در نگاه اول، جنسیت فرزند متولد نشده شما به نظر میرسد که باید مانند پرتاب سکه باشد: بیشتر اسپرمها یا کروموزوم X یا کروموزوم Y را حمل میکنند، که به کودک شانس تقریباً یک در دو برای مذکر یا مونث بودن بیولوژیکی را میدهد. اما برخی خانوادهها نامتعادل هستند. برای مثال، کریس جنر، ستاره تلویزیون واقعیتگرا، پنج دختر و یک پسر دارد؛ ویکتوریا بکهام، عضو سابق گروه اسپایس گرلز، سه پسر و یک دختر دارد.
مطالعهای که امروز در مجله Science Advances منتشر شد، نشان میدهد که دور از «پرتاب سکه»، برخی مادران ممکن است از نظر بیولوژیکی تمایل به داشتن فرزندان از یک جنس خاص داشته باشند، و به نظر میرسد که این تأثیر با افزایش سن اولین بارداری و تعداد فرزندان افزایش مییابد.
خورخه چاوارو، اپیدمیولوژیست در دانشکده بهداشت عمومی هاروارد تی.اچ. چان و یکی از نویسندگان اصلی مطالعه، میگوید: «این اتفاقی نیست که خواهر شما چهار دختر و هیچ پسری ندارد. احتمالاً یک مبنای بیولوژیکی زیرین برای این وجود دارد، اما ما هنوز دقیقاً نمیدانیم که چیست.»
این کار به نشانههای رو به رشدی اضافه میکند که نشان میدهد شانس تعیین جنسیت گاهی اوقات ممکن است وزندار باشد، به گفته جیانژی ژانگ، ژنتیکشناس دانشگاه میشیگان که او نیز در مورد این پدیده تحقیق کرده است. با این حال، کارشناسان دیگر هشدار میدهند که این مطالعه به زیرمجموعهای کوچک و از نظر جغرافیایی محدود از مادران نگاه کرده است. برندان زیچ، ژنتیکشناس دانشگاه کوئینزلند، که در مطالعه خود در سال 2020 بر روی 4.7 میلیون تولد سوئدی هیچ نشانهای از نسبتهای جنسی نامتقارن پیدا نکرد، مطالعه جدید را «ساختگی» مینامد، بخشی به دلیل اندازه نمونه آن.
برای انجام این مطالعه، چاوارو و همکارانش دادههای مطالعه سلامت پرستاران را تحلیل کردند، یک برنامه تحقیقاتی چند دههای در ایالات متحده که عمدتاً عوامل خطر بیماریهای مزمن در زنان را بررسی میکند. این تیم به 58,007 زن با دو فرزند یا بیشتر نگاه کردند که شامل 146,064 تولد زنده از سال 1956 تا 2015 بود. آنها دریافتند که نسبتهای جنسی از آنچه که انتظار میرفت به صورت تصادفی باشد، انحراف داشت. این بدان معنی است که برخی از زنان در این مطالعه ممکن است تمایل بیولوژیکی به داشتن فرزندان از یک جنس یا جنس دیگر داشته باشند.
صرف نظر از اندازه نهایی خانواده، زنانی که اولین فرزند خود را پس از 28 سالگی به دنیا آوردند، 13% شانس بیشتری برای داشتن تنها پسر یا دختر داشتند، نسبت به زنانی که اولین فرزند خود را قبل از 23 سالگی به دنیا آوردند.
سپس محققان تصمیم گرفتند ژنوم بیش از 7000 زن از مطالعه پرستاران را بررسی کنند. آنها دریافتند که زنان با تمام دختران تمایل به داشتن واریانتهای خاصی از ژن NSUN6 بر روی کروموزوم 10 داشتند، در حالی که زنان با تنها پسران تمایل به داشتن واریانتهای خاصی از ژن TSHZ1 بر روی کروموزوم 18 داشتند. هیچ یک از این ژنها نقش قابل توجهی در تولید مثل ندارند. ژن NSUN6 در تشکیل پروتئین دخیل است، و ژن TSHZ1 گمان میرود که در حس بویایی نقش داشته باشد.
یافتهها با تحقیقات قبلی ژانگ موازی هستند. در سال 2024، تیم او از دادههای بایوبانک بریتانیا استفاده کرد تا یک سکه احتمالی وزندار را کشف کند: ژنی بر روی کروموزوم 10 که در تشکیل اسپرم و لقاح دخیل است. او میگوید: «جهش در تنها یک نقطه در ژن با افزایش 10 درصدی در احتمال تولد یک دختر مرتبط است.» با این حال، او اضافه میکند که مطالعه او و مطالعه جدید باید با احتیاط تلقی شوند، زیرا شرکتکنندگان هر دو عمدتاً از تبار اروپایی بودند و بنابراین ممکن است تنوع ژنتیکی جهانی را به طور کامل نشان ندهند.
علاوه بر این، تصمیم به داشتن فرزند فقط بیولوژیکی نیست - بلکه به شدت فرهنگی نیز هست. برای مثال، برخی خانوادهها تصمیم میگیرند تنها زمانی از داشتن فرزند دست بکشند که فرزندانی از هر دو جنس داشته باشند. نویسندگان مطالعه جدید سعی کردند این رفتارها را با حذف فرزند نهایی در تحلیل خود در نظر بگیرند. و با این حال، هنوز انحرافاتی وجود داشت. در میان خانوادههای دو فرزندی که در این مطالعه گنجانده شده بودند، تقریباً 53% یک پسر و یک دختر داشتند، که بیشتر از آنچه به طور تصادفی انتظار میرود، است.
و با بزرگتر شدن اندازه خانوادهها در این مطالعه، خانوادههای تکجنسیتی رایجتر شدند - احتمالاً نشانهای از اینکه خانوادهها تلاش میکنند تا زمانی که فرزندی از جنس مخالف داشته باشند. برای مثال، خانوادههایی با سه پسر، 61% شانس داشتن پسر دیگری را داشتند، در حالی که خانوادههایی با سه دختر، 58% شانس داشتن دختر دیگری را داشتند.
ایان متیسون، ژنتیکشناس دانشگاه پنسیلوانیا، که در مطالعه جدید دخالتی نداشت، از دیدن تغییرات فردی تعجب نکرد، زیرا هنجارها و سیاستهای فرهنگی متفاوت میتوانند بر چگونگی و چرایی فرزندآوری افراد تأثیر بگذارند. او با ژانگ موافق است که ادعاهای ژنتیکی این مطالعه نیاز به آزمایش بیشتر دارند و یافتهها، در وضعیت فعلی، کمی گمانهزنی هستند. متیسون گفت: «من علاقهمندم که تخمینی از وراثتپذیری را ببینم.»
ژانگ اضافه میکند که یکی از چالشهای اساسی در مطالعه این پدیده این است که اندازههای محدود خانوادهها در انسانها، تشخیص واریانتهای ژنتیکی که بر نسبت جنسی فرزندان تأثیر میگذارند را بسیار دشوار میکند. او معتقد است که تحقیقات آینده از این تنگنا عبور خواهند کرد، بخشی به لطف رشد مجموعه دادههای ژنتیکی بایوبانکها. او میگوید: «با تأسیس بایوبانکهای بیشتر، واریانتهای ژنتیکی بیشتری که بر نسبت جنسی انسان هنگام تولد تأثیر میگذارند، ممکن است کشف شوند.»