است: عملیات نظامی موفق دیگر تنها به قدرت آتش یا نوآوری فناورانه وابسته نیست. آن‌ها اکنون نیازمند ترکیب هستند—هوا و زمین، سیستم‌های قدیمی و نسل بعدی، انسان و ماشین.

حمله اولیه اسرائیل نحوه تفکر ارتش اسرائیل درباره درگیری را بازتعریف کرد. به گفته یک ژنرال سابق ارتش اسرائیل که روزها پس از عملیات با او صحبت کردم، رهبران نظامی اسرائیل چرخه‌های برنامه‌ریزی خود را از پنج سال به پنج ماه تسریع کردند. سرعت تغییرات فناوری، محو شدن محیط‌های عملیاتی و تغییر تاکتیک‌های دشمنان، این زمان‌بندی سریع‌تر را ایجاب می‌کرد. برای پیشرو ماندن در میدان نبرد، دیگر زمانی برای سازگاری آهسته وجود ندارد.

این هشداری است برای دموکراسی‌ها، به ویژه ایالات متحده. جنگ‌های قرن بیست و یکم با انتخاب بین پهپادها و جت‌ها، آنالوگ و دیجیتال، هوش مصنوعی و شهود انسانی برنده نخواهند شد. آن‌ها توسط ارتش‌هایی برنده خواهند شد که این موارد را—خلاقانه و مداوم—با هم ترکیب می‌کنند.

کمپین پهپادی اوکراین نمونه‌ای از سازگاری است. کی‌یف در مواجهه با ارتشی بسیار برتر، پهپادهای تجاری را به مواد منفجره و نرم‌افزار مجهز کرد. اوکراین بیش از ۴۰ هواپیمای روسی را صدها مایل دورتر از خط مقدم با کسری از هزینه یک جت جنگنده منهدم کرد.

اما در حالی که پهپادهای ارزان‌قیمت نوک نیزه را تشکیل می‌دهند، خود نیزه نیستند. حمله هوایی اسرائیل نیازمند ترکیبی از پنهان‌کاری و نیروی بی‌رحمانه، هوش مصنوعی و قضاوت انسانی، سیستم‌های بدون سرنشین و خلبانان بود. این دکترین نظامی بود که خود را با فناوری هماهنگ می‌کرد.

این تمایز جایی است که ارتش آمریکا با جدی‌ترین چالش خود مواجه است. پلتفرم‌های تسلیحاتی قدیمی آمریکا—تانک‌ها، کشتی‌ها، هواپیماها—همچنان قدرتمند هستند، اما اغلب از یکدیگر و از معماری شبکه‌ای و مجهز به هوش مصنوعی که جنگ مدرن را تعریف می‌کند، جدا هستند. نوآوری به سخت‌افزارهای منسوخ شده متصل می‌شود، نه اینکه در DNA سازمان تعبیه شود. هوش مصنوعی دقت هدف‌گیری را افزایش می‌دهد اما به ندرت بر استراتژی تأثیر می‌گذارد. قابلیت همکاری بین سیستم‌های قدیمی و جدید هنوز ناقص است و توسط تدارکات سنتی و موانع بوروکراتیک عقب نگه داشته شده است.

در همین حال، رقبا به سرعت پیشرفت می‌کنند. در سال ۲۰۲۱، چین مقامات آمریکایی را با یک آزمایش موشک مافوق صوت که دور دنیا را پیمود، شگفت‌زده کرد. ژنرال مارک میلی، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش، شهادت داد که این لحظه "بسیار نزدیک" به لحظه اسپوتنیک چین بود. شوک واقعی، ادغام پشت این سلاح بود: هدایت فضایی، پیشرانه مافوق صوت و هدف‌گیری دقیق که به صورت هماهنگ عمل می‌کردند. پکن ارتش خود را بر اساس اینکه چگونه این قابلیت در استراتژی گسترده‌تر جای می‌گیرد، بازسازی کرد.

در مقابل، ایالات متحده اغلب ارتقاءهای فناورانه را به عنوان افزونه در نظر می‌گیرد تا کاتالیزور برای تحولات بزرگ‌تر. این امر شکاف‌های حیاتی را ایجاد می‌کند—در برابر چین، و همچنین در برابر دشمنان متفرق در افغانستان و عراق که نشان دادند می‌توانند نیروهای آمریکایی را با فناوری ارزان‌تر و نبوغ خود دور بزنند.

برای از بین بردن این شکاف، دموکراسی‌ها باید قدرت کارآفرینی بخش خصوصی را در آغوش بگیرند. شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر و استارتاپ‌ها به طور فزاینده‌ای نوآوری‌های میدان نبرد را پیش می‌برند. در سیلیکون ولی و تل‌آویو، شرکت‌های کوچک اغلب سریع‌تر از پیمانکاران دفاعی سنتی، مرزهای ممکن را جابجا می‌کنند. اما برای اینکه این نوآوری به مزیت‌های استراتژیک تبدیل شود، نهادهای دفاعی باید فناوری‌های نوظهور را با الزامات نظامی مرتبط سازند. این به معنای بازاندیشی در تدارکات، ایجاد انگیزه‌هایی برای آزمایش و عادی‌سازی ادغام استارتاپ‌ها است.

اگر ایالات متحده نتواند نیروهای عصر صنعتی خود را با خواسته‌های عصر دیجیتال تطبیق دهد، حتی یک بودجه دفاعی عظیم نیز برتری را تضمین نخواهد کرد. هوش مصنوعی و سیستم‌های بدون سرنشین باید به عنوان اجزای جدایی‌ناپذیر آموزش، فرهنگ جنگی و اهداف در نظر گرفته شوند. یک ارتش واقعاً مدرن، هر فرماندهی را برای تفکر با پهپادها آموزش می‌دهد و هوش مصنوعی را در قوانین درگیری خود می‌گنجاند. ادغام یک فرآیند مستمر از همسوسازی ابزارها، استعدادها و تاکتیک‌ها با نبرد آینده است.

آن نبرد آینده اینجاست. سلاح‌های مافوق صوت، حملات سایبری و گروه‌های خودمختار از قبل عملیاتی شده‌اند. ارتش‌ها باید سریع‌تر حرکت کنند—در میدان و به ویژه در تفکر خود. آنچه برندگان را از بازندگان در این عصر جدید جدا خواهد کرد، خلاقیت و انسجامی است که ارتش‌ها دارایی‌های خود را با آن ترکیب می‌کنند. بداهه‌پردازی اوکراین در میدان نبرد و ادغام استراتژیک اسرائیل هر دو این نکته را برجسته می‌کنند: ابزارها اهمیت دارند، اما نحوه استفاده از آن‌ها اهمیت بیشتری دارد.

ارتش آمریکا می‌تواند این گذار را رهبری کند یا در خطر پیشی گرفتن توسط نیروهایی باشد که سریع‌تر سازگار می‌شوند. دموکراسی‌ها، که توسط مسئولیت‌پذیری عمومی محدود شده و توسط بودجه‌ها محدود شده‌اند، چاره‌ای جز انجام بیشتر با کمتر—و انجام آن هوشمندانه‌تر—ندارند. آن‌ها باید این تکامل را نه تنها با نیروی بی‌رحمانه، بلکه با تخیل رهبری کنند.

آقای کاپلوویتز بنیانگذار ۱۹۴۸ ونچرز، یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر مستقر در ایالات متحده است که منحصراً در شرکت‌های فناوری با کاربرد دوگانه اسرائیلی سرمایه‌گذاری می‌کند.

پیش‌نمایش ویدئو: آیا افزایش هزینه‌های دفاعی، آمریکا را قادر می‌سازد تا شکاف بازار پهپادها را پر کند؟
آیا افزایش هزینه‌های دفاعی، آمریکا را قادر می‌سازد تا شکاف بازار پهپادها را پر کند؟ به گفته پت هریگان، نماینده کارولینای شمالی، "تولید پهپاد چین در سال ۲۰۲۴ به ۲۹.۴ میلیارد دلار رسید، حداقل چهار برابر پولی که ایالات متحده با هزینه‌های واحد بسیار پایین‌تر (به میزان یک مرتبه بزرگی کمتر) صرف می‌کند."