حمله اسرائیل درست قبل از ظهر، با مجموعهای از انفجارها آغاز شد که زندان اوین تهران را به لرزه درآورد؛ این زندان یک مجموعه گسترده است که هزاران زندانی را در خود جای داده و بیش از چهار دهه نمادی از سرکوب رژیم ایران بوده است.
یک زندانی سابق که در ۲۳ ژوئن، هنگام سقوط موشکها، اتفاقاً در نزدیکی این مجموعه بود، گفت که به سمت محل انفجارها دویده است. او به واشنگتن پست گفت که به عنوان یک زندانی، آرزو داشت روزی ببیند که دروازههای زندان فرو میریزند، اما آنچه آن روز یافت، کابوسوار بود.
این مرد که مانند دیگر مصاحبهشوندگان این مقاله به دلیل ترس از تلافی مقامات، با شرط ناشناس ماندن صحبت کرد، گفت: «همه چیز ویران شده بود. واقعاً شبیه هرجومرج و آخرالزمان کامل بود.»
پس از این حمله، سرتیپ افی دفین، سخنگوی نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF)، گفت که این مجموعه زندان برای «عملیاتهای اطلاعاتی علیه دولت اسرائیل، از جمله ضد جاسوسی» استفاده میشد و حمله «با دقت انجام شد تا حد امکان آسیب به غیرنظامیان زندانی در داخل زندان کاهش یابد.» عملیات در اوین یک روز قبل از آتشبس پایان دادن به درگیری ۱۲ روزه بین دو کشور انجام شد.
بررسی واشنگتن پست از تصاویر ماهوارهای و ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده در شبکههای اجتماعی، آسیبهایی را در چهار منطقه از این مجموعه نشان داد که سازههایی با فاصله تقریباً ۶۰۰ متر (۲۰۰۰ فوت) از یکدیگر ویران شدهاند. بر اساس اظهارات دو زندانی سابق که تصاویر را به درخواست واشنگتن پست بررسی کردند، مکانهای آسیبدیده شامل یک ساختمان اداری، یک منطقه ملاقات برای خانوادهها، یک مرکز درمانی و یک بند سلول انفرادی بوده است.
مقامات ایرانی اعلام کردهاند که دستکم ۷۱ نفر کشته شدهاند. بر اساس آگهیهای ترحیم آنلاین و سوابق داخلی زندان که توسط واشنگتن پست بررسی شده، به همراه مصاحبهها، کشتهشدگان شامل ۴۳ نفر از کارکنان زندان و دو سرباز وظیفه مستقر در آنجا بودند. واشنگتن پست دریافت که دستکم چهار غیرنظامی دیگر که در زندان کار نمیکردند، از جمله دو کودک، کشته شدند.
آگهیهای ترحیم نشان میدهد که چندین مقام بلندپایه زندان، از جمله علی قناعتکار، سرپرست دادسرای اوین، در میان کشتهشدگان بودند. تعقیب قضایی مخالفان توسط قناعتکار، انتقاد گروههای حقوق بشری را به دنبال داشته است.
برای بیش از ۴۰ سال، زندان اوین، که در دامنه کوههای البرز در منطقهای مسکونی لوکس قرار دارد، یکی از بارزترین نمادهای حکومت خودکامه جمهوری اسلامی بوده است. این زندان، محل اصلی دستگاه امنیتی ایران برای حبس مخالفان، روزنامهنگاران خارجی، دانشگاهیان و دیپلماتها است. بسیاری از این زندانیان شکنجه و مورد بدرفتاری قرار گرفتهاند. هزاران نفر در پشت دیوارهای آن زندانی هستند، از جمله نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل، و جیسون رضاییان، روزنامهنگار واشنگتن پست، که تقریباً یک سال و نیم در آنجا نگهداری شد.
حملات نظامی به زندانها میتواند نگرانیهای بشردوستانه و حقوقی را به دنبال داشته باشد، بخشی به دلیل آسیبپذیری زندانیان. سازمان فعالان حقوق بشر در ایران، مستقر در واشنگتن، اعلام کرد که دو زندانی کشته شدهاند، که واشنگتن پست نتوانست به طور مستقل آن را تأیید کند. مقامات ایرانی گفتهاند که تعداد نامشخصی از زندانیان کشته شدهاند.
تجزیه و تحلیل واشنگتن پست از تصاویر با وضوح بالا که توسط شرکت ماکسار تکنولوژیز (Maxar Technologies) در روز دوشنبه گرفته شد، دستکم ۱۷ ساختمان آسیبدیده یا تخریبشده را در محوطه زندان شناسایی کرد. کارشناسان تحلیل تصاویر ماهوارهای گفتند که پراکندگی مکانهای آسیبدیده احتمالاً نشاندهنده حملات متعدد است. ارتش اسرائیل از اظهار نظر در مورد یافتههای واشنگتن پست یا پاسخ به سؤالات درباره اهداف مورد نظر خودداری کرد.
شان اوکانر، تحلیلگر تصاویر در شرکت اطلاعات دفاعی جِینز (Janes)، گفت: «بر اساس مکانهای آسیبدیده، به نظر میرسد حداقل چهار مهمات جداگانه باید استفاده شده باشد، زیرا هیچیک از اهداف مورد اصابت قرار گرفته به نظر نمیرسد به اندازهای ناپایدار باشد که آسیب را به نقاط دیگر گسترش دهد.»
ویلیام گودهایند، تحلیلگر جغرافیایی در کنتستد گراوند (Contested Ground)، یک پروژه تحقیقاتی که از تصاویر ماهوارهای برای ردیابی درگیریهای مسلحانه استفاده میکند، گفت که تصاویر دستکم شش حمله را نشان میدهند. او گفت بر اساس مکانهای آسیبدیده، به نظر میرسد این حمله دو هدف داشته است: هدف قرار دادن نقاط دسترسی، مانند دروازههای شمالی و جنوبی مجموعه، و کشتن کارکنان زندان که در ساختمانهای مرکزی حضور داشتند. وی خاطرنشان کرد که به نظر میرسد «مهمات با قدرت تخریب کمتر استفاده شده است [نه] حملات هوایی گستردهتر که هدف از آنها تخریب کامل ساختمان است.»
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که پس از حمله، بیش از ۶۰ هکتار از پوشش گیاهی اطراف زندان در آتش سوخته است. برخی از آسیبهای ساختاری ممکن است ناشی از همین آتشسوزیها باشد.
تصاویر نشان میدهد که در مرکز زندان، ساختمانی که شامل دفاتر اداری است، تخریب شده و یک مرکز درمانی به شدت آسیب دیده است. ویدئوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شدهاند، از جمله مواردی که توسط دولت ایران به اشتراک گذاشته شدهاند، اتومبیلهای سوخته و فلزات درهمپیچیده را نشان میدهند. دیوار خارجی مرکز درمانی سیاه شده و میلههای پنجرههای آن مچاله شدهاند. در داخل، تجهیزات پزشکی و تختها با شیشههای شکسته پوشیده شدهاند.

بر اساس آگهیهای ترحیم که توسط واشنگتن پست بررسی شد، یک پزشک که در مرکز درمانی کار میکرد، و همچنین یک مددکار اجتماعی زندان و پسر ۵ سالهاش نیز کشته شدند.
به نظر میرسد این حمله به ساختمان دیگری در آن سوی حیاط از مرکز درمانی نیز آسیب رسانده است، که دو زندانی سابق گفتند بلوک سلول انفرادی بند ۲۰۹ بود. این بند توسط وزارت اطلاعات اداره میشود و اغلب زندانیان سیاسی و بازداشتشدگان با ارزش بالا را در خود جای میدهد که معمولاً در حین جابجایی در این مرکز چشمبند دارند.
یکی از زندانیان که از طریق تلفن با یکی از دوستانش صحبت کرده بود، گفت که بلافاصله پس از حمله، زندانیان چشمبند زده را میدید که بدون حضور نگهبانان در اطراف قدم میزدند. این دوست به واشنگتن پست گفت.
تصاویر ماهوارهای و ویدئوها آسیب گسترده به دروازه ورودی بازدیدکنندگان در لبه شمالی مجموعه را نشان میدهند، جایی که به گفته زندانیان سابق و یکی از اعضای خانواده بازداشتشدگان، ایرانیان برای ملاقات با بستگان زندانی خود میآیند. آنها گفتند که این حمله در ساعات ملاقات تعیینشده رخ داده است.
مردی که گفت اندکی پس از انفجارها به دروازه رسید، صحنه اتومبیلهای سوخته و زندانیانی را توصیف کرد که تلاش میکردند فرار کنند در حالی که نگهبانان به سمت پاهای آنها شلیک میکردند.
او گفت: «اجساد زیادی را دیدم که روی زمین افتاده بودند. هیچکس هنوز برای پوشاندن آنها یا تأیید مرگشان نیامده بود.»
این مرد گفت که اجساد پنج نفری را که به نظر مرده بودند، حمل کرد و دیگران را از زیر آوار بیرون کشید. او گفت تصویری که در ذهنش مانده، تصویر پدر و دختری است که سندی برای آزادی یکی از اعضای خانواده آورده بودند.
او گفت: «حدود دو ساعت، پدرش در حال انجام سیپیآر بود. هیچ اتفاقی نیفتاد و او مرد.»
حمله در نزدیکی دروازه ورودی بازدیدکنندگان، پنجرههای ساختمانهای آپارتمانی مجاور را در هم شکست و مهرنگیز ایمانپور، ۶۱ ساله، را در حالی که در آن منطقه قدم میزد، کشت. این را یکی از اعضای خانوادهاش گفت.
دوربین مداربسته ساختمان آپارتمانی نشان داد که ایمانپور حدود ساعت ۱۱ صبح، کمتر از یک ساعت قبل از حمله به زندان، خانه خود را ترک کرده بود. خانوادهاش گفتند که او برای پرداخت هزینه کاری که در خانهاش انجام شده بود، رفته بود. دو روز بعد، مقامات به خانواده اطلاع دادند که جسد او در خیابانی نزدیک دروازه ورودی پیدا شده است.
ویدئویی از نزدیکی آپارتمان ایمانپور بلافاصله پس از حمله، خیابان را پوشیده از خاک و غبار و وسایل نقلیه آسیبدیده در کنار جاده نشان میدهد. در دوردست، دروازه ورودی ویران شده است. نمای یک ساختمان در هم شکسته است.

یکی از اعضای خانواده ایمانپور گفت که او مهربان و خودساخته بود، هنرمندی با استعداد و نقاش. این فرد گفت: «اگر بخواهید او را توصیف کنید، کلمات مثبت کافی برای گفتن درباره مهرنگیز وجود ندارد.»
بخشهای وسیعی از اوین غیرقابل استفاده هستند و اعضای خانواده دو زندانی به واشنگتن پست گفتند که برخی از زندانیان به مراکزی منتقل شدهاند که ازدحام زیاد و شرایط نامناسبی دارند.
یکی از اعضای خانواده یک زندانی مرد که به زندان مرکزی تهران بزرگ منتقل شده بود، گفت: «همه را در یک سالن بزرگ حبس کردهاند که حداکثر ظرفیت ۳۰ یا ۴۰ نفر را دارد، اما اکنون بیش از ۱۲۰ نفر را در آنجا نگهداری میکنند.»
بر اساس اظهارات یک زندانی سابق اوین که با زنان بازداشت شده صحبت کرده و گزارشی از فعالان حقوق بشر در ایران، زنان زندانی شب حمله در اوین ماندند و سپس به زندان قرچک منتقل شدند.
این فرد گفت: «[زنان زندانی] خودشان محل را تمیز کردند. همه جا نگهبانانی بودند که تفنگ به سمت سرشان گرفته بودند، و آب، گاز و دسترسی به تلفن وجود نداشت. خانوادهها بسیار نگران بودند.»
زندان قرچک به دلیل آلودگی به آفت، آب آلوده و عدم وجود خدمات اجتماعی اولیه، مورد محکومیت سازمانهای حقوق بشری قرار گرفته است.
زندانی سابق که به سمت ورودی دویده بود، گفت: «در این وضعیت، [زندانیان] آسیبپذیرترین هستند. چه کسی میداند که چه اتفاقی خواهد افتاد.»
میخائیل کلمنتوف در تهیه این گزارش مشارکت داشته است.