جنگجویان عشایر و بدوی در حالی که خودرویی در ورودی غربی منطقه دروزی‌نشین سویدا در سوریه در تاریخ ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵ در حال سوختن است، تماشا می‌کنند. — بکر القاسم/AFP از طریق گتی ایمیجز
جنگجویان عشایر و بدوی در حالی که خودرویی در ورودی غربی منطقه دروزی‌نشین سویدا در سوریه در تاریخ ۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵ در حال سوختن است، تماشا می‌کنند. — بکر القاسم/AFP از طریق گتی ایمیجز

چرا ایران از بحران دروز سوریه هم نگران و هم احساس حقانیت می‌کند

ایران تشدید اخیر تنش‌ها در جنوب سوریه را تاییدی بر هشدارهای طولانی‌مدت خود درباره پویایی‌های پس از اسد می‌داند، در حالی که عمیقاً نگران توطئه‌های اسرائیل برای ترسیم مجدد نقشه منطقه است.

تهران — در پی خشونت‌های مرگبار میان جنگجویان بدوی و دروزی در استان سویدا در جنوب سوریه که این هفته چرخشی دراماتیک به خود گرفت، تهران بدون اتلاف وقت این بحران را هم به عنوان هشداری ژئوپلیتیکی و هم لحظه‌ای از احساس حقانیت خود مطرح کرد.

با فروپاشی نظم جدید سوریه، تهران به حملات اخیر اسرائیل و وضعیت دشوار رئیس‌جمهور موقت، احمد الشرع، به عنوان گواه خطراتی که مدت‌هاست درباره آن‌ها هشدار داده بود، اشاره می‌کند.

از دیدگاه جمهوری اسلامی، این تشدید تنش‌ها فراتر از یک درگیری محلی است؛ این رویداد به عنوان یک جبهه محوری در رقابت ژئوپلیتیکی گسترده‌تر بین ایران و اسرائیل و خطرات ناشی از کناره‌گیری متحدش، رئیس‌جمهور بشار اسد، ترسیم می‌شود.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز چهارشنبه در شبکه X نوشت: "متاسفانه، این همه قابل پیش‌بینی بود. کدام پایتخت بعدی است؟" او اسرائیل را "رژیمی هار" خواند و خواستار اتحاد بین‌المللی برای توقف تجاوزات آن شد. وی در پایان نوشت: "ایران از حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه حمایت می‌کند و همیشه در کنار مردم سوریه خواهد ایستاد."

عراقچی روز جمعه در یک تماس تلفنی با همتای مصری خود، بدر عبدالعطی، اسرائیل را به دامن زدن به آتش در سوریه و لبنان متهم کرد، در حالی که "نسل‌کشی" خود را در غزه ادامه می‌دهد. جداگانه، امیر سعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل، حملات هوایی اسرائیل را "تشدید خطرناک" خواند و استدلال کرد که آن‌ها قوانین بین‌المللی را با مصونیت نقض می‌کنند که با حمایت آمریکا و غرب میسر شده است.

اسرائیل «تجزیه» را مهندسی می‌کند

درگیری سویدا در پی یک رویارویی مستقیم بی‌سابقه در ماه گذشته رخ می‌دهد که در آن اسرائیل به شدت پدافند هوایی و پایگاه‌های نظامی ایران را بمباران کرد و تأسیسات هسته‌ای کلیدی آن را با پشتیبانی هوایی آمریکا هدف قرار داد.

ایران در حال حاضر روایت "تجزیه" سوریه را با یکپارچگی قابل توجهی ترویج می‌کند. رسانه‌های اصلاح‌طلب و محافظه‌کار به طور یکسان پیشنهاد کردند که اسرائیل از اقلیت دروزی در جنوب سوریه به عنوان بهانه‌ای برای توجیه حملات هوایی و به عنوان بخشی از یک طرح گسترده‌تر برای فرو بردن این کشور در چرخه تجزیه استفاده می‌کند، و بحران سویدا می‌تواند تقسیمات بیشتری را در منطقه تحریک کند.

بر اساس این استدلال، نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو از بی‌ثباتی منطقه به عنوان بخشی از استراتژی بقای سیاسی خود استفاده می‌کند و الگویی از حفظ دائمی اسرائیل در وضعیت جنگ را ادامه می‌دهد.

شرع به تمسخر گرفته و تضعیف می‌شود

روزنامه محافظه‌کار کیهان، که به وابستگی به آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، شناخته می‌شود، این حملات را بخشی از توطئه اسرائیل برای "تغییر نظم منطقه" اعلام کرد و با تمسخر خاطرنشان کرد که الشرع — که اغلب در رسانه‌های ایران با نام جنگی خود، ابومحمد الجولانی، از او یاد می‌شود — "حتی یک گلوله هم به سمت اسرائیل شلیک نکرده است."

از زمان سقوط اسد، تندروهای ایران تصمیم گرفته‌اند تا در هر اشاره‌ای به رهبر شورشی جهادی سابق، الشرع را در فهرست تروریست‌ها نگه دارند و بنابراین از گزارش‌های تأیید نشده مبنی بر فرار او از دمشق در مواجهه با حملات اسرائیل و ناآرامی‌های داخلی ابراز شادمانی کردند.

روزنامه فوق محافظه‌کار وطن امروز نیز استدلال کرد که تلاش‌های الشرع برای نزدیک شدن به اسرائیل اکنون نتیجه معکوس داده است، و حملات اسرائیل را "پاداش" "سازش" رئیس‌جمهور موقت با اسرائیل توصیف کرد.

خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، الشرع را "پروژه غربی" توصیف کرد که از کنترل خارج شده است. و بدتر از آن، ادعاهای رسانه‌های ایرانی مبنی بر ارائه امتیازات استراتژیک از سوی دولت الشرع به اسرائیل مانند بلندی‌های جولان و اخراج گروه‌های فلسطینی حامی ایران بود.

حسین پاک، مفسر تندرو، نوشت: "بحران هویت، سیاست‌های اراذل و اوباش حاکم بر سوریه را اکنون تعریف می‌کند." تحلیلگران همفکر او بر دروزی‌ها که "به فروپاشی اسد کمک کرده بودند" و اکنون قربانی سوریه جدیدی شده‌اند که خود اجازه ایجاد آن را داده بودند، دل سوزاندند.

چالش یا فرصت؟

رسانه‌های خبری همسو با دولت تهران نیز به سایر شکست‌های پس از تغییر رژیم اشاره کرده‌اند. یک سرمقاله دیگر کیهان نوشت: "همانطور که در لیبی پساقذافی رخ داد، سوریه پسااسد به میدان بازی برای مداخله خارجی و هرج و مرج داخلی تبدیل شده است."

مهمتر از همه، ناآرامی‌ها در جنوب سوریه ظاهراً فرصتی را برای تهران فراهم کرده تا استدلال کند که ایران — و نه اصلاح‌طلبان مورد حمایت غرب — می‌تواند ثبات را به این کشور بیاورد.

در حالی که جانشین اسد برای حفظ کنترل در تلاش است و حملات اسرائیل تشدید می‌شود، ایران پیام منطقه‌ای خود را بازنگری می‌کند: ما به شما گفته بودیم؛ تنها جمهوری اسلامی، از طریق محور مقاومت خود، می‌توانست از سقوط سوریه به تجزیه و هرج و مرج جلوگیری کند؛ که اسرائیل از غیبت ایران در میدان نبرد سوریه بهره‌برداری کرد و به اندازه‌ای جسور شد که حملات سویدا را آغاز کند.

در حالی که بی‌ثباتی جنوب سوریه را فرا گرفته و جت‌های اسرائیلی نزدیک‌تر به دمشق حمله می‌کنند، تهران نیز با احتیاط امیدوار است که اهمیت خود را دوباره مطرح کند و مشتاقانه منتظر پویایی‌های جدیدی است که می‌تواند راه را برای نفوذ مجدد در منطقه هموار کند. در حال حاضر، مشغول گفتن "ما به شما هشدار داده بودیم" است.

با این حال، جمهوری اسلامی دلایل زیادی برای پریشانی دارد. این کشور حضور اسرائیل در جنوب سوریه را یک تهدید وجودی می‌داند که باید با آن مقابله کرد. فراخوان‌ها برای مقاومت، وحدت و هوشیاری تشدید شده است، و از جهان عرب می‌خواهد که اقدامی انجام دهد تا "فردا پشیمانی نباشد"، همانطور که ناظران حامی دولت گفته‌اند.

لحن آشکار است: این فقط جنگ سوریه نیست، بلکه یک خط مقدم در نبرد منطقه‌ای ایران برای بقا است.